eitaa logo
کتابخانه حضرت قائم عج مسجد جامع جلال اباد
253 دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
736 ویدیو
332 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🪴قابل توجه خانواده های عزیز و دوست دار کتاب📚 به مناسبت هفته ی کتاب و کتابخوانی از تاریخ 24 آبان ماه تا 30 آبان ماه عضویت کتابخانه بصورت رایگان انجام می شود😍 پس عجله کنید و این فرصت استثنایی را از دست ندید🏃🏃 🪴به دوستان خودتون هم خبر بدید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚 🌟عنوان:آقای بوگندو🌟 ✍به قلم:دیویدوالیامز 🖨ناشر:نشرگیسا 🖋مترجم:مریم رفیعی 👨‍👩‍👧‍👦رده سنی:نوجوان،کودک 📓قالب کتاب:رمان 💠📓📓💠📓📓💠📓📓💠 📚کلویی دختر نوجوان خیال پردازی است. او دوست دارد از زندگی پیرمرد خانه به دوشی که در پارک زندگی می کند سر در بیاورد. 📓این کنجکاوی داستان آقای بو گندو را پیش می برد؛ داستان شکل گرفتن دوستی بین مردی که بارزترین ویژگی اش بوی گند است و دختری که یک مادر وسواسی دارد. 📚 مادر کلویی نامزد نمایندگی مجلس شده و اگر بفهمد دخترش یک خانه به دوش را با خودش به خانه آورده و او را در انباری پنهان کرده است قشقرق به پا می کند! 📓 آقای بوگندو، خانه به دوش سرگردانی است که در این آسمان بزرگ یک ستاره هم ندارد؛ اه ببخشیدحرفم را اصلاح می کنم: آقای بوگندو تنها خانه به دوش سرگردانی است که در این آسمان بزرگ یک ستاره دارد. بله، ستاره ی ویولت! هر چند بوی گندش بمب دماغ است و رادارهای بویایی را از صد فرسخی از کار می اندازد، اما خوش تیپ و مهربان است. مودب و با کلاس حرف می زند و.... یک روز کلوی، دختر کوچولوی قصه ی ما، گذرش به آقای بو گندو که از بام تا شام در رکاب سگش روی نیمکت کنار ایستگاه اتوبوس نشسته، می افتد و به راز بزرگ آقای بو گندوی مهربان پی می برد. 💠📓📓💠📓📓💠📓📓💠 📚 @ketab_Et
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به نام خداوند بخشنده مهربان ❤️🌻 🎁 حلما همیشه میدونست که تولد مامان بزرگ درست اولین روز تابستان هست. اون عاشق مامان بزرگ بود و دلش می خواست برای روز تولد مامان بزرگ یک کار هیجان انگیز بکنه تا اون رو خوشحال کنه .. بالاخره تابستان از راه رسید و روز تولد مامان بزرگ شد. حلما به محض بیدار شدن از خواب با عجله به سمت حیاط دوید. اون می خواست از گلهای توی حیاط بچینه و یک دسته گل زیبا برای مامان بزرگ درست کنه .. حلما گلهایی که چیده بود رو با خودش به خونه آورد و روی میز آشپزخانه گذاشت. بابا با دیدن گلها گفت:” چه خبره حلما؟ این گلها برای چی هست؟” حلما با هیجان گفت:” امروز روز تولد مامان بزرگه ! میخوام این گلها رو به همراه یک کارت تبریک به مامان بزرگ بدم ، به نظرتون خوشحال میشه بابا؟” بابا با لبخند گفت:” اوووه چقدر خوب که تو به یاد تولد مامان بزرگ بودی! بله حتما خیلی خوشحال میشه ..فقط یادت نره که گلها رو توی گلدون آب بگذاری تا پژمرده نشن!” حلما که همه حواسش دنبال درست کردن کارت تبریک بود با عجله گفت :” باشه بابا می گذارم ” و از آشپزخونه بیرون رفت تا ماژیک هاش رو بیاره و نقاشی بکشه .. اون خیلی زود با دفتر نقاشی و ماژیک هاش برگشت و با ذوق و شوق گفت:” یک کارت تبریک پر از گلهای رنگارنگ درست می کنم و روش می نویسم تولدت مبارک مامان بزرگ عزیزم، خیلی خوب میشه مگه نه بابا جون؟ ” بابا نگاهی به گلهای روی میز کرد و گفت:” بله خیلی خوب میشه حلما ،من دارم میرم بیرون یادت نره که گلهایی که چیدی رو توی آب بگذاری !” اما حلما انقدر مشغول نقاشی کشیدن بود که درست حرفهای بابا رو نشنید.. بعد از اینکه کارت تبریک مامان بزرگ آماده شد حلما به سراغ مامان رفت و گفت:” مامان جون میشه با هم یک کیک درست کنیم ، دوست دارم امروز که تولد مامان بزرگه حسابی خوشحالش کنم !” مامان لبخند مهربونی زد و گفت:” بله عزیزم خیلی فکر خوبیه ..” حلما دونه دونه وسایلی که برای درست کردن کیک لازم بود رو از مامان می پرسید و روی میز می گذاشت: آرد، شیر، تخم مرغ، شکر.. بعد با هیجان گفت:” من میخوام همه کارهاش رو خودم به تنهایی انجام بدم!” مامان یک کاسه بزرگ آورد و به حلما کمک کرد تا همه مواد رو داخل اون بریزه .. حلما آرد و شیر و شکر و تخم مرغ رو داخل کاسه ریخت و شروع به هم زدن کرد. مامان گفت:” حلما دقت کن که باید خیلی آروم و با دقت هم بزنی!” حلما با عجله گفت:” باشه حواسم هست ” و شروع به هم زدن کرد. اما موقع هم زدن حلما غرق توی رویاهای خودش بود و به این فکر می کرد که کیک تولد مامان بزرگ رو چجوری تزیین کنه! اون همینطور که خیال پردازی می کرد یکدفعه حواسش پرت شد و کاسه روی زمین افتاد و همه مواد کیک روی زمین پخش شد.. حلما با ناراحتی به موادی که روی زمین ریخته بود نگاه کرد.. حلما به حرف مامان خوب توجه نکرده بود و حواسش پرت شده بود و این اتفاق افتاده بود. حالا دیگه نمی تونست کیک تولد برای مامان بزرگ درست کنه و این خیلی ناراحت کننده بود. بعد یکدفعه یاد گلهایی که از باغچه چیده بود افتاد و با خودش گفت پس فقط دسته گل و کارت تبریک رو به مامان بزرگ میدم.. اما وقتی به سراغ گلهایی 💐که از باغچه چیده بود رفت متوجه شد که یادش رفته اونها رو توی گلدان آب بگذاره و همه گلها پژمرده شدند.. حلما واقعا ناراحت بود و از دست خودش عصبانی بود.. اون به حرف مامان و بابا خوب توجه نکرده بود و حالا همه ایده هاش از بین رفته بود.. بعد در حالیکه بغض کرده بود گفت:” همه فکرهای خوبی که برای تولد مامان بزرگ کرده بودم نقش بر آب شد، اصلا دیگه نمی خوام به خونه مامان بزرگ برم ..” بابا با مهربونی حلما رو نوازش کرد و گفت:” عزیزم این تجربه ای بود که باعث شد تو از دفعه بعد با دقت بیشتری به حرفها گوش بدی، بهشون توجه کنی و مسیولیتشون رو به عهده بگیری ..حالا هم اتفاقی نیفتاده می تونی همون کارت تبریک زیبایی که برای مامان بزرگ درست کردی رو براش ببری، مطمینم که مامان بزرگ خیلی خوشحال میشه!” حلما با بی میلی کارت تبریک رو برداشت و به همراه مامان و بابا به خونه مادربزرگ رفتند. اون ته دلش هنوز ناراحت بود چون نه کیک داشت نه دسته گل .. وقتی به خونه مادربزرگ رسیدند مادربزرگ با دیدن حلما خیلی خوشحال شد. حلما کارت تبریکی که درست کرده بود رو به مامان بزرگ داد و به آرومی گفت:” تولدتون مبارک مامان بزرگ! من براتون یک دسته گل بزرگ چیده بودم ، بابا بهم گفته بود که اونها رو توی آب بگذارم ولی من یادم رفت و همه گلها پژمرده شدند.. بعد خواستم به کمک مامان براتون یک کیک تولد درست کنم ولی باز هم حواسم پرت شد و همه مواد کیک روی زمین ریخت و من نتونستم کیک درست کنم ..”
