eitaa logo
کلید‌بهشت🇵🇸』
1.1هزار دنبال‌کننده
8.8هزار عکس
5.3هزار ویدیو
368 فایل
⊰به‌نام‌خدابه‌یادخدابرای‌خدا⊱ ❥کانالی‌پرازحس‌و‌حال‌معنوی⸙ ارتباط با مدیرکانال✉ @SadatKhanooom7 ⇠کپی‌مطالب‌کانال،فقط‌باذکرصلوات‌برای‌‌ظهورمولا(عج)💗 آوا {حرفامون}:@AVA_M313 تولدمون: ۱۳۹۹/۲/۵
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
5.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فضیلت و ثواب نیت کردن برای خواندن نمازشب، حتی اگر خواب بمانیم 🦋چنین خدای مهربانی داریم...🦋 🥺🍂حیفه واقعا سحر ها بلند نباشیم و به نمازشب و قرآن مشغول نشیم...🍂 🤲🍃خداااا میدوووونه که اگر کسی با نیت و اعمال صحیح، سحرها در خونه خدا بره چه چیزی هایی گیرش میاد، ماورای این دنیا...🥺😊 یه چیزایی نصیبش میشه که تا نرفت و نچشید اصلا نمیشه بیان کرد، فقط شرطش اینه که اعمال و نیت مون صحیح باشه... ♥⃢ 🌿 eitaa.com/joinchat/1912799280C98470c8f19
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍علامه طباطبایی: «آنها زن را تحت عنوان آزادی بازيچه قرار دادند؛ اما دين می‌گويد زن گل است و نظير ابزار بازی نيست، او را ضايع نكنيد، كارهای سنگين به اينها ارائه نكنید، نگذارید با نامحرم تماس بگيرند، نامحرم با او تماس بگيرد چرا كه اين گل پژمرده می‌شود، اين فقط بايد در بوستان منزل باشد، آنگاه است كه می‌تواند پيغمبر تربيت كند». . 📚 منبع: زن در آئینه جلال و جمال، صفحه ۴۱۸ ♥⃢ 🌿 eitaa.com/joinchat/1912799280C98470c8f19
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⁉️سوال: من مالی پیدا کردم، آیا می‌توانم از آن استفاده کنم؟ ✅پاسخ: اگر امیدی ندارید که صاحب مال پیدا شود و ارزش آن هم، تقریبا از 2.5 گرم نقره کمتر است، می‌توانید از آن استفاده کنید، ولی اگر ارزشش بیشتر است، باید آن مال، یا پولش را به فقیرى -غیر سید- صدقه دهید. 📌ضمائم: 🔷پاسخ مراجع عظام تقلید نسبت به این سؤال، چنین است: 🔶آیت الله خامنه ای: در فرض مرقوم چنانچه از پیدا شدن صاحب آن مأیوس باشید و قیمت آن بیش از 12.6 نخود نقره سکه‌دار باشد احتیاط واجب آن است که از طرف صاحبش صدقه داده شود. 🔷 آیت الله سیستانی : باید یک سال او را معرفی کنید. 🔴 آیت الله مکارم شیرازی : باید براى یافتن صاحبش به مدّت یکسال تلاش و کوشش کنید، هرگاه در اثناء از یافتن صاحبش مأیوس شدید مى‌توانید آن را به نیّت صاحب اصلى به فقیرى صدقه دهید. 📚منبع: استفتا از دفاتر آیات عظام: خامنه‌ای، سیستانی و مکارم شیرازی (مد ظلهم العالی) توسط سایت اسلام کوئست. ♥⃢ 🌿 eitaa.com/joinchat/1912799280C98470c8f19
6.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 پولی که از دست بنده به دست خدا می رسد! 🔘 حجت الاسلام والمسلمین رفیعی ♥⃢ 🌿 eitaa.com/joinchat/1912799280C98470c8f19
🌌هرشب ساعت21🕘 🎀با ما همراه باشید🎈 📕رمان📕
💎به وقت رمـ💖ـان💎
