کتابخانهمدافعانحریمولایت
فردای سیزده به در حمید افسرنگهبان بود..چون هوا مناسب تر شده بود، با موتور سر کار می رفت.. 🌿 بعداز خو
🔻دید وبازدیدهای عید که کمتر شد با حمید قرار گذاشتیم اقوام نزدیک را برای ناهار یا شام دعوت کنیم..دوست داشتیم همه دور هم باشیم..
اما چون خانه ی ما خیلی کوچک بود مجبور شدیم از مهمان ها سری به سری دعوت کنیم..
🔺آن قدر جا کم بود که حتی برادرهای حمید را نمیتوانستیم باهم دعوت کنیم..
☘ حمید دوست داشت هرشب مهمان داشته باشیم و باهم رفت و آمد کنیم..
میگفت:" مهمون حبیب خداست، این رفت و آمدها محبت ایجاد می کنه، در خونه ی ما به روی همه بازه".
کار این مهمان نوازی ها به جایی رسیده بود که بعضی از ایام هفته دو سه روز پشت هم مهمان داشتیم..
هم شام هم ناهار..
🍃
چون دانشگاه می رفتم و این حجم کار برایم طاقت فرسا بود دوست داشتم هردوهفته یکبار یا نهایتاً هرهفته یکبار مهمان بیاید..
ولی بارها شد که حمید تماس می گرفت و می گفت:" امشب مهمان داریم".
می گفتم: حمیدجان میوه ها را آماده کن ، چایی دم کن ، تا من برسم و خورشت را بار بذارم.
🍒
گاهی کلاس هایم تا غروب طول می کشید..مهمان ها زودتر از من به خانه می رسیدند..آن قدر وقت کم می آوردم که حتی فرصت نمی کردم لباس دانشگاه را عوض کنم..
بعداز احوالپرسی با مهمان ها یکسره میرفتم آشپزخانه مشغول آشپزی می شدم..
حتی وقت نمی کردم چادر معمولی سرکنم و باهمان چادر مشکی پای اجاق گاز میرفتم..
🌹وقتی حمید این وضعیت را دید می گفت:" واقعا ممنونتم..قبل ازدواج فکرمی کردم فقط درس خوندن بلدی...
وقتی بریم سر خونه زندگی مون تازه باید آشپزی و خونه داری یادبگیری..ولی تو همه ی کارها رو یک تنه انجام میدی".
☘ اگر کاری انجام می شد یا مهمانی راه می انداختم حتما تشکر می کرد..همین باعث می شد خستگی از جانم در برود..
✍ادامه دارد...
🌷۱۳۷
#یادت_باشد
#کپی_و_ارسال_بدون_لینک_جایز_نمیباشد
@ketabkhanehmodafean
✅درمان #ضعف_اراده با ۱۷ گام موثر
🔺۱۱. بكوشيد تصميم هاتان را با فردى #با_تجربه در ميان نهيد تا از قوت و درستى شان اطمينان يابيد.
پس از #مشورت با اين فرد، بر اساس تدبر و انديشه خود، تصميم بگيريد و بدون از دست دادن فرصت اقدام كنيد.
#تصميم بايد بر #تدبير و #انديشه و #آگاهی_هاى_لازم استوار باشد و به عمل بينجامد.
تخلف از اين امر جز تلف كردن وقت، پيروى از افكار پوچ و سستى در عمل دستاوردى ندارد
و فرد را با زيانهاى مادى و معنوى روبه رو میسازد. از اين رو، امور ياد شده گناه به شمار می آيد.
ترديد در تصميم گيرى و تاخير در عمل سبب از دست رفتن منافع معنوى و مادى فراوان مىشود و زيانهاى بسيار را به ارمغان مىآورد.
#ادامه_دارد
#هر_شب_یک_گام
#کتابخانه_مدافعان
@Afsar_Khamenei.pdf
2.41M
📚 | #معرفی_کتاب
ــــــــــــــــــــ
📘 #راهکارهای_عملی_درمان_وسواس
✏️ آیت الله مظاهری
📚
@ketabkhanehmodafean
12.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📚معرفی کتاب در برنامه تلویزیونی " کتاب خوب"
کتاب " درسهای پیامبر اعظم " معرفی شده توسط آقای نجم الدین شریعتی
#کتاب_خوب
📗📘📙
@ketabkhanehmodafean
کتابخانهمدافعانحریمولایت
🔻دید وبازدیدهای عید که کمتر شد با حمید قرار گذاشتیم اقوام نزدیک را برای ناهار یا شام دعوت کنیم..دوست
مهمان ها را که راه می انداختیم من ظرف ها را می شستم ، حمید هم جاروبرقی می کشید..
یا می آمد ظرف ها را خشک می کرد..اکثراً نمیگذاشت من ظرف ها را دست تنها بشورم..
می گفتم: حمید فردا صبح زود میخوای بری سر کار ؛ برو استراحت کن من خودم جمع و جور می کنم.
🌹می گفت:" یا باهم ظرفها را بشوریم یا شما بشین من بشورم..شما دست من امانتی..دوست ندارم بخاطر شستن ظرف دستهای تو خراب بشه".
یاد حرف روز اول ازدواجمان افتادم به حمیدگفتم: از حضرت زهرا سلام الله علیها روایت داریم که میفرمایند هرزن ۳منزل داره..اول منزل پدر؛ بعد منزل شوهر؛ بعدهم منزل قبر..
من دوتا منزل رو به خوبی اومدم، امیدوارم منزل سوم رو هم روسپید باشم.
🌹حمید جواب داد:" امیدوارم بتونم همراه خوبی برای تو در منزل دوم باشم و با عاقبت بخیری به منزل سوم برسیم".
🎋🎋
ورود به سال۹۳ از ابتدا برایم عجیب بود..حالات حمید عوض شده بود..سجده های نمازش را طولانی تر کرده بود..
تاقبل از این پیش من گریه نکرده بود ولی از همان فروردین ماه گاه و بیگاه شاهد اشکهایش بودم..داخل اتاق تاریک میرفت و بی صدا اشک میریخت..
📿
نمازشب که میخواند با سوز الهی العفو می گفت..وقتی به چهره اش نگاه می کردم انرژی مثبت و آرامش می گرفتم..
چشم هایش زیبا بود ولی جور دیگری زیباییش را نشان می داد ..
پیش خودم گفتم احتمالا از دوست داشتن زیاد است که حمید را این شکلی میبینم..
👆ولی این تنها نظر من نبود..دوستانش هم شوخی می کردند و می گفتند:" حمید نوربالا میزنی"....
✍ادامه دارد...
🌷۱۳۸
#یادت_باشد
#کپی_و_ارسال_بدون_لینک_جایز_نمیباشد
@ketabkhanehmodafean