ا❁﷽❁ا
🗓 ولادت امام هادی
🍉 #برشی_از_کتاب
-رمز و رموزت هر لحظه بیشتر و اسرارآمیزتر میشود. یک نصرانی بیاید نذر بکند؟ نشنیده بودم!
یوسف بن یعقوب بی درنگ پاسخ میدهد: «در آیین مسیحیت هم نذر و بخشش هست. »
صالح پوزخند میزند.
-گفتی نذر علی بن محمد کردی، خب این نذر و نیازت چه ربطی به شکلک بازیات دارد؟
یوسف بن یعقوب سرش را به نشانه تأسف تکان میدهد.
-بارها به در خانه علی بن محمد رفتم، هر بار مأموران متوکل مانعم شدند. فقط در لباس گدایان کسی مانعم نشد. خانه علی بن محمد زیر نظر مأموران دارالخلافه است.
صالح کنجکاو میپرسد: «نمیفهمم چرا توی نصرانی به او متوسل میشوی؟ »
یوسف بن یعقوب در چشمان عبدالرحمان خیره میشود.
-توسلم به علی بن محمد گناه نیست. معترفم علی بن محمد پناه من نصرانی شد.
📙 #تنفس_در_بینهایت
🖋 #شکرالله_اسدی_مبرهن
ا❁﷽❁ا
🗓15 ذیالحجه: میلاد امام هادی(ع)
📚🍉#برشی_از_کتاب
📖زندگی مصاف #عقل و #احساس است. گاهی انسان چنان گرفتار است که تفاوت اینکه کدام کارش براساس عقل و کدام کار براساس احساس بوده را درک نمیکند.
کسی که ندای درون را بشنود، نیاز نیست سخنی از بیرون بشنود. #عبدالرحمان در سفر تقدیر به #سامرا رسید و در مسیر زندگی هدایت شد. باید هدایت میشد تا به مقصد برسد، زیرا ما فقط دیگران را تا آن قسمت از مسیر زندگی که پیموده ایم، همراهی و هدایت میکنیم.
هدایت در تقدیرش بود، #علی_بن_محمد(ع)، هادیاش شد تا او #هادی بسیاری شود.
📘#تنفس_در_بینهایت
🖋#شکرالله_اسدی_مبرهن
انتشارات جمکران