آر پی چی تو سرش خورد
سرش که از تن پرید
خودم دیدم چند قدم
بدون سر میدوید
@keyfonas
آنها از ﻫﺮ ﭼﻪ ﺑﻮد ﮔﺬشتند
اینها از ﻫﺮﭼﻪ ﺑﻮدند
آنها ﭘﺸﺖ خاکریز ﺑﻮدند
اینها در ﭘﻨﺎﻩ ﻣﯿﺰ
آنها در پی ﮔﻤﻨﺎﻣﯽ ﺑﻮدند
اینها مواظبند نامشان گم نشود
ﺟﺒﻬﻪ ﺑﻮی اﯾﻤﺎن میداد
امروز اﯾﻤﺎنها ﺑﻮ ﻣﯿﺪﻫﺪ
@keyfonas
بگذار بہ ما هرچه میخواهند بگویند
💥بگذار بہ ما بگویند تروریست
💰بگذار بہ ما بگویند جیرہ بگیر
🚀بگذار بہ ما بگویند مزدور
❤️✌️هویت ما حزب اللہ است
#سردار_دلها
#سید_مقاومت
#خودتحریمی🚫
#No_To_FATF
🔹پیامبر اکرم (ص):
🍃رنج و سختى و مرض و آزارى و غمى بمؤمن نرسد مگر خدا در قبال آن از گناهان وى محو كند.
📚 نهج الفصاحه حدیث 259
@Keyfonas
🌹امام حسين عليه السّلام:
كسی كه بخواهد از راه #گناه
به مقصدی برسد ، #دیرتر به
آروزیش می رسد و زودتر به
آنچه می ترسد گرفتار می شود .
📚بحارالانوار،ج78،ص120
@Keyfonas
📃 امام علی (علیه السلام) :
#عمر تو همین لحظه ایست که در آن قرار گرفته ای؛ آن چه گذشت از دست رفته است، و آنچه خواهد آمد كجاست؟
برخیز و #فرصت میان این دو نیستی را دریاب.
📗غرر الحكم و درر الكلم (ص 222)
@Keyfonas
✅امام #صادق علیه السلام:
برترين اعمال كدامند؟
حضرت فرمودند:
نماز اوّل وقت،
نيكي به پدر و مادر
و جهاد در راه خدا
📗بحار الانوار، ج 74، ص 85
@Keyfonas
شخصی خدمت
♦️امام علی علیه السلام رسید و عرض میکند یا امیرالمومنین (علیه السلام ) بنده به علت مشغله زیاد نمیتوانم همه دعاها را بخوانم ،چه کنم؟
♦️امام فرمودند:
خلاصه تمام ادعیه را به تو میگویم ،
هر صبح که بخوانی گویی تمام دعاها را خواندی.
❶ الحمدلله علی کل نعمه
خدا را سپاس و حمد می گویم برای هر نعمتی که به من داده است.
❷ و اسئل لله من کل خیر
از خداوند درخواست میکنم هر خیر و خوبی را
❸ و استغفر الله من کل ذنب
خدایا مرا ببخش برای تمام گناهانم
❹ واعوذ بالله من کل شر
خدایا به تو پناه می برم از همه بدی ها.
بحارالانوار ج۹۱ ص۲۴۲
@Keyfonas
امیرالمومنین امام علی علیهالسلام:
هنگام آغاز هر کار کوچک و بزرگی بسم اللّه الرحمن الرحیم بگویید. یعنی برای این کار، از خدا مدد میجویم. خدایی که جز او کسی سزاوار پرستش نیست. پناهگاه پناهجو و فریادرس فریاد خواه است. خداوند بخشندهای که با گسترش روزی بر ما رحم میکند، مهربان به ما، در آیین و دنیا و آخرتمان. دین را بر ما آسان و سبک و سهل گرفت. و به مارحم میکند با جدا کردن ما از دشمنانش.
@Keyfonas
#شهید_مطهری
اشتباه است اگر خیال کنیم که یک جامعه به اصطلاح #دینی حساسیتهایش همیشه رنگ و شکل دینی دارد و احیانا انگیزه دینی هم دارد، آیا اگر حساسیتها در موضوعات دینی بود و حتی انگیزهها هم دینی بود کافی است که آن حساسیتها را با آن دین و مصالح آن دین منطبق بدانیم؟
جواب این است: نه، نکته مهم همین جا است. گاهی مردم به علل خاص اجتماعی درباره بعضی مسائل بسیار اصولی دین #حساسیت خود را از دست میدهند، گویی شعورشان نسبت به ان اصول خفته است، به چشم خود میبینند که آن اصول پایمال میشود ولی ککشان به #اصطلاح نمیگزد. ولی درباره بعضی مسائل که از نظر خود دین جزء اصول نیست، جزء فروع است، یا احیانا جزء فروع هم نیست، جزء شعائر است، یا خیر جزء اصول است ولی بالاخره اصلی است در عرض اصلهای دیگر، آن چنان #حساسیت نشان میدهند که حتی توهم خدشهای بر آن، یا شایعه دروغ خدشه بر آن، آنها را به جوش میآورد. گاهی هم حساسیتهای کاذب در #جامعه بوجود میآورند یعنی مردم درباره اموری حساسیت نشان می دهند که دلیلی ندارد.
