💐🍃🌿🌸🍃🌼
🍃🌺🍂
🌿🍂
🌸
📙 #داستـــــان
#خالڪوبی_تا_شهـادت
#قسمت_سیــزدهــم
✍بعضی ها هنوز فڪر می ڪنند مجید آلمان یا ترڪیه رفته است
«آقا افضل» حالا هفتماه است سرڪار نمیرود و خانهنشین شده، بارها میان صحبتهایمان و حرفهایمان بیهوا میگوید: «تعریف کردن فایده ندارد. ڪاش الآن همینجا بود خودش را میدیدید.» بارها میان صحبتهایمان میگوید: «خیلی پسر خوبی بود. پسرم بود. داداشم بود. رفیقم بود. وقتی رفتیم سوریه وسایلش را تحویل بگیریم. حرم حضرت رقیه رفتم و درست همانجایی ڪه مجید در عڪسهایش نشسته بود، نشستم و درد و دل ڪردم. گفتم هر طور ڪه با حضرت رقیه درد و دل ڪردی حرف من همان است. اگر دوست داری گمنام و جاویدالاثر بمانی حرفی نمیزنیم. هر طور ڪه خودت دوست داری حرف ما هم همان است. از وقتی شهید شده خیلیها خوابش را میبینند. یکبار پیرزنی بیهوا آمد خانه ما و گفت شما پدر مجید هستید؟ من هم گفتم بله. گفت من مشڪل سختی داشتم ڪه پسر شما حاجتم را داد. من فقط یڪبار خواب مجید را دیدهام. خواب دیدم یڪ لباس سفید پوشیده است. ریشهایش را زده است و خیلی مرتب ایستاده است. تا دیدمش بغلش ڪردم و تا میتوانستم بوسیدمش. با گریه میگفتم مجید جانم ڪجایی؟ دلم میخواهد بیایم پیش تو. حالا هم هیچچیز نمیخواهم اگر روی پا ایستادم و هستم به خاطر دخترهایم است؛ اما دلم میخواهد بروم پیش مجید. بدجوری دلم برایش تنگشده است.»
تحول و شهادت مجید آنقدر سریع اتفاق افتاده ڪه هنوز عدهای باور نڪردهاند. هنوز فڪر میڪنند مجید آلمان رفته است؛ اما. مجید تمام راه با سر دویده است. مادرش هنوز نگران است. نگران نمازهای نخواندهاش، نگران روزههای باقیمانده مجید ڪه آنقدر سریع گذشت ڪه نتوانست آنها را بهجا بیاورد. نگران آنڪه نڪند جای خوبی نباشد: «گاهی گریه میڪنم و میگویم. پسر من نرسید نمازهایش را بخواند. گرچه آخریها نماز شب خوان هم شده بود؛ اما آنقدر زود رفت ڪه نماز و روزه قضا دارد؛ اما دوستانش میگویند. مهم حقالناس است ڪه به گردنش نیست و چون مطمئنم حقالناس نڪرده، دلم آرام میگیرد.»
👈شهید مجید قربانخانی 💐
⏪ #ادامہ_دارد...
📚
@ketabkhanehmodafean
🌸
🌿🍂
🍃🌺🍂
💐🍃🌿🌸🍃🌼
8.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یَا مُقَلِّبـــــَ الْقُلُوبـــــِ وَ الْأَبْصَآرِ
روشڹ کڹ
چشم و دلم
بہ دیدڹِ گنبدِ خضرآ . . .
یَا مُدَبِّرَ اللَّیْڸِ وَ النَّهَآرِ
تنظیم کڹ
روز و شبم
با دیدڹ شمس و قمر
در بیڹ الحرمیڹِ حضرتـــــِ مولـآ . . .
یَا مُحَوِّڸَ الْحَوْڸِ وَ الْأَحْوَاڸِ
تغییر ده
محالاتـــــ ساڸ
پریشانے هاے حاڸ
با یک شبـــــ جمعہ
تکیہ بر پنجره فولاد
در جوارِ حضرتـــــِ سلطــآڹ . . .
حَوِّڸْ حَالَنَا إِلَے أَحْسَڹِ الْحَاڸِ
رقم بزڹ
زیباتریڹ حالماڹ
با شنیدڹِ ساختـــــِ مرقدِ حضرتـــــِ زهـــرآ . . .
ســال نو مبــآرکـــ ...🌺
التماس دعآے فـرج...
#سالنو_حالنو
#عیدنوروز
📚
@ketabkhanehmodafean
623.3K
بچههاجون!
این داستان رو یکی از دوستان خوبتون خونده و برامون فرستاده!
#قصهگو: سارا حمزه از کرمان
نام داستان: #جویبار_دلسوز
نویسنده: علاء جعفری
آفرین به تو دخترگل! 👏👏👏
بچهها گوش کنید!
📚
@ketabkhanehmodafean
بسم الله الرحمن الرحیم
🌈 بازیهای دیروز، آینده روشن کودکان امروز
🗺جنگ کاغذی
📒یک کاغذ را از وسط تا میزنید تا به دو قسمت مساوی، تقسیم شود.
📖 هر کدام از دو طرف، منطقۀ یکی از افراد میشود. به قید قرعه🎲، یکی از دو نفر، یکی از ادوات جنگی مثل تانک، کشتی 🛳و ... را در زمین خود میکِشد. علاوه بر ادوات جنگی، شکل آدم 👤را هم میتوان کشید.
🔫نفر دوم با نگاهی دقیق به مکان نقّاشی کشیده شده، با خودکار🖍، دایرۀ کوچکی را در منطقۀ خود کشیده، پُررنگ🔴 میکند. مکان کشیدن دایرۀ کوچک، باید به گونهای باشد که وقتی کاغذ را از همان خطّ وسط تا کردیم، رنگ دایره روی شکل کشیده شده بیفتد که در این صورت، طرف مقابل، میبازد و شخص پیروز، باید شکلی را در منطقۀ خود بکشد و حریفش با دایرهای آن را مورد اصابت قرار دهد؛ امّا اگر دایره روی شکل نیفتد، حریف باید یک شکل دیگر بکشد تا دوباره نشانهگیری انجام شود.
⏱این بازی تا وقتی که منطقۀ یکی از دو طرف، جایی برای کشیدن نقّاشی نداشته باشد، ادامه مییابد.
🔄شکل دیگر این بازی، آن است که از همان ابتدا دو طرف به تعدادی توافقی در منطقۀ خودشان شکلهای مختلف ✈️⛵️میکشند و بازی را شروع میکنند. کسی که ادوات و نفراتش زودتر مورد اصابت قرار میگیرد، بازنده است.
📚بازی، بازوی تربیت، ص ۷۸
🎾#بازی_بازوی_تربیت
⛳️ @ketabkhanehmodafean
🎾⚽️🏸🏓⛳️🎣
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ_معرفی_کتاب
📚مجموعه ۸ جلدی #قصههایخوب_برای_بچههایخوب
— — — — — — — — — — — —
@ketabkhanehmodafean
— — — — — — — — — — — —