eitaa logo
کتاب زندگی
2هزار دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
3.3هزار ویدیو
32 فایل
@Admiin_Kanall ارتباط با ادمین
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ امام سجاد(علیه‌السلام) خطاب به حضرت زینب(سلام‌الله‌علیها) فرمود: «أَنْتِ بِحَمْدِ اللَّهِ عَالِمَةٌ غَيْرُ مُعَلَّمَةٍ فَهِمَةٌ غَيْرُ مُفَهَّمَةٍ» به شکر خداوند، تو عالمى هستى كه نزد كسى تعليم نديدى، و دانايى هستى كه نزد كسى نياموختى. الإحتجاج، جلد ۲، صفحۀ ۳۰۵ (سلام‌الله‌علیها) @Lotfiiazar
🏴🌿🏴🌿🏴🌿🏴 🌿🏴🌿🏴 🏴🌿 🌦 طلوع باران 🌦 🌿 ادامه ی جلسه چهارم ماهیت مرگ 🌿 زندگی‌مان، پرشده از لحظاتی که در بدست آوردن چیزی امید بستیم و وقتی بدست آوردیم ترس ازدست دادنش مثل یک موج در زندگی همراهمان شد ... در بین این ترس و امید ها چرا هنوز آرامش حقیقی را پیدا نکرده‌ایم؟؟؟ 🏴🌿 تنها فهم این مطالب، کافی نیست؛ فقط با شنیدن و خواندن هم به جایی نمی‌رسد. از همۀ این‌ها باید عبرت بگیریم، یعنی از عوالمشان عبور کنیم. وگرنه کسی که مرگ را پدیده‌ای فیزیولوژیکی در جسم ببیند، کسی که مجاهده و صفای درون نداشته باشد و به عالم وجود نرود، عوالم گوناگون مرگ و بهشت و جهنم را حتی با آیات قرآن و نشانه‌های اهل‌بیت(ع) هم درک نمی‌کند. این امر، ظرایفی دارد که درکش جز با صفای باطنی و گذر از خودی‌ها و البته طی مقدمات و دقت در علم حصولی حاصل نمی‌شود. اما متأسفانه بسیاری از ما همه چیز را در ظاهر می‌بینیم و می‌سنجیم. اصلاً براساس قالب، زندگی می‌کنیم و نفسمان را با خواص قالب مادی تعین می‌دهیم. این، نگاه سقیفه‌ای است؛ برخلاف دید ولایی که همه چیز را در وجود می‌بیند. امروز همه چیز مادی و فیزیولوژیکی شده است؛ ترس‌ها، امیدها، آبروها، خلأها و حتی عشق‌ها. حقیقت عشق، حبّ ذات و امری روحانی است و محبوبیت، در درون ماست. اما امروز با جاذبه‌های بیرونی عاشق می‌شوند و خودشان می‌میرند! در همان مقطع، لذتش را می‌برند؛ اما چون وصل به «حیّ» نیست، بقا ندارد. پس شخصیتشان بر باد می‌رود و درواقع به حیات دانی زنده می‌شوند. ادامه دارد.... @ketabezendagi 🏴🌿 🌿🏴🌿🏴 🏴🌿🏴🌿🏴🌿🏴
التماس دعا✨🖤
4_5771414337528793125.mp3
10.11M
راز کربلا زینب🖤
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
‏مقامات حضرت زینب سلام الله علیها
💠 السلامُ عَلَیکِ یا بِنتَ اَمیرَالمُومِنین وَ رَحمَهُ اللهِ وَ بَرَکاتُه 💫💫💫💫💫💫💫💫💫 💫 *"ما رأيْتُ اِلّا جميلاً"*💫 💫💫💫💫💫💫💫💫💫 ✅ این کلام فقط از زبان او شنیده شد و معلم الهی ما امروز دختر علی علیه السلام است و درس او که به وسعت عالم گسترده است همین عبارت کوتاه اوست. آیا ما در *شداید و سختی ها*، *زیبایی انجام تکلیف و وظیفه ی الهی* را می بینیم؟🏴
