eitaa logo
کلید‌بهشت🇵🇸』
1.1هزار دنبال‌کننده
8.4هزار عکس
4.9هزار ویدیو
336 فایل
⊰به‌نام‌خدابه‌یادخدابرای‌خدا⊱ ❥کانالی‌پرازحس‌و‌حال‌معنوی⸙ ارتباط با مدیرکانال✉ @SadatKhanooom7 ⇠کپی‌مطالب‌کانال،فقط‌باذکرصلوات‌برای‌‌ظهورمولا(عج)💗 آوا {حرفامون}:@AVA_M313 تولدمون: ۱۳۹۹/۲/۵
مشاهده در ایتا
دانلود
🔶توجه 🔔 توجه🔶 🌟ماه با برکت رمضان مبارک باد🌙 ♥️♥️ 🎁 💌کسی که این نماز را بخواند، خداوند متعال، به او ثواب راستگویان🍃 و شهداء🍃 را عطا میکند. و تمام گناهان او را می آمرزد🌷 و در روز قیامت از رستگاران باشد🌈💌 💎از امام علی (علیه السلام) روایت است که فرمودند:💎 🔮نماز شب اول ماه رمضان، چهار رکعت است، که در هر رکعت، بعد از سورهء حمد، پانزده مرتبه سورهء توحید را بخواند.🔮 📓:{وسایل الشیعه.ص186}📚 ⏱زمان به سرعت میگذرد⌛️ 😱و مرگ دیر یا زود به سراغ ما می آید😱🎖کسی برنده است🥇 که قدر زمان حال را بداند🏵 🌈و توشه ای برای آخرتش جمع کند🌈 😔معلوم نیست، انسان سال دیگه زنده باشد😔 و این ایام با فضلیت را درک کند❤️ بیایید قدر لحظات باقی مانده عمرمان را بدانیم💚 🤲🏻🦋 ✋🏻 🔑🌹🕊 https://eitaa.com/joinchat/1912799280C98470c8f19 نشر این پیام است 💌 🌀
۲۴ فروردین ۱۴۰۰
۲۴ فروردین ۱۴۰۰
14.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞مستند «لشکر زینبی» گوشه‌ای از دیدارهای متعدد رهبر انقلاب با خانواده‌ی معزز شهدای مدافع حرم❤️ 🕰زمان پخش:') ساعت ۲۰:۱۰ از شبکه اول سیما 🔺️ بازپخش:') شبکه پنج: جمعه ۲۷فروردین ساعت ۲۱:۱۰ شبکه مستند: شنبه ۲۸ فروردین ساعت ۲۱ @kelidebeheshte
۲۴ فروردین ۱۴۰۰
از عارفي پرسيدند : چرا اينقدر ذکر صلوات در منابع دينى ما تأکيد شده! و براى آمرزش گناهان، وسعت روزى ، صحت و سلامتى، گشايش در کارها و... صلوات تجويز کرده اند، سِرّ و راز اين ذکر چيست؟ فرمود: اگر به قرآن نگاه کنيد فقط يکجا در قرآن هست که خداوند انسان را هم شأن و هم درجه ى خودش ميکند يعنى از انسان ميخواهد که بيايد کنار او و با هم در يک کارى مشارکت کنند و آن آيه اینست : "انّ الله و ملائکته يصلّون علي النبي يا ايها الذين آمنوا صلّوا عليه و سلموا تسليما" خداوند و ملائکه اش براى پيامبر(ص) صلوات ميفرستند شما هم بياييد و همراهى کنيد علّت عظمت و بزرگى ذکر صلوات همين است که انسان را يکباره تا کنار خداوند بالا ميبرد. کپی کردنش عشق میخاد❤ 🌹 اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد. وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ 🌹 https://eitaa.com/joinchat/1912799280C98470c8f19
۲۴ فروردین ۱۴۰۰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۲۴ فروردین ۱۴۰۰
مغالطہ ★بہ‌جاے★ استاد‌ࢪیاضے‌گفٺ‌: بچہ‌ها‌بہ‌جاے، دلےࢪابہ‌دست‌آورید،‌ 🙃. گفتم‌استاد:‌اگࢪ‌ما‌بہ‌جاے‌معادلہ‌ࢪیاضے‌در ‌برگہ‌امتحانےبراے‌تو‌ ما‌نمره‌اے‌قبولے‌مےدهے؟؟!! ♥مسلمان‌یعنے‌… خداوند‌دانا،‌دستوࢪ‌هر‌دو‌را‌بہ‌ما‌داده🙃 هم‌روزه‌هم‌انفاق،هم‌اطما؏، هم‌نماز، هم‌زکات‌، اگࢪمے‌خواست‌نمیتوانست‌بگوید ‌. بہ‌جاے‌روزه‌مثلا‌؟!‌ (هر چیزی به جای خود) و‌این‌جایگاه‌را‌خدا‌‌مےداند‌و‌کسیکه‌فهم‌ خودش‌‌را‌بالاتر‌از‌فهم‌خدا‌بداند ‌ ‌و‌ است.♥ @kelidebeheshte
۲۴ فروردین ۱۴۰۰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۲۴ فروردین ۱۴۰۰
💎به وقت رمـ💖ـان💎
۲۴ فروردین ۱۴۰۰
🌌هرشب ساعت21🕘 🎀با ما همراه باشید🎈 📕رمان📕
۲۴ فروردین ۱۴۰۰
