💗#هفت_شهر_عشق💗
💗#ادامه_قسمت_چهل_و_سوم💗
همه تعجّب مى كنند. حسينى كه از صبح تا به حال اين همه داغ ديده و بسيار تشنه است، چقدر شجاعانه مى جنگد. او چگونه مى تواند به تنهايى ده ها نفر را به خاك هلاكت بنشاند.
امام تلاش مى كند كه خيلى از خيمه ها دور نشود. به سپاه حمله مى كند و بار ديگر به نزديك خيمه ها باز مى گردد. زيرا به غير از امام سجّاد(ع)، هيچ مردى در خيمه ها نيست.
امام چند بار به سپاه دشمن حمله مى كند و تعداد بسيارى را به جهنم مى فرستد و هر بار كه به خيمه ها باز مى گردد، صداى "لا حَوْلَ و لا قُوّةَ الّا بالله" ايشان به گوش مى رسد. صداى امام، مايه آرامش خيمه هاست. امام رو به سپاه كوفه مى كند و مى گويد: "براى چه به خون من تشنه ايد؟ گناه من چيست؟"
صدايى به گوش امام مى رسد كه دل او را به درد مى آورد و اشكش جارى مى شود: "ما تو را مى كشيم چون كينه پدرت را در سينه داريم".
اشك در چشم امام حلقه مى زند. آرى! او (كه خود اين همه مظلوم و غريب است) اكنون براى مظلوميّت پدرش گريه مى كند.
بار ديگر امام به قلب لشكر مى تازد و شمشير مى زند و جلو مى رود.
فرماندهان سپاه كوفه در فكر اين هستند كه در مقابله با امام حسين(ع) چه كنند. آنها نقشه اى شوم مى كشند بايد حسين را از خيمه ها دور كنيم و آن گاه به خيمه ها حمله ببريم، در اين صورت ديگر حسين در هم مى شكند و نمى تواند اين گونه شمشير بزند.
قرار مى شود در فرصتى مناسب، شمر همراه سربازان خود به سوى خيمه ها حمله كند. هنگامى كه امام به قلب لشكر حمله كرده است، شمر دستور حمله به خيمه ها را مى دهد.
امام متوجّه مى شود و فرياد مى زند: "اى پيروان شيطان! مگر دين نداريد و از قيامت نمى ترسيد؟ غيرت شما كجا رفته است؟".
شمر مى گويد: "اى حسين چه مى گويى؟". امام مى فرمايد: "تا من زنده هستم به ناموسِ من، نزديك نشويد".
سخنِ امام، لشكر شمر را به خود مى آورد و غيرت عربى را به آنها يادآور مى شود.
شمر مى بيند به هيچ وجه صلاح نيست كه به حمله ادامه دهد. سپس دستور عقب نشينى مى دهد.
نویسنده:دکتر مهدی خدامیان
♥⃢ 🌿 eitaa.com/joinchat/1912799280C98470c8f19
5.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#نمازشب
فضیلت و ثواب نیت کردن برای خواندن نمازشب، حتی اگر خواب بمانیم
🦋چنین خدای مهربانی داریم...🦋
🥺🍂حیفه واقعا سحر ها بلند نباشیم و به نمازشب و قرآن مشغول نشیم...🍂
🤲🍃خداااا میدوووونه که اگر کسی با نیت و اعمال صحیح، سحرها در خونه خدا بره چه چیزی هایی گیرش میاد، ماورای این دنیا...🥺😊 یه چیزایی نصیبش میشه که تا نرفت و نچشید اصلا نمیشه بیان کرد، فقط شرطش اینه که اعمال و نیت مون صحیح باشه...
♥⃢ 🌿 eitaa.com/joinchat/1912799280C98470c8f19
✍علامه طباطبایی:
«آنها زن را تحت عنوان آزادی بازيچه قرار دادند؛ اما دين میگويد زن گل است و نظير ابزار بازی نيست، او را ضايع نكنيد، كارهای سنگين به اينها ارائه نكنید، نگذارید با نامحرم تماس بگيرند، نامحرم با او تماس بگيرد چرا كه اين گل پژمرده میشود، اين فقط بايد در بوستان منزل باشد، آنگاه است كه میتواند پيغمبر تربيت كند».
.
📚 منبع: زن در آئینه جلال و جمال، صفحه ۴۱۸
#علامه_طباطبایی
♥⃢ 🌿 eitaa.com/joinchat/1912799280C98470c8f19
#احکام
⁉️سوال: من مالی پیدا کردم، آیا میتوانم از آن استفاده کنم؟
✅پاسخ:
اگر امیدی ندارید که صاحب مال پیدا شود و ارزش آن هم، تقریبا از 2.5 گرم نقره کمتر است، میتوانید از آن استفاده کنید، ولی اگر ارزشش بیشتر است، باید آن مال، یا پولش را به فقیرى -غیر سید- صدقه دهید.
📌ضمائم:
🔷پاسخ مراجع عظام تقلید نسبت به این سؤال، چنین است:
🔶آیت الله خامنه ای:
در فرض مرقوم چنانچه از پیدا شدن صاحب آن مأیوس باشید و قیمت آن بیش از 12.6 نخود نقره سکهدار باشد احتیاط واجب آن است که از طرف صاحبش صدقه داده شود.