🍁🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃 🍃🍂🍃🍂🍃 🍂🍃🍂 🌦 طلوع باران 🌦 🍁ادامه ی جلسه ی چهارم ماهیت مرگ 🍁 یک روز عاشق عروسکمان شدیم و اگر لحظه ای دور میشد گریه می کردیم؛ بزرگتر شدیم عاشق خانه و ماشین و ... شدیم و برای بدست آوردن و‌ از دست ندادنش چقدر سختی متحمل شدیم؛ اما کِی عاشق خدا بودیم؟؟؟ 🍂🍃 به هرچیز و هرکسی نباید دل دهیم؛ وگرنه لذت حیات و عشق حقیقی را نمی‌چشیم. روزی پدر و مادر، عشقمان هستند، روزی خودمان، روزی دوست و همسر و فرزندمان، روزی مال و مقاممان؛ این‌ها همه رفته‌اند و می‌روند. اما ما کجاییم؟ تازه منتظر امام زمان(عجّل‌الله فرجه) هم هستیم که روزی بیاید. اما از کجا معلوم که وقتی آمد و او را دیدیم، عاشقش شویم؟ مگر تمام کسانی که علی و حسن وحسین(علیهم‌السلام) را دیدند، عاشقشان شدند؟! در زیارت امین‌الله می‌خوانیم: "اللَّهُمَّ فَاجْعَلْ نَفْسِي... مُحِبَّةً لِصَفْوَةِ أَوْلِيَائِكَ، مَحْبُوبَةً فِي أَرْضِكَ وَ سَمَائِكَ". اول باید محبّ برگزیدگان خدا شویم و عشق حقیقی را بیابیم؛ تا بتوانیم اسیر سایر عشق‌ها نشویم و شخصیتمان را برای محبت‌های بیرونی خرد نکنیم. ولی ما قبل از خدا و اولیائش، عاشق و معشوق بقیه شده‌ایم و برای همین امروز هیچ نداریم. خدا را هم دوست داریم؛ اما دستمان به او نمی‌رسد و هر روز اسیر جلوات می‌شویم. ادامه دارد... @ketabezendagi 🍃🍂🍃 🍂🍃🍂🍃🍂 🍁🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
4_5875019806385637651.mp3
7.42M
گزیده ای از جلسه ششم معراج
🌸💦🌸💦🌸💦🌸 💦🌸💦🌸 🌸💦 📚 🌸💦عدم آگاهى انسان به مدت عمر خود/ قسمت دوم💦🌸 فَإِنْ قُلْتَ أَ وَ لَيْسَ قَدْ يُقِيمُ الْإِنْسَانُ عَلَى الْمَعْصِيَةِ حِيناً ثُمَّ يَتُوبُ فَتُقْبَلُ تَوْبَتُهُ قُلْنَا إِنَّ ذَلِكَ شَيْ‏ءٌ يَكُونُ مِنَ الْإِنْسَانِ لِغَلَبَةِ الشَّهَوَاتِ لَهُ وَ تَرْكِهِ مُخَالَفَتَهَا مِنْ غَيْرِ أَنْ يُقَدِّرَهَا فِي نَفْسِهِ وَ يَبْنِيَ عَلَيْهِ أَمْرَهُ فَيَصْفَحُ اللَّهُ عَنْهُ وَ يَتَفَضَّلُ عَلَيْهِ بِالْمَغْفِرَةِ فَأَمَّا مَنْ قَدَّرَ أَمْرَهُ عَلَى أَنْ يَعْصِيَ مَا بَدَا لَهُ ثُمَّ يَتُوبَ آخِرَ ذَلِكَ فَإِنَّمَا يُحَاوِلُ خَدِيعَةَ مَنْ لَا يُخَادَعُ بِأَنْ يَتَسَلَّفَ التَّلَذُّذَ فِي الْعَاجِلِ وَ يَعِدَ وَ يُمَنِّيَ نَفْسَهُ التَّوْبَةَ فِي الْآجِلِ وَ لِأَنَّهُ لَا يَفِي بِمَا يَعِدُ مِنْ ذَلِكَ فَإِنَّ النُزُوعَ مِنَ التَّرَفُّهِ وَ التَّلَذُّذِ وَ مُعَانَاةَ . التَّوْبَةِ وَ لَا سِيَّمَا عِنْدَ الْكِبَرِ وَ ضَعْفِ الْبَدَنِ أَمْرٌ صَعْبٌ وَ لَا يُؤْمَنُ عَلَى الْإِنْسَانِ مَعَ مُدَافَعَتِهِ بِالتَّوْبَةِ أَنْ يُرْهِقَهُ الْمَوْتُ فَيَخْرُجَ مِنَ الدُّنْيَا غَيْرَ تَائِبٍ كَمَا قَدْ يَكُونُ عَلَى الْوَاحِدِ دَيْنٌ إِلَى أَجَلٍ وَ قَدْ يَقْدِرُ عَلَى قَضَائِهِ فَلَا يَزَالُ يُدَافِعُ بِذَلِكَ حَتَّى يَحِلَّ الْأَجَلُ وَ قَدْ نفذ [نَفِدَ] الْمَالُ فَيَبْقَى الدَّيْنُ قَائِماً عَلَيْهِ فَكَانَ خَيْرَ الْأَشْيَاءِ لِلْإِنْسَانِ أَنْ يُسْتَرَ عَنْهُ مَبْلَغُ عُمُرِهِ فَيَكُونَ طُولَ عُمُرِهِ يَتَرَقَّبُ الْمَوْتَ فَيَتْرُكَ الْمَعَاصِيَ وَ يُؤْثِرَ الْعَمَلَ الصَّالِح. 