eitaa logo
کتاب جمکران 📚
9.7هزار دنبال‌کننده
8.8هزار عکس
1.9هزار ویدیو
122 فایل
انتشارات کتاب جمکران دریچه‌ای رو به معرفت و آگاهی بزرگترین ناشر آثار مهدوی ناشر برگزیده کشور فروش کتاب و استعلام موجودی 📞02537842131 ارتباط با مدیرکانال 09055990313📱 🧔🏻 @ketabejamkaran_admin ⏰ ۸ الی ۱۵ 🏢قم، خیابان فاطمی، کوچه ۲۸، پلاک ۶
مشاهده در ایتا
دانلود
🟢شاگردی که مسیر استادش را طی کرد. 📖شب به نیمه نزدیک می‎شد. تهران در تاریکی مطلق فرو رفته بود. اوباش و قداره‌بندها به انتظار نشسته بودند که بیچاره‌ای را در تاریکی شب لخت کنند و هستی او را به غارت ببرند. آن شب و به طول انجامیده بود. در تاریکی شب، جوان نورسی () که از شاگردان بود، با طمأنینه خاطر عبور می‎کرد. فرو رفته در عالم معنویت و نه توجهی به تاریکی شب و نه ترسی از آن داشت... به درب منزل که رسید، شب به نیمه رسیده بود. درب را بسته دید. خواست کوبه درب را به صدا درآود که یادش آمد در این وقت شب مادرش به خواب رفته است. در تحیّر بود که ناخودآگاه دستش به‌سوی درب خانه رفت و درب بدون فشار باز شد...! مادر در خواب بود اما غذای فرزند را روی شعله سه‌پایه قرار داده بود. غذا را آهسته تناول کرد و به بستر خواب رفت. اذان صبح که برای نماز بیدار شد، مادرش بالای سرش بود با کمال تعجب. می‌گفت: «سیّد مهدی تو چگونه داخل منزل شدی؟ من که کلون درب خانه را انداخته بودم!» تازه به خود آمد، اینکه درب بسته در نیمه‌شب به رویش باز شده بود عنایتی بود از سوی خدا و کرامتی از جناب شیخ... 📘 🖋 برای تهیه کتاب کلیک کنید👇 🛒https://ketabejamkaran.ir/4289 📘📘📘📘📘 ♦️ ✅ کانال رسمی انتشارات کتاب جمکران: @ketabeJamkaran