eitaa logo
کتاب سرای فانوس شب
5.2هزار دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
450 ویدیو
133 فایل
کتاب دوست عزیز📚 ممنون که برای خدمت انتخابمون کردی اگه سوال یا سفارش کتاب داریدروی لینک زیربزنید @Patogshohada فانوس شب یعنی کتابه که مارو ازتاریکی نجات میده اینم کانال رضایت مشتریمون eitaa.com/rezayatfanosshab شماره تماسمون 09373925623
مشاهده در ایتا
دانلود
🔺خودش که چیزی نمی‌گفت. تودارتر از این حرف‌ها بود. پورجعفری از یک طریقی فهمیده بود حاجی مشکل مالی دارد. بی‌سروصدا و دور از چشم حاج قاسم موضوع را با سردار قاآنی در میان گذاشته بود. سردار هم به معاون اداری مالی دستور داده بود یکی از مأموریت‌های حاجی را حساب کنند و پولش را بریزند به حساب. تا فهمید ماجرا از چه قرار است.... ▪️راوی: حجت‌الاسلام رضایی ▫️منبع: کتاب سلیمانی عزیز، انتشارات حماسه یاران، ص 125 8️⃣ 🔹کتاب 🔹خاطراتی جذاب و خواندنی از زندگی و رزم سردار شهید حاج قاسم سلیمانی + متن کامل 🔸رقعی | 256 صفحه 🔸 🔸 🆔جهت سفارش به آیدی مراجعه کنید: 👇👇👇👇 @Patogshohada شماره تماس +989373925623 💠کانال پاتوق کتاب ‌ https://eitaa.com/joinchat/4128702483C3f66436fd7
🔸 🔹گذری بر زندگی و رزم سردار شهید حاج قاسم سلیمانی 🔸 ▪️256 صفحه | رقعی | 24000 تومان 🍀درباره کتاب سلیمانی عزیز؛ خاطراتی متفاوت و خوانده نشده از سردار شهید حاج قاسم سلیمانی؛ اثری تولیدی و محصول مصاحبه‌ها، گفتگوها و خاطرات شفاهی دوستان، هم‌رزمان و آشنایان شهید سلیمانی که سعی دارد با قلمی ساده و دلنشین، گوشه‌ای از زندگی مرد همیشه در صحنه جبهه مقاومت را ‍‍ پیشکش نگاه خوانندگان کند. 📕برشی از کتاب نیروهای آمریکایی ریخته بودند توی نجف. زمزمه‌ها را می‌شنیدیم که می‌خواهند بیایند سمت صحن و معلوم نبود چه بر سر مرقد امیرالمومنین(ع) درمی‌آورند. خیلی ها برای دفاع آمده بودند، اما نیاز به یک فرمانده احساس می‌شد. همان روزها سروکلّه حاجی پیدا شد. با دشداشه عربی آمده بود مقرمان، نزدیک حرم امام علی(ع). باورم نمی‌شد. پرسیدم:‌ «حاجی چطور خودت رو به اینجا رسوندی؟» چطورش را نگفت ولی گفت: «اومدم این آمریکایی‌ها رو از نجف بندازم بیرون.» 🆔جهت سفارش به آیدی مراجعه کنید: 👇👇👇👇 @Patogshohada شماره تماس +989373925623 💠کانال پاتوق کتاب ‌ انتشار بدون ذکر لینک زیر جایز نمی باشد https://eitaa.com/joinchat/4128702483C3f66436fd7
🔺حضرت آقا آمده بودند کرمان. مثل همیشه یکی از برنامه‌هایشان دیدار با خانواده شهدا بود. قرعه افتاده بود به نام ما. دیگر از خدا چه می‌خواستیم؟ وقتی آمدند حاج قاسم هم همراهشان آمده بود. لا‌به‌لای حرف‌ها از فرصت استفاده کردم و رو به حضرت آقا گفتم: «آقا ان‌شاءاللّه فردای قیامت همه ما رو که اینجا هستیم شفاعت کنید.» فرمودند: «پدر و مادر شهید باید من و شما را شفاعت کنند.» بعد هم خم شدند و سرشان را به‌طرف حاج قاسم گرداندند. نگاهی به حاجی کردند و فرمودند: «این آقای حاج قاسم هم از آن‌هایی است که شفاعت می‌کند ان‌شاءاللّه.» حاجی سرش را انداخت پایین. دو دستش را گرفت روی صورتش. ــ بله! از ایشان قول بگیرید به شرطی که زیر قولشان نزنند. ▫️▫️▫️ جلوی در ورودی دیدمش. مراسم افطاری حاجی به بچه‌های جبهه و جنگ بود. گفتم: «حاجی قول شفاعت می‌دی یا نه؟ واللّه اگه قول ندی داد می‌زنم می‌گم اون روز حضرت آقا در مورد شما چی گفتن؟» حاجی گفت: «باشه قول می‌دم فقط صداش رو در نیار.» زوری زوری از حاجی قول شفاعت را گرفتم. 🎙 راوی: جواد روح‌اللهی 📚 منبع: سلیمانی عزیز، انتشارات حماسه یاران، ص 58 🔹کتاب 🔹خاطراتی جذاب و خواندنی از زندگی و رزم سردار شهید حاج قاسم سلیمانی + متن کامل
هدایت شده از  کتاب سرای فانوس شب
🔸 🔹گذری بر زندگی و رزم سردار شهید حاج قاسم سلیمانی 🔸 ▪️256 صفحه | رقعی | 24000 تومان 🍀درباره کتاب سلیمانی عزیز؛ خاطراتی متفاوت و خوانده نشده از سردار شهید حاج قاسم سلیمانی؛ اثری تولیدی و محصول مصاحبه‌ها، گفتگوها و خاطرات شفاهی دوستان، هم‌رزمان و آشنایان شهید سلیمانی که سعی دارد با قلمی ساده و دلنشین، گوشه‌ای از زندگی مرد همیشه در صحنه جبهه مقاومت را ‍‍ پیشکش نگاه خوانندگان کند. 📕برشی از کتاب نیروهای آمریکایی ریخته بودند توی نجف. زمزمه‌ها را می‌شنیدیم که می‌خواهند بیایند سمت صحن و معلوم نبود چه بر سر مرقد امیرالمومنین(ع) درمی‌آورند. خیلی ها برای دفاع آمده بودند، اما نیاز به یک فرمانده احساس می‌شد. همان روزها سروکلّه حاجی پیدا شد. با دشداشه عربی آمده بود مقرمان، نزدیک حرم امام علی(ع). باورم نمی‌شد. پرسیدم:‌ «حاجی چطور خودت رو به اینجا رسوندی؟» چطورش را نگفت ولی گفت: «اومدم این آمریکایی‌ها رو از نجف بندازم بیرون.» 🆔جهت سفارش به آیدی مراجعه کنید: 👇👇👇👇 @Patogshohada شماره تماس +989373925623 💠کانال پاتوق کتاب ‌ انتشار بدون ذکر لینک زیر جایز نمی باشد https://eitaa.com/joinchat/4128702483C3f66436fd7
پک مطالعه ویژه. ۴ کتاب روی هشتک بزنید و درباره هر کتاب از این چهار کتاب اطلاعات کسب کنید هزینه پشت جلد این چهار کتاب ۹۸هزار تومان با تخفیف ، ۸۰هزار تومان ۹۸هزار تومان تعداد محدود هست
هدایت شده از  کتاب سرای فانوس شب
پک مطالعه ویژه. ۴ کتاب روی هشتک بزنید و درباره هر کتاب از این چهار کتاب اطلاعات کسب کنید هزینه پشت جلد این چهار کتاب ۹۰هزار تومان با تخفیف ۸۰هزار تومان هزینه ارسال برای این چهار کتاب ۱۲هزارتومان اما برای این پک ارسال رایگان داریم شما فقط و فقط با ۸۰هزار تومان این ۴کتاب رو با ارسال رایگان دریافت کنید .... تعداد محدود هست
هدایت شده از  کتاب سرای فانوس شب
پک مطالعه ویژه. ۴ کتاب روی هشتک بزنید و درباره هر کتاب از این چهار کتاب اطلاعات کسب کنید هزینه پشت جلد این چهار کتاب ۹۰هزار تومان با تخفیف ۸۰هزار تومان هزینه ارسال برای این چهار کتاب ۱۲هزارتومان اما برای این پک ارسال رایگان داریم شما فقط و فقط با ۸۰هزار تومان این ۴کتاب رو با ارسال رایگان دریافت کنید .... تعداد محدود هست
هدایت شده از  کتاب سرای فانوس شب
پک مطالعه ویژه. ۴ کتاب روی هشتک بزنید و درباره هر کتاب از این چهار کتاب اطلاعات کسب کنید هزینه پشت جلد این چهار کتاب ۹۰هزار تومان با تخفیف ۸۰هزار تومان هزینه ارسال برای این چهار کتاب ۱۲هزارتومان اما برای این پک ارسال رایگان داریم شما فقط و فقط با ۸۰هزار تومان این ۴کتاب رو با ارسال رایگان دریافت کنید .... تعداد محدود هست
