♨️| نقد کتاب
📚| گرگ سالی
✍| امیرحسین فردی
#نقد_کتاب
#گرگ_سالی
🏃♂✳️اسماعیل فرار می کند از شهرش به روستایی که مادربزرگش ساکن است و اتفاقات بعد....
1⃣✳️گرگسالی دو جنبه دارد.
یک: گرگ سالی داستان گرگ های گوسفندخوار نیست. داستان گرگ هایی آدمخوار است؛ گرگ های گرسنه ی هاری که در زمستان سیاه و کبود به دل گله می زنند و نه فقط یک گوسفند را می کشند بلکه همه ی گله را تا و مار می کنند. نه خودشان می خورند و نه گوسفند را زنده می گذارند. هدف فقط ارضاء وحشی گریشان است.
2⃣ ✳️ و جنبه ی دیگر کتاب خود اسماعیل است. جوانی که تازه از راهی برگشته و قدم در مسیری گذاشته که اولین نتیجه اش آوارگی او است.
مسیری که حالا اسماعیل جوان، خوشگذران، زیبا را شیفته ی خودش کرده، تا جایی که حاضر است به خاطر این مسیر، هر سختی را تحمل کند.
❤️✳️ اسماعیل عاشق چه چیز یا چه کس شده است که این طور حاضر است به خاطرش بایستد، بجنگد، فراری شود ولی اعتراض نکند....
دنیای قشنگ با دختری در مقابل اسماعیل قد علم میکند اما اسماعیل چه میکند؟
🧐✳️ درگیری های فکری و روحی اسماعیل و آرامش فضایی که در آن پنهان شده است، دیدن اتفاقات و شنیدن افکار همه رصدهایی است که خواننده همراه اسماعیل دارد انجام میدهد.
⏱✳️در حقیقت اسماعیل بریده ای از تاریخ کشورمان است که گرگ های آدمخوار در همه جا کمین کرده بودند و بر اموال و دارایی ها و ناموس آن ملت تسلط داشتند.
❌✳️اما اسماعیل دلش نمیخواست که گوسفند باشد و تکه پاره شود. حاضر شد که قید همه چیز را بزند ولی پنجه در پنجه ی گرگ بیندازد.
👌✳️داستان جذاب، پر کشش و هیجان انگیز است و کاش امیر حسین فردی زنده بود تا سرانجام اسماعیل را برای جوانان کشور بیان می کرد. روحش شاد
♨️| #نقد_کتاب
📚| #گرگ_سالی
📚
@ketabkhanehmodafean
کتابخانهمدافعانحریمولایت
📚 #زنان_عنکبوتی ❤️ #قسمت_هجدهم ما۴ شب ساعت یازده سینا خبر داد که هم موسسه خالی شده است و هم هم ز
📚 #زنان_عنکبوتی
❤️ #قسمت_نوزدهم
شهاب زودتر از ماشین پیاده شد و تا کنار ساختمان رفت و نگاهی به طبقه ی سوم انداخت.
پنجره های کیپ و دوجداره و پرده های کشیده نمی گذاشت هیچ دریافتی جز همان نور کم به کسی برسد. سینا هم پیاده شد و آمد کنارش و گفت:
– بین من کی دارم می گم که اینا شبکه ایند. به قول آقا امیر مطمئن باش فقط توی تهران هم نیستند. آقا امیر با چند تا از شهرا تماس گرفته تا رصد دقیق سطح شهر داشته باشن. آرش هم که ردشون رو توی چندتا شهر پیدا کرده! چینش کردند. قاعده پنهان بمان پیروز بمان رو هم خوب دارند استفاده می کنند.
شهاب داشت خانه ها را نگاه می کرد و دوربین هایی که بالای هر خانه توی ذوق می زد. چشم گرداند بین ساختمان های نمای رومی و گفت:
– سینا خونه های اینجا چند متره به نظرت؟
– صد متر؟
– نه بییشتره…صد و ده رو حتما داره.
لبخندشان با خاموش شدن چراغ طبقه سوم خاموش شد. شهاب لب زد:
– بالای پونصد متره، سه طبقه، بیش از ده تا اتاق داره حتما. یعنی می شه در هر وعده آموزشی بالای صد نفر را راه اندازی تخصصی کرد. فقط باید بدونیم که چطوره که تا حالا کسی دستشون رو نخونده.
در ساختمان که باز شد پشت درخت پناه گرفتند. مرد در تاریکی چهره اش مشخص نبود.
بلا فاصله سوار ماشین شاسی بلندش شد و رفت و زن با حوصله ماشینش را از پارکینگ بیرون آورد.
در کنترلی بود و قبل از بسته شدن زن رفته بود.
ادامه دارد
┄┅┅✿💐🍃💕🌹🌸✿┅┅┄
@ketabkhanehmodafean
#شعبان ؛
عشرتکدهای که؛ درست در زمانی که قمرش، قرصی تمام میشود؛
از جلوهی کاملِ تمام انبیاء، رونمایی میکند!
این عشوهی کنایه آلود خدا، یعنی؛
به ضیافت رمضان، با همین رفیق آشنا وارد شو؛
تا کنار دست صاحبخانه بنشانند تو را!
#شعبان_و_آشتی_کنان 🌜
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#ماه_رسولخدا
#کتابخانه_مدافعان_حریم_ولایت
@ketabkhanehmodafean
پرواز تا بی نهایت.PDF
886K
#پرواز_تا_بی_نهایت
یادنامه شهید سرلشکر خلبان عباس بابایی
📚🌹
@ketabkhanehmodafean
29.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 بدون تعارف با قهرمانی بیادعا از دیار کردنشین کشور
🔹امیر سعیدزاده، اوایل انقلاب ۲۰ ماه در زندانهای کومله بوده و در جنگ تحمیلی هنگام جمعآوری اطلاعات در اطراف پادگان اشرف شناسایی شده و ۴۰ ماه در اسارت دموکرات بوده است. این گروهها برادر کوچکترش را با او اشتباه گرفته و ترور کردند. سعیدزاده، راوی کتاب عصرهای کریسکان است.
🌺🍃🌺🍃🌺
@ketabkhanehmodafean