eitaa logo
کتابنوشان
1.2هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
411 ویدیو
10 فایل
سلام و ادب با "کتابنوشان" همراه شوید و هر روز جرعه ای کتاب بنوشید! ما اهل تک خوری نیستیم! باهم کتاب نوش جان میکنیم. ارتباط با رامیان: @OFOQRAMIYAN
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام علیکم بریم یه قسمت از خاطرات کربلا رو بخونیم بلکه وقت شد تا آخر سال تمامش کنم!
بنام خدا خاطرات کربلا ، قسمت ۵۱ بعد مسواک زدن به اتاق برگشتم و همراه زن‌داداشم کوله‌مان را به دست گرفتیم تا صاحب خانه بگوید کجا استراحت کنیم. دختر صاحب‌خانه طبقه بالا را نشان داد و گفت یکی از اتاق ها مال شما! به همراه مینا به طبقه بالا رفتیم. حس کنجکاوی مانع از این می‌شد که وارد اولین اتاق شوم! دوست داشتم چرخی در طبقه بالا بزنم و امکانات و شکل اتاق ها را ببینم. طبقه بالا حالت مستطیلی شکل داشت و ۴ اتاق در ۴ سمتش دیده می‌شد. طبقه دوم هم مثل پایین از کف تا سقف نمای سنگی داشت و چند تابلو دیواری شیک داخل دیوار کار شده بود. یکی یکی در اتاق ها را باز کردم و نگاه کردم. ۴ اتاق بزرگ حداقل ۲۴ متری با دیوارهای گچی سفید که روی دیوارها و حتی سقف نقاشی های گل و طبیعت و نیم‌رخ دختر کشیده شده بود! داخل هر اتاق یک تخت یک نفره با تعدادی پتو و بالشت هم قرار داشت. اتاق ها مجهز به کولر گازی و پنکه سقفی هم بودند و وضعیت روشنایی اتاق ها هم ستودنی بود! در مقابل وضعیت ِمحلِ اسکان موکب ها که تعریفی نداشتند اینجا هتل چند ستاره بود و شاید ستاره ای بود که بعدا هتل شده!! سرویس بهداشتی و حمام طبقه بالا هم تکمیل بود، فقط دمپایی نداشت! یکی از اتاق ها را انتخاب کردیم و برای استراحت آماده شدیم. تازه لامپ را خاموش کرده بودیم که دو دختر جوان هم وارد اتاق شدند و گفتند قصد دارند در این اتاق استراحت کنند. ظاهرا از مهمانان جدید بودند که بدون گپ و گفت با اهالی طبقه پایین، مستقیم آمده بودند بالا. اتاق انقدر بزرگ بود که تا ۱۰ نفر هم ظرفیت داشت. گفتیم وارد شوند و جای پتوها را نشان دادیم. یکی از خانم ها رفت تا دوش بگیرد و دوستش توقع داشت تا برگشتن دوستش چراغ اتاق روشن بماند! منم که به نور حسااااس! کمی تمرین مبارزه با نفس کردم و چیزی نگفتم! بابت کولر هم توقع داشت تا صبح روشن باشد! شارژ گوشیش هم تمام شده بود و زورش نمی‌رسید شارژر را داخل پریز برق کند و زیر لب غر می‌زد و به سیستم سیم کشی عراقی ها بد و بیراه می‌گفت! به نظرم دختر پرتوقعی بود و انعطافی در رفتار اجتماعی نداشت. حیف که زائر بود و دلم نیامد سربه سرش بگذارم. خواستم کمی به رفتارش بیشتر فکر کند بهش گفتم: عجب خانواده‌ی دل گنده‌ای هستند که انقدر راحت در خانه‌شان را به روی ما باز کرده اند. آن دختر با فیس و افاده گفت: حتما براشون سودی داره والا کی این کار رو میکنه! ما که نمیدونیم نیتشون چیه!! از حرفی که زدم پشیمان شدم! نه که جوابی برایش نداشته باشم بلکه این خانه و این سفر جای این حرف ها نبود. در واقع دنیای ما با هم خیلی متفاوت بود! او فکر می‌کرد عراقی ها موظف هستند از ما ایرانی ها با آغوش باز پذیرایی کنند و خانه و زندگی‌شان را در اختیار ما بگذارند و در مقابل ما هیچ وظیفه‌ای نداریم و حتی مجازیم با بدگمانی رفتارشان را قضاوت کنیم! خدا را شکر که جزو این دسته افراد همیشه طلبکار نبودم‌. چشمانم را بستم تا شاید خواب خستگی امروز را بشورد و ببرد. ✅️ به کتابنوشان ملحق شو👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3931898051C0efc288f32
