eitaa logo
کتابخانه‌مدافعان‌حریم‌ولایت
1.4هزار دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
2.8هزار ویدیو
1.8هزار فایل
آیدی مدیر کانال @Mohamadjalili1 ادمین پاسخگو @Mesbaholhodaaa 👈 انتشار مطالب و فایل ها با ذکر آیدی کانال
مشاهده در ایتا
دانلود
کتابخانه‌مدافعان‌حریم‌ولایت
📌فصل هشتم عشق یعنی آشنایی با خدا مهدی صاحب زمان‌ ازمارضا خیلی دیر کرده بودم..باید زودتر از بقیه م
قبل از ازدواجمان تا دوسه ترم مانده به تافل آموزشگاه زبان رفته بودم..ولی بعدازدواج فرصتش را نداشتم.. ☘حمید کلاس زبان می رفت...می گفت بیا لغتهای انگلیسی را باهم تمرین کنیم.. من را که راهی کرده بود رفته بود سراغ همین واژه" سیویلیزیشن" از آن به بعد هروقت به چراغ قرمز می رسیدیم به من می گفت:" خانم سیویلایزد!" یعنی خانم متمدن!! 🍀 راهطان نور سال ۹۳ از سختترین سفرهایی بود که بدون حمید رفتم..از شانس ما گوشی من خراب شده بود ..من صدای حمید را داشتم ولی حمید صدایم را نمی شنید.. 📩 ۵روز فقط پیامک می دادیم..پیامک داده بود:" ناصرخسروی من کجایی" از بس مسافرت هایم زیاد شده بود، من را به چشم ناصرخسرو و مارکوپلو می دید! 💢 وقتی برگشتم اولین کاری که کرد گوشی من را داخل سطل آشغال انداخت و گفت:" تونمیدونی من چی کشیدم این۵روز..وقتی نمیتونستم صداتو بشنوم دلم میخواست سربذارم به کوه و بیابون"! 💙 این حرفها را که می زد با تمام وجودم دلتنگی هایش را حس می کردم..دلم بیشتر قرص می شد که خدا صدایم را شنیده و فکر شهادت را از سرش انداخته است... عشقی که حمید به من داشت را دلیل محکمی میدیدم برای ماندنش.. پیش خودم گفتم: حمید حالاحالاها موندنیه..بعید میدونم چیزی باارزش تر از این دلتنگی بخواد پیش بیاد که حمید و از من جدا کنه.. حداقل به این زودی ها نباید اتفاقی بیفته‌ 🌹خانه که رسیدیم گفت:" زائرشهدا چادرتو همینجا داخل اتاق و پذیرایی بتکون بذار خونه رنگ و بوی شهدابگیره".... ✍ادامه دارد... 🌷۱۹۵ @ketabkhanehmodafean
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خواندن با صدای بلند، باعث فصاحت می شود و دایره لغات بچه ها را بهبود می بخشد و به آنها می آموزد که چگونه با حالت و لحن مناسب بخوانند. جلب رضایت شنوندگان کم سن و سال کار ساده ای نیست و کسی که می خواهد قصه را با موفقیت بخواند باید با احساس، با صدای واضح و با لحن مناسب بخواند. 🧒👦 📚 @ketabkhanehmodafean
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ebook9404[www.takbook.com].pdf
1.4M
#داستانهای_شهرک_الفبا اگر کودک در زمینه‌ی درس فارسی و یادگیری حروف الفبا مشکل دارد، یکی از راه‌های خوب برای تقویت درسی کودکان کلاس اول و دوم ابتدایی، داستان و قصه سرایی با حروف الفباست. 📚😊 @ketabkhanehmodafean
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
MardShojae.pdf
1.71M
#داستان_کودکانه_مرد_شجاع به همراه رنگ آمیزی تقدیم به روح بلند شهید حاج قاسم سلیمانی 🌷📙 @ketabkhanehmodafean
کتابخانه‌مدافعان‌حریم‌ولایت
قبل از ازدواجمان تا دوسه ترم مانده به تافل آموزشگاه زبان رفته بودم..ولی بعدازدواج فرصتش را نداشتم..