هدایت شده از  کتاب سرای فانوس شب
🔸 🔹گذری بر زندگی و رزم سردار شهید حاج قاسم سلیمانی 🔸 ▪️256 صفحه | رقعی | 24000 تومان 🍀درباره کتاب سلیمانی عزیز؛ خاطراتی متفاوت و خوانده نشده از سردار شهید حاج قاسم سلیمانی؛ اثری تولیدی و محصول مصاحبه‌ها، گفتگوها و خاطرات شفاهی دوستان، هم‌رزمان و آشنایان شهید سلیمانی که سعی دارد با قلمی ساده و دلنشین، گوشه‌ای از زندگی مرد همیشه در صحنه جبهه مقاومت را ‍‍ پیشکش نگاه خوانندگان کند. 📕برشی از کتاب نیروهای آمریکایی ریخته بودند توی نجف. زمزمه‌ها را می‌شنیدیم که می‌خواهند بیایند سمت صحن و معلوم نبود چه بر سر مرقد امیرالمومنین(ع) درمی‌آورند. خیلی ها برای دفاع آمده بودند، اما نیاز به یک فرمانده احساس می‌شد. همان روزها سروکلّه حاجی پیدا شد. با دشداشه عربی آمده بود مقرمان، نزدیک حرم امام علی(ع). باورم نمی‌شد. پرسیدم:‌ «حاجی چطور خودت رو به اینجا رسوندی؟» چطورش را نگفت ولی گفت: «اومدم این آمریکایی‌ها رو از نجف بندازم بیرون.» 🆔جهت سفارش به آیدی مراجعه کنید: 👇👇👇👇 @Patogshohada شماره تماس +989373925623 💠کانال پاتوق کتاب ‌ انتشار بدون ذکر لینک زیر جایز نمی باشد https://eitaa.com/joinchat/4128702483C3f66436fd7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚜️ کتاب سلیمانی عزیز من در طول عمرم دو بار را غرق در اشک و آه دیدم ، یکی رحلت خمینی(ره) و دیگری حاج قاسم سلیمانی. روز بعد از شهادت حاجی، وارد موسسه شدم ، آنجا هم اشک و آه و ناله بود... بچه ها را که چندین سال است دارند در عرصه شهید و شهادت خدمت می کنند تسلی دادم و گفتم الان موقع اشک و ناله نیست... دست به‌کار شوید و برای معرفی حاج قاسم به و به مردم تولید کنید و حاج قاسم سلیمانی را معرفی کنید... این توصیه من مبنای کار دوستان قرار گرفت و از همان موقع یک تیم چند نفره مشغول مصاحبه های حضوری، رصد برنامه های و مصاحبه ها در سایت ها و خبرگزاری ها، حاج قاسم در کتابها ، جراید و نشریات شدند... و در آخر این کتاب به نام مزین شد و بعد از چهلم حاجی به چاپ رسید... ان شاءالله این کتاب که قطره ی کوچکی از دریای بیکران فضائل حاج قاسم است قدمی در جهت نشر باشد.
🔸 🔹گذری بر زندگی و رزم سردار شهید حاج قاسم سلیمانی 🔸 ▪️256 صفحه | رقعی | 26000 تومان 🍀درباره کتاب سلیمانی عزیز؛ خاطراتی متفاوت و خوانده نشده از سردار شهید حاج قاسم سلیمانی؛ اثری تولیدی و محصول مصاحبه‌ها، گفتگوها و خاطرات شفاهی دوستان، هم‌رزمان و آشنایان شهید سلیمانی که سعی دارد با قلمی ساده و دلنشین، گوشه‌ای از زندگی مرد همیشه در صحنه جبهه مقاومت را ‍‍ پیشکش نگاه خوانندگان کند. 📕برشی از کتاب نیروهای آمریکایی ریخته بودند توی نجف. زمزمه‌ها را می‌شنیدیم که می‌خواهند بیایند سمت صحن و معلوم نبود چه بر سر مرقد امیرالمومنین(ع) درمی‌آورند. خیلی ها برای دفاع آمده بودند، اما نیاز به یک فرمانده احساس می‌شد. همان روزها سروکلّه حاجی پیدا شد. با دشداشه عربی آمده بود مقرمان، نزدیک حرم امام علی(ع). باورم نمی‌شد. پرسیدم:‌ «حاجی چطور خودت رو به اینجا رسوندی؟» چطورش را نگفت ولی گفت: «اومدم این آمریکایی‌ها رو از نجف بندازم بیرون.» 