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
این منم! یعنی خودِ خودِ خودِ منم! شما در چه وضعی هستید؟! ✅️ به کتابنوشان ملحق شو👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3931898051C0efc288f32
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام کتابنوشانی‌ها🌱 صبح بارونی‌تون بخیر 🌧 باز هم سه شنبه شد و ما قراره از طرف همه‌ی شما عزیزان توی طریق المهدی باشیم و کتابهای مهدوی رو تقدیم کودکان و نوجوانان کنیم. خدا رو شکر تمام بدهی‌های موکب بابت خرید کتاب‌های هدیه‌ی نیمه شعبان تسویه حساب شدن. دست دوستان خیّر درد نکنه. امروز هم قراره اتفاق خوبی بیفته! قراره برم جایی که یه قول‌هایی دادن! ولی فعلا چیزی نمیگم تا تو خماری بمونید! و البته امیدوارم خودم هم بعدش تو خماری تصوراتم نمونم! اونوقت مصداق این بیت میشم: در شهرتان نگرد که پیدا نمی‌کنی از من غریب و بی کس وبی سرپناه تر! ببینید دیگه علاقه به کتاب با بنده چه ها کرده! ✅️ به کتابنوشان ملحق شو👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3931898051C0efc288f32
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام صبح قرار شد به انبار اداره فرهنگ و ارشاد قم سر بزنم و برای موکب و کانال کتابنوشان تعدادی کتاب به عنوان هدیه تحویل بگیرم. توی مسیر بودم که یکی از مخاطبان محترم کانال که نمیشناسم پیام دادن و برای کمک به کتابنوشان شماره کارت خواستن، به دقیقه نرسیده بود که دیدم یک میلیون و ۳۰۰ هزارتومن واریز کردن... حقیقتا توقع همچین حمایتی از فردی که نمی‌شناختم نداشتم.ان شالله که مورد توجه خود امام عصر باشند. و اما بریم ببینیم انبار اداره ارشاد چه خبر بود. شما هم اگر اهل کتاب باشی از دیدن جایی که چپ و راستت قفسه کتاب هست ذوق میکنی! جایی بود که دوست داشتم چند ساعت بین کتابها بگردم و تورق کنم و حتی کتابها رو بو بکشم! کتابخون ها میدونن که بوییدن کتاب بخشی از پروسه‌ی کتابخوانی هست! غیر از من چند آقا هم از ادارات و مکان های مختلف اومده بودن و مشغول انتخاب کتاب بودن. سعی کردم کتابهایی رو انتخاب کنم که بتونیم توی موکب کتابنوشان به مخاطبا هدیه بدیم و حقیقتا آقای نیازمند هم خیلی کمک و همراهی کردند که جا داره ازشون مجدد تشکر کنم. هرچند ما تو موکب، تمرکزمون روی کتابهای مهدوی هست و نتونستم کتاب‌های اختصاصی مهدوی برای کودک و نوجوان پیدا کنم ولی در مجموع کتابهای مفیدی پیدا کردم که میشه به افراد و جمع های کتابخوانی هدیه داد. ممنون از اداره ارشاد قم بابت این همکاری ارزشمند. پرچم انتشارات کتابک ، حماسه یاران و نشر شهیدکاظمی و جمکران بالاست! ✅️ به کتابنوشان ملحق شو👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3931898051C0efc288f32