مامان بزرگ لبخند زد و با مهربونی حلما رو در آغوش گرفت و گفت:” ازت ممنونم عزیزم.. این کارت تبریک برام خیلی ارزشمنده.. من همیشه کلی هدیه میگیرم ولی تو به یاد من بودی به دیدن من اومدی و ما می تونیم با هم حرف بزنیم و بخندیم .. این برای من بهترین هدیه است حلما .. حالا وقتشه که برای هم از اتفاقهایی که افتاده تعریف کنیم و به حرفهای هم گوش بدیم ..” حلما حالا دیگه با شنیدن حرفهای مامان بزرگ ناراحت نبود، اون خندید و گفت:” من آمادم مامان بزرگ .. قول میدم که خوب گوش کنم ..” ❤️🌺 🖼️ قصه های عمو مهدی 👇 https://eitaa.com/joinchat/2079785181Cb3e7c100b0
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کتابخانه حضرت قائم عج مسجد جامع جلال اباد
🌺بسم الله الرحمن الرحیم 🌺 در ترجمه صفحه ۱۳ قرآن میخوانیم 🌺 حیات حق انسان و قتل گناه بزرگ است 🌺با کشتن دیگران خودت را کشته تمام گناهان مقتول بر گردن توست و اهل دوزخ می شوی 🌺 بنی اسرائیل پرچمدار هواپرستی و پیامبر کشی 🌺 و بدبختی انسان به دست خود انسان ترجمه آیات صفحه ۱۳👇👇👇👇👇 ۸۴ یادتون بیاد که از شما بنی اسرائیل تعهد گرفتیم خون هم را نریزید همدیگر را از سرزمین خودتون بیرون نکنید شما هم بر این تعهد گرفتن اعتراف کردید حالا شما یهودی های صدر اسلام هم به این اعتراف اجداد تون گواهی میدید 🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 ۸۵ ولی باز هم شمایید که به کشتن همدیگه ادامه میدید عده ای از خودتون رو از خونه هاشون آواره می کنید و از روی سهل انگاری و تجاوز بر ضد آوارگان همدست میشید اگر هم اسیر شما بشند آنها را با اسیران خودتون مبادله میکنید یا با گرفتن پول آزادشون می کنید در صورتی که از اولش هم آواره کردنشون بر شما حرام بود آیا بعضی از احکام تورات رامی‌پذیرید و بعضیش را رد میکنید مجازات آن کسانی از شما که این روال را در پیش بگیرند جز خفت و خواری تو زندگی دنیا نیست در روز قیامت هم به سخت ترین عذاب گرفتار میشن البته خدا بی خبر نیست که چه می کنید 🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 ۸۶ اینها همان کسانی که به قیمت از دست دادن آخرت زندگی پست دنیا رو خریدن بنابراین نه از عذاب شان کم میشه نه کمکی به آنها میشه 🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 ۸۷ به موسی کتاب تورات و دادیم و به دنبال او پیامبران دیگه ای که یکی پس از دیگری فرستادیم به عیسبن مریم هم معجزات دیگری بخشیدیم و او را به واسطه ی روح روح القدس یعنی برترین فرشته خودمون توانایی دادیم 👈هر بار که پیامبران چیزی براتون می آورند که باب میلتون نبود چرا تکبر میکردید عده ای را دروغگو میدانستید وعده ای را شهید می‌کردید 🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 ۸۸ یهودی ها به بن بست جواب دادن که می خوردند می‌گفتند خوب پس حتما فهم