🆔جهت سفارش به آیدی مراجعه کنید: 👇👇👇👇 @Patogshohada شماره تماس +989373925623 💠کانال پاتوق کتاب ‌ انتشار بدون ذکر لینک زیر جایز نمی باشد https://eitaa.com/joinchat/4128702483C3f66436fd7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚜️ کتاب سلیمانی عزیز من در طول عمرم دو بار را غرق در اشک و آه دیدم ، یکی رحلت خمینی(ره) و دیگری حاج قاسم سلیمانی. روز بعد از شهادت حاجی، وارد موسسه شدم ، آنجا هم اشک و آه و ناله بود... بچه ها را که چندین سال است دارند در عرصه شهید و شهادت خدمت می کنند تسلی دادم و گفتم الان موقع اشک و ناله نیست... دست به‌کار شوید و برای معرفی حاج قاسم به و به مردم تولید کنید و حاج قاسم سلیمانی را معرفی کنید... این توصیه من مبنای کار دوستان قرار گرفت و از همان موقع یک تیم چند نفره مشغول مصاحبه های حضوری، رصد برنامه های و مصاحبه ها در سایت ها و خبرگزاری ها، حاج قاسم در کتابها ، جراید و نشریات شدند... و در آخر این کتاب به نام مزین شد و بعد از چهلم حاجی به چاپ رسید... ان شاءالله این کتاب که قطره ی کوچکی از دریای بیکران فضائل حاج قاسم است قدمی در جهت نشر باشد. 🆔جهت سفارش به آیدی مراجعه کنید: 👇👇👇👇 @Patogshohada شماره تماس +989373925623 💠کانال پاتوق کتاب ‌ انتشار بدون ذکر لینک زیر جایز نمی باشد https://eitaa.com/joinchat/4128702483C3f66436fd7
🔸 🔹گذری بر زندگی و رزم سردار شهید حاج قاسم سلیمانی 🔸 ▪️256 صفحه | رقعی | 🍀درباره کتاب سلیمانی عزیز؛ خاطراتی متفاوت و خوانده نشده از سردار شهید حاج قاسم سلیمانی؛ اثری تولیدی و محصول مصاحبه‌ها، گفتگوها و خاطرات شفاهی دوستان، هم‌رزمان و آشنایان شهید سلیمانی که سعی دارد با قلمی ساده و دلنشین، گوشه‌ای از زندگی مرد همیشه در صحنه جبهه مقاومت را ‍‍ پیشکش نگاه خوانندگان کند. 📕برشی از کتاب نیروهای آمریکایی ریخته بودند توی نجف. زمزمه‌ها را می‌شنیدیم که می‌خواهند بیایند سمت صحن و معلوم نبود چه بر سر مرقد امیرالمومنین(ع) درمی‌آورند. خیلی ها برای دفاع آمده بودند، اما نیاز به یک فرمانده احساس می‌شد. همان روزها سروکلّه حاجی پیدا شد. با دشداشه عربی آمده بود مقرمان، نزدیک حرم امام علی(ع). باورم نمی‌شد. پرسیدم:‌ «حاجی چطور خودت رو به اینجا رسوندی؟» چطورش را نگفت ولی گفت: «اومدم این آمریکایی‌ها رو از نجف بندازم بیرون.» 🆔جهت سفارش به آیدی مراجعه کنید: 👇👇👇👇 @Patogshohada شماره تماس +989373925623 💠کانال پاتوق کتاب ‌ انتشار بدون ذکر لینک زیر جایز نمی باشد https://eitaa.com/joinchat/4128702483C3f66436fd7
