eitaa logo
کتابخانه‌مدافعان‌حریم‌ولایت
1.4هزار دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
2.8هزار ویدیو
1.8هزار فایل
آیدی مدیر کانال @Mohamadjalili1 ادمین پاسخگو @Mesbaholhodaaa 👈 انتشار مطالب و فایل ها با ذکر آیدی کانال
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰🔰 ❇️اخبار روز نمایشگاه کتاب 🔰فرهنگستان هنر با ۳۰ اثر جدید در نمایشگاه کتاب 📆شنبه،۲۴اردیبهشت ماه ۱۴۰۱ 📌مؤسسه تألیف، ترجمه و نشر آثار هنری (متن)، وابسته به فرهنگستان‌ هنر با ۳۰ عنوان کتاب جدید در سی‌و‌سومین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران حضور دارد. 📌به گزارش خبرگزاری تسنیم، مؤسسه تألیف، ترجمه و نشر آثار هنری (متن)، با بیش از ۳۰۰ عنوان کتاب که از میان آنها ۳۰ عنوان به‌تازگی منتشر شده و ۳۵ عنوان هم تجدید چاپ شده است، از ۲۱ تا ۳۱ اردیبهشت۱۴۰۱، در مصلای بزرگ امام خمینی، میزبان اهالی فرهنگ و هنر است. 📌از جمله کتاب‌های مهم انتشارات فرهنگستان هنر که امسال در نمایشگاه کتاب عرضه خواهد شد نسخه نفیس مرقع هند و ایرانی، از گنجینه نسخ خطی کاخ‌موزه گلستان است که در سال ۱۳۴۹ به ثبت رسیده است و از جمله اسناد ارزشمندی محسوب می‌شود که بیانگر مناسبات فرهنگی و هنری دو تمدن بزرگ شرق است. 📚 @ketabkhanehmodafean
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💐🍃🌿🌸🍃🌼 🍃🌺🍂 🌿🍂 🌸 📙 ✍و می پرسم من گفتم فوت شده ؟ نه ولی مشخص بود از کجا خب گفتی "همیشه می گفت" برای آدم زنده که فعل قدیمی و ماضی به کار نمی برن ! _چه باهوشی ! آره وقتی من بچه تر بودم و تهران بودیم ، مامانم مرد خدا رحمتش کنه _مرسی ببخشید حالا نمی خواستم ناراحتت کنم شامتو بخور _یه سوال فرشته جون جانم ؟ _شما چجوری به من اعتماد کردین که حتی یه شب تو خونتون راهم بدین ؟ مامان و بابای من زیاد از این کارا می کنن البته تا وقتی که شهاب سنگ نازل نشده !شهاب سنگ ؟ قبل از اینکه جواب بدهد صدای زنگ گوشی بلند شده و بحث نیمه کاره می ماند عکس بابا افتاده و علامت چند میس کال چطور یادم رفته بود تماس بگیرم ؟ ببخشیدی می گویم و تماس را برقرار می کنم تا دل بی قرار بابا آرام بگیرد بعد از چند تشر و اتهام بی فکری خوردن و این چیزها بلاخره خیالش را راحت می کنم که خوابگاهم هنوز دور نشده ، دلم تنگ اخم همیشگی اش شده قطع که می کنم فرشته می گوید : یا خیلی شجاعی یا بی کله _چطور مگه ؟ اخه به چه امیدی وقتی می دونی خوابگاه نیست بلند شدی اومدی تهران _خب ... مجبور بودم دیگه چرا به پدرت دروغ گفتی دختر خوب؟ _بازم مجبور بودم ! یعنی تو اگه مجبور باشی هرکاری می کنی؟برمی خورد به شخصیتم .من هنوز انقدر با او صمیمی نشده یا آشنا نیستم که اینطور راحت استنطاقم کند ! سکوت می کنم و خودش ادامه می دهد : البته می دونم به من ربطی نداره اما ولش کن چی بگم والا صلاح مملکت خویش و این داستانا ... پررو پررو و از خدا خواسته ، بحث را عوض می کنم : _آدرس دانشگاهم رو بلد نیستم میتونی راهنماییم کنی؟ حتمابرای ارشد می خوای بخونی ؟ نیشخندمی زنم و جواب می دهم : _نه ! درسته که به سنم نمی خوره ولی کارشناسی قبول شدم تازه مگه چند سالته ؟ _بیست و دو پس چرا انقدر دیر اقدام کردی ؟ ببخشیدا من عادتمه زیاد کنجکاوی کنم _چون لج کرده بودم یه سه چهار سالی ، تازه رو مد برعکس افتادم . با خودت لج کرده بودی ؟ _بیخیال تو چی می خونی ؟ چند سالته میخوام منم کنجکاوی کنم که راحت تر باشیم می خندد و جواب می دهد : من 23 سالمه تازه چند ماهه که از شر درس و امتحان خلاص شدم ولی خب ارشد شرکت کردم ان شاالله تا خدا چی بخواد پوفی می کشم و فکر می کنم که نسبت به او چقدر عقب مانده ام _حدس می زدم از من بزرگتر باشی اما نه یه سال ! انقدر پیر شدم پناه جون؟ _نه ولی با حجاب و صورت ساده خب بیشتر بهت می خوره ولی من تصورم برعکسه _یعنی چی؟ یعنی آرایش غلیظ خودش چین و شکن میاره و اتفاقا شکسته تر بنظر می رسی تیکه میندازی یا میخوای تلافی کنی؟چقدر یهو موضع می گیریا خواهرجان خب دارم نظرمو میگم _اره خیلیا بهم گفتن که اهل موضع گیریم !خوبیت نداره دوزشو کمتر کن ، برمی گردم ببخشید می رود و به این فکر می کنم که آخرین بار دقیقا عین این حرف را از زبان چه کسی و کجا شنیدم بهزاد ! وقتی خسته و مانده از اداره پست بر می گشتم و وسط کوچه جلوی راهم را گرفت . هرچند که دل خوشی از او نداشتم اما نمی توانستم منکر خوب و خوش تیپ بودنش هم بشوم ! از این که بی دست و پا بود و تمام قرارهای بی محلش را برای سر و ته کوچه می چید ، به شدت متنفر بودم ! آن روز هم همین کار را کرده بود و بعد از کلی من من و جان کندن بلاخره گفت ببخشید که مزاحم شدم پناه خانوم ، فقط می خواستم ببینم که درست شنیدم زیادی سر به زیر بود برعکس من ! با بی حوصلگی گفتم : 👈نویسنده:الهام تیموری ⏪ .. @ketabkhanehmodafean 🌸 🌿🍂 🍃🌺🍂 💐🍃🌿🌸🍃🌼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"آرام بودن" با "آرامش داشتن" متفاوت است خیلی ها آرام هستند ولی آرامش ندارند! بچه ها با جغجغه آرام می‌شوند ولی با آغوش مادر آرامش پیدا میکنند جان من❗️ "جز خدا هر چه باشدفقط آرامت میکند" ☺️☺️ 💕 @ketabkhanehmodafean
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آموزش-خیاطی-زنانه-فصل1 (1).pdf
3.61M
📚عنوان : الگو ۱ ✍نویسنده : شریفه پاسبان 📖موضوع : 1⃣جلد اول 📄تعداد صفحات : ۳۰ صفحه 📚 @ketabkhanehmodafean
آموزش-خیاطی-زنانه-فصل2 (1).pdf
3.84M
📚عنوان : الگو ۱ ✍نویسنده : شریفه پاسبان 📖موضوع : 2⃣جلد دوم 📄تعداد صفحات : ۳۰ صفحه 📚 @ketabkhanehmodafean
آموزش-خیاطی-زنانه-فصل3 (1).pdf
3.71M
📚عنوان : الگو ۱ ✍نویسنده : شریفه پاسبان 📖موضوع : 3⃣جلد سوم 📄تعداد صفحات : ۳۰ صفحه 📚 @ketabkhanehmodafean
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰 حضور انتشارات انقلاب اسلامی در سی و سومین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران 🔻 انتشارات انقلاب اسلامی وابسته به دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله العظمی امام خامنه‌ای، با بیش از ۱۲۰ عنوان کتاب از منشورات رهبر معظم انقلاب در سی و سومین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران حاضر شده است. 👈 علاقمندان می توانند برای تهیه کتاب‌های انتشارات انقلاب اسلامی به صورت حضوری تا ۳۱ اردیبهشت ماه، به مصلی حضرت امام خمینی(ره) مراجعه کنند. 📍 شبستان اصلی، ناشران عمومی، راهروی۶، ستون ۲۸ 🔺️ همزمان با نمایشگاه حضوری، نمایشگاه مجازی کتاب تهران هم برگزار می‌شود و سفارش های شما به سراسر ایران ارسال خواهد شد. 💻 نشانی سایت نمایشگاه مجازی: www.book.icfi.ir 📚 @ketabkhanehmodafean
