eitaa logo
کتابخانه فضائل
1.3هزار دنبال‌کننده
689 عکس
331 ویدیو
5 فایل
|بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم| امام‌صادق‌علیه‌السلام: هر‌كه‌‌بخواند‌‌نوشته‌اى‌از‌ فضائل‌علی‌بن‌ابیطالب‌‌ر‌ا‌ خداوند‌گناهانى‌‌راكه‌او‌از‌ راه‌چشم‌مرتكب‌شده‌مى‏‌آمرزد. الأمالی‌ص١٣٨ #تاروز‌حَشـر‌هرچـه‌بگویم‌عـلـے‌ڪم‌است•• #اللهم‌عجل‌الولیڪ‌الفرج••
مشاهده در ایتا
دانلود
کتابخانه فضائل
-
- - حضـرت مـولانا الأعـظم أمیـرالمـؤمنین -علیـه السلام- از دروازه کـوفه بیـرون آمدند، حارث‌هـمدانی چنین می‌گوید، حضرت را دیدم فرمود: ای حـارث، کیف احوالک؟ عرض کردم که پـیر و شکسـته شده‌ام، می‌ترسم که‌بمیرم و از مشاهده جـمـال بـی‌مثالـت درمـانم! فرمودند: یا حـار همدان من یمت یرنی من مـؤمن أو منـافق قـبلاً، بعد دیـدم شخصـی با جـمال خوش سیمائی آمد و سلام‌کرد، آن‌حضرت جواب او فرمود و سـؤال چنـدی کـرد و بـه زبـان غیـر معـروف و جـواب از آن‌حضـرت شنیـد و رفت. عرض کـردم که فـدایت شـوم کـه بـود؟ فـرمـود: نشنـاختـی؟ عرض کردم خیر، فرمود: خضر نبی بود ۱۱۰ سـؤال از مـن کرد و جواب خـود را شنید. عرض کردم یک‌سوال و جواب او را بفرما. فرمود: سؤال کرد از عمر دنیا چه قـدر گذشته است؟ گفتم: مگـر کـه می‌دانی چه قدر از آن باقی‌ست، که از گذشـته‌ی آن مـی‌پرسی! گفـت: خیـر. گفتم: چهار صد هزار کرّ گذشته که هر کرّی، چهار صد هزار فرّ است، و در هر فرّی چهار صد هزار ذر است، و هر ذری چـهار صـد هـزار آدم اسـت و چهار صـد هزار خـاتم و من با هر کـرّی و پیش از آن بـوده‌ام و با هـر فـرّی و پیـش از آن بوده ام و با هر ذری و قبل آن بوده‌ام و با هر آدم و خاتمی و پیش از آن بوده‌ام. صَـدَقَ ولـي‌ُّ الله! بـعـد از آن فـرمـودند: منم مذکور در سابقِ‌زمان، یعنی در اوّل این عالم ظهور ذکر ولایت مـرا انبیـاء با امتّان خود می‌کردند و عهد ولایت مرا به أمر الهی از آن‌هـا می‌خواستند و تشفّع مـی‌جسـتند به مـن در درگاه أحدیّت به جهت حصول مطالب خود و به‌واسـطۀ توسّـل به اسامـی مـن و اهل‌بیتِ من مطالب‌ِایشان برآورده می‌شد. 📚أنهار جاریه، باب سوّم، شرح خطبه، میرزا ابوالقاسم راز شیرازی، ص۸۱ @ketabkhaneh_fazael
- با مـرگ تــو را اگـر توان دیـد، کـی مـی‌رسـد ایـن تـولّـد مـا
کتابخانه فضائل
-
- جـهان کـه لطـفی نـدارد، بگو نـجـف چه‌خبر؟
کتابخانه فضائل
-