💗💗 💗💗 شمر نزد عمرسعد مى رود و با او سخن مى گويد: "اى عمرسعد! اين گونه كه حسين مى جنگد تا ساعتى ديگر، همه ما را خواهد كشت". تاريخ هيچ گاه اين سخن شمر را فراموش نخواهد كرد. حسينى كه جگرش از تشنگى مى سوزد و داغ عزيزانش را به دل دارد، طورى مى جنگد كه ترس وجودِ همه فرماندهان را فرا گرفته است. عمرسعد رو به شمر مى كند: ــ اى شمر! به نظر تو چه بايد بكنيم؟ ــ بايد به لشكر دستور بدهى تا همه يكباره به سوى او هجوم آورند. تيراندازان را بگو تيربارانش كنند، نيزه داران نيزه بزنند و بقيّه سپاه هم سنگ بارانش كنند. عمرسعد نظر او را مى پسندد و دستور صادر مى شود. امام سوار بر اسب خويش در ميدان مى رزمد كه ناگهان، باران تير و سنگ و نيزه باريدن مى گيرد. نگاه كن! امام، تك و تنها در ميدان ايستاده است. به خدا، هيچ كس نمى تواند غربت اين لحظه را روايت كند. بيا، بيا تا ما به ياريش برويم. آن طرف خيمه ها، اشك ها، سوزها، زنان بى پناه، تشنگى! اين طرف باران سنگ و تير و نيزه! و مولاى تو در وسط ميدان، تنها ايستاده است. بر روى اسب، شمشير به دست، گاه نگاهى به خيمه ها مى كند، گاه نگاهى به مردم كوفه. اين مردم، ميزبانان او هستند، امّا اكنون مهمان نوازى به اوج خود رسيده است! سنگ باران، تير باران! تيرها بر بدن امام اصابت مى كند. تمام بدن امام از تير پر شده است. واى، خدايا! چه مى بينم! سنگى به پيشانى امام اصابت مى كند و خون از پيشانى او جارى مى شود. امام لحظه اى صبر مى كند، امّا دشمن امان نمى دهد و اين بار تيرى زهر آلود بر آن حضرت مى نشيند. نمى دانم چه كسى اين تير را مى زند، امّا اين تير براى امام حسين(ع) از همه تيرها سخت تر است. صداى امام در دشت كربلا پيچيده است: "بسم الله و بالله و على ملّة رسول الله، من به رضاى خدا راضى هستم". تو در اين كارزار چه مى بينى كه در ميان اين همه سختى ها، اين گونه با خداى خويش سخن مى گويى؟ تير به سختى در سينه امام فرو رفته است. چاره اى نيست بايد تير را بيرون بياورد. امام به زحمت، تير را بيرون مى آورد و خون مى جوشد. امام خون ها را جمع مى كند و به سوى آسمان مى پاشد و مى گويد: "بار خدايا! همه اين بلاها در راه تو چيزى نيست". فرشتگان همه در تعجّب اند. اين حسين(ع) كيست كه با خدا اين گونه سخن مى گويد. قطره اى از آن خون به زمين بر نمى گردد. آسمان سرخ مى شود. تاكنون هيچ كس آسمان را اين گونه نديده است. اين سرخى خون امام حسين()است كه در آسمانِ غروب، مانده است. امام بار ديگر خون در دست خود مى گيرد و اين بار صورت خود را با آن رنگين مى كند. آرى! امام مى خواهد به ديار خدا برود، پس چهره خود را خون آلود مى كند و مى فرمايد: "مى خواهم جدّم رسول خدا مرا در اين حالت ببيند". خونى كه از بدن امام رفته است، باعث ضعف او مى شود. دشمن فرصت را غنيمت مى شمارد و از هر طرف با شمشيرها مى آيند و هفتاد و دو ضربه شمشير بر بدن آن حضرت مى نشيند. خداى من! امام از روى اسب با صورت به زير مى آيد، گويا عرش خدا بر روى زمين مى افتد. اكنون امام با صورت به روى خاك گرم كربلا مى افتد. آرى! اين سجده آخر امام حسين(ع) است كه ركوعى ندارد. نویسنده:دکتر مهدی خدامیان ♥⃢ 🌿 eitaa.com/joinchat/1912799280C98470c8f19