🌸💦...‏اگر بگويى مگر نشده كه گاه شخصى تمام اوقاتش را در معصيت و گناه گذرانده آنگاه توبه نموده و توبه او پذيرفته شده است؟ پاسخ مى‏دهيم: اين امر هنگامى است كه شهوات بر انسان چيره گردند و از مخالفت با آنها عاجز شود، نه اينكه اساس كار را بر ارتكاب معصيت بگذارد، تا در آخر كار توبه كند. تنها در اين صورت خداوند از او مى‏گذرد و با بخشايش بر او تفضّل مى‏كند. امّا كسى كه با توجه و با قصد گناه كار مى‏كند تا در پايان كار توبه كند در واقع مى‏كوشد تا كسى را بفريبد كه فريفتنى نيست، او مى‏خواهد لذت نقد را بگيرد و قول توبه نسيه بدهد. و [به قول معروف: وعده سر خرمن مى‏دهد. غالبا چنين اشخاصى در عمل به اين وعده خود توفيق چندانى نمى‏يابند؛ زيرا دل كندن از لذت و رفاه و دشوارى توبه بويژه در دوران كهولت و ضعف بدن كارى بسيار دشوار و گاه ناشدنى‏ است. وانگهى معلوم نيست كه بر اثر فردا فردا كردن، مرگ غافلگيرش نكند و او را بدون توبه از دنيا نبرد [و ميان او و خواسته‏اش جدايى نيفكند.] چنان كه گاه كسى براى مدتى قرضى گرفته ولى او آنقدر درنگ و فردا فردا مى‏كند كه زمان پرداخت فرا مى‏رسد، پولش تمام شده و قرض بر گردن او باقى است. به اين ترتيب بهترين چيز همان است كه زمان مرگ و مدت عمر بر انسان ناپيدا و پوشيده ماند. تا در طول عمر منتظر مرگ باشد و [با ياد مرگ‏] گناهان را ترك كند و كارهاى صالح و نيكو را برگيرد. ادامه دارد... @ketabezendagi 🌸💦 💦🌸💦🌸 🌸💦🌸💦🌸💦🌸
🦋 🌈 🦋 🌈 🦋 🌈 🦋 🌦 طلوع باران 🌦 🦋 ادامه ی جلسه ی چهارم ماهیت مرگ 🦋 بارها این کلام را از حضرت زینب شنیده ایم که 🍃«ما رایت الّا جَمیلا »؛🍃 پس چرا حقیقت این کلام را در زندگی‌مان پیدا نکرده‌ایم؟؟ چگونه میتوانیم پدیده‌ها و اتفاقات را زیبا ببینیم؟؟؟ 🌈 🦋 ما که یک روز به جبر از این قالب مادی و تمام خواصش جدا می‌شویم. پس چه بهتر که امروز به اختیار خود از این خواص بمیریم. مگر نه اینکه تمام غصّه‌های ما، سر همین خواص است و نفسمان نیز با همین غصه‌ها و حالات تعین می‌گیرد؟ با همین نفس هم نماز می‌خوانیم و فروع دین را انجام می‌دهیم؛ اما بدانیم که دیگر بر پایۀ تقوا نیست. وقتی از مرگ فرار می‌کنیم و معنی حیات را از دست می‌دهیم، نه تنها عمل و عبادت، که علم و ایمانمان هم کار نمی‌کند؛ چون به ظلم به نفس، آلوده است و در آن، کسب خیر نکرده‌ایم. البته همین الآن هم اگر بخواهیم، عمق دلمان به ما می‌گوید چه کنیم؛ اما نمی‌خواهیم گوش دهیم. اگر این عوالم را بِچشیم و با جدا شدن از هواها درست بمیریم، چنان حیاتی می‌گیریم که دیگر هیچ چیز در بیرون، تحت تأثیرمان قرار نمی‌دهد. در عین حال، همه چیز را دوست داریم و تمام اتفاقات و پدیده‌های هستی برایمان شیرین می‌شود؛ غرق عشق خدا می‌شویم و لذت حیات را می‌بریم. مولوی چه زیبا دربارۀ سیر مرگ می‌گوید: تو از آن روزی که در هست آمدی آتشی یا بادی یا خاکی بُدی گر بر آن حالت، تو را بودی بقا کی رسیدی مر تو را این ارتقا؟ از مبدّل، هستیِ اول نماند هستیِ بهتر به جای آن نشاند همچنین تا صدهزاران هست‌ها بعد یکدیگر، دوم بِه ز ابتدا از مبدّل بین، وسایط را بمان کز وسایط، دور گردی ز اصل آن از سبب‌دانی شود کم، حیرتت حیرت تو ره دهد در حضرتت این بقاها از فناها یافتی از فنایش رو چرا برتافتی؟ اصل لذت هستی، این است که آن‌قدر جلوات وجود را در خود ببینیم تا متحیّر شویم: «تو دیگر کیستی؟!» و این حیرت، ما را به او می‌رساند؛ که دلیل‌المتحیّرین است. اما وقتی چشم دلمان به اسباب باشد، دیگر او را نمی‌بینیم که اهل حیرت شویم. البته اسباب هم غیر او نیستند؛ همه، ظهور خودش‌اند. ولی ما کثرت می‌بینیم و از وحدت دور می‌شویم. زان فناها، چه زیان بودت که تا بر بقا چسبیده‌ای ای نافقا؟ چون دوم از اوّلینت بهتر است پس فنا جو و مبدّل را پرست ادامه دارد.... @ketabezendagi 🦋 🌈 🦋 🌈 🦋 🌈 🦋
4_5875019806385637799.mp3
5.88M
گزیده ای ازجلسه هفتم معراج
💐🔷💐🔷💐🔷💐 🔷💐🔷💐 💐🔷 📚 💐🔷عدم آگاهى انسان به مدت عمر خود /قسمت سوم 🔷💐 فَإِنْ قُلْتَ وَ هَا هُوَ الْآنَ قَدْ سُتِرَ عَنْهُ مِقْدَارُ حَيَاتِهِ وَ صَارَ يَتَرَقَّبُ الْمَوْتَ فِي كُلِّ سَاعَةٍ يُقَارِفُ الْفَوَاحِشَ وَ يَنْتَهِكُ الْمَحَارِمَ قُلْنَا إِنَّ وَجْهَ‏ التَّدْبِيرِ فِي هَذَا الْبَابِ هُوَ الَّذِي جَرَى عَلَيْهِ الْأَمْرُ فِيهِ فَإِنْ كَانَ الْإِنْسَانُ مَعَ ذَلِكَ لَا يَرْعَوِي وَ لَا يَنْصَرِفُ عَنِ الْمَسَاوِئِ فَإِنَّمَا ذَلِكَ مِنْ مَرَحِهِ وَ مِنْ قَسَاوَةِ قَلْبِهِ لَا مِنْ خَطَإٍ فِي التَّدْبِيرِ كَمَا أَنَّ الطَّبِيبَ قَدْ يَصِفُ لِلْمَرِيضِ مَا يَنْتَفِعُ بِهِ فَإِنْ كَانَ الْمَرِيضُ مُخَالِفاً لِقَوْلِ الطَّبِيبِ لَا يَعْمَلُ بِمَا يَأْمُرُهُ وَ لَا يَنْتَهِي عَمَّا يَنْهَاهُ عَنْهُ لَمْ يَنْتَفِعْ بِصِفَتِهِ وَ لَمْ تَكُنِ الْإِسَاءَةُ فِي ذَلِكَ لِلطَّبِيبِ بَلْ لِلْمَرِيضِ حَيْثُ لَمْ يَقْبَلْ مِنْهُ وَ لَئِنْ كَانَ الْإِنْسَانُ مَعَ تَرَقُّبِهِ لِلْمَوْتِ كُلَّ سَاعَةٍ لَا يَمْتَنِعُ عَنِ الْمَعَاصِي فَإِنَّهُ لَوْ وَثِقَ بِطُولِ الْبَقَاءِ كَانَ أَحْرَى بِأَنْ يَخْرُجَ إِلَى الْكَبَائِرِ الْفَظِيعَةِ فَتَرَقُّبُ الْمَوْتِ عَلَى كُلِّ حَالٍ خَيْرٌ لَهُ مِنَ الثِّقَةِ بِالْبَقَاءِ ثُمَّ إِنَّ تَرَقُّبَ الْمَوْتِ وَ إِنْ كَانَ صِنْفٌ مِنَ النَّاسِ يَلْهَوْنَ عَنْهُ وَ لَا يَتَّعِظُونَ بِهِ فَقَدْ يَتَّعِظُ بِهِ صِنْفٌ آخَرُ مِنْهُمْ وَ يَنْزِعُونَ عَنِ الْمَعَاصِي وَ يُؤْثِرُونَ الْعَمَلَ الصَّالِحَ وَ يَجُودُونَ بِالْأَمْوَالِ وَ الْعَقَائِلِ النَّفِيسَةِ فِي الصَّدَقَةِ عَلَى الْفُقَرَاءِ وَ الْمَسَاكِينِ فَلَمْ يَكُنْ مِنَ الْعَدْلِ أَنْ يُحْرَمَ هَؤُلَاءِ الِانْتِفَاعَ بِهَذِهِ الْخَصْلَةِ لِتَضْيِيعِ أُولَئِكَ حَظَّهُمْ مِنْهَا 💐🔷 اگر بگويى: الان هم كه زمان دقيق مرگ از او پنهان مانده و هر ساعت به انتظار مرگ است، باز در فساد و محرّمات غرق گشته است، در پاسخ مى‏گوييم ! وجه تدبير در اين امر همان است كه گذشت و اگر آدمى با اين حال باز از گناه بر حذر نيست و از فساد فاصله نمى‏گيرد، از سرمستى و سنگدلى او سرچشمه مى‏گيرد نه از تدبير ناصواب. چنان كه گاه پزشك براى بيمار نسخه‏اى مى‏نويسد كه به سود اوست. امّا اگر بيمار از طبيب فرمان نبرد و با او مخالفت نمايد و از آنچه گفته پرهيز كند و يا بر حذر نباشد، هيچ گاه نسخه دكتر سودى به او نمى‏بخشد و اين كار زشت و ناروا نه به زيان پزشك كه به زيان خود بيمار است؛ زيرا او از سخنان طبيبانه پزشك پيروى ننموده است. وانگهى اگر انسان به طول بقاى خود و عدم فرا رسيدن مرگ ناگهانى‏ اطمينان داشته باشد، بسيار بيشتر در طغيان و گناهان بزرگ در مى‏غلتد. پس انتظار مرگ براى او در هر حال از اطمينان بقا مفيدتر است، وانگهى اگر چه شمارى از مردم از ياد مرگ غافل مى‏شوند و موعظت نمى‏پذيرند، امّا شمارى ديگر اثر مى‏پذيرند و از معاصى بازشان مى‏دارد و اينان عمل صالح را بر مى‏گزينند. اين‏ دسته از اموال گرانقدر و شتران پر قيمت خود بر فقيران و مساكين انفاق و صدقه مى‏كنند. با اين وصف از عدالت نيست كه به خاطر عدم آگاهى و غفلت يك گروه كه حق خود را ناديده مى‏گيرند و سود خود را از اين امر نمى‏برند، گروهى ديگر از بهره‏جويى و استفاده از اين امر محروم گردند. ادامه دارد.... @ketabezendagi 💐🔷 🔷💐🔷💐 💐🔷💐🔷💐🔷💐
💠🔷💠🔷💠🔷💠 🔷💠🔷💠 💠🔷 🌦 طلوع باران 🌦 💠🔷 اولین قسمت از جلسه ی پنجم ماهیت مرگ 🔷💠 گاهی اوقات نمی‌توانیم نسبت به نتیجه یک اتفاق رها باشیم، مدام برنامه‌ریزی می کنیم و حدس می‌زنیم و ذهنمان درگیر است؛ چرا اینقدر رها شدن برای ما سخت است ؟؟؟ 💠🔷 مرگ را عبور از مراحل دانی به مراحل عالی و جزء سلوک جوهری انسان معرفی کردیم. دانستیم شناخت شهودی مرگ، وجود انسان را تعالی می‌بخشد و او را از رتبۀ ضعیف و محجوب، به رتبۀ قوی و بی‌حجاب می‌رساند. از سیر مستمر مرگ در خلقت آدمی گفتیم و اینکه حتی حیات امروز او، مستلزم بارها مردن بوده است. به قول مولوی: صد هزاران حشر دیدی ای عنود تاکنون هر لحظه از بدو وجود از جماد بی‌خبر، سوی نما وز نما سوی حیات و ابتلا باز سوی عقل و تمییزات خوش باز سوی خارج این پنج و شش تا لب بحر، این نشانِ پای‌هاست پس نشان پا درون بحر «لا» است در فناها، این بقاها دیده‌ای بر بقای جسم، چون چسبیده‌ای؟ آری؛ مرگ، گذر از خصوصیات جمادی، نباتی، حیوانی و حتی عقلی است تا به عالم عشق و ولایت برسیم و آنجا آرام بگیریم. پس همان‌گونه که تا کنون منازل بسیار مرگ را طی کرده‌ایم، از این پس نیز منازل بسیار در پیش داریم. هین بده ای زاغ، این جان، باز باش پیش تبدیل خدا، جانباز باش تازه می‌گیر و کهن را می‌سپار که هر امسالت فزون است از سه پار گر نباشی نخل‌وار ایثارکن کهنه بر کهنه نِه