فردای روزی که از سفر برگشتم باهم برای خرید عید به بازار رفتیم.. زیاد از جاهای شلوغ یا پاساژهای امروزی خوشش نمی آمد.. دوست نداشت در جایی باشد که حجاب رعایت نمی شد.. این جور جاها چشمهای نجیبش زمین را می کاوید...اصلا هم اهل چک و چانه زدن نبود.. وقتی پرسیدم چرا چونه نمیزنی؟ شاید فروشنده یه کم تخفیف بده.. 🌹گفت:" چونه زدن کراهت داره..بهتره به حرف فروشنده اعتماد داشته باشیم..". یادم نمی آید حتی برای صدتا تک تومنی چانه زده باشد..مگر اینکه خود فروشنده می خواست تخفیفی بدهد. 📲 وسط بازار گوشی من زنگ خورد..به حمید اشاره کردم که از مغازه روبرویی برای خودش جوراب بخرد.. مشغول صحبت بودم که دیدم نرفته برگشت. تماسم که تمام شد پرسیدم:چی شد؟ چرا زود برگشتی؟ جوراب نخریدی؟ شانه هایش را بالا انداخت و گفت:" حجاب خانم فروشنده چندان جالب نبود منم جلو نرفتم..شما برو داخل خرید کن". 🔸 جوراب را که خریدم حمید گفت:" چون ایام فاطمیه تمام شده برای عید دوست دارم باقلوا اون هم از باقلواهای خوشمزه قزوین درست کنیم". بلد بودم باقلوای خانگی درست کنم..از همانجا برای خرید وسایل مورد نیاز پخت باقلوا به عطاری رفتیم... 🍱 دو روز تمام درگیر پختن باقلواها بودم..از بس با خمیر کار کرده بودم ، دست هایم درد می کرد... هرسینی که می پختم همانجا حمید چندتایش را می خورد.. عاشق شیرینی جات بود.. اگر کیک‌یا نون چایی می پختم که شیرینی آن کم بود مثل بچه ها بهانه می گرفت و می گفت:" مگه نون پختی! این شیرین نیست..من نمیخوام". بعد هم کلی مربا و عسل به کیک و نون چایی می زد و می خورد.... ✍ادامه دارد... 🌷۱۹۶ @ketabkhanehmodafean
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⭕️ کودکانی که فقط گران قیمت ترین اسباب بازی را دارند خوشبخت نیستند. ✅ کودکانی خوشبختند که والدینشان با استفاده از وسایل ساده و با صرف وقت به آنها می آموزند. 👈 وسیله ای در دست کودکان است، قرار نیست کودک در حفظ آن کوشا باشد. برای فرزندتان اسباب بازی ای بخرید که از خراب شدنش ناراحت نشوید و به فرزندتان بیاموزید از خلاقیت خود استفاده کند و با تکه های اسباب بازی اش بازی جدید خلق کند.😊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
برگهای سبز با رگبرگهای سفید، باعث میوه دادن درخت می شوند ؛ و برگهای سفید با رگبرگهای سیاه ، باعث ثمر دادن مغزها 📕🍎 @ketabkhanehmodafean
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
part29.mp3
2.53M
مبالغه از بزرگان 📗🎧 @ketabkhanehmodafean
part30.mp3
2.75M
از صالحین لبنان 📗🎧 @ketabkhanehmodafean
part31.mp3
2.98M
فرزند گم کرده 📗🎧 @ketabkhanehmodafean
part32.mp3
4.57M
در بیابان مکه 📗🎧 @ketabkhanehmodafean
part33.mp3
3.95M
دزدی درویش و حاکم 📗🎧 @ketabkhanehmodafean
part34.mp3
4.03M
خوابی عجیب 📗🎧 @ketabkhanehmodafean
part35.mp3
3.38M
در کاروان حجاز 📗🎧 @ketabkhanehmodafean
part36.mp3
4.19M
لقمان حکیم در کاروان 📗🎧 @ketabkhanehmodafean
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کتابخانه‌مدافعان‌حریم‌ولایت
فردای روزی که از سفر برگشتم باهم برای خرید عید به بازار رفتیم.. زیاد از جاهای شلوغ یا پاساژهای امرو
وقتی دیدم تقریبا به همه ی سینی های باقلوا ناخنک زده به شوخی گفتم: اینطور که تو داری میخوری چیزی برای مهمون ها نمی مونه!! سرجمع تا الان دوتادیس باقلوا خوردی...این همه می خوری جوش میزنی..به جای خوردن بیا کمک. ☘ گفت": باشه چشم". بعدهم دستی رساند ..وسط کمک کردن باز ناخنک می زد.. روزهای بعدهم تا غافل می شدم می دیدم پای یخچال مشغول باقلوا خوردن است.. 🍮 بر خلاف شیرینی درست کردن که تمام حواسش به خوردن شیرینی بود در خانه تکانی حسابی کمکم کرد..از شستن شیشه ها گرفته تا تمیزکردن کابینت ها .. کار که تمام شد از شدت خستگی روی مبل دونفره دراز کشید و چشمهایش را بست..برایش میوه پوست کندم و باصدای بلند گفتم: حمیدجان خیلی کمکم کردی..خسته نباشی.. 🍌 چشم هایش را کمی باز کرد و گفت:" بجای خسته نباشی بگو خداقوت". وقتی گفتم خداقوت، بلندشد روی مبل نشست و گفت:" یه همسر باید برای همسرش بهترینها رو بخواد...بجای خداقوت بگو الهی که شهید بشی!". با کمی مکث در جوابش گفتم: الهی که بعداز۱۰۰سال شهید بشی! 🔶🔹🔶 لحظه ی تحویل سال۹۴ نصفه شب بود...حمید آن لحظه خواب بود.. 🎉 عیدی هم برای من روسری قهوه ای باحاشیه کارشده خریده بود.. خودش هم همان پیراهنی را پوشید که من از مشهد برایش سوغاتی خریده بودم و بزرگ درآمده بود. اکثر مهمانی ها همین پیراهن را می پوشید...اولین سالی هم بود که دنبال پول نو می گشت که به بچه ها عیدی بدهد.... ✍ادامه دارد... 🌷۱۹۷ @ketabkhanehmodafean