- - از شخـص معتـمدی چنـین مسموع شد که حضرت رسول -صلی‌اللّه‌علیه‌و‌آله- شبی از شب‌ها تا طلوع صبح ذکر فضـیلت خود را از برای عـلی -علیه السّلام- بیان کرد و بعد از آن‌که طلوع شد، فرمودند: یـاعـلـی، حال تو قـدری بیان فضیـلت خود بنما، در دست أميـرالمؤمنيـن انگشتری بود، حضرت امـیر آن انـگشتـر را حرکتی داده، حضرت رسول می‌فرماید: به‌ محض حرکـت دادن انگشتـر، من‌خود را در شـهری دیـدم و وارد‌ مسـجدی شـدم کـه جـمـعیـت زیـادی بود و پسر عمّـم علـی -علیه‌السّلام- را دیدم بر منبـر نشسته و مـردم را مـوعـظـه مـی‌کنـد، از یـکی سـؤال کـردم کـه ایـن چـه شـهـر اسـت؟ جواب گـفـت: مـگـر خـدا غیـر از ایـن شـهـر، شـهـر دیـگری هـم خـلق فـرمـوده است کـه ایـن شـهـر نـامـی داشـتـه بـاشـد! مـعلـوم شـد که اهـل آن شـهر از شـهـرهـای دیگر خـدا اطلاع ندارند. باز حضرت امیـر حـرکت دیگـر داد، باز مـن وارد شهـر دیگر شـدم و داخـل مـسـجـدی شـدم، اجـتمـاع زیادی بود، عـلـی -علیه السّلام- را بر منبـر دیدم اهـل‌‌ شـهر را موعـظه می‌فـرمـود، از یکی اسم آن شـهر را پرسیدم ، جـواب داد که خـدا مگر غیر از این شـهر، شـهری خلق فـرمـوده اسـت! تا هفـت مرتبه، پسر عمّـم انگشتر خود را حـرکت داد و در هفت مرتبه من خود را در شهـری دیـدم به آن تفصـیل، و بعـد از آن خـود را در خـانـه دیـدم، و دیـدم پـسـر عمّـم سر به زانوی فـاطـمـه -علیها السّلام- دختـرم گذاشـتـه و به خـواب رفتـه اسـت. از فـاطـمـه -علیها السلام- سـؤال کـردم که پسرعمّم‌بعد‌از‌نـم‍ـاز‌صـبـح‌به‌جائی‌رفته‌است؟ عرض کرد: پسر عمّـت بعد از نـماز صبـح سر به‌زانوی‌ من‌ گذاشته هنوز بیدار نشده‌ است! 📚اسرار الشهادة، ملّا محمد اشرفی، ص١٤٠ @ketabkhaneh_fazael
هدایت شده از کتابخانه فضائل
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
 بی‌سبب نیست شب‌جمعه شب‌رحمت شد مادری گفت حسین جان همه را بخشیدند 💛
- آن‌چه از مصائب نشنیدی، عجیب‌تر است! 📚 کامل الزیارات، باب ۲۶، ح ۷ @ketabkhaneh_fazael
کتابخانه فضائل
- بـخـوان دعــای فــرج را، دعــا اثـر دارد
- من این‌چشمی که رویت را نمی‌بیند نمی‌خواهم که‌ یعـقـوبـی که یـوسـف‌ را نبیند، کورتـر بهتـر
حـجّ اکبر زیـارتِ نجـف است نیک بختی که این اراده کند به نجف باز می‌روی مجذوب دولـتـت را خــدا زیـاده کـنـد @ketabkhaneh_fazael
کتابخانه فضائل
حـجّ اکبر زیـارتِ نجـف است نیک بختی که این اراده کند به نجف باز می‌روی مجذوب دولـتـت را خــدا زیـا
- «در زنجـان، دیوانـهٔ‌ معروفـی بود که احـوالاتـی داشـت. اوائلی کـه مـیـرزا محمود امـام‌ جمعـه از نجـف برگشتـه بود زنجـان، یـک روز بـعـد از مـنبـرِ آن‌ مرحوم، خودش را از لابه‌لای جمعیّت به ایشان رسانده و گفته بود: تو هم مثل بقیّه فکر می‌کنی من دیوانه‌ام؟ دیوانهٔ توئی که نجـف را رها کرده‌ای و به این‌جا برگشته‌ای!»