🔸 🔹گذری بر زندگی و رزم سردار شهید حاج قاسم سلیمانی 🔸 ▪️256 صفحه | رقعی | 🍀درباره کتاب سلیمانی عزیز؛ خاطراتی متفاوت و خوانده نشده از سردار شهید حاج قاسم سلیمانی؛ اثری تولیدی و محصول مصاحبه‌ها، گفتگوها و خاطرات شفاهی دوستان، هم‌رزمان و آشنایان شهید سلیمانی که سعی دارد با قلمی ساده و دلنشین، گوشه‌ای از زندگی مرد همیشه در صحنه جبهه مقاومت را ‍‍ پیشکش نگاه خوانندگان کند. 📕برشی از کتاب نیروهای آمریکایی ریخته بودند توی نجف. زمزمه‌ها را می‌شنیدیم که می‌خواهند بیایند سمت صحن و معلوم نبود چه بر سر مرقد امیرالمومنین(ع) درمی‌آورند. خیلی ها برای دفاع آمده بودند، اما نیاز به یک فرمانده احساس می‌شد. همان روزها سروکلّه حاجی پیدا شد. با دشداشه عربی آمده بود مقرمان، نزدیک حرم امام علی(ع). باورم نمی‌شد. پرسیدم:‌ «حاجی چطور خودت رو به اینجا رسوندی؟» چطورش را نگفت ولی گفت: «اومدم این آمریکایی‌ها رو از نجف بندازم بیرون.» 🆔جهت سفارش به آیدی مراجعه کنید: 👇👇👇👇 @Patogshohada شماره تماس +989373925623 💠کانال پاتوق کتاب ‌ انتشار بدون ذکر لینک زیر جایز نمی باشد https://eitaa.com/joinchat/4128702483C3f66436fd7
🔸 🔹گذری بر زندگی و رزم سردار شهید حاج قاسم سلیمانی 🔸 ▪️256 صفحه | رقعی | 🍀درباره کتاب سلیمانی عزیز؛ خاطراتی متفاوت و خوانده نشده از سردار شهید حاج قاسم سلیمانی؛ اثری تولیدی و محصول مصاحبه‌ها، گفتگوها و خاطرات شفاهی دوستان، هم‌رزمان و آشنایان شهید سلیمانی که سعی دارد با قلمی ساده و دلنشین، گوشه‌ای از زندگی مرد همیشه در صحنه جبهه مقاومت را ‍‍ پیشکش نگاه خوانندگان کند. 📕برشی از کتاب نیروهای آمریکایی ریخته بودند توی نجف. زمزمه‌ها را می‌شنیدیم که می‌خواهند بیایند سمت صحن و معلوم نبود چه بر سر مرقد امیرالمومنین(ع) درمی‌آورند. خیلی ها برای دفاع آمده بودند، اما نیاز به یک فرمانده احساس می‌شد. همان روزها سروکلّه حاجی پیدا شد. با دشداشه عربی آمده بود مقرمان، نزدیک حرم امام علی(ع). باورم نمی‌شد. پرسیدم:‌ «حاجی چطور خودت رو به اینجا رسوندی؟» چطورش را نگفت ولی گفت: «اومدم این آمریکایی‌ها رو از نجف بندازم بیرون.» 🆔جهت سفارش به آیدی مراجعه کنید: 👇👇👇👇 @Patogshohada شماره تماس +989373925623 💠کانال پاتوق کتاب ‌ انتشار بدون ذکر لینک زیر جایز نمی باشد https://eitaa.com/joinchat/4128702483C3f66436fd7
🔸 🔹گذری بر زندگی و رزم سردار شهید حاج قاسم سلیمانی 🔸 ▪️256 صفحه | رقعی | 59000 تومان 🍀درباره کتاب سلیمانی عزیز؛ خاطراتی متفاوت و خوانده نشده از سردار شهید حاج قاسم سلیمانی؛ اثری تولیدی و محصول مصاحبه‌ها، گفتگوها و خاطرات شفاهی دوستان، هم‌رزمان و آشنایان شهید سلیمانی که سعی دارد با قلمی ساده و دلنشین، گوشه‌ای از زندگی مرد همیشه در صحنه جبهه مقاومت را ‍‍ پیشکش نگاه خوانندگان کند. 📕برشی از کتاب نیروهای آمریکایی ریخته بودند توی نجف. زمزمه‌ها را می‌شنیدیم که می‌خواهند بیایند سمت صحن و معلوم نبود چه بر سر مرقد امیرالمومنین(ع) درمی‌آورند. خیلی ها برای دفاع آمده بودند، اما نیاز به یک فرمانده احساس می‌شد. همان روزها سروکلّه حاجی پیدا شد. با دشداشه عربی آمده بود مقرمان، نزدیک حرم امام علی(ع). باورم نمی‌شد. پرسیدم:‌ «حاجی چطور خودت رو به اینجا رسوندی؟» چطورش را نگفت ولی گفت: «اومدم این آمریکایی‌ها رو از نجف بندازم بیرون.» 🆔جهت سفارش به آیدی مراجعه کنید: 👇👇👇👇 @Patogshohada شماره تماس +989373925623 💠کانال پاتوق کتاب ‌ انتشار بدون ذکر لینک زیر جایز نمی باشد https://eitaa.com/joinchat/4128702483C3f66436fd7