آقا چند تا نکته نمیتونم نگم: بدون شک از فردا عصر، خاورمیانه و بلکه کل دنیا وارد معادلات جدیدی شده و مثل همیشه، همه مبهوت مواضع و بیانات حکیمانه معظم له خواهند شد. لذا 🔺 اولا از فردا عصر، قطعا پروپاگاندای منافقین تلاش میکنه بیانات مهم و حساس حضرت آقا را به حاشیه ببره. حتی امکان داره چندین خرابکاری و یا سناریوی منفی در هفته های آتی (مخصوصا هفته دیگه) اتفاق بیفته که حرف آقا شنیده نشه. هنوز یادمون نرفته که موسوی خویینی ها در سال ۸۸ بعد از خطبه تاریخی حضرت آقا در اتاق فکر فتنه گران گفته بود: «نذارین حرف های خامنه ای فصل الخطاب باشد!» پس رفقا لطفا خسته نشید و با تمام توان حواستون به همه چیز باشه و مدیریت عالمانه و مدبرانه فضای مجازی و رسانه را در هفته های آتی در دست بگیرید. 🔺ثانیا معمولا آقا از شرایط حساس و دشوار سخنرانی میکنند و خطوط کلی انقلاب و نظام برای عبور از آن شرایط را تبیین میکنند. امیدوارم همه تیرهای دشمنان به سنگ بخوره اما حواستون باشه. قصد به هم زدن آرامش کسی نداریم اما نمیشه نگفت که مدل شرایط الان، مدل است. همانطور که آقا در دانشگاه افسری، از مسائل کف خیابونی منافقین خبر و هشدار داده و به نیروهای مسلح آماده باش دادند و دیدیم چند هفته بعدش اتفاقات آبان ماه و وحشی گری منافقین آموزش دیده و دواعش وطنی رخ داد ... 🔺ثالثا لطفاً خواهشاً و عاجزانه تقاضا میکنم از بعد از خطبه های حضرت آقا به جای اشعار و عکس های احساسی و بیان غم‌ و غربت و مظلومیت بزرگ رهبر جهان اسلام، اقدام به و و به زبان های مختلف دنیا و رفرنس یابی از آیات و روایات و سیره ائمه هدی کنید. یک و نیم بامداد جمعه ، ۲۷ دی ماه ۹۸ @daneshgahevelyat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ای ماه، بیا که ما مریدت هستیم دلگرم به آن روح رشیدت هستیم گفتند که #خطبه را شما خواهی خواند ما منتظر #حکم_جدیدت هستیم #تریبون_مقاومت #نماز_عشق #کتابخانه_مدافعان_حریم_ولایت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کتابخانه‌مدافعان‌حریم‌ولایت
وقتی دیدم تقریبا به همه ی سینی های باقلوا ناخنک زده به شوخی گفتم: اینطور که تو داری میخوری چیزی برای
چندساعت بعداز سال تحویل، آقاسعید به همراه خانمش و نرگس آمدند پیش ما تا باهم برای دیدوبازدید به خانه ی اقوام برویم... برای ناهار آش رشته خوردیم...حمید کلی با نرگس برادرزاده اش بازی کرد..علاقه ی خاصی به او داشت..خیلی کم پیش می آمد حمید بچه نوزلد را بغل کند.. 🔁 این ارتباط دوطرفه بود‌..نرگس هم حمید را دوست داشت...با اینکه حمید و بابای خودش کاملا شبیه هم بود، اما احساس می کردم نرگس آنها را از هم تشخیص می دهد.. بغل حمید که می رفت، نمی خواست جدا بشود...نرگس را که بغل کرد گفت:" کوچولو منو صدا کن‌..به من بگو عمو!! ". گفتم: حمید دست بردار آخه بچه ی چندماهه که نمیتونه صحبت کنه.. 🔵 همان روز همه ی عیددیدنی ها را باهم رفتیم..روزهای دوم و سوم ، حوصله ی ما از بیکاری سررفته بود. گفتم: عجب اشتباهی کردیم..باعجله همه ی عیددیدنی ها را یک روزه رفتیم. 🔴 چون ما کوچکتر بودیم ، باید دوسه روزی صبر می کردیم تا بقیه برای عیددیدنی خانه ی ما بیایند... کم کم مهمان های خانه ی ما هم از راه رسیدند..پذیرایی از مهمان ها مثل همیشه با حمید بود.. هرمهمانی که می آمد یک باقلوا با آن ها می خورد..بعد برای اینکه خودش دوباره باقلوا بخورد به مهمان ها دور دوم را هم تعارف می کرد❗️ ✍ادامه دارد... 🌷۱۹۸ @ketabkhanehmodafean