💗💗 💗💗 صداى مناجات امام به گوش مى رسد: "در راه تو بر همه اين سختى ها صبر مى كنم". امام حسين(ع) آينه صبر خداست. در اوج قلّه بلا ايستاده و شعار توحيد و خداپرستى سر مى دهد. خون امام درخت دين و خداپرستى را آبيارى مى كند. امام به ذكر خدا مشغول است. نگاه كن! ذو الجناح، اسب امام، چگونه يال خود را به خون امام رنگين مى كند و به سوى خيمه ها مى رود. همه اهل خيمه، صداىِ ذو الجناح را مى شنوند و از خيمه بيرون مى آيند. زينب(س) در حالى كه بر سر و سينه مى زند به سوى قتلگاه مى دود. حسينش را در خاك و خون مى بيند در حالى كه دشمنان، دور او را محاصره كرده اند. او فرياد مى زند: "واى برادرم!". عمرسعد هم براى ديدن امام از راه مى رسد. زينب به او رو مى كند و با لحنى غمناك مى گويد: "واى بر تو! برادرم را مى كشند و تو نگاه مى كنى". صداى زينب(س) اشك عمرسعد را جارى مى كند، امّا او نمى تواند كارى كند و فقط گريه مى كند. ولى اين گريه چه فايده اى دارد. عمرسعد رويش را از زينب(س) برمى گرداند. زينب رو به سپاه كوفه مى كند: "آيا در ميان شما يك مسلمان نيست؟". هيچ كس جواب زينب(س) را نمى دهد. همه هستى تو، عموى تو، تنهاى تنهاست. او ديگر هيچ يار و ياور ندارد. دشمنان همه صف كشيده اند تا جانش را بگيرند. عبدالله! اى پسر امام حسن(ع)! نگاه كن! عموى تو تنهاست! درست است كه تو يازده سال بيشتر ندارى، امّا بايد ياريش كنى. خوب نگاه كن! دشمنان عموى تو را محاصره كرده اند. صداى عمو به گوش مى رسد. تو به سوى عمو مى شتابى. و زينب به دنبال تو، صدايت مى زند: "يادگارِ برادرم! برگرد!". تو تصميم گرفته اى كه عمو را يارى كنى. شتابان مى آيى و به گودال مى رسى و عمو را مى بينى كه در خاك ها آرميده است. اَبْجَر شمشير كشيده است تا عمويت را شهيد كند. شمشير او بالا مى رود، امّا تو كه شمشير ندارى، پس چه خواهى كرد؟ دست خود را سپر مى كنى و فرياد مى زنى: "واى بر تو، آيا مى خواهى عموى مرا بكشى؟". شمشير پايين مى آيد و دو دست تو را قطع مى كند. از دست هاى تو خون مى جوشد. چه كسى را به يارى مى طلبى، عمويى را كه به خاك افتاده است و توان يارى تو را ندارد و يا پدرت امام حسن(ع) را كه در بهشت منتظر توست؟ فريادت بلند مى شود: "مادر!" و آن گاه روى سينه عمو مى افتى. عمو تو را در آغوش مى كشد. چه آغوش گرم و مهربانى! و به تو مى گويد: "پسر برادرم صبور باش كه به ديدار پدر مى روى". تو آرام مى شوى. حَرْمَله، تير در كمان مى نهد. خداى من! او كجا را نشانه گرفته است؟ تير به گلوى تو مى نشيند و تو روى سينه عمو پر مى كشى و مى روى. آرى! تو از آغوش عمو به آغوش پدر، پرواز مى كنى نویسنده:دکتر مهدی خدامیان ♥⃢ 🌿 eitaa.com/joinchat/1912799280C98470c8f19