🔸 🔹گذری بر زندگی و رزم سردار شهید حاج قاسم سلیمانی 🔸 ▪️256 صفحه | رقعی | 59000 تومان 🍀درباره کتاب سلیمانی عزیز؛ خاطراتی متفاوت و خوانده نشده از سردار شهید حاج قاسم سلیمانی؛ اثری تولیدی و محصول مصاحبه‌ها، گفتگوها و خاطرات شفاهی دوستان، هم‌رزمان و آشنایان شهید سلیمانی که سعی دارد با قلمی ساده و دلنشین، گوشه‌ای از زندگی مرد همیشه در صحنه جبهه مقاومت را ‍‍ پیشکش نگاه خوانندگان کند. 📕برشی از کتاب نیروهای آمریکایی ریخته بودند توی نجف. زمزمه‌ها را می‌شنیدیم که می‌خواهند بیایند سمت صحن و معلوم نبود چه بر سر مرقد امیرالمومنین(ع) درمی‌آورند. خیلی ها برای دفاع آمده بودند، اما نیاز به یک فرمانده احساس می‌شد. همان روزها سروکلّه حاجی پیدا شد. با دشداشه عربی آمده بود مقرمان، نزدیک حرم امام علی(ع). باورم نمی‌شد. پرسیدم:‌ «حاجی چطور خودت رو به اینجا رسوندی؟» چطورش را نگفت ولی گفت: «اومدم این آمریکایی‌ها رو از نجف بندازم بیرون.» 🆔جهت سفارش به آیدی مراجعه کنید: 👇👇👇👇 @Patogshohada شماره تماس +989373925623 💠کانال پاتوق کتاب ‌ انتشار بدون ذکر لینک زیر جایز نمی باشد https://eitaa.com/joinchat/4128702483C3f66436fd7
خاطرات شهید سلیمانی 🇮🇷 📚 کتاب « » 💠 گذری بر زندگی و رزم سردار شهید حاج قاسم سلیمانی 📝 خاطرات مردی که اشرار جنوب شرق را سربه‌راه کرد، نظامیان آمریکایی را از عراق بیرون انداخت، سوی چشم‌های مش‌غزاله پیرزن هشتاد ساله قنات ملکی شد و باباپنجعلی پایتخت را از چنگ داعش نجات داد. 🔻 خاطراتی ناب و کمتر بازنشر شده از سردار دلها را در سلیمانی عزیز ۲ بخوانید. 🔻 این کتاب ادامه‌ای جذاب بر کتاب پرفروش می‌باشد که در آذرماه ۱۴۰۱ توسط در ۲۷۲ صفحه چاپ و راهی بازار نشر شده است. 📃 💠 ایستاده بود روی تپه که یک‌باره دیدیم ماشین انتحاری داعش با سرعت دارد می‌آید سمتمان. دل‌شوره افتاد به جانم؛ می‌ترسیدم برای حاج قاسم اتفاقی بیفتد. هرکس با هرچیزی داشت، سمت ماشین نشانه می‌رفت. هرچه زدند، نخورد. ماشین داشت نزدیک و نزدیک‌تر می‌شد. قلبم تندتند می‌زد. انتحاری رسیده بود به صد متری خاکریز...
خاطرات شهید سلیمانی 🇮🇷 📚 کتاب « » 💠 گذری بر زندگی و رزم سردار شهید حاج قاسم سلیمانی 📝 خاطرات مردی که اشرار جنوب شرق را سربه‌راه کرد، نظامیان آمریکایی را از عراق بیرون انداخت، سوی چشم‌های مش‌غزاله پیرزن هشتاد ساله قنات ملکی شد و باباپنجعلی پایتخت را از چنگ داعش نجات داد. 🔻 خاطراتی ناب و کمتر بازنشر شده از سردار دلها را در سلیمانی عزیز ۲ بخوانید. 🔻 این کتاب ادامه‌ای جذاب بر کتاب پرفروش می‌باشد که در آذرماه ۱۴۰۱ توسط در ۲۷۲ صفحه چاپ و راهی بازار نشر شده است. 📃 💠 ایستاده بود روی تپه که یک‌باره دیدیم ماشین انتحاری داعش با سرعت دارد می‌آید سمتمان. دل‌شوره افتاد به جانم؛ می‌ترسیدم برای حاج قاسم اتفاقی بیفتد. هرکس با هرچیزی داشت، سمت ماشین نشانه می‌رفت. هرچه زدند، نخورد. ماشین داشت نزدیک و نزدیک‌تر می‌شد. قلبم تندتند می‌زد. انتحاری رسیده بود به صد متری خاکریز...
