eitaa logo
کتابنوشان
1.2هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
411 ویدیو
10 فایل
سلام و ادب با "کتابنوشان" همراه شوید و هر روز جرعه ای کتاب بنوشید! ما اهل تک خوری نیستیم! باهم کتاب نوش جان میکنیم. ارتباط با رامیان: @OFOQRAMIYAN
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
جرعه ای کتاب بنوشیم🍀 📝برشی از کتاب داستان رویان تاسیس کلینیک و مراکز درمانی گرچه در آن برهه، از لحاظِ مدیریتی و تامین امکانات کاری مهم و ضروری محسوب می شد، ولی همان روزها مردم گرفتار بیماری هایی بودند که راه علاجی در کشور برایش پیدا نمی کردند و مجبور می شدند برای درمان، به خارج از کشور بروند، مسئولان انقدر درگیر گرفتاری ها و مشکلات جنگ بودند که به سادگی متوجه اهمیت و موضوعات این چنینی نمی شدند، برخی مسئولان تا وقتی که خود یا اطرافیانش به دردی مبتلا نشوند، به فکر چاره نمی افتند. سعید ۲۵ ساله بود که یکی از نمایندگان مجلس سوم او را به مشورت طلبید. آن نماینده از داشتن فرزند محروم بود و می خواست از چگونگی در اختیار گرفتن فرزند از مراکز بهزیستی یا سفر به انگلستان برای درمان بداند؛ مسئله ای که سوال ایرانی های زیادی در سال های دهه۶۰ بود. در دهه ۶۰ بیشترین ارزی که برای درمان از کشورخارج می شد، متعلق به بیماری های قلبی و سپس درمان ناباروری بود. مقادیر چشمگیری ارز از کشور برای آن چیزی که موسوم به آی وی اف بود، * اینویتروفرتیلیزیشن و بعدها *میکرواینجکشن، از کشور خارج می شد. ظاهراً وضعیت آن خانواده نماینده ی مجلس و این آمار و ارقام، به جرقه ای درذهن سعید و دوستان جهادی اش تبدیل شد تا برای درمان ناباروری فکری کنند، جرقه ای که منجر شد سعید از فیزیوتراپی به جنین شناسی تغییر رشته دهد. هم زمان بااین فعل انفعالات درونی، در دانشگاه علوم پزشکی ایران هم کنگره هایی در زمینه ی ناباروری برگزار می شد. دومین دوره ی همایش بود. کار اجرایی اش به جهاد دانشگاهیی علوم پزشکی ایران سپرده شد. از کارهای خیلی ساده مثل تنظیم میکروفون و اداره ی سخنرانی ها گرفته تا ترجمه ی هم زمان سخنرانی و گفت و گوها. چند دانشجوی مسلط به زبان انگلیسی را با محققان خارجی همراه کردند تا وظیفه ی ترجمه و ارتباطات آنها را بر عهده بگیرند. یکی از این مترجمان، دکتر مهدی پور اردبیلی بود که سایه به سایه ی پروفسور الحسنی قدم می زد و هر جا می رفت در کنارش بود. الحسنی صحبت هایی که در جریان کنگره بیان می شد‌، با پو راردبیلی در میان می گذاشت. * بارداری طبیعی، در رحم همان زن یا زن دیگری کاشته می شود. *میگرواینجکشن، پروسه ای که طی آن زیر میکروسکوپ، اسپرم به داخل تخمک تزریق می شود. ✅️ به کتابنوشان ملحق شو👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3931898051C0efc288f32
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
AUD-20221007-WA0007.mp3
1.78M
💬 قرائت دعای "عهــــد" 🎧 با نوای استاد فرهمند هدیه میڪنیــم به امام زمــان ارواحنافداه ❤️🌹 ✅️ به کتابنوشان ملحق شو👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3931898051C0efc288f32
با تحریم سپاه ما به سپاه علاقه مندتر میشویم! ✅️ به کتابنوشان ملحق شو👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3931898051C0efc288f32
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
جرعه ای کتاب بنوشیم🍀 📝برشی از کتاب داستان رویان آغاز تلاش های سعید و دوستانش به چند ماه قبل از افتتاح رسمی رویان برمی گردد؛ شبی خاطره انگیز در زمستانی سرد و برفی در منطقه ی زعفرانیه. بهمن سال ۶۹ بود. زمستان آن سال، فعالیت موسسه رویان به صورت غیر رسمی آغاز شده بود. در یکی از روزهای بهمن که قرار بود با حضور دکتر الحسنی اولین پانکچر (عمل تخمک گیری) در موسسه رویان انجام شود، به خاطر برف زیادی که در منطقه ی زعفرانیه بر زمین نشسته بود، ماشین های حمل گازوئیل نمی توانستند تا ساختمان رویان بیایند و به خاطر نبودن گازوئیل برای موتورخانه‌، ساختمان سرد شده بود. شب قبل از عمل، دکتر کاظمی رئیس موسسه رویان، باهمکارانش از حدود یک کیلومتری موسسه، جایی که ماشین های حمل گازوئیل توقف کرده بودند، گازوئیل ها را با پیت های بیست لیتری حمل می کردند و به مخزن گازوئیل می رساندند تا ساختمان برای فردا گرم باشد. این کار تا نزدیک صبح طول کشید.* به هر زحمتی که بود، کم کم مقدمات درمان اولین بیمار نابارور فراهم شد. زمانِ زیادی نگذشت. یک سال بعد از تاسیس رسمی رویان، درمان ناباروری با روش آی وی اف نتیجه داد و اولین نوزاد به دنیا آمد. همزمان امید هم در خانواده ی رویان شکُفت. اولین نوزاد لقاح آزمایشگاهی "سیمین نام گرفت" هم نام با کوچه ای که ساختمان کوچک رویان در آن واقع بود. آن روز فقط اهالی کوچه نبودند که صدای گریه های سیمین را شنیدند، بلکه طنینش تا آنجا رفت که مسئولان گفتند: "در زعفرانیه بمانید." با تولد سیمین، دومین شرط بنیاد مستضعفان هم محقق شد و بچه های رویان در زعفرانیه ماندگار شدند. * راوی: دکتر علی صدیقی، از دوستان دهه ۶۰ سعید در دوران جبهه و جهاد دانشگاهی ✅️ به کتابنوشان ملحق شو👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3931898051C0efc288f32
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا