جرعه ای کتاب بنوشیم🍀
📝 برشِ اول از کتاب تاریخ استعمار جلد ۵
در سال ۱۷۴۰ میلادی یک افسر انگلیسی به نام "ویلیام جانسن" به آمریکا اعزام شد. موضوع ماموریت او "دوستی با ایروکواها" بود.
" ایروکوا" قبیله ی بزرگی از سرخپوستان بود که در نزدیکی نیویورک زندگی می کردند. افراد این قبیله به تجارت پوست مشغول بودند؛ آن ها برای قرن ها سمور، سمور آبی و سگ آبی شکار می کردند و اروپاییان بهترین خریداران پوست این حیوانات بودند.
ویلیام جانسن به سرعت، زبان سرخپوست ها را آموخت و برای خرید پوست به قبیله ی ایروکوا رفت. قیمت خوبی برای پوست هایی که آماده ی فروش بودند پیشنهاد کرد و به زودی به عنوان یک سفید پوست آرام و با انصاف در بین سرخپوست ها شناخته شد.
جانسن مدتی بعد از سرخپوست ها اجازه خواست تا در مراسم مختلف آن ها شرکت کند. سرخپوست ها با خوشحالی این سفید پوست مهربان را به جشن های خود دعوت کردند.
جانسن در جشن بزرگ "پایکوبی برای خورشید" مانند همه ی سرخپوست ها پایکوبی کرد و در این مراسم استعدادش را طوری به نمایش گذاشت که به عنوان "نگهبان تیرهای مقدس " انتخاب شد.
هنگام پایکوبی برای خورشید، نگهبان تیرها چهار تیر مقدس را از تیردانی که از چرم گرگ ساخته شده بود بیرون می کشید و در خاک فرو می کرد. بعد از آن همه ی مردان قبیله از جلوی تیرها می گذشتند و هر کدام رو به آن ها دعایی می خواندند.
پس از این جشن، جانسن از رئیس ایروکواها خواست تا او را به عنوان یکی از اعضای قبیله بپذیرند؛ او به سینه اش رنگ سرخ زده بود و موهای بلندش را با پر عقاب آراسته بود.
رئیس ایروکواها با درخواست جانسون موافقت کرد و جانسن به یکی از اعضای طایفه ی "موهاوک" از قبیله ی ایروکوا، تبدیل شد.
او اکنون لباس سرخپوست ها را می پوشید و در دهکده ی آن ها زندگی می کرد و ارتباطش را با سفیدها بسیار کم کرده بود.
اما ماموریتش تمام نشده بود... .
#معرفی_کتاب_شصت_و_سوم
#تاریخ_استعمار_جلد۵
#مهدی_میر_کیانی
#کتاب_خوب_بخوانیم
#کتابنوشان
✅️ به کتابنوشان ملحق شو👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3931898051C0efc288f32
جرعه ای کتاب بنوشیم🍀
📝 برشِ دوم از کتاب تاریخ استعمار جلد ۵
در سال ۱۸۳۰ میلادی " آندرو جکسون " رئیس جمهور آمریکا، قانون جدیدی را در کنگره به تصویب رساند؛ همه ی سرخپوست ها باید به شرق رودخانه ی "می سی سی پی" مهاجرت می کردند.
آنجا قانونی که اندرو جکسون به تصویب رسانده بود باید به تدریج به اجرا درمی آمد و قبیله های مختلف سرخپوست با امضای قرارداد و یا به زور به آن سوی می سی سی پی کوچ می کردند.
اما دولت درباره ی انتقال یک قبیله عجله داشت: چیروکی ها.
این سرخپوست ها ساکن جنوب آمریکا بودند و در سرزمین های آن ها طلا کشف شده بود. پس خیلی زود باید به راه می افتادند.
رئیس جمهور فوراً به " ژنرال وینفیلد" اسکات دستور داد به منطقه ی چروکی ها برود و آن ها را وادار کند که چادرهایشان را جمع کنند و به سمت غرب راه بیفتند.
