✌#سی_و_هفتمین_کتاب
🍃بسم رب الشهدا🍃
دومین روز حضور من در جبهه بود.
تا ظهر در مقرّ بچه ها در هتل کاروانسرا بودم.
پسرکی حدود ۱۵ سال همیشه همراه شاهرخ بود. مثل فرزندی که همواره با پدر است.
تعجب من از رفتار آن ها وقتی بیشتر شد که گفتند: این پسر، رضا فرزند شاهرخ است!!😳
اما من که برادرش بودم خبر نداشتم.
عصر بود که دیدم شاهرخ در گوشه ای تنها نشسته. رفتم و در کنارش نشستم.
بی مقدمه و با تعجب گفتم: این آقا رضا پسر شماست؟!
خندید و گفت: نه، مادرش اون رو به من سپرده. گفته مثل پسر خودت مواظب رضا باش.
گفتم : مادرش دیگه کیه؟!
گفت: میهن، همون خانمی که تو کاباره بود.
آخرین باری که براش خرجی بردم گفت: رضا خیلی دوست داره بره جبهه. من هم آوردمش اینجا!
ماجرای میهن را می دانستم. برای همین دیگر حرفی نزدم...
{کتابی خیلی زیبا از سرگذشت حر شهدای دفاع مقدس، شهید شاهرخ ضرغام
در مورد تلنگری که به ایشون خورد و ایشونو حر انقلاب کرد داخل این کتاب نوشته و مطمئنم لذت می برید از خوندنش
@Horre_Shohada69
#کتابخونه_زینبیون
#ماملت_امام_حسینیم
#شاهرخ
#حر_انقلاب_اسلامی
@ketabkhoone_zeinabioon