کتابخانه‌مدافعان‌حریم‌ولایت
📚📢 ۳عنوان از ۱۲عنوان تفاسیر رهبر معظم انقلاب از سوی انتشارات انقلاب اسلامی وابسته به دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله العظمی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) منتشر شد. 🔻 تفسیر سوره جمعه، تفسیر سوره حشر و تفسیر سوره حمد، سه عنوان از دوازده عنوان کتب تفسیری رهبری است که از سوی انتشارات انقلاب اسلامی منتشر و به نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران رسید. 🔸 کتاب تفسیر سوره جمعه، متن ویراسته‌ی جلسات تفسیر این سوره است که در دوران مسئولیت ریاست جمهوری آیت الله العظمی خامنه‌ای در جمع پاسداران و اعضای دفتر ریاست جمهوری در ۸ نوبت از اواخر سال ۱۳۶۱ تا اردیبهشت ۱۳۶۲ صورت گرفته است. 🔸 جلسات تفسیر سوره حشر نیز، در دوران ریاست جمهوری معظم‌له در ۱۰ جلسه از هجدهم تیرماه تا بیست و سوم مهرماه ۱۳۶۲ برگزار شده و کتاب حاضر، متن ویراسته‌ی جلسات مذکور است. 🔸 جلسات تفسیر سوره‌ی حمد، در دوران رهبری معظم‌له با حضور دانشجویان از پانزدهم اسفند ۱۳۶۹ تا هجدهم اردیبهشت ۱۳۷۰ در حسینه‌ی امام خمینی (قدس‌سره) برگزار شده است و این کتاب، برآیند جلسات مذکور است که به همت انتشارات انقلاب اسلامی به زیور طبع آراسته شده است. 👈🏻 لازم بذکر است، پیش از این، چهار کتاب تفسیر رهبری شامل تفاسیر سوره‌های مجادله، تغابن، ممتحنه و برائت از سوی این انتشارات روانه‌ی بازار نشر شده بود و در سی و سومین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران نیز، این چهار عنوان با طرح جلد و صفحه‌آرایی جدید در دسترس علاقمندان قرار گرفته است. 🔺 غرفه انتشارات انقلاب اسلامی در شبستان اصلی راهروی شماره ۶ واقع شده و مخاطبان تا ۳۱ اردیبهشت ماه می‌توانند برای تهیه‌ی کتب انتشارات مراجعه کنند. 💻 نشانی سایت نمایشگاه مجازی: www.book.icfi.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻بسی رنج بردم در این سال سی عجم زنده کردم بدین پارسی 🔹۲۵ اردیبهشت ماه، بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی و روز پاسداشت زبان فارسی گرامی باد.🌹 یک بیت شعر از فردوسی که خیلی دوست دارید رو کامنت کنید👌🏻 📚 @ketabkhanehmodafean
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💐🍃🌿🌸🍃🌼 🍃🌺🍂 🌿🍂 🌸 📙 ✍با عصبانیت گفتم :یعنی من الان باید عالم به علم غیب باشم که بدونم چی شنیدی ؟خب آخه از خاله شنیدم که دانشگاه قبول شدین هرچند خیلی نگران حرف مردم نبودم بخاطر توی کوچه همکلام شدن اما گرمم بود و هیچ دوست نداشتم بیخودی علاف بشوم آن هم در چند قدمی خانه با لج گفتم : _چه عجب خاله جانتون یه بارم موفقیت های ما رو جار زد ! خاله افسانه همیشه خوبی میگه _بیخیال تو رو خدا این روزا انگار در و دیوارم شهادت میدن به خوبی این زن بابای ما من اصلا به این چیزا کار ندارم _آفرین ! خدا خیرت بده پس دیگه نیا از من تاییدیه ی حرفای خالت رو بگیر در عوض تبریک گفتن ! +بخدا خوشحال شدم من ولی آخه اینهمه دانشگاه تو مشهد هست چرا تهران ؟ ابروهای تازه کوتاه شده ام ناخواسته و به تعجب بالا رفت و جواب دادم _یعنی چی دقیقا ؟ یعنی خیلی خوبه که بعد از چند سال قصد ادامه تحصیل کردین ولی چرا یه شهر دیگه و به سختی ؟ _فقط همینم مونده بود که این وسط پاسخگوی عموم مردم باشم واسه تصمیمات شخصیم ! من که ... با دست اشاره کردم که چیزی نگوید و خودم ادامه دادم: _ببین آقا بهزاد خوب گوش کن ببین چی میگم ، حالا دوبار خالت میون داری کرده و بیخودی دوتا از تو به من گفته و سه تا از من به تو ، هوا ورت نداره که خبریه ها ، من تا بوده جز شر از افسانه بهم چیزی نرسیده پس اصلا تو تصورمم نمیگنجه که قاطی خانوادش بشم ، مخصوصا عروس خواهرش که احتمالا نیتی پشتش داره و اتفاقا می خوام بدجور بزنم تو ذوقش ! سرخ شده بود ، اولین بار نبود که آماج تیرهای در رفته از زبان تندم می شد و از همین صبور بودنش متعجب بودم. سرش را بلند کرد و کلافه نگاهم کرد.گفت : _شالتون افتاده نیشخندی زدم و شال سبزم را تا وسط سرم بالا کشیدم موهای تازه پیرایش شده ام هنوز بوی خوش تافت می داد نمی خواستم بیخودی اعصابم را خورد حرف های صد من یه غاز این و آن بکنم راهم را کشیدم که بروم ولی جوری اسمم را صدا کرد که دلم سوخت +پناه خانوم ! بخدا من اونجوری که شما فکر می کنید نیستم .اصلا به خالم کار ندارم .مگه خودم کور بودم تو این سالها ندیدمتون که یکی دیگه بیاد با چهار کلوم خوب و بد بکشه شما رو جلوی چشمم ؟ شما خیلی زود از کوره در میری و موضع می گیری _وقتی میخوای ادای ادمای خوب و دلباخته رو دربیاری اما گند می زنی نتیجش میشه همین یه لطفی کن دست از سر کچل من بردار بهزاد خان ! وگرنه پای بابامو می کشم وسط پسر خوبی بود اما شاید همین که از طرف افسانه معرفی شده و زیاد دور و ورم می پلکید باعث شده بود تهاجمی با او برخورد کنم . چه بهتر که همین حالا پر بزنم سرم را تکان می دهم تا از خاطرات چند روز پیشم دور بشوم آمده ام اینجا تا از نو بسازم نه اینکه در گیر و دار گذشته وا بروم می ترسم که اینجا هم چیزی گریبان گیرم شود از فضای زیادی مذهبی این خانه هم حالا کم واهمه ندارم اگر قرار باشد آواره ای در قفسه دوباره باشم ... پس سرم را روی زمین می گذارم و نمی فهمم که کی و در چه فکری تقریبا بی هوش می شوم . صبح اولین روز تهران بودن را آن هم بعد از چند سال دوست دارم تازه می فهمم این آزادی واقعیست و خواب نبوده باید زودتر بروم سراغ کارهای دانشگاه تا وقت بیشتری برای خودم داشته باشم ضمن اینکه هنوز استرس ماندن یا نماندن در خانه ی حاج رضا را هم دارم همان شال و مانتویی که دیروز تنم بود را می پوشم و جلوی آینه ی نیم قدی اتاق طبق عادت آرایش کامل می کنم . موهای بلوطی رنگم را یک طرفه روی صورتم می ریزم از چشم های مشکی و پوست کمی برنزه شده ام خوشم می آید ،چقدر گشتم تا این کرم را پیدا کنم برای کمی تغییر کردن . اعتماد به نفسم را بیشتر می کند به چهره ی زیبا شده ی خودم لبخند می زنم . 👈نویسنده:الهام تیموری ⏪ .... @ketabkhanehmodafean ‌ 🌸 🌿🍂 🍃🌺🍂 💐🍃🌿🌸🍃🌼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ🏴 ▪️روح بلند و ملکوتی استاد برجسته اخلاق حضرت آیت‌الله آسمانی شد. ▫️خسران فقدان این عالم کم‌نظیر را به اعضاء محترم تسلیت می‌گوییم و از عزیزان درخواست قرائت فاتحه برای این استاد عزیز را داریم. @ketabkhanehmodafean