و انبار کن کهنه و گندیده و پوسیده را تحفه می‌بر بهر هر نادیده را آن‌که نو دید، او خریدار تو نیست صید حقّ است او گرفتار تو نیست در بین حیوانات، زاغ، نماد اسارت دنیاست و باز، نماد رهایی. همچون باز، رها باش، خود را به خدا بسپار و به مرگ تن بده تا همچنان از مراحل دانی بگذری و تازه شوی. بدان، نفسی که با مراتب دانی انس گرفته و در همان‌ها تعین یافته، کهنه و فرسوده است و هرگز نمی‌تواند با انسان کامل که هر لحظه در وجودش تجلیِ نو دارد، سنخیت و هم‌رنگی پیدا کند. مثل خرما باش که وقتی ثمر می‌دهی، به راحتی از درخت قالبت جدا شوی، برکات وجودت را جاری کنی و بی‌دریغ در اختیار صاحبت قرار گیری. اما اگر چنین نیستی، لااقل امتیازات وجودت را که داده‌اند تا به تکامل برسی، خراب نکن. ادامه دارد.... @ketabezendagi 💠🔷 🔷💠🔷💠 💠🔷💠🔷💠🔷💠
4_5879988722769857972.mp3
4.45M
گزیده ای ازجلسه هشتم معراج
💐🔶💐🔶💐🔶💐 🔶💐🔶💐 💐🔶 📚 💐🔶 منفعت امتزاج رؤيا با حق و باطل‏ 🔶💐 الأحلام و امتزاج صادقها بكاذبها و سرّ ذلك‏ فَكِّرْ يَا مُفَضَّلُ فِي الْأَحْلَامِ كَيْفَ دَبَّرَ الْأَمْرَ فِيهَا فَمَزَجَ صَادِقَهَا بِكَاذِبِهَا فَإِنَّهَا لَوْ كَانَتْ كُلُّهَا تَصْدُقُ لَكَانَ النَّاسُ كُلُّهُمْ أَنْبِيَاءَ وَ لَوْ كَانَتْ كُلُّهَا تَكْذِبُ لَمْ يَكُنْ فِيهَا مَنْفَعَةٌ بَلْ كَانَتْ فَضْلًا لَا مَعْنَى لَهُ فَصَارَتْ تَصْدُقُ أَحْيَاناً فَيَنْتَفِعُ بِهَا النَّاسُ فِي مَصْلَحَةٍ يَهْتَدِي لَهَا أَوْ مَضَرَّةٍ يَتَحَذَّرُ مِنْهَا وَ تَكْذِبُ كَثِيراً لِئَلَّا يَعْتَمِدَ عَلَيْهَا كُلَّ الِاعْتِمَاد 💐🔶اى مفضّل ! در باره خوابها و حكمت درهم‏آميختگى راست و دروغ آن نيك بينديش. اگر تمام خوابها راست و صادق بود همه مردم پيامبر بودند و از اخبار غيب آگاه‏ بودند و اگر تمام آنها نادرست و كاذب بود، چيزى زايد و بى‏معنى بود و سودى نداشت. از اين رو گاه راست است و مردم از آن سود مى‏برند و با آن به سوى نيكى مى‏روند و از بدى پرهيز مى‏نمايند و بسيارى از آنها نيز دروغ است تا بر خوابها اعتماد كامل نشود. ادامه دارد... @ketabezendagi 💐🔶 🔶💐🔶💐 💐🔶💐🔶💐🔶💐
🌳🌳🌳🌳 🌳🌻🌻 🌳🌻 🌳 🌦 طلوع باران 🌦 🌻 ادامه ی جلسه ی پنجم ماهیت مرگ 🌻 ما همه در دنیایی که خاصیتش گرفتاری و مشکلات است، زندگی می‌کنیم؛ چگونه میتوانیم این مشکلات را مدیریت کنیم تا به روح و نفسمان فشار نیاید؟؟؟ 🌳🌻 ما به دنیا نیامده‌ایم برای دنیا؛ آمده‌ایم تا نفسمان را تعین دهیم. دنیا هم پر از گرفتاری است و هیچ‌کس نمی‌تواند بگوید بی‌دغدغه زندگی می‌کند. به هر حال یا دغدغۀ گرفتاری‌های دنیا را دارد و ایمانش به ظلم آلوده است، یا دغدغۀ معنا و تعین نفسش را دارد و هر لحظه می‌میرد تا حیات تازه بگیرد. بسیارند کسانی که فقط دنیا را می‌خواهند؛ غصه‌اش را هم می‌خورند. اما اگر خدا را می‌خواهیم، باید از دردهایی که مقتضی جسم و ماده است، بگذریم و نگذاریم به روح و نفسمان فشار آورند. وگرنه