🍁#از_سیم_خار_دار_نفست_عبور_کن🍁
#قسمت_سیصد_و_بیست_و_دو
اخم مصنوعی کرد و دستهایش را در جیبش فرو برد. نگاه سنگینش را احساس میکردم. همین که در آسانسور باز شد برای رهایی از نگاهش فوری بیرون رفتم.
سوار ماشین که شدیم. از آینه نگاهم کرد و گفت:
–این توبیخها واسه دل خنکی نیست. واسه اینه که بدونید چقدر زود نگرانتون میشم. تا دیگه تکرار نکنید. شما باید حواستون به همه جا باشه. نگاهش کردم و حرفی نزدم. خب اگر واقعا نگران شده باشد حق توبیخ داشته. ولی چه چیزی باعث شده اینقدر زود نگران شود. نکند اتفاق جدیدی افتاده و من خبر ندارم.
–راستی پنج شنبهها ساعت کاری تا ظهر بیشتر نیست. میتونید نیایید و توی خونه به کارهاتون برسید.
نگاهش کردم.
–کار خاصی تو خونه ندارم.
لبخند زد و گفت:
–مگه پنج شنبه مهمون ندارید؟ خودشان را میگفت.
–مهمونامون بعد از ظهر میان. تا اون موقع وقت زیاده.
–ببینید، بهتون آوانس میدم خودتون قبول نمیکنیدا، بعد نگید روز به این مهمی بهتون مرخصی ندادم...
با لبخند گفتم:
–لطف شما همیشه شامل حال من هست.
نه، من اینقدرم قدر نشناس نیستم.
نفسش را بیرون داد.
–منظورم این نبود.
بعد از چند دقیقه سکوت پرسیدم:
–پنج شنبه ریحانه رو هم حتما بیارید دلم براش تنگ شده.
–نه اون میمونه پیش بچهها و زهرا. به خاطر ریحانه زهرا هم نمیاد.
–میشه ریحانه رو بیارید؟
سرش را کج کرد و گفت:
–اگه شما امر کنید مگه میشه عمل نکرد.
ابرویی بالا دادم.
–واقعا؟
لبهایش را بیرون داد.
–شک نکنید.
–اگه اینجوریه، پس میشه بگید چی شده که دوباره نگرانید. احساس میکنم اتفاق تازهایی افتاده.
کمی فکر کرد و گفت:
–نگران کننده نیست. حالا بعدا براتون میگم.
روز پنج شنبه همین که در اتاق کارم مشغول شدم شقایق به دو خودش را به من رساند و گفت:
–یه خبر فوری و داغ برات دارم راحیل عمرا حدس بزنی.
بدون این که نگاهم را از مانیتو بگیرم پرسیدم:
–دوباره چی شده؟ کی زاییده؟ کی شوهر کرده؟ کی میخواد طلاق بگیره؟
–عه لوس، میگم مهمه، در مورد ریئسه.
فوری نگاهش کردم.
–چی شده؟
–ژست برندهها را به خودش گرفت و گفت:
–مطمئنم شاخ در میاری و یه کمم ضد حال میخوری.
حرصی گفتم:
–شقایق کارم زیاده، زود باش بگو...
–رئیس داره زن میگیره. از حرفش جا خوردم.
آب دهانم را قورت دادم.
–از کجا میدونی؟
روی صندلی جلوی میزم نشست.
–من که از وقتی شنیدم فقط می خوام بدونم این با کی می خواد ازدواج کنه، یعنی اون دختره کیه که تونسته دل سنگه این رو نرم کنه.
بعدقیافهی غمگینی به خودش گرفت.
–تازه مثل این که دختره نازشم زیاده...
نوچ نوچی کرد و سرش را بالا گرفت:
–خدایا این درسته؟ آخه چقدر تبعیض...
دلم برایش سوخت، مثل کسایی که کارخلافی کردهاند لبم را به دندان گرفتم و با خودم فکر کردم، حالا باچه رویی موضوع را بگویم. از این که این موضوع را زودتر از این که من بگویم کشف کرده بود جا خوردم.شقایق، این اطلاعات رو از کجا آوردی؟ بادی به غبغب انداخت.ما، درجای جای این شرکت جاسوس داریم، بعددستهایش را باز کرد و ادامه داد:نیروهای ما اینجاپخشن، هرحرکتی روثبت وضبط می کنن.ریز خندیدم.بس کن بابا، فیلم جاسوسی زیاد می بینیاآره، زیاد می بینم خیلیم دوست دارم.شقایق لوس نشو بگو دیگه، از کجا فهمیدی هیچی بابا، سیماگفت.سیما؟همون خانم خرّمی دیگه، توی آبدارخونه مشغوله.
با خودم فکرکردم که خرّمی چه ربطی به کمیل دارد...وا راحیل یه جوری نگاه می کنی انگار خرّمی ازکره ی مریخ امده...
فکری کرد و گفت:آهان، نه که توچایی نمی خوری، زیاد باهاش دیدار نداری.
بی تفاوت پرسیدم:حالا اون ازکجا میدونه؟
روی میزم خم شد.آخه نه که ما با هم اینجوری هستیم.(انگشت های کوچک دستهایش را به هم گره زد.)هرخبری بشه اول به من میگه.