❤ به قلم آقای مهدی بنی هاشمی به نگارش در آمد است که از امشب در کانال گذاشته میشود... نکته ی قابل ذکر این رمان این هست لطفا نام نویسنده در ارسال به جاهای مختلف حفظ شود...🕊🌹🔑کلیدبهشت🕊🌹🔑 @kelidebeheshte
۲۴ فروردین ۱۴۰۰
💛 زیاد فکر مذهب و این چیزها نبودم و بیشتر سرم تو کتاب و درس بود☺ اما خوب چند بار از تلویزیون حرم امام رضا رو دیده بودم و کنجکاو بودم یه بار از نزدیک ببینمش. داشتم پله های دانشگاه رو بالا میرفتم که یه آگهی دیدم با عکس گنبد که روش زده بود: اردوی زیارتی مشهد مقدس چشم چهارتا شد😲 یکم جلوتر که رفتم دیدم زده از طرف بسیج دانشجویی😕 اولش خوشحال شدم ولی تا خوندم از طرف بسیج یه جوری شدم😒 گفتم ولش کن بابا کی حال داره با اینا بره مشهد. خودم بعدا میرم معلوم نیست کجا میخوان ببرن و غذا چی بدن.😑 ولی تا غروب یه چیزی تو دلم تاپ تاپ میکرد.😕 ریحانه خانم برو شاید دیگه فرصت پیش نیاد. بالاخره با هر زوری شده رفتم جلو در دفتر بسیج. یه پسر ریشو تو اطاق بود و یه جعبه تو دستش -سلام اقا.. -سلام خواهرم و سرشو پایین انداخت و مشغول جا به جایی جعبه ها شد..😶 -ببخشید میخواستم برای مشهد ثبت نام کنم. -باید برید پایگاه خواهران ولی چون الان بسته هست اسمتون رو توی دفتر روی میز بنویسید به همراه کد دانشجوییتون بنده انتقال میدم.. -خوب نه!...میخواستم اول ببینم هزینش چجوریه...کی میبرین؟! چی بیارم با خودم؟!😯 -خواهرم اول باید قرعه کشی بشه اگه اسمتون در اومد بهتون میگیم.. -قرعه کشی دیگه چه مسخره بازیه...من حاضرم دو برابر بقیه پول بدم ولی همراتون بیام حتما.😏 -خواهرم نمیشه... در ضمن هزینه سفرم مجانیه. -شما مثل اینکه اصلا براتون مهم نیست یه خانم داره باهاتون حرف میزنه...😡 چرا در و دیوارو نگاه میکنید... اصلا یه دیقه واینمیستید ادم حرفشو بزنه..😑😤 -بفرمایید بنده گوش میدم. -نه اصلا با شما حرفی ندارم... بگید رییستون بیاد..😏 -با اجازتون من فرمانده این پایگاه هستم...کاری بود در خدمتم.. -بیچاره پایگاهی که شما فرماندشین😂 -لا اله الا الله😐 یهو دیدم سرشو پایین انداخت و رفت با قفسه کتابها مشغول شد.. رومو سمتش کردم و با یه پوزخندی گفتم😏: -خلاصه آقای فرمانده من شمارمو نوشتم و گذاشتم روی میز هر وقت قرعه کشیتون کردید خبرم کنید😑 -چشم خواهرم...ان شا الله اقا شمارو بطلبه -خوبه بهانه ای برای کاراتون دارین...😅 رفیق رفقای خودتونو قبول میکنین و به ما میگین نطلبید...باشه...ما منتظریم😑 -خواهرم به خدا اینجور نیست که شما میگید... یک هفته بعد که اصلا موضوع مشهد تقریبا یادم رفته بود دیدم گوشیم زنگ میخوره و شماره نا آشناست.. -الو...بفرمایین😯 دیدم یه دختر جوان با لحن شمرده شمرده پشت خطه:سلام خانم تهرانی شما هستین ؟! بله خودم هستم. میخواستم بهتون خبر بدم اقا شما رو طلبیده و اسمتون تو قرعه کشی مشهد در اومده..☺ فردا جلسه هست اگه میشه تشریف بیارین.. ساعت و محل جلسه رو گفت و قطع کرد... اصلا باورم نمیشد...هیچ ذوقی و حسی نسبت به طلبیدن نداشتم ولی از بچگی دوست داشتم تو همه ی مسابقات برنده بشم و الانم حس یه برنده رو داشتم...💪 تا فردا دل تو دلم نبود... فردا شد و رفتم سمت محل جلسه و دیدم دخترا همه چادری و نشستن یه سمت و پسرا هم یه سمت و دارن کلیپی از مشهد پخش میکنن.. مجری برنامه رفت بالا و یکم صحبت کرد و در آخر گفت آقا سید بفرمایین... دیدم همون پسر ریشوی اونروزی با قد متوسط رفت پشت میکروفون اینجا فهمیدم که جناب فرمانده سید هم هستند.😐🕊🌹🔑کلیدبهشت🕊🌹🔑 @kelidebeheshte