کتابخانه فضائل
حـجّ اکبر زیـارتِ نجـف است نیک بختی که این اراده کند به نجف باز می‌روی مجذوب دولـتـت را خــدا زیـا
- مـا نـامِ عـلــي، نمك شمـرديـم انكار نمك، نمك حـرامـي‌ست! °عدد أبجـد مولا ١١٠ °عدد أبجـد نمك ١١٠
کتابخانه فضائل
-
- + یـا مـحـمّـد شـکـر نـعـمـت بـه جـای آور. -- خداوندا بهترین شکرت چگونه است؟ + از فضائلِ برادرت علـی برای‌مردم بگو! - - قَالَ عَلِـیُّ بْـنُ الْحُـسَیْـنِ -علیهما السلام- قَالَ رَسُـولُ اللَّهِ -صلی‌الله‌علیه‌وآله- فُضِّلْـتُ عَلَی الْخَلْقِ أَجْمَعِینَ وَ شُرِّفْتُ عَلَی جَمِیعِ النَّبِیِّینَ وَ اخْتُصِصْتُ بِالْقُرْآنِ الْعَظِیمِ وَ أُکْرِمْتُ بِعَلِیٍّ سَیِّدِ الْوَصِیِّینَ وَ عُظِّمْتُ بِشِیعَتِهِ خَیْرِ شِیعَةِ النَّبِیِّینَ وَ الْوَصِیِّینَ وَ قِیلَ لِی یَا مُحَمَّدُ قَابِلْ نَعْمَائِی‌عَلَیْکَ بِشُکْرِالْمُمْتَرِی لِلْمَزِیدِ فَقُلْتُ‌یَا رَبِّـی وَ مَا أَفْضَـلُ مَا أَشْکُـرُکَ بِهِ، فَقَالَ لِی یَا مُـحَمَّـدُ أَفْضَلُ ذَلِکَ بَثُّکَ فَضْـلَ أَخِیـکَ عَـلِـیٍّ وَ بَعْثُـکَ سَائِـرَ عِبَادِی عَلَی تَعْظِیمِهِ وَ تَعْظِیمِ شِیـعَتِـهِ وَ أَمْـرُکَ إِیَّـاهُمْ أَنْ لَا یَتَوَادُّوا إِلَّا فِیَّ وَ لَا یَتَبَاغَضُـوا إِلَّا فِـیَّ وَ لَا یُوَالُوا وَ لَا یُعَادُوا إِلَّا فِـیَّ وَ أَنْ یَنْصِـبُوا الْحَرْبَ لِإِبْلِیسَ وَ عُتَـاةِ مَرَدَتِهِ الدَّاعِیـنَ إِلَي مُخَالَفَتِـي وَ أَنْ یَجْـعَلُـوا جُنَّـتَـهُمْ مِنْهُمُ الْعَدَاوَةَ لِأَعْدَاءِ مُحَمَّـدٍ وَ عَـلِـیٍّ وَ أَنْ یَـجْـعَلُـوا أَفْضَـلَ سِلَاحِـهِـمْ عَلَـی إِبْلِیسَ وَ جُنُودِهِ تَفْضِیلَ مُـحَـمَّـدٍ عَلَی جَمِیعِ النَّبِیِّینَ وَ تَـفْـضِیـلَ عَـلِـیٍّ عَلَیٰ سَائِـرِ أُمَّـتِـهِ أَجْمَعِـیـنَ حضـرت عـلـی بن الحسیـن -عليهما السلام- از قول رسول خدا -صلی‌الله‌علیه‌وآله- فرمودند: من از تـمـام مردم ممتـازترم و بر تمـام انبیـاء برتری دارم و قرآن‌را به‌من اختصاص داده‌اند و مرا به‌ولایت و جانشینی علی -علیه‌السلام- بهتریـن اوصـیـاء گرامـی داشته‌اند و مـرا بـه بهترین پیـروان که از پیروان تمـام پیـغمبـران و اوصـیـاء بهتـرنـد، مفتـخـر نمـوده‌انـد. [خداوند] به من گفت یا محمّد! در مقابل این نعمت‌های من شکر و سپاسی بگـزار که‌موجبِ‌ افزایش‌نعمت شود. عرض‌کردم خدایا، چه شُـکری بهترین شکر تو است؟ فرمود: یامحمّد! بهترینِ شکر، انتشار فضل برادرت عـلـی اسـت و وادار نمودن بقیّـهٔ بنـدگـانـم بـه احتـرام او و شیعـیانـش، و دستور دِهی که محبّت و علاقه به یکدیگر را فقط در راه خدا قرار دهند، همچنین بغض و دشمنی را. نه دوسـت بدارنـد و نه دشمن بدارند مگر در راه من، و آمـاده جنگ با شیطان و پیروان او که دعوتِ به مخالفـت با مـن می‌نماینـد باشنـد، و سپـر خویش را در این‌مبارزه، دشمنی با دشمنان مـحـمّـد و عـلـی -علیهما‌ السلام- قرار دهند، و بهتریـن اسلحـه در راه مبـارزه با شیـطان و سپاهش، برتری دادن محمّد است بر تمام پیغمبران و برتری دادن علـی بر سایر امّـت.. 📚 بحارالأنوار، مجلسي، ج٢٤، ص۳۷۹ 📚تفسیر امام عسکری -علیه‌السلام- ص۲۴۲ @ketabkhaneh_fazael
- - روزی حضرت خضر به دیدن أميرالمؤمنين آمد و عرض کرد که، ای وصی رسول خدا آن‌طور لازم است احـترام بزرگتـر نمی‌کنـی. حضرت فرمودند: از کجا معلـوم تو بزرگ‌تر هستـی؟ گفـت: فدایت شوم عمـر طـویلی بـر مـن گـذشـتـه اسـت، بـا انـبـیـاء بـوده‌ام، با اسکندر، ذوالقرنین در ظـلـمـات رفـتـه‌ام، به عیـن الحـیـات رسیـدم و از آن نوشـیـدم چطور بزرگتر نیستم! فرمـود: ای‌ خضر به خاطـر داری در ظلمـات جامی در دســت داشـتـی و از تـو گـم شـد. متوسل به‌محمد وآل‌محمد-علیهم‌السّلام- شدی دستی از غیب ظاهر شد و جام تو را پر از آب حیـات کرد به تـو داد و نوشـیـدی! عرض کرد: بلـی، گویا با من بـوده‌ای آن‌جـا. فرمود: دوبـاره آن جام را گـم کـردی و دیـگر پیدا نکردی؟ عرض کرد بلی. فرمود اگر ببینی می شناسی؟ عرض کرد بلی. حــضــرت آن جــــام را از آســتـــیـــن مبارکـش بیرون آورد و به‌ او داد. گفت فدایت‌ شوم ولـي الله تویی، کسی در تو شک کند هلاک است! 📚آیات الولایة، راز شیرازی، ج١، ص٣٢١ @ketabkhaneh_fazael
•حکایتی خواندنی از اهمیّت برائت و تبرّی جستن از دشمنان آل الله• - - حاج آقا حسینی موحد قمی می‌فرمودند: پدر مرحوم‌ ما در هر سال نهم ماه‌ ربیع در منزل‌مان جشـن عیدالزهرا مـی‌گرفتـنـد و این مجلس، سابقه‌ای ۸۰ ساله داشت و فقط هم از منبری‌های قم را دعوت به عمل‌ می‌آمد، مثل آقایان یثربی، آل‌ طٰه و..، حتّی دایی‌ های ما اجازه شرکت در مراسـم را نداشتـنـد. افـرادی مثـل آقایان بروجـردی و سـیّـد موسـی صدر هـم در آن جلسه جشن و سرور شرکت کرده بودند. همسایه‌ای داشتیم به نام -آقای گلاب- که پدرم می‌گفت: سابقه همسایگی ما و اجدادمان بیش از سیصد سال است! در سالی [۶۰ یا ۶۱] اوائل ماه ربیع پسر این همسایهٔ شهید شد و نهم ماه‌ربیع روز مراسم هفتم او می‌شد. پدرم گفت: من خجالت می‌کشم که روز نهم منزل‌ما جشن باشد و منزل‌همسایه مراسم عزا، امسال عیدالزهرا نمی‌گیریم. دو سه روز مانده به مراسم نهم ماه‌ربیع مادر شهید می‌آید به منزل ما و به مادرم می‌گـوید: چرا شما مشغـول فراهـم کردن مـقدّمـات جشـن امسـال نیستید؟ مـادرم می‌گوید: حاج‌آقا امسال مجلس نمی‌گیرند مادرِ شهـید مـی‌گوید: دیشـب حضـرت زهـرا -علیـها‌ السّلام- را در خـواب دیدم که بازوی کبودشان‌را به من نشان دادند و فرمودند: ببین عمر با مـن چـه کرده است! آن وقـت حسینی موحد امسـال نمـی‌خـواهد جشـن بگیـرد! برو و به آنان بگو مجلس را بگیرند! مادرم مـی‌گوید: آخِـر شما عـزادار هستـیـد‌ مادر بزرگوار شهید چنین می‌گوید که شما کـه نمـی‌خواهیـد جشـن شخصـی بگیریـد! که با عزای ما منافات داشته باشد، جشن برائت و تبرّی است، که همه‌ی‌ ما در آن شریک هستیم. مادرم که قضیه‌را برای‌پدرم نقل‌کرد، پدرم خیلی گریه‌کرد و فوراً رفته‌بود پیش آقای گلپایگانی و قضیه‌را برای‌ایشان نقل کرده بود و جناب‌آقای‌‌گلپایگانی‌هم خیلی گریه کردند و پول خوبی دادند و فرمودند: این پـول را صـرف در مـجلـس کن و فرمودنـد: من به مصـرف این پـول در مجلـس شـمـا راغـب‌ تر هستـم تا مصرف آن در مجلـس روضه و سال‌های سال بانی مالیِ مجلـس ما آقای گـلپـایـگانـی بودند، این مراسـم تا زمان حـال هر سـاله در ظهر روز نهم ربیع برگزار می‌شود و ادامه دارد. 💬ناقل حکایت شیخ احمدیاسر وافی از اساتید سطح عالی حوزه علمیهٔ قم @ketabkhaneh_fazael @osulvafi
کتابخانه فضائل
-
- - في كتاب مبكي العيون عن العلّامة الحّلي عن المفيد عن الصّادق -عليه السّلام- قـال إذا همّ رجل بزيارة الحسين -عليه السّلام- نظرت إليه فاطمة بنت محمّد المصطفي - عليهما السّـلام- من العـرش و فـي حولـها سبعون ألف ملك و سبعون ألف من الحور العين و سبعون ألف صدّيق و سبعون ألف شهيـد و سبعـون ألف غلام و سبعـة آلاف نبـي، كـلّهـم أعـوان فـاطـمـة بنـت محـمّـد -عليـهمـا السّـلام- و بکـت فاطـمة -علـيـهـا السّلام- بكـاء شديـداً و بكـت هٰـولاء كلّهـم لبكاء فاطمة -عليها السّلام- حتّي لايبقي أحد في الملأ الأعلي الّا بكي لبكاء فاطمة -عليها‌السّلام- فإذا‌سمع‌رسول‌الله‌أصواتهم بالبكاء، قام و دخـل علـي فاطمة -عليـها السّلام- و قال لـم تبكـي يا قـرّة عينـي؟ قالت يا أبا انظر الي زائر ولدي الحسين -عليه‌‌السّلام- كيف يتأذّي، قال يا فاطمة لاتبكي ولكن اسئلي الله لهم من كلّ خير فسألت فاطمة عن الله عزّوجل لهم مـن كلّ خير فاستجاب الله دعائها فـي حـقّ زائر قبر الحسين فإذا خطي خطوة أعطاه الله بكلّ خطوة أربعة و عشرون ألف حجّة و أربعة و عشرون ألـف عمـرة مـن حـجـج رسول الله و عمراته، فإذا وصل باب الحرم و استأذن و أراد أن يدخل الرّوضة الشّريفة فإذا ملك من الملائكة