اسکات با پنج هنگ سرباز و چهارهزار سفید پوست داوطلب به سراغ چیروکی ها رفت.
زمستان بود و هوا کاملاً سرد. اما اسکات باید دستور رئیس جمهور را اجرا می کرد؛ سرخپوست ها اجازه نداشتند منتظر بهار بمانند. اسکات سرخپوست ها را جمع کرد تا دستور رئیس جمهور را به آن ها اطلاع دهد. "رئیس جمهور ایلات متحده مرا با یک ارتش قوی اعزام کرد تا شما را مجبور کنم برای زندگی در رفاه کامل به آن سوی رود می سی سی پی بروید. قرص کامل ماه در حال کوچک شدن است و قبل از اینکه قرص ماه دیگری به پایان برسد، باید همه به سمت غرب حرکت کرده باشید."
ادامه در پست بعدی... .
#معرفی_کتاب_شصت_و_سوم
#تاریخ_استعمار_جلد۵
#مهدی_میرکیانی
#کتاب_خوب_بخوانیم
#کتابنوشان
✅️ به کتابنوشان ملحق شو👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3931898051C0efc288f32
جرعه ای کتاب بنوشیم🍀
📝 برشِ سوم از کتاب تاریخ استعمار جلد۵
ادامهی برش دیروز:
" سربازان من مسیر حرکت شما را زیر نظر دارند و هزاران تفنگ دار از همه سو به طرف شما می آیند تا با فرار یا مقاومت به صورت یکسان مبارزه کنند.
آیا می خواهید با مقاومت خود مارا مجبور کنید دست به سلاح ببریم؟
خدا نکند! آیا می خواهید فرار کنید و در جنگل پنهان شوید؟ خدا نکند! "
چیروکی ها در سرمای سخت زمستان به راه افتادند تا جویندگان طلا به سرعت جانشین آن ها شوند.
صدها کیلومتر پیاده روی در زمین های یخ زده و پوشیده از برف، بسیاری از سرخپوست ها مخصوصاً زنان و کودکان را از پا میانداخت.
چیروکی ها حدود هفت هزار نفر بودند که چهار هزار نفر آن ها در این راهپیمایی هولناک کشته شدند. آن ها، هنگامی که به رودخانه ی میسیسیپی رسیدند، رودخانه نیمه یخ زده بود و یخ های شناور برای قایق هایی که از عرض رودخانه می گذشتند بسیار خطرناک بودند.
اما قانون ایالات متحده باید اجرا می شد! محل زندگی آن ها غرب رودخانه بود، نه شرق آن. سرخپوست ها که پس از راهپیمایی طولانی دیگر توانی برایشان نمانده بود، در قایق ها نشستند و به سوی ساحل شرقی به راه افتادند. تکه های بزرگی از یخ های شناور با قایق ها برخورد و بعضی از آن ها را واژگون می کردند.
یخ زدن در آب میسیسیپی سرنوشت گروهی دیگری از چیروکی ها بود.
هنگامی که آخرین نفرات آنها در ساحل شرقی پیاده شدند، جریان آرام میسیسیپی اجساد منجمد افراد قبیله را دورتر و دورتر می برد.
چیروکی ها تا سال ها بسیار، درد و رنج خود را از این راهپیمایی به یاد می آوردند.
سفری که نام " راهپیمایی اشک ها " را برایش انتخاب کرده بودند.
در همین روزها رئیس جمهور آمریکا در کنگره سخنرانی کرد و به نمایندگان گفت: "با خوشحالی فراوان خبر انتقال کامل سرخپوست های چیروکی را به سرزمین جدیدشان به اطلاع می رسانم. این اقدام بهترین نتایج را به دنبال داشته است. "
#معرفی_کتاب_شصت_و_سوم
#تاریخ_استعمار_جلد۵
#مهدی_میر_کیانی
#کتاب_خوب_بخوانیم
#کتابنوشان
✅️ به کتابنوشان ملحق شو👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3931898051C0efc288f32