۲۴ فروردین ۱۴۰۰
خلاصه روز اعزام شد... بدو بدو رفتم سمت اتوبوس و وارد شدم که دیدم عهههه...یه عده ریشو توی ماشین نشستن😂 تازه فهمیدم اشتباهی اومدم... داشتم پایین میرفتم که دیدم آقا سید داره لوازم سفرو تو صندوق ماشین جا میزنه و یهو منو دید...و اومد جلو:لا اله الا الله... -خواهر شما اینجا چی میکنید؟؟ . -هیچی اشتباهی اومدم...😕 -اخه بنر به اون بزرگی زدیم جلوی اتوبوس... -خیلی خوب... حالا چیزی نشده که...😡 -بفرمایین...بفرمایین تا دیر نشده... ساکم رو گذاشتم رو صندلیم که گوشیم زنگ خورد:دوستم مینا بود میگفت بیا آخره کلاسه و استاد لج کرده و میخواد غائبا رو حذف کنه😦 اخه من تو اتوبوسم مینا😕 بدو بیا ریحانه...حذف شدی با خودته ها...از ما گفتن😯 الان میام الان میام.. تا اسمموخوند بدوبدو دویدم سمت درب دانشگاه ولی از اتوبوس خبری نبود😔 خیلی دلم شکست. گریه ام گرفته بود.😢 الان چجوری برگردم خونه؟! چی بگم بهشون؟!😔 آخه ساکمم تواتوبوس بود😕 بیچاره مامانم که برای راه غذا درست کرده بود برام😞😔 تو همین فکرها بودم که دیدم از دور صدای جناب فرمانده میاد. بدو بدو رفتم سمتش و نفس نفس زنان گفتم: سلام. ببخشید..هنو حرفم تموم نشده بود که گفت:اااا.خواهر شما چرانرفتید؟! -ازاتوبوس جا موندم😕 -لا اله الا الله...اخه چرا حواستون رو جمع نمیکنید😐اون از اشتباهی سوار شدن اینم از الان. -حواسم جمع بود ولی استادمون خیلی گیر بود -متاسفم براتون.حتما آقا نطلبیده بود شما رو. -وایسا ببینم.یع چیزی یاد گرفتی هیچ میگی نطلبیده... نطلبیده.من باید برم😑 -آخه ماشین ها یه ربعه راه افتادن. -اصلا شما خودتون با چی میرید؟! منم با اون میام.😟 -نمیشه خواهرم من باماشین پشتیبانی میرم.نمیشه شما بیاید. -قول میدم تابه اتوبوسهابرسیم حرفی نزنم.😕 -نمیشه خواهرم.اصرار نکنید.😐 -اگه منو نبرید شکایتتون رو به همون امام رضایی میکنم که دارید میرید پیشش.😔 -میگم نمیشه یعنی نمیشه..یا علی 😐 اینو گفت و با راننده سوار ماشین شد و راه افتاد.و منم با گریه همونجا نشستم 😢 هنوز یه ربع نشده بود که دیدم یه ماشین جلو پام وایساد و اقا سید یا همون اقای فرمانده پیاده شد و بدون هیچ مقدمه ای گفت: . لا اله الا الله...مثل اینکه کاری نمیشه کرد...بفرمایین فقط سریع تر سوار شین.. سریع اشکامو پاک کردم و پرسیدم چی شد؟! شما که رفته بودین؟!😯😯 هیچی سوار شید... هنوز از دانشگاه دور نشده بودیم که ماشین پنچر شد.😑 فهمیدم اگه جاتون بزاریم سالم به مشهد نمیرسیم ... راننده که سرباز بود پشت فرمون نشست و آقا سید هم جلوی ماشین و منم پشت ماشین و توی راه هم همش داشتن مداحی گوش میدادن😒😩... (کرب و بلا نبر زیادم/جوونیمو پای تو دادم/ حوصلم سر رفت... هنذفریم که تو جیبم بودو برداشتم و گذاشتم تو گوشم و رفتم تو پوشه اهنگام و یه آهنگو شاد پلی کردم...🎼🎤 یهو دیدم آقا سید با چشمهای از حدقه بیرون زده برگشت و منو نگاه کرد.😨 یه نگاه به هنذفری کردم دیدم یادم رفته وصلش کنم به گوشیم 😂بلند داشت پخش میشد... آروم عذر خواهی کردمو و زیاد به روی خودم نیاوردم و آقا سیدم باز زیر لب طبق معمول یه لا اله الا الله گفت و سرشو برگردوند😑 🍁مهدی بنی هاشمی🍁 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🕊🌹🔑کلیدبهشت🕊🌹🔑 @kelidebeheshte
۲۴ فروردین ۱۴۰۰