#چهل_حدیث_آخرالزمان چہـــل :
✳️۱- در آخـرالزمان، #ثروتمند شدن به وسیله ی #غصب و #تجاوز است. حضرت محمد(ص)
✳️۲- در آخرالزمان، به مؤمنان واقعی #ابله و #بی_عقل می گویند. امام صادق(ع)
✳️۳- در آخرالزمان، #ریا فراوان می شود. حضرت محمد(ص)
✳️۴- در آخرالزمان، از اسلام فقط #نام آن باقی می ماند. حضرت محمد(ص)
✳️۵- در آخرالزمان، #حق کاملا پوشیده می شود. حضرت علی(ع)
✳️۶- در آخرالزمان، #اسراف می ڪنند؛ حتی در آب وضو و غسل. حضرت محمد(ص)
✳️۷- در آخرالزمان، شب ها #دیر می خوابند و نماز #صبح قضا می شود. حضرت محمد(ص)
✳️۸- در آخرالزمان، مؤذّنان به مظلومان پناهنده می شوند. حضرت محمد(ص)
✳️۹- در آخرالزمان، #قبله ی مردان زنانشان خواهند بود. حضرت محمد(ص)
✳️۱۰-در آخرالزمان، مردم از #علما می گریزند. حضرت محمد(ص)
✳️۱۱-در آخرالزمان، مؤمن #پست و فاسق #عزیز می شود. امام حسن عسکری(ع)
✳️۱۲-در آخرالزمان، زنان #بد_حجاب و #عریان می شوند. حضرت علی(ع)
✳️۱۳-در آخرالزمان، علما را با لباس #زیبامی شناسند. حضرت محمّد(ص)
✳️۱۴-در آخرالزمان، اسلام چون #ظرف واژگون شده می ماند. حضرت علی(ع)
✳️۱۵-در آخرالزمان، برای حفظ دین باید از #محل_گناه گریخت. حضرت محمد(ص)
✳️۱۶-در آخرالزمان، گناه خویش را به گردن #خدا می نهند. حضرت محمد(ص)
✳️۱۷-در آخرالزمان، بعضی از علما #ریا کار می شوند. حضرت محمد(ص)
✳️۱۸-در آخرالزمان، #امت حضرت محمد(ص) هفتاد و سه گروه می شوند. حضرت محمد(ص)
✳️۱۹-در آخرالزمان، بهترین مونس مردم #کتاب است. امام صادق(ع)
✳️۲۰-در آخرالزمان، عبادت را وسیله برتری #طلبی می دانند. حضرت علی(ع)
✳️۲۱-در آخرالزمان، #حج را برای تجارت انجام می دهند. حضرت محمد(ص)
✳️۲۲-در آخرالزمان، سلامت دین در #سکوت بیشتر است. امام زمان(عج)
✳️۲۳-در آخرالزمان، #زشتی_ها افزایش می یابد. حضرت علی(ع)
✳️۲۴-در آخرالزمان، به علت گناه #باران در وقتش نازل نمی شود. حضرت محمد(ص)
✳️۲۵-در آخرالزمان، هر ڪس بیشتر در خانه بماند #ایمانش حفظ می گردد. امام باقر(ع)
✳️۲۶-در آخرالزمان، مؤمنان اعمالشان را با ریا انجام می دهند. حضرت محمد(ص)
✳️۲۷- در آخرالزمان، رشوه را به اسم #هدیه حلال می ڪنند. حضرت محمد(ص)
✳️۲۸-در آخرالزمان، گرد و غبار #ربا همه را فرا می گیرد. حضرت محمد(ص)
✳️۲۹-در آخرالزمان، حضرت #عیسی(ع) پشت سر امام #زمان (عج) نماز می خواند. حضرت محمد(ص)
✳️۳۰-در آخرالزمان، هر ڪه دینش را حفظ ڪند اجر پنجاه #صحابه پیامبر را دارد. حضرت محمد(ص)
✳️۳۱-در آخرالزمان، شیعیان واقعی با گریه بر امام حسین(ع) دل #مادرشان را شاد می ڪنند. حضرت محمد(ص)
✳️۳۲-در آخرالزمان، از فتنه ها به #قم پناه ببرید. امام صادق(ع)
✳️۳۳-در آخرالزمان، بعضی از مردم #گرگ_صفت می شوند. حضرت محمد(ص)
✳️۳۴-در آخرالزمان، مردم غصه از بین رفتن #دینشان را نمی خورند. حضرت محمد(ص)
✳️۳۵-در آخرالزمان، هیچ چیز سخت تر از مال #حلال و دوست با #وفا یافت نمی شود. امام هادی(ع)
✳️۳۶-در آخرالزمان، حفظ #زبان بهترین ڪار است. امام باقر(ع)
✳️۳۷-در آخرالزمان، مؤمن واقعی از غصه #آب می شود. حضرت علی(ع)
✳️۳۸-در آخرالزمان، در اوج فتنه ها به #قران پناه ببرید. حضرت محمد(ص)
✳️۳۹-در آخرالزمان، ارزش #دین در نظر مردم #پایین می آید و دنیا با #ارزش می شود. حضرت محمد(ص)
✳️۴۰-در آخرالزمان، مرد از زنش #اطاعت ڪرده و از پدر و مادرش #نافرمانی می ڪند. حضرت محمد(ص)
📚منبع ڪتاب چهل حدیث آخرالزمان
@keyfonas
معنای #مباهله چیست؟
ديروز، روز #حقانیت_اهل_بیت است.