زنده نمی‌شویم و اگر امروز زنده نباشیم، فردا هم خبر از درک حیات نیست؛ "وَ مَنْ كانَ في‏ هذِهِ أَعْمى‏ فَهُوَ فِي الْآخِرَةِ أَعْمى‏ وَ أَضَلُّ سَبيلاً". ( سورۀ إسراء، آیۀ ۷۲: هرکه در دنیا کور باشد، در آخرت هم کور و گمراه‌تر است! ) چنان‌که این کوری و عدم درک را امروز هم می‌چشیم؛ و همین که حقایق قرآن را درک نمی‌کنیم و با اینکه اماممان را دوست داریم، نمی‌توانیم مثل او رها زندگی کنیم، یعنی کوری! بیایید یک صبح تا شب، دغدغه‌های خود را مرور کنیم و با قرآن و سیره بسنجیم؛ ببینیم کدام طرفی است. آیا هیچ یک از اسماء الهی را در تعین خود ظهور داده‌ایم؟ یا روح جامعمان را به رنگ شهوت و غضب و امیال خود آلوده‌ایم؟ شاید گاه نشانی از زیبایی‌های خدا داشته باشیم؛ اما ثابت نیست و به راحتی رنگ می‌بازد. مثلاً در ظهور اسم «عفوّ»؛ نهایتاً با زور بتوانیم زبان خود را نگه داریم؛ اما در دل، آزاد نیستیم و این دل دربند، یعنی تعین نفسمان کور است! اهل دنیا زان سبب، اعمٰی‌دل‌اند شاربِ شورابهٔ آب و گِل‌اند با چنین حالت، بقا خواهی و یاد همچو زنگی در سیه‌رویی، تو شاد! در سیاهی، زنگی زآن آسوده است کو ز زاد و اصل، زنگی بوده است آن‌که روزی شاهد و خوش‌رو بوَد گر سیه گردد، تدارک‌جو بوَد مرغِ پرّنده چو مانَد در زمین باشد اندر غصه و درد و حنین مرغ خانه بر زمین، خوش می‌رود دانه‌چین و شاد و شاطر می‌دود زآنکه او از اصل، بی‌پرواز بود وآن دگر پرنده و پرواز بود ادامه دارد... @ketabezendagi 🌳 🌳🌻 🌳🌻🌻 🌳🌳🌳🌳
4_5882240522583542739.mp3
7.44M
گزیده ای ازجلسه نهم معراج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رجب، واقعیتی عینی است که... 📗 برگرفته از کتاب (سلام‌الله‌علیها) 🌐 Saehat.ir 📱 @Lotfiiazar
🍀🍀🍀🍀 🍀💦💦 🍀💦 🍀 📚 💦شرح آفرينش اشيا براى رفع نياز آدمى‏/ قسمت اول 💦 الأشياء المخلوقة لمآرب الإنسان و إيضاح ذلك‏ فَكِّرْ يَا مُفَضَّلُ فِي هَذِهِ الْأَشْيَاءِ الَّتِي تَرَاهَا مَوْجُودَةً مُعَدَّةً فِي الْعَالَمِ مِنْ مَآرِبِهِمْ فَالتُّرَابُ لِلْبِنَاءِ وَ الْحَدِيدُ لِلصِّنَاعَاتِ وَ الْخَشَبُ لِلسُّفُنِ وَ غَيْرِهَا وَ الْحِجَارَةُ لِلْأَرْحَاءِ وَ غَيْرِهَا وَ النُّحَاسُ لِلْأَوَانِي وَ الذَّهَبُ وَ الْفِضَّةُ لِلْمُعَامَلَةِ وَ الذَّخِيرَةِ وَ الْحُبُوبُ لِلْغِذَاءِ وَ الثِّمَارُ لِلتَّفَكُّهِ وَ اللَّحْمُ لِلْمَأْكَلِ وَ الطِّيبُ لِلتَّلَذُّذِ وَ الْأَدْوِيَةُ لِلتَّصَحُّحِ وَ الدَّوَابُّ لِلْحُمُولَةِ وَ الْحَطَبُ لِلتَّوَقُّدِ وَ الرَّمَادُ لِلْكِلْسِ وَ الرَّمْلُ لِلْأَرْضِ وَ كَمْ عَسَى أَنْ يُحْصِيَ الْمُحْصِي مِنْ هَذَا وَ شِبْهِهِ أَ رَأَيْتَ لَوْ أَنَّ دَاخِلًا دَخَلَ دَاراً فَنَظَرَ إِلَى خَزَائِنَ مَمْلُوءَةٍ مِنْ كُلِّ مَا يَحْتَاجُ إِلَيْهِ النَّاسُ وَ رَأَى كُلَّمَا فِيهَا مَجْمُوعاً مُعَدّاً لِأَسْبَابٍ مَعْرُوفَةٍ أَ كَانَ يَتَوَهَّمُ أَنَّ مِثْلَ هَذَا