خاطرات شهید سلیمانی 🇮🇷 📚 کتاب « » 💠 گذری بر زندگی و رزم سردار شهید حاج قاسم سلیمانی 📝 خاطرات مردی که اشرار جنوب شرق را سربه‌راه کرد، نظامیان آمریکایی را از عراق بیرون انداخت، سوی چشم‌های مش‌غزاله پیرزن هشتاد ساله قنات ملکی شد و باباپنجعلی پایتخت را از چنگ داعش نجات داد. 🔻 خاطراتی ناب و کمتر بازنشر شده از سردار دلها را در سلیمانی عزیز ۲ بخوانید. 🔻 این کتاب ادامه‌ای جذاب بر کتاب پرفروش می‌باشد که در آذرماه ۱۴۰۱ توسط در ۲۷۲ صفحه چاپ و راهی بازار نشر شده است. 📃 💠 ایستاده بود روی تپه که یک‌باره دیدیم ماشین انتحاری داعش با سرعت دارد می‌آید سمتمان. دل‌شوره افتاد به جانم؛ می‌ترسیدم برای حاج قاسم اتفاقی بیفتد. هرکس با هرچیزی داشت، سمت ماشین نشانه می‌رفت. هرچه زدند، نخورد. ماشین داشت نزدیک و نزدیک‌تر می‌شد. قلبم تندتند می‌زد. انتحاری رسیده بود به صد متری خاکریز...
هدایت شده از  کتاب سرای فانوس شب
خاطرات شهید سلیمانی 🇮🇷 📚 کتاب « » 💠 گذری بر زندگی و رزم سردار شهید حاج قاسم سلیمانی 📝 خاطرات مردی که اشرار جنوب شرق را سربه‌راه کرد، نظامیان آمریکایی را از عراق بیرون انداخت، سوی چشم‌های مش‌غزاله پیرزن هشتاد ساله قنات ملکی شد و باباپنجعلی پایتخت را از چنگ داعش نجات داد. 🔻 خاطراتی ناب و کمتر بازنشر شده از سردار دلها را در سلیمانی عزیز ۲ بخوانید. 🔻 این کتاب ادامه‌ای جذاب بر کتاب پرفروش می‌باشد که در آذرماه ۱۴۰۱ توسط در ۲۷۲ صفحه چاپ و راهی بازار نشر شده است. 📃 💠 ایستاده بود روی تپه که یک‌باره دیدیم ماشین انتحاری داعش با سرعت دارد می‌آید سمتمان. دل‌شوره افتاد به جانم؛ می‌ترسیدم برای حاج قاسم اتفاقی بیفتد. هرکس با هرچیزی داشت، سمت ماشین نشانه می‌رفت. هرچه زدند، نخورد. ماشین داشت نزدیک و نزدیک‌تر می‌شد. قلبم تندتند می‌زد. انتحاری رسیده بود به صد متری خاکریز...
خاطرات شهید سلیمانی 🇮🇷 📚 کتاب « » 💠 گذری بر زندگی و رزم سردار شهید حاج قاسم سلیمانی 📝 خاطرات مردی که اشرار جنوب شرق را سربه‌راه کرد، نظامیان آمریکایی را از عراق بیرون انداخت، سوی چشم‌های مش‌غزاله پیرزن هشتاد ساله قنات ملکی شد و باباپنجعلی پایتخت را از چنگ داعش نجات داد. 🔻 خاطراتی ناب و کمتر بازنشر شده از سردار دلها را در سلیمانی عزیز ۲ بخوانید. 🔻 این کتاب ادامه‌ای جذاب بر کتاب پرفروش می‌باشد که در آذرماه ۱۴۰۱ توسط در ۲۷۲ صفحه چاپ و راهی بازار نشر شده است. 📃 💠 ایستاده بود روی تپه که یک‌باره دیدیم ماشین انتحاری داعش با سرعت دارد می‌آید سمتمان. دل‌شوره افتاد به جانم؛ می‌ترسیدم برای حاج قاسم اتفاقی بیفتد. هرکس با هرچیزی داشت، سمت ماشین نشانه می‌رفت. هرچه زدند، نخورد. ماشین داشت نزدیک و نزدیک‌تر می‌شد. قلبم تندتند می‌زد. انتحاری رسیده بود به صد متری خاکریز...