یکی از #آقایان نقل میکردند که در یکی از شهرستانها مردی از کسبه که خیلی مقدس بود، خدا به او فرزندی نداده بود جز یک پسر، آن پسر برایش خیلی عزیز بود، #طبعا لوس و ننر و حاکم بر پدر و مادر بار آمده بود، این پسر کمکم جوانی برومند شد. جوانی، فراغت، پولداری، #لوسی و ننری دست به دست هم داده بود و او را جوانی هرزه بار آورده بود. کار به جایی رسید که کمکم در خانه پدر که هیچ وقت جز مجالس مذهبی مجلسی تشکیل نمیشد بساط مشروب پهن میکرد. تدریجا زنان هر جایی را میآورد، پدر بیچاره دندان به #جگر میگذاشت و چیزی نمیگفت.
در آن #اوقات تازه «گوجه فرنگی» به ایران آمده بود. عدهای علیه این گوجه #ملعون فرنگی! تبلیغ میکردند به عنوان این که فرنگی است و از فرنگ آمده حرام است و مردم هم نمیخوردند و تدریجا مردم آن شهر #حساسیت شدیدی درباره گوجه فرنگی پیدا کرده بودند و از هر حرامی در نظرشان حرامتر بود. در آن شهر به این گوجه «ارمنی بادمجان» میگفتند، این لقب از لقب «گوجه فرنگی» حادتر و تندتر بود، زیرا کلمه گوجه فرنگی فقط وطن این گوجه را مشخص میکرد، ولی کلمه «ارمنی بادمجان» مذهب و دین آن را معین کرد! قهرا در آن شهر تعصب و #حساسیت مردم علیه این تازه وارد بیشتر بود.
روزی به آن #حاجی که پسرش هرزه و #لاابالی شده بود و خودش خون میخورد و خاموش بود، اهل خانه خبر دادند که امروز آقا پسر کار تازهای کرده است، یک دستمال «ارمنی بادمجان» با خود به #خانه آورده است. پدر وقتی که این خبر را شنید دیگر تاب و توان را از دست داد آمد پسر را صدا زد و گفت : پسر شراب خوردی صبر کردم، دنبال فحشاء رفتی صبر کردم، #قمار کردی صبر کردم، خانهام را مرکز شراب و فحشاء کردی صبر کردم، حالا کار را به جایی رساندهای که «ارمنی بادمجان» به خانه من آوردهای، این دیگر برای من قابل تحمل نیست. دیگر من از تو پسر گذشتم باید از #خانه من به هر گوری که میخواهی بروی!
📚 امدادهای غیبی در زندگی بشر، ص153- 155
@Keyfonas
چرا دعایم را اجابت نمی کنی؟!
✅امام صادق(ع):
عابدی از بنی اسرائیل، سه سال-پیوسته- دعا می کرد ولی به #حاجت خود نمی رسید.
روزی به ستوه آمد و عرض کرد:
خدایا ! چرا #دعایم را اجابت نمی کنی؟!
در جواب به او گفتند:
سه سال است که خداوند را با زبانی که آلوده به #فحش و ناسزاست می خوانی. اگر می خواهی که دعایت مستجاب شود، فحاشی را رها کن، #قلبت را از آلودگی پاک و نیت خود را نیکو کن.
او چنان کرد و #دعایش مستجاب شد.
📚اصول کافی ج۲ ،ص ۳۲۵
@Keyfonas
خفیف و خوار نمودن #نماز به چه معناست؟
#شهید_مطهری
✅یکی از گناهان، #استخفاف نماز یعنی سبک شمردن نماز است. نماز نخواندن یک گناه بزرگ است، و #نماز خواندن اما نماز را خفیف شمردن، استخفاف کردن، بیاهمیت تلقی کردن #گناه دیگری است.
✅یعنی چه نماز را #سبک میشمارد؟ یعنی وقت و فرصت دارد، مىتواند نماز خوبى با #آرامش بخواند ولى نمىخواند. نماز ظهر و عصر را تا نزديک غروب نمىخواند، نزديک #غروب كه شد يک وضوى سريعى مىگيرد و بعد با عجله يک نمازى مىخواند و فوراً مهرش را مىگذارد آن طرف؛ نمازى كه نه مقدمه دارد نه مؤخره، نه #آرامش دارد و نه حضور قلب. طورى عمل مىكند كه #خوب ديگر اين هم يک كارى است و بايد نمازمان را هم بخوانيم. اين، خفيفه شمردن نماز است.
✅اينجور نماز خواندن خيلى #فرق دارد با آن نمازى كه انسان به استقبالش مىرود؛ اول ظهر كه مىشود با آرامش كامل مىرود #وضو مىگيرد، وضویی با آداب. بعد مىآيد در مصلّاى خود اذان و اقامه مىگويد و با خيال #راحت و فراغ خاطر نماز مىخواند.
«السّلام عليكم» را كه گفت فوراً در نمىرود؛ مدتى بعد از نمازْ با آرامش قلب تعقيب مىخواند و ذكر خدا مىگويد. اين علامت اين است كه نماز در اين خانه #احترام دارد.