ما کوره نخیر خدا برای بی دینی‌شان لعنتشون کرده پس عده ی کمی از آنها ایمان می آورند راست گفت خداوند بزرگ و بلند مرتبه 🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 رفع موانع ظهور و تعجیل در فرج امام زمان و سلامتی حضرتش صلوات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. آمدن هر صبح پیام خداوند برای آغاز یک فرصت تازه است برخیز و در این هوای صبحگاهی زندگی را زندگی کن تغییر مثبتی ایجاد کن و از یک روزِ دوست داشتنی خداوند لذت ببر.... سلام صبحتون بخیر✨❤️ ‌‌‌
📔📕📗📘📙📚📓📗📕 همروستاییان عزیز و علاقه مندان به کتاب ضمن تبریک مجدد انتخاب روستای جلال آباد به عنوان روستای کشوری برتر در زمینه کتاب به همه شما مردم عزیز به استحضار میرساند: به مناسبت فرا رسیدن هفته کتاب ثبت نام و عضویت در کتابخانه حضرت قائم عج جلال آباد از تاریخ ٢۴ آبان ماه تا ٣٠ آبان ماه به صورت رایگان خواهد بود. علاقه مندان می‌توانند از این فرصت استفاده نموده و همه روزه به کتابخانه حضرت قائم عج واقع در طبقه آخر مجموعه فرهنگی و اداری حضرت ولیعصر عج واقع در بلوار شهیدان سلمانزاده مراجعه فرمایند. همچنین در طول سال برنامه های فرهنگی، ادبی، مشاوره و آموزشی و... نیز دایر میباشد. 🙏
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رضا معزی اهدا کننده کتاب امروزمون 👏👏👏👏👏
🧐 ۷۸۷ 🧠 از حبوبات است 🧠 اگر برعکسش کنی 🧠 یک وعده غذایی می شود ؟! 🧠جواب این معما ماش که می شود برعکس شام
🧐 ۷۸۸ 🧠 اون چیه 🧠 که با اشک بارون 🧠 اشکش سرازیر میشه ؟! 🧠جواب معما ناودان
🤔 تست هوش ۷۸۹ 🧠 به جای علامت سوال ، 🧠 چه عددی قرار می گیرد ؟! ؟ _ ۹ _ ۱۶ _ ۲۵ _ ۳۶ 🧠جوابش عدد4
🤔 تست هوش ۷۹۰ 🧠 در حروف الفبای زیر ، 🧠 کدام حرف ، 🧠 نظم میان حروف را به هم زده ؟! ب ، پ ، ت ، ث ، ج ، چ ، ح ، خ ، ذ 🧠جوابش حرف ذ
🤔 ۸۲۶ 🧠 اون چیه 🧠 قبل از استفاده سیاه بوده 🧠 هنگام استفاده قرمز است 🧠 و بعد از استفاده خاکستری می شود 🧠جواب معما زغال هست
🤔 ۸۲۷ 🧠 اون چیه 🧠 فقط حیوانات آن را دارند 🧠 بعضیا در دهان 🧠 و بعضیا در دم دارند ؟! 🧠جواب معما نیش هست
🛑این هم جواب معماهای گرده از یار همیشگی کتابخانه خانم کاظمی عزیز که هم کتاب خوان برتر هستند و هم فعال گروه کتابخانه 👏👏👏👏
🛑توجه توجه 🛑 🌷دختر و پسرهای گلمون سلام 🌷میدونید که هفته کتابخوانی هست😍😍😍😍😍😍 🌷اینم میدونید که این هفته باید بیشتر و بیشتر کتاب بخونیم و خلاصه کنیم👏👏👏👏👏👏 🛑بزارید یک چیزی درگوشی بهتون بگم امسالم مسابقه کتاب خوانی داریم اما متفاوت! می‌پرسید چطوری ؟ 🌷امسال شما عزیزان کتابی را که از کتابخانه حضرت قائم‌ امانت میگیرید میخونید و خلاصه نویسی آن را به کتابدار محترم همراه با اسم و فامیل و شماره تماس خودتون تحویل میدید اونوقت ما هم به بهترین خلاصه نویسی جایزه میدیم 😍😍😍😍😍😍 https://eitaa.com/ketab0000