می گفت، دیروز که آقای معصومی اونجا داشته ناهارمی خورده تلفنی در مورد خواستگاری واین چیزها با خواهرش حرف میزده.هنگ کردی نه؟ دیدی چه خبر دسته اولی بهت،دادم.بیشتر از دست شماها هنگ کردم، واقعا شماها اینجا کارم می کنید. رئیس حق داره اینجا مثل شمر باشه.اصلابه ما چه، کی می خواد زن بگیره. هرکس هرکاری می خواد بکنه شما باید خبرش رو به همه بدی؟نوچ نوچی کرد.واقعا که راحیل... آقای معصومی هرکسی نیست، تازه با یه بچه داره با یه دختر ازدواج می کنه، این خیلی خبر مهمیه، اصلا واسه تو خبر میارم سوخت میشه، هم خودم هم خبرم. هیچ هیجانی نداری.این دفعه کمی با حرص گفتم:برو سر کارت، بزار منم کارم رو انجام بدم.نگاه کن، حالا که خبرها رو از زیر زبونم بیرون کشیده، واسه من کلاس میزاره. اصلا تقصیر منه... همانطور که غر میزد به سرعت به طرف در خروجی رفت.هم زمان کمیل وارد اتاق شد و با هم رو در رو شدند.شقایق دست و پایش را گم کرد وگفت:ببخشید با راحیل کار داشتم.کمیل خیلی جدی گفت:منظورتون خانم رحمانیه؟بله، همون، خانم رحمانی.کمیل از جلوی در کنار رفت. شقایق به سرعت برق ناپدید شد.
🍁به قلملیلافتحیپور🍁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨﷽ا✨
🏴 #کلیپ__اخلاقی__امروز
🔷 توبه از زبان آیت الله مجتهدی تهرانی
🎤#آیت_الله_مجتهدی_تهرانی_(ره)
کلید بهشت🔑🌹🕊
https://eitaa.com/joinchat/1912799280C98470c8f19
✨﷽ا✨
🔔#تلنگـــــــر___امروز
✅قبل از #مرگ
✍عالمی را پرسیدند :
خوب بودن را کدام روز #بهتر است؟
عالم فرمود :
یک روز قبل از #مرگ
دیگران حیران شدند و گفتند :
ولی زمان #مرگ را هیچکس نمیداند
عالم فرمود :
پس هر روز زندگی را روز آخر فکر کن
و خوب باش شاید فردایی نباشد ...
📚 علی اکبردهخدا
کلید بهشت🔑🌹🕊
https://eitaa.com/joinchat/1912799280C98470c8f19
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☝️#آیه_ای_برای_کل_زندگی ...
🎙#استادمسعودعـــالے
لحظههاتون پر از معجزات خداوند...
هر وقت حس کردی که دیگه راهی
وجود نداره ، حتما و حتما با خودت
تکرار کن:
آنجا که راه نیست ، خدا راه میگشاید.
باید باور کنید که راههای رسیدن
به خواسته از طریق خداوند برای
شما باز میشه و خداوند تمام کائنات
رو تحت فرمان شما درآورده تا
بهترینها رو جذب کنید.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
کلید بهشت🔑🌹🕊
https://eitaa.com/joinchat/1912799280C98470c8f19
6.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎧#کلیپ_مهدوی
🎙استاد عالی
🔸نکنه شب و روزمون بگذره و به یاد امام زمانمون نباشیم...
ماجرای طِرِمّاح و #امام_حسین علیه السلام
┄┅═✧🌺یازهرا🌺✧═┅┄
کلید بهشت🔑🌹🕊
https://eitaa.com/joinchat/1912799280C98470c8f19
﷽
💠 امام حسین علیه السلام: شایسته شأن مومن نیست که ببیند کسی خدا را معصیت می کند، ولی به او اعتراض نکند.
#حدیث_روز
کلید بهشت🔑🌹🕊
https://eitaa.com/joinchat/1912799280C98470c8f19
7.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌 ذکر های #قرآنی در وقت گرفتاری
▫️استاد #عالی
کلید بهشت🔑🌹🕊
https://eitaa.com/joinchat/1912799280C98470c8f19
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨﷽ا✨
🌹#کلیپ__اخلاقی__امروز
💥 عمل اشتباه در مسجد !!!
🎤 #استاد_عالی✅
کلید بهشت🔑🌹🕊
https://eitaa.com/joinchat/1912799280C98470c8f19
•{🦋🌙}
شما #نمازشب نخونے
چپ نمیکنے بیفتے توی درّه
ولی سحرها یه چیزایی میدن🙃
○● که هیچوقتِ دیگھ نمیدن 😍●○
#استادپناهیان
#امتحانکن
#دلتآروممیگیره
#کمپیننمازشبخوانها
#اَللّهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرج
#التماسدعایفرجوشهادت
کلید بهشت🔑🌹🕊
https://eitaa.com/joinchat/1912799280C98470c8f19
『💚🌹』
#تلنگر
اگهمیخوایپاکبمونے
اولسعےکنازشرایطگناهدوریکنے
فلانگروه،فلانکانال،فلانمهمونے،
فلاندوست،فلانفیلمو...
خلاصهازهرچیزیکهگناهروبهت
یادآوریمےکنهفاصلهبگیر...💔
☞❥