در معنای ابتهال دو نظر است:
۱) یکدیگر را لعن کردن که میان دو نفر رخ میدهد.
۲) نفرین براى هلاک کسى.
دراین آیه،«مباهله» به معنى نفرین کردن دو نفر به همدیگر است. به این صورت که وقتى استدلالات منطقى سودى نداشت، #افرادى که با هم درباره یک مسأله مهم دینى گفتگو دارند، در یک جا جمع مىشوند و به درگاه خدا تضرع مىکنند و از او مىخواهند که دروغگو را رسوا سازد و #مجازات کند.
مباهله در لغت به معنی ملاعنه و #نفرین متقابل میباشد.
و در اصطلاح به این معناست که «دو تن یا دو گروه بر #علیه یکدیگر دعای بد کنند. پس هر کدام ظالم باشد حق تعالی وی را رسوا گرداند و نقمت وعذاب خود را بر وی فرستد و ذریه او را #مستاصل کند و هلاک گرداند».
در حدیثی از رسول خدا (ص) روایت شده که حضرت فرمود:
«خداوند #عزوجل به من خبر داده که پس از مباهله عذاب بر گروه باطل نازل میشود و حق را از #باطل مشخص میسازد».
از روایاتی که درمنابع اسلامی نقل شده است، استفاده میشود که مباهله اختصاص به #زمان رسول اکرم (ص)ندارد و در تمامی زمانها قابل اجرا است. در حدیثی از امام صادق (ع)نقل شده که ایشان فرمود: اگر سخنان حق شما را مخالفان نپذیرفتند، آنها را به #مباهله دعوت کنید.
📚مجمع البیان ج۲، ص ۷۶۲ تا ۷۶۱
📚لسان العرب ج11 ص 72
📚فتوح البلدان بلاذری ص95
@keyfonas
پس از #ظهور مدت حکومت امام زمان چقدر است؟ آیا پس از #شهادت حضرت #قیامت خواهد است؟
مرگ حضرت #طبیعی خواهد بود یا شهادت؟
✅پاسخ: بعد از ظهور امام زمان(ع) فوراً قیامت بر پا نمى شود بلکه حضرت مدتى را در روى زمین سلطنت و حکومت مى کند. البته روایات در رابطه با مدت حکومت مختلف است از پنج سال تا 309 سال ذکر شده است
این اختلاف شاید اشاره به دوران هاى مختلف حکومت آن حضرت باشد.
✅علامه مجلسى مى گوید: بعضى از روایات بر جمیع مدت حکومت و بعضى بر زمان استقرار دولت، دلالت دارد. یکى از اعتقادات شیعه، مسئلة رجعت است.
✅رجعت در #زمان ظهور و پس از ظهور امام زمان(ع) به وقوع مى پیوندد. عقیدة شیعه امامیه آن است که خداوند متعال در موقع ظهور امام زمان(ع) مردمى از شیعیان آن حضرت را که قبلاً مرده بودند به دنیا بر مى گرداند تا به ثواب یارى او و مساعدت وى و مشاهده دولت آن حضرت فائز گردند. هم چنین برخی از دشمنان آن حضرت را زنده مى گرداند تا از آن ها انتقام گیرد.
بر این اساس در دعاى عهد نیز مى خوانیم: اگر قبل از ظهور حضرت مرگم فرا رسید، مرا از قبر بیرون آور تا در #رکاب حضرت باشم.
✅ازبرخی روایات استفاده مى شود که بعضى از امامان (ع) مانند امام حسین(ع) به دنیا بر مى گردند. امام صادق(ع) مى فرماید: «نخستین کسى که قبرش مى شکافد و زنده مى شود و به دنیا بر مى گردد حسین بن علی(ع) است و این رجعت عمومى نیست بلکه افراد خاصى به دنیا بر مى گردند که یا مؤمن خالص و یا #مشرک محض باشند».
