📚نام کتاب: معارف الهی
🖋نویسنده: محمد تقی جعفری
📑انتشارات: ارمغان طوبی
📓تعداد صفحات: ۱۵۵
📖توضیحات:
موضوع گزاره هاي هستي شناسي و اَستي شناسي، از زمان بروز و ظهور انسان مورد بحث بوده و محتواي اين دو گزاره، نسبتِ بين آن ها و اعتبار و اصالت هر كدام، موضوع نقد و بررسي فلاسفه، حكما و متفكرين در طيّ تاريخ تفكر قرار گرفته است.
عِمران صابي به عنوان يك متفكر در عصر خود، سؤالاتي را از شمس الشّموس امام عليّ بن موسي الرّضا (ع) مطرح نموده و حضرت به آن ها پاسخ داده است. در واقع، سؤالات عمران صابي درباره هستي شناسيِ خداوند ـ تبارك و تعالي ـ كيفيّتِ وجودِ او و نسبت باري تعالي به سايرِ مراتبِ هستيِ خلق شده از اوست. اين كه موجود اول كيست و چگونه موجودي است، چگونگيِ علمِ باري تعالي به خويشتن، نسبتِ وجودِ او با مخلوقات خود، چگونگيِ شناختِ حق تعالي، چگونگيِ نسبتِ صفات و اسماء به او و چارچوبِ كاربرديِ حواس در شناخت حق تعالي، از جمله موضوعاتي است كه در اين مناظره مطرح شده و مورد بحث قرار گرفته است.
اين مناظره را شيخ صدوق در کتاب توحيد صفحه ۴۱۷و عيون اخبار الرّضا(ع)، جلد ۱ صفحه ۱۶۸ و قسمتي از آن را علامه مجلسي در بحارالانوار، جلد ۱۰ صفحه ۳۰۹ ب ۱۹، و محقّق عاليقدر جناب آقاي عزيزاللّه عطاردي در مسندالرّضا، جلد ۲ صفحه ۷۴، آورده اند.
📗📘📙
@ketabe_khoub
📚نام کتاب: پنجره های تشنه
🖋نویسنده: مهدی قزلی
📑انتشارات: سوره مهر
📓تعداد صفحات: ۳۸۰
📖توضیحات:
ماجرا از یک روز پاییزی در سال ۱۳۹۱ آغاز شد. آنجا که رضا امیرخانی با مهدی قزلی تماس گرفت و از او خواست با مسئولین کاروانی که قرار است ضریح امام حسین علیهالسلام را از قم به کربلا ببرد تماس بگیرد. تماس گرفتن و قرار ملاقات گذاشتن همان و با کاروان حسینی برای ثبت رخدادها رفتن هم همان.
سال ۶۱ قمری، «کاروان حسین علیهالسلام» از «مدینه» به سمت «کربلا» راه افتاد و در بین راه در منزلهای متعددی توقف کرد. آن روز جز خانواده و بستگان سیدالشهدا علیهالسلام و معدودی از یارانش که به مرور بر تعدادشان اندکی اضافهتر شد، فرد دیگری همراه او نبود. شاید اگر آن روزها، راویان بیشتری همراه کاروان حسین علیهالسلام میبود، اطلاعات و جزئیات بیشتری در اختیار داشتیم.
سال ۱۳۹۱ شمسی، «کاروان ضریح امام حسین علیهالسلام» از «قم» به سمت «کربلا» راه افتاد و اتفاقاً در منزلهای متعددی توقف کرد. این بار اما توقف، به دلیل استقبال بینظیر مردمان دیار مختلف ایران از این کاروان بود. این رخداد اگرچه ممکن است در هر قرن فقط یک بار اتفاق بیفتد اما بخت با ما یار بود که دستاندرکاران انتقال ضریح تدبیر کردند و «راوی»ای همراه کاروان فرستادند تا لحظه به لحظهی ماجرا را آنگونه که «هست» بر روی کاغد بیاورد.
#محرم
📗📘📙
@ketabe_khoub
📚نام کتاب: نامه های بلوغ
🖋نویسنده: علی صفایی حائری
📑انتشارات: لیله القدر
📓تعداد صفحات: ۲۵۷
📖توضیحات:
«نامه های بلوغ» نوشته علی صفایی حائری، نامه های او به فرزندانش است که هنگام بلوغ آنها، برایشان نوشته است. مخاطب این نامه ها اگر چه فرزندان نویسنده اند اما در واقع خطاب به عموم جوانان است. استاد حائری به راستی در این نامه ها به جایگاه بلوغ و اهمیت آن اشاره کرده است و بحران های آن را شناخته است.
اخلاق شایسته، رضای پروردگار، حسنات و صالحات، استقامت و سلامت روح موضوعاتی هستند که در این نامه ها به آنها پرداخته شده است.
"نامه های بلوغ" مشتمل بر ۵ نامه از "استاد علی صفایی حائری" است. در این نامه ها که با مضامینی از قرآن و موضوعات دینی فراهم آمده، جایگاه بلوغ در فرآیند زندگی انسان
تشریح شده است. عناوین نامه ها بدین قرار است:
"بینش ها و گرایش ها"، "سلوک و اخلاق"، "رضا و رضوان"، "عمل و بحران های عمل" و "گزیده اشعار"
📗📘📙
@ketabe_khoub
هدایت شده از کتاب خوب📚
محرم سال ۱۲۴۲ هجری شمسی، مردم تا آنجا که در توان شان بود، در و دیوار را سیاه پوش کرده بودند و سیاهی ها تا آخر ماه صفر باقی می ماند. علاوه بر مساجد و #حسینیه ها، #روضه های خانگی هم برپا بود.
شیخ را مجاب کردند که به علت جمعیت زیادی که به خانه او می رفتند، مراسم روضه خانگی را در مسجد برگزار کند.
شیخ پس از نماز ظهر و عصر خودش منبر می رفت و خودش روضه می خواند. مسجد مملو از جمعیتی بود که برای شنیدن مواعظ شیخ از ساعتی قبل می آمدند و می نشستند.
گفتار شیخ هنگام منبر و موعظه چنان بود که گویی طلبه تازه کاری سخن می گوید؛ ساده، بی تکلف و همه فهم، وقتی می گریست، دستش را روی پا یا به پیشانی می زد و مردم از دیدن حال و روز او به گریه می افتادند.
شب هایی که خود شیخ منبر می رفت، شاگردان شیخ هم می آمدند و کنج و کنار مجلس می نشستند. میرزای شیرازی، میرزا حبیب الله رشتی، ملّا حسینقلی همدانی، سید حسین کوه کمری و البته سید علی شوشتری که پیش از همه جمعیت جلوی منبر می نشست و هنگام روضه گاهی آرام جمله ای به شیخ می گفت و آنگاه ناله جانسوز هر دو بلند می شد...
▪️▪️▪️▪️
@ketabe_khoub