🔷 آیت الله سیستانی :
باید یک سال او را معرفی کنید.
🔴 آیت الله مکارم شیرازی :
باید براى یافتن صاحبش به مدّت یکسال تلاش و کوشش کنید، هرگاه در اثناء از یافتن صاحبش مأیوس شدید مىتوانید آن را به نیّت صاحب اصلى به فقیرى صدقه دهید.
📚منبع: استفتا از دفاتر آیات عظام: خامنهای، سیستانی و مکارم شیرازی (مد ظلهم العالی) توسط سایت اسلام کوئست.
♥⃢ 🌿 eitaa.com/joinchat/1912799280C98470c8f19
6.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 پولی که از دست بنده به دست خدا می رسد!
🔘 حجت الاسلام والمسلمین رفیعی
♥⃢ 🌿 eitaa.com/joinchat/1912799280C98470c8f19
💗#هفت_شهر_عشق💗
💗#قسمت_چهل_و_چهارم💗
شمر نزد عمرسعد مى رود و با او سخن مى گويد: "اى عمرسعد! اين گونه كه حسين مى جنگد تا ساعتى ديگر، همه ما را خواهد كشت".
تاريخ هيچ گاه اين سخن شمر را فراموش نخواهد كرد. حسينى كه جگرش از تشنگى مى سوزد و داغ عزيزانش را به دل دارد، طورى مى جنگد كه ترس وجودِ همه فرماندهان را فرا گرفته است. عمرسعد رو به شمر مى كند:
ــ اى شمر! به نظر تو چه بايد بكنيم؟
ــ بايد به لشكر دستور بدهى تا همه يكباره به سوى او هجوم آورند. تيراندازان را بگو تيربارانش كنند، نيزه داران نيزه بزنند و بقيّه سپاه هم سنگ بارانش كنند.
عمرسعد نظر او را مى پسندد و دستور صادر مى شود.
امام سوار بر اسب خويش در ميدان مى رزمد كه ناگهان، باران تير و سنگ و نيزه باريدن مى گيرد.
نگاه كن! امام، تك و تنها در ميدان ايستاده است. به خدا، هيچ كس نمى تواند غربت اين لحظه را روايت كند.
بيا، بيا تا ما به ياريش برويم. آن طرف خيمه ها، اشك ها، سوزها، زنان بى پناه، تشنگى! اين طرف باران سنگ و تير و نيزه! و مولاى تو در وسط ميدان، تنها ايستاده است.
بر روى اسب، شمشير به دست، گاه نگاهى به خيمه ها مى كند، گاه نگاهى به مردم كوفه. اين مردم، ميزبانان او هستند، امّا اكنون مهمان نوازى به اوج خود رسيده است!
سنگ باران، تير باران!
تيرها بر بدن امام اصابت مى كند. تمام بدن امام از تير پر شده است.
واى، خدايا! چه مى بينم! سنگى به پيشانى امام اصابت مى كند و خون از پيشانى او جارى مى شود.
امام لحظه اى صبر مى كند، امّا دشمن امان نمى دهد و اين بار تيرى زهر آلود بر آن حضرت مى نشيند.
نمى دانم چه كسى اين تير را مى زند، امّا اين تير براى امام حسين(ع) از همه تيرها سخت تر است. صداى امام در دشت كربلا پيچيده است: "بسم الله و بالله و على ملّة رسول الله، من به رضاى خدا راضى هستم".
تو در اين كارزار چه مى بينى كه در ميان اين همه سختى ها، اين گونه با خداى خويش سخن مى گويى؟
تير به سختى در سينه امام فرو رفته است. چاره اى نيست بايد تير را بيرون بياورد. امام به زحمت، تير را بيرون مى آورد و خون مى جوشد.
امام خون ها را جمع مى كند و به سوى آسمان مى پاشد و مى گويد: "بار خدايا! همه اين بلاها در راه تو چيزى نيست".
فرشتگان همه در تعجّب اند. اين حسين(ع) كيست كه با خدا اين گونه سخن مى گويد. قطره اى از آن خون به زمين بر نمى گردد. آسمان سرخ مى شود.
تاكنون هيچ كس آسمان را اين گونه نديده است. اين سرخى خون امام حسين()است كه در آسمانِ غروب، مانده است.
امام بار ديگر خون در دست خود مى گيرد و اين بار صورت خود را با آن رنگين مى كند. آرى! امام مى خواهد به ديار خدا برود، پس چهره خود را خون آلود مى كند و مى فرمايد: "مى خواهم جدّم رسول خدا مرا در اين حالت ببيند".
خونى كه از بدن امام رفته است، باعث ضعف او مى شود. دشمن فرصت را غنيمت مى شمارد و از هر طرف با شمشيرها مى آيند و هفتاد و دو ضربه شمشير بر بدن آن حضرت مى نشيند.
خداى من! امام از روى اسب با صورت به زير مى آيد، گويا عرش خدا بر روى زمين مى افتد.
اكنون امام با صورت به روى خاك گرم كربلا مى افتد.
آرى! اين سجده آخر امام حسين(ع) است كه ركوعى ندارد.
نویسنده:دکتر مهدی خدامیان
♥⃢ 🌿 eitaa.com/joinchat/1912799280C98470c8f19