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚«سرباز» در نمایشگاه کتاب تهران 🔻 بسته‌ی محصول فرهنگی «سرباز» به همت انتشارات انقلاب اسلامی وابسته به دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله العظمی امام خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) منتشر و در نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران در دسترس عموم علاقمندان قرار گرفت. 👈🏻 این بسته شامل دوعنوان کتاب، ۲۲ قطعه تصویر و یک قطعه پوستر می‌باشد. 🔹 اولین محصول این بسته، کتاب « » است که بیانات رهبر معظم انقلاب در جمع خانواده‌های شهدای مدافع حرم را در بر می‌گیرد که برخی از این بیانات برای نخستین بار منتشر شده است. 📕 کتاب مصور «قاف»، دیگر محصول بسته‌ی سرباز، شامل خاطرات حاج قاسم سلیمانی از جنگ ۳۳ روزه‌ی لبنان است که درقالب داستان تصویری منتشر شده است. 📸 ۲۱ قطعه از عکس‌های شهید حاج قاسم سلیمانی همراه با بیانات حضرت آیت الله العظمی امام خامنه‌ای در مورد شهید سلیمانی به چاپ رسیده است که ۴ قطعه از این تصاویر برای نخستین بار منتشر شده است. همچنین عکس ویژه‌ای که به دیدار خانواده‌ی حاج قاسم سلیمانی با رهبر معظم انقلاب در سال ۱۳۹۳ اختصاص دارد همراه با متن سخنرانی معظم‌‌له در این جلسه، برای نخستین بار منتشر شده است. 🖼 پوستر «یا حسین فرماندهی از آن توست» محصول دیگر بسته‌ی سرباز است. 🎁 بسته‌ی سرباز با طراحی منحصر به فرد، از سوی انتشارات انقلاب اسلامی منتشر شده و در حال حاضر، علاقمندان می‌توانند این بسته و دیگر منشورات این انتشارات را در نمایشگاه بین‌المللی کتاب از شبستان اصلی، ابتدای راهروی شماره‌ی ۶ تهیه کنند. 📲 khameneibook.ir/ @ketabkhanehmodafean
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آئین رونمایی کتاب ✦ فرد و جامعه متعالی در کلام امام رضا علیه‌السلام ✦ ✿ زمان: دوشنبه ۲۶ اردیبهشت ماه ساعت ۱۱:۳٠ ✿ مکان: نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران | غرفه مجمع ناشران انقلاب اسلامی، راهروی ۷ غرفه ۱۶ 📚 @ketabkhanehmodafean
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Part06_سه روایت از یک مرد.mp3
19.9M
"سه روایت از زندگی شهید سید حسین علم الهدی" قسمت 6⃣ 🎧📕 @ketabkhanehmodafean
Part07_سه روایت از یک مرد.mp3
10.63M
"سه روایت از زندگی شهید سید حسین علم الهدی" قسمت 7⃣ پایان 🎧📕 @ketabkhanehmodafean
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💐🍃🌿🌸🍃🌼 🍃🌺🍂 🌿🍂 🌸 📙 ✍نمی دانم چرا اما معذبم که زهرا خانوم با این ریخت و قیافه ببینتم می ترسم مثل افسانه ایراد بگیرد یا عذرم را بخواهدقبل از بیرون رفتن از اتاق، کمی شالم را جلوتر می کشم ، زهرا خانوم نشسته و چیزی می دوزد ، با دیدنم لبخند می زند و می گوید : +کجا میری مادر ؟ _میرم دانشگاه +بسلامتی ،بلدی عزیزم ؟ _بله از فرشته جون آدرس گرفتم و به آژانس زنگ زدم +خدا به همراهت تشکر می کنم و راه می افتم نگاه مهربان اما نافذش توی ذهنم ثبت می شود و به روی خودم نمی آورم ته دلم امیدوارم که پی گیری های حاج رضا به هیچ برسد و همینجا در معیت فرشته بمانم خیلی دوست داشتنی است و مرا مدام به یاد لاله می اندازد و خوبی هایش از نگاه های خیره ی راننده ی آژانس متوجه می شوم که خوب و موجه به نظر می آیم ! هرچند حوصله ی ترافیک های طولانی مدت تهران را ندارم اما خب باز هم به وضعیت تکراریی که تابحال داشته ام می چربد بعد از پرداخت کرایه ی نجومی پیاده و با بسم الله وارد حیاط بزرگ و سرسبز دانشگاه می شوم . چقدر خوشحالم. انگار در دنیای جدیدی را به رویم باز کرده اند و همه ی عالم و آدم خوش آمدگوی من شده اند ! با نیشی که تا بناگوش باز شده راهی سالن طبقه اول می شوم بجای نگاه کردن به تابلوی اعلانات و در و دیوار روی آدم ها زوم کرده ام و برایم جالب است که دخترها و پسرها توی چنین محیطی چه رفتاری و برخوردی دارند آزادی در روابطشان کاملا مشهود است اولین بار نیست که دانشگاه می آیم ،چندباری با لاله رفته بودم دانشگاه اش اما خب تهران چیز دیگری ست ! از سنگینی نگاهی که رویم افتاده سر بر می گردانم و پسری را می بینم که به دیوار تکیه داده و در حالی که توی گوشش هندزفری گذاشته جوری به من نگاه می کند و پلک نمی زند که انگار چه دیده ! ناخودآگاه در پاسخ لبخندش تبسم می کنم چرایش را خودم هم نمی دانم اما خب او که مثل علاف های کوچه و خیابان نیست، دانشجوی مملکت قضیه اش فرق می کند ! چند قدمی به سمتم می آید و فاصله ی بینمان را طی می کندموهای بالا زده اش عجیب جلب توجه می کند مخصوصا چند تاری که روی صورتش ریخته پیراهن چهارخانه ی قرمز رنگی پوشیده و آستین هایش را تا آرنج تا زده ، شلوار جین آبی و کفش های کالج سورمه ای خوش تیپ است و خوش خنده ! می گوید : ورودی ترم یکی شما یا از اون خروجی هایی که من ندیده بودمشون سرم را کمی کج می کنم و با پررویی می پرسم : _یعنی همه ی ورود خروج ها زیر نظر شماست ؟ می خندد نخیر بنده دانشجوی ادبیات فارسی ام نه آمارگیر، سرکار خانوم ! منتها کلاس های این راهرو و بچه های این طبقه رو همه رو از دم می شناسم چون تقریبا هم ورودی و هم رشته ایم مگر اینکه یکی این وسط انتقالی ای چیزی گرفته باشه که من بی خبر مونده باشم ازشک پس با اینکه منکر میشی ولی آمارگیری وقتی می خندد شانه هایش به سمت جلو خم می شود خوشم اومد _از سر و زبونت ، معلومه از این دست و پادارای شهرستانی هستی _ببخشید مگه شهرستانی ها تفکیک میشن؟اینجا آره _چطور ؟ برای توضیحات بیشتر شما رو به کافه ی پشت دانشگاه دعوت می کنیم دستش را بالا می آورد و ادامه می دهد البته پس از آشنایی اولیه _اگه تمایلی به آشنایی نبود چطور ؟ _پس لزومی هم به توضیحات نیست اولا ثانیا شما که از دور داد و فریاد می زنی مایلی دیگه چرا متوجه حرفش نمی شوم و او ادامه می دهدکیانم ، ورودی دو ساله پیش البته پس از دوران کوفتی سربازی وارد شدما و شما ؟ تردیدی نمی بینم برای گفتن یک اسم و مشخصات ساده ! 👈نویسنده:الهام تیموری @ketabkhanehmodafean 🌸 🌿🍂 🍃🌺🍂 💐🍃🌿🌸🍃🌼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️موثر که باشی؛ نشانه‌ای می‌شوی برای اهلش، و چراغی می‌شوی برای گمشدگان... "عبدالعظیم" علیه‌السلام ... "سندِ روایتی‌ست از شُدَن ". از بلوغی‌ باشکوه، که خود بطنی می‌شود برای به بلوغ رساندنِ جانِ دیگران! 💫می‌شود بقدر سیدالشهداء وسیع شد؛ و مسیر زمین را به سمتِ سبزینگیِ یک تمدن، تغییر داد! تمدنی به وسعتِ حاکمیتِ الله در زمین! این بود حکایتِ ما و عبدالعظیم، تا لحظه‌ی حکومتِ امام بر زمین! @ketabkhanehmodafean