خاطرات شهید سلیمانی 🇮🇷 📚 کتاب « » 💠 گذری بر زندگی و رزم سردار شهید حاج قاسم سلیمانی 📝 خاطرات مردی که اشرار جنوب شرق را سربه‌راه کرد، نظامیان آمریکایی را از عراق بیرون انداخت، سوی چشم‌های مش‌غزاله پیرزن هشتاد ساله قنات ملکی شد و باباپنجعلی پایتخت را از چنگ داعش نجات داد. 🔻 خاطراتی ناب و کمتر بازنشر شده از سردار دلها را در سلیمانی عزیز ۲ بخوانید. 🔻 این کتاب ادامه‌ای جذاب بر کتاب پرفروش می‌باشد که در آذرماه ۱۴۰۱ توسط در ۲۷۲ صفحه چاپ و راهی بازار نشر شده است. 📃 💠 ایستاده بود روی تپه که یک‌باره دیدیم ماشین انتحاری داعش با سرعت دارد می‌آید سمتمان. دل‌شوره افتاد به جانم؛ می‌ترسیدم برای حاج قاسم اتفاقی بیفتد. هرکس با هرچیزی داشت، سمت ماشین نشانه می‌رفت. هرچه زدند، نخورد. ماشین داشت نزدیک و نزدیک‌تر می‌شد. قلبم تندتند می‌زد. انتحاری رسیده بود به صد متری خاکریز...
🔸 🔹گذری بر زندگی و رزم سردار شهید حاج قاسم سلیمانی 🔸 ▪️256 صفحه | رقعی | 🍀درباره کتاب سلیمانی عزیز؛ خاطراتی متفاوت و خوانده نشده از سردار شهید حاج قاسم سلیمانی؛ اثری تولیدی و محصول مصاحبه‌ها، گفتگوها و خاطرات شفاهی دوستان، هم‌رزمان و آشنایان شهید سلیمانی که سعی دارد با قلمی ساده و دلنشین، گوشه‌ای از زندگی مرد همیشه در صحنه جبهه مقاومت را ‍‍ پیشکش نگاه خوانندگان کند. 📕برشی از کتاب نیروهای آمریکایی ریخته بودند توی نجف. زمزمه‌ها را می‌شنیدیم که می‌خواهند بیایند سمت صحن و معلوم نبود چه بر سر مرقد امیرالمومنین(ع) درمی‌آورند. خیلی ها برای دفاع آمده بودند، اما نیاز به یک فرمانده احساس می‌شد. همان روزها سروکلّه حاجی پیدا شد. با دشداشه عربی آمده بود مقرمان، نزدیک حرم امام علی(ع). باورم نمی‌شد. پرسیدم:‌ «حاجی چطور خودت رو به اینجا رسوندی؟» چطورش را نگفت ولی گفت: «اومدم این آمریکایی‌ها رو از نجف بندازم بیرون.» 🆔جهت سفارش به آیدی مراجعه کنید: 👇👇👇👇 @Patogshohada شماره تماس +989373925623 💠کانال پاتوق کتاب ‌ انتشار بدون ذکر لینک زیر جایز نمی باشد https://eitaa.com/joinchat/4128702483C3f66436fd7
🔸 🔹گذری بر زندگی و رزم سردار شهید حاج قاسم سلیمانی 🔸 ▪️256 صفحه | رقعی | 🍀درباره کتاب سلیمانی عزیز؛ خاطراتی متفاوت و خوانده نشده از سردار شهید حاج قاسم سلیمانی؛ اثری تولیدی و محصول مصاحبه‌ها، گفتگوها و خاطرات شفاهی دوستان، هم‌رزمان و آشنایان شهید سلیمانی که سعی دارد با قلمی ساده و دلنشین، گوشه‌ای از زندگی مرد همیشه در صحنه جبهه مقاومت را ‍‍ پیشکش نگاه خوانندگان کند. 📕برشی از کتاب نیروهای آمریکایی ریخته بودند توی نجف. زمزمه‌ها را می‌شنیدیم که می‌خواهند بیایند سمت صحن و معلوم نبود چه بر سر مرقد امیرالمومنین(ع) درمی‌آورند. خیلی ها برای دفاع آمده بودند، اما نیاز به یک فرمانده احساس می‌شد. همان روزها سروکلّه حاجی پیدا شد. با دشداشه عربی آمده بود مقرمان، نزدیک حرم امام علی(ع). باورم نمی‌شد. پرسیدم:‌ «حاجی چطور خودت رو به اینجا رسوندی؟» چطورش را نگفت ولی گفت: «اومدم این آمریکایی‌ها رو از نجف بندازم بیرون.» 🆔جهت سفارش به آیدی مراجعه کنید: 👇👇👇👇 @Patogshohada شماره تماس +989373925623 💠کانال پاتوق کتاب ‌ انتشار بدون ذکر لینک زیر جایز نمی باشد https://eitaa.com/joinchat/4128702483C3f66436fd7