به یـاد #شهــدای_گمنــام
✍در طلائیه ڪار می ڪردیم. برای ماموریتی به اهواز رفته بودم. عصر ڪه برگشتم، دیدم بچه ها خیلی شاد هستند. آنها #سه_شهید پیدا ڪرده بودند که فقط یکیشان #گمنام بود.
🍁 بچه ها خیلی گشتند. چیزی همراهش نبود. گفتم یڪبار هم من بگردم. آن شهید، لباس فـرم سپـاه به تن داشت.
🍁چیزی شبیه دڪمه پیراهن در جیبش نظرم را جلب ڪرد. خوب دقت ڪردم.دیدم #یک_تڪه_عقیق است ڪه انگار #جمله ای روی آن حڪ شده است. خاڪ و گل ها را ڪنار زدم. رویش نوشته شده بود: #به_یادشهدای_گمنام دیگر نیازی نبود دنبال پلاڪش بگردم. می دانستم که این شهید #بایدگمنام_بماند ،خودش خواسته!
#خاطرات_شهدای_تفحص
@keyfonas
👈 یـا حضـرت عبـاس مـددے
✍گفتم فـایده ای ندارد. این #منطقـه را بچه ها چنـد بـار گشتـه بودند اما، مجیـد ول ڪن نبود.
🍁زیر لـب" یا #حضـرت_عبـاس مـددی" گفت و راه افتـاد رفت طـرف دیگر دشت. اولین بیلی که زد #استخـوان_ها پیدا شد.
🍁خاڪ ها را از روی #ڪارتش کنار زدیم و فامیلی اش یـادم نیست اما #اسمـش عبـاس بود. با #قمـقـمه پـر آب.
🍁 #پشـت_پیـراهنش نوشته بود " فـدای لـب تشنـه ات یا ابـالفضـل."
#جستجوگر_نور
#شهید_مجید_پازوکی
#خاطرات_شهدای_تفحص
@keyfonas💠
#هدیه_به_روح_شهدا_صلوات