الموكلين بباب الحرم، إستقبله و قال يا فلان بن فلان رسول الله يقرؤك السّلام و إذا دخل الحرم و بقي فيه مقـدار ان من الانات جعلـه الله شافعاً يوم القيامة في حق ثلاث مأة ألف من المذنبين الـمـسـتـوجـبـيـن للنّـار! زمـانی‌کـه زوّار سیّدالشهداء، عـازم به زیـارت آن‌ مظلوم شـد، صدّیقهٔ‌ طاهره از عرش به‌ سوی او نظر می‌فرماید، در حالتی‌ که در دور او هفتاد هزار صدّیـق و هفتاد هزار شهید و هفتاد هزار حوریّه و هفتاد هزار غلمان و هفتاد هزار ملک و هفت هزار پیغمبـر از جملـه اعـوان آن مخدّره حاضرند. پس صدّیقهٔ طاهره بـه حال زائـر جگر گوشه‌اش گریه می‌کند، به‌واسطهٔ گریهٔ آن مخدّره، تمام ایشان گریـه می‌کننـد، پس در تمام طبقات بهشت أحدی باقی نمی‌ماند، مگر به جهت گریه آن مخدّره به گریه مشغول می‌شوند، پس حضرت رسول گریه سکنهٔ بهشـت را می‌شنـود، پریشان حال داخل قصر صدّیقهٔ طاهره امّ‌ الائمة می‌شود، رسول‌خدا می‌فرماید ای فاطمه‌جان، ای نور چشم من و میوهٔ قلب من، سبب گریـه تو چیسـت؟ عرض می‌کند: ای‌پدر بزرگوار نظر بفرما به‌سوی زائر قبر غریبم حسیـن -علیه السّلام- به چـه اندازه زحمـت می‌کشنـد و به اذیّـت تمام عازم زیارت مظلوم حسین می‌شوند، حضرت‌ رسول‌ خدا -صلّي الله علیه و آله- می‌فرماید: ای نور دیده، گریه مکن! ولی سؤال از خداوند عالم نمائید، از هر خیری. پس صدّیقـهٔ طاهـره از خداونـد عالـم مسئلـت می‌نمـایـد در حـق زوّار قـبـر آن مظلوم، پس خداونـد عالـم دعـای آن مخدّره را به درجه اجابت مقرون می‌فرماید. پس بعد از دعـای صدّیقهٔ طاهره هر قدمـی که زوّار آن مظلـوم به سوی قبر شریفش بردارد، خداونـد عالم در مقابل هر قدمش ثواب بیست و چهار هزار عمره از حج‌ها و عمره‌های رسول‌خدا بر او مرحمت فرماید، پس‌ زمانـی‌که زائر به‌ در حـرم سیدالشهداء برسـد و اذن دخـول بخـواند و داخـل حـرم سیدالشهداء ارواحنـا له الفـداء بشـود، مـلکی از مـلائکـهٔ نصـرت، کـه چهار هزار ملکِ‌موکّل هستند، به‌درب حرم شریف إستقبال آن زائـر می‌کنند و می‌گـوینـد: ای فلانـی پسـر فلانـی، رسـول‌ خـدا‌ خاتـم‌ الأنبیاء -صلي‌ الله‌ علیـه‌ و آلـه- بـه تـو سـلام می‌رسـانـد. و زمانی‌که زائر سیدالشهداء داخل‌حرم شریف می‌شود و لمحهٔ در حرم شریف مکث و توقّف نماید، خداوند عالم او را در روز قيامت در حق سیصـد هزار نفـر از گناه‌ کاران شفاعت می‌کند. 📚 نورالأنوار، ابوالحسن مرندی، ص۱٥ @ketabkhaneh_fazael
کتابخانه فضائل
- بـخـوان دعــای فــرج را، دعــا اثـر دارد
- خبرت هست که بی روی تو آرامم نیست طاقـت بـار فـراق ایـن هـمـه ایّـامـم نیست