به یـاد #شهــدای_گمنــام
✍در طلائیه ڪار می ڪردیم. برای ماموریتی به اهواز رفته بودم. عصر ڪه برگشتم، دیدم بچه ها خیلی شاد هستند. آنها #سه_شهید پیدا ڪرده بودند که فقط یکیشان #گمنام بود.
🍁 بچه ها خیلی گشتند. چیزی همراهش نبود. گفتم یڪبار هم من بگردم. آن شهید، لباس فـرم سپـاه به تن داشت.
🍁چیزی شبیه دڪمه پیراهن در جیبش نظرم را جلب ڪرد. خوب دقت ڪردم.دیدم #یک_تڪه_عقیق است ڪه انگار #جمله ای روی آن حڪ شده است. خاڪ و گل ها را ڪنار زدم. رویش نوشته شده بود: #به_یادشهدای_گمنام دیگر نیازی نبود دنبال پلاڪش بگردم. می دانستم که این شهید #بایدگمنام_بماند ،خودش خواسته!
#خاطرات_شهدای_تفحص
@keyfonas