يَكُونُ بِالْإِهْمَالِ وَ مِنْ غَيْرِ عَمْدٍ فَكَيْفَ يَسْتَجِيزُ قَائِلٌ أَنْ يَقُولَ هَذَا مِنْ صُنْعِ الطَّبِيعَةِ فِي الْعَالَمِ وَ مَا أُعِدَّ فِيهِ مِنْ هَذِهِ الْأَشْيَاءِ- 🍀💦 اى مفضّل ! در اين اشيا و موجودات در عالم كه رافع نياز انسان هستند انديشه كن. خاك براى ساختن بنا، آهن براى استفاده در صنعت، چوب براى ساختن كشتى و جز آن، سنگ براى آسياب و جز آن، مس براى ساخت ظروف، طلا و نقره براى معامله و ذخيره‏سازى ثروت، حبوبات براى غذا، ميوه‏ها براى استفاده و لذت، گوشت براى خوردن، بوى خوش براى تلذذ، داروها براى بهداشت و درمان، حيوانات و چهارپايان براى حمل بار، هيزم براى سوزاندن، خاكستر براى ساروج ساختن و رمل براى فرش زمين آفريده شد. راستى مگر انسان مى‏تواند اين همه و جز آن را در شماره آورد؟! آيا اگر كسى وارد يك خانه شود و تمام اشياى مورد نياز مردم را در آنجا بيابد مى‏پندارد كه اين آفرينش و هماهنگى و گردآورى‏ بى‏هدف و خود به خود باشد؟ چگونه كسى به خود اجازه مى‏دهد كه اين همه تدبير عالم و اشياى مهيا و هماهنگ را كار طبيعت بداند؟ ادامه دارد... @ketabezendagi 🍀 🍀💦 🍀💦💦 🍀🍀🍀🍀
🍀🍀🍀🍀 🍀💧💧 🍀💧 🍀 🌦 طلوع باران 🌦 💧 ادامه ی جلسه ی پنجم ماهیت مرگ 💧 ما با دیدن نقص خودمان یا ناامید می شویم، یا خودمان را به خواب می زنیم‌؛ با چه نگاهی می توان جزو این دو دسته نباشیم و برای برطرف کردن نقصمان تلاش کنیم؟؟؟ 🍀💧 گفتیم همه به بقا می‌رسند؛ اما هر کسی نمی‌تواند از بقا بهره ببرد. زیرا هرچند روح و وجود به حق وصل است و هرگز از آن جدا نمی‌شود، نفس می‌تواند در تعینش، از حق فاصله بگیرد؛ و این همان نفسی است که رتبۀ انسانی دارد، اما در رتبۀ نباتی و حیوانی تعین گرفته است. مرغ خانگی از اینکه در زمین راه می‌رود، ناراحت نیست؛ اما پرندۀ تیزپرواز اگر خاک‌نشین شود، تحمل ندارد. سیاه‌پوست هم از سیاهیِ خود رنج نمی‌برد؛ اما سفیدپوستی که سیاه شود، یا بیمار است یا آلوده شده و برای رفع این سیاهی می‌کوشد. نفس آدمی نیز اگر حقیقت وجود خود را بفهمد، آسوده نمی‌نشیند؛ حتماً تدارکی می‌بیند تا نقصش را برطرف کند و از مراتب دانی رها شود. اما اگر از خود غافل باشد، به همین که هست، دل خوش می‌کند و دنبال آبادانی دنیایش می‌رود. نهایتاً مثل کسی می‌شود که هزاران بیماری در بدنش است، اما می‌گوید: «من که بالأخره می‌میرم؛ لااقل امروز را خوش باشم!» نفس خود را کُش، جهانی زنده کن خواجه را کشته است؛ او را بنده کن مدّعی گاو، نفس توست؛ هین خویشتن را خواجه کرده است و مهین آن کشندهٔ گاو، عقل توست، رو بر کشندۀ گاو تن، منکر مشو عقل، اسیر است و همی خواهد ز حق روزی‌ای بی‌رنج و نعمت بر طبَق روزی بی‌رنج می‌دانی که چیست؟ قوت ارواح است و ارزاق نبی است لیک موقوف است بر قربانِ گاو گنج اندر گاو دان، ای کنج‌کاو ادامه دارد.... @ketabezendagi 🍀 🍀💧 🍀💧💧 🍀🍀🍀🍀
4_5884349944231364853.mp3
3.32M
گزیده ای از جلسه دهم معراج