✅عیاشى در #تفسیر خود از جابر بن یزید جعفى روایت نموده که گفت شنیدم حضرت باقر(ع) مى فرمود: به خدا قسم مردى از ما اهل بیت بعد از مرگش سیصد و نه سال سلطنت مى کند. عرض کردم: این در چه زمانى خواهد بود؟
✅فرمود: بعد از #مرگ قائم است.
عرض کردم: حضرت قائم در عالم خود چقدر باقى مى ماند؟ فرمود: نوزده سال از موقع قیام تا هنگام مرگش. عرض کردم: آیا بعد از مرگ قائم هرج و مرج مى شود؟ فرمود: آرى پنجاه سال. آن گاه امام منتصر به دنیا باز مى گردد براى خون خواهى خود و یارانش. وى بى دین ها را به قتل مى رساند و به اسارت مى برد.
✅پس از ایشان امام سفاح به دنیا بر مى گردد پس تمام #دشمنان ستمگر ما را مى کشد و تمام زمین را مالک مى شود و خداوند کار او را اصلاح مى گرداند و سیصد و نه سال سلطنت مى کند آن گاه امام فرمود: اى جابر مى دانى امام منتصر و سفاح کیست؟ منتصر حسین(ع) و سفاح، امیرالمؤمنین(ع) است.
در برابر این گونه روایات دسته دیگر از روایاتی است که می گوید بعد از امام مهدی #قیامت بر پا خواهد شد.
✅مرحوم شیخ مفید در این مورد مى فرماید: غالب روایات مى گویند: مهدى موعود چهل روز پیش از قیامت مى میرد و در آن چهل روز هرج و مرج خواهد شد و علامت بیرون آمدن مردگان و روز رستاخیز براى #حساب و پاداش اعمال آشکار خواهد شد.
✅با توجه به این مطالب ، داوری در مورد مدت #حکومت مهدی (ع) و زمان قیامت نمی تواند قطعی باشد، اما آنچه مسلم است این که مدت حکومت عادلانه در زمین که آرزوی #تمام انبیاء و اولیای الهی بوده است ، نمی تواند کوتاه و زودگذر باشد.
منتخب الاثر، ص 618.
علامه مجلسی، مهدى موعود، ص 1238
@keyfonas
#شبهات_فاطمیه
اگر علی(ع) داغدار از دست دادن همسرش بود، چرا هفت روز بعد از فاطمه(س) #ازدواج کرد؟
#پاسخ
✅نکته اول
در هیچ سند تاریخی #معتبری به تاریخ ازدواج حضرت امیر(ع) پس از شهادت حضرت زهرا(س) اشاره دقیق نشده است
فقط در بحارالانوار ج 42، ص 92
آمده که با قطع نمیتوان پذیرفت زیرا از جهت اعتبار محل بحث می باشد.
✅ نکته دوم
برفرض اگر هم حضرت امیر(ع) چند روز پس از #شهادت حضرت زهرا(س) ازدواج کرده باشند از لحاظ شرعی محل اشکال نیست و این موضوع با عرف امروز ناسازگار است
از طرف دیگر در منزل حضرت کودکان یتیمشان نیاز به سرپرستی داشتند
البته همه ی اینها در صورتی است که #فرض ازدواج حضرت علی(ع) پس از هفت روز را بپذیریم که خود آن قطعیت ندارد.
✅نکته سوم
#مهمترین_مساله
آنحضرت تا هنگامي كه فاطمه(س)در قيد حيات بود همسر ديگري اختيار نكرد، همانگونه كه پيامبر(ص) تا زماني كه خديجه زنده بود همسر ديگري نگرفت.
🔵وصیت حضرت زهرا(س)
حضرت فاطمه(س)هم روز شهادتش ضمن وصايايي به علي(س)فرمود:
مردان ناچارِ از داشتن همسر هستند (به همين جهت) شما «امامه» (نوه پيامبر ) يعني دختر زينب كه دختر رسول خدا(ص) بود) را براي همسري اختيار كن، زيرا او همانند خودم نسبت به #فرزندانم مهربان است.»
📚صدوق، علل الشرايع، ج 1، ص 222.
علي (ع) براي آنكه به وصيت فاطمه (س)عمل كرده باشد با #امامه ازدواج كرد.
📚ابن اثير، اسدالغابه، ج7 ص25
اما #زمان ازدواج را اكثر منابع تعيين نكردهاند
@keyfonas
#پاسخ_شبهات
💢در اذان #زمان پيامبر (ص) اشهد ان علي ولي الله وجود نداشته آيا ما که داعيه #شيعه بودن داريم در دين بدعت ايجاد کرديم؟
#پاسخ:
✅براي همين فقهاي شيعه هيچ کدام نگفته اند که اين جمله جزء اذان است. از ديدگاه شيعه ، اذان مانند احکام شرعي ديگر، به رسول خدا(ص) وحي شده است نه اينکه پيامبر خدا با مسلمانان مشورت کند و قرار