📚 آزادی معنوی، ص۸۶-۸۵
@Keyfonas
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان
1» اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ بَلِّغْ بِإِيمَانِي أَکْمَلَ الْإِيمَانِ ، وَ اجْعَلْ يَقِينِي أَفْضَلَ الْيَقِينِ ،
وَ انْتَهِ بِنِيَّتِي إِلَى أَحْسَنِ النِّيَّاتِ ، وَ بِعَمَلِي إِلَى أَحْسَنِ الْاَعْمَالِ .
1-خدایا، بر محمد و دودمانش درود فرست، و ایمانم را به کاملترین مرتبه ى آن برسان، و یقینم را برترین یقینها قرارده، و نیتم را به نیکوترین نیتها منتهى کن، و کارهایم را تا عالیترین درجه ى آن بالا ببر.
@Keyfonas
✅ تسبیح
🔶 استاد علی صفایی حائری
اگر حتی یک شن و سنگ ریزه را در جایگاه خود نشناختی، تو مسبح نیستی. تسبیح یعنی اینکه در دل و زبان و پرونده خدا، گلایه ای و شکایتی را نیاورده باشی و از او آشفته نباشی.
📚 نامه های بلوغ، ص110
@Keyfonas
فساد از خواص شروع میشود!
معمولاً فساد از خواص شروع میشود و به عوام سرایت میکند و اصلاح برعکس از عوام و تنبه و بیداری آنها آغاز میشود و اجباراً خواص را به اصلاح میآورد، یعنی عادتاً فساد از بالا به پایین میریزد، و اصلاح از پایین به بالا سرایت میکند.
#مرتضی_مطهری
داستان راستان | جلد ۱ | صفحه ۱۹
@Keyfonas
⚫️بعد از کربلا چه گذشت...
🔵بعد از سخنرانیهای حضرت زینب سلام الله علیها،مردمی که در کاخ جمع شده بودند منقلب شده و احساس ندامت میکردند.
🍃در این هنگام که امام سجاد علیه السلام را بر یزید وارد کردند، یزید که سرشکسته شده بود و دنبال بهانه ای برای شهید کردن امام سجاد علیه السلام بود از او سوالاتی میپرسید و امام هم به کوتاهی پاسخ میداد.
در حالیکه تسبیح کوچکی در دست داشت و آنرا میچرخانید.
🔥یزید گفت: این چه کاری است که من با تو سخن میگویم و با تسبیح بازی میکنی و احترام نمیگذاری؟
امام علیه السلام فرمود: پدرم از جدم برایم نقل کرده که وقتی نماز صبح را انجام میداد تسبیح به دست میگرفت و ذکری میگفت.
✨سپس تسبیح را در دست میچرخانید و به کارش میرسید بدون اینکه ذکری بگوید
و میفرمود: چرخاندن تسبیح ذکر به حساب می آید و چون در رختخواب میرفت تسبیح را زیر بالشش قرار میداد و میخوابید و میفرمود تا صبح تسبیح ذکر میکند.
من از روش آنها پیروی میکنم.
🔥یزید گفت: با هرکدام از شما که سخن میگویم به گونه ای سخن میگوید که در گفتار پیروز میشود!
✳️ در تاریخ آمده است که بعد از این سخنان یزید امام سجاد و اهل بیت را در خرابه ی بی سقفی منزل داد که از سرما و گرما در پناه نبودند.
🔰 انقدر بر اهل بیت سخت گذشت که صورتشان پوست انداخت و مجروح گردید.
🔴 منهال عمرو میگوید:
امام سجاد را دیدم که تکیه بر عصا دیده و پاهایش مانند دوتا نی خشک و خون از آنها جاری بود، رنگ شریفش نیز زرد شده بود.
🌱 از او پرسیدم: یابن رسول الله چگونه صبح کردید؟
امام سجاد فرمود: چگونه است حال کسی که در دست یزید اسیر است؟ زنهای ما تابحال از طعام سیر نشده اند و سرهایشان پوشیده نگردیده است..
🔥هروقت هم که یزید مارا میطلبد گمان میکنم قصد کشتن مارا دارد. منهال! عرب به عجم افتخار میکند که محمد صلی الله علیه و آله عربی است ولی ما خاندان مردانمان کشته میشود توسط خود اعراب و زنان و اطفالمان اسیر میشوند!
💠 پرسیدم : کجا میروید؟ فرمود جایی که به ما داده اند حفاظی ندارد و آفتاب پوست مارا گداخته است.
💥جهت ضعف بدن بیرون آمده ام تا قدری استراحت کنم و برگردم از جهت ترس بر زنان....
🌼 در این حال صدای زنی بلند شد: نور دیده ام کجا میروی؟ برگرد که از دشمن بر جان تو میترسم!امام با شنیدن صدای عمه اش مرا گذاشت و به خرابه بازگشت...
✍ا.
📒 مقتل مقرم ص 453،
📗بحار ج45 ص 140،
📘 لهوف ص 193.
📕 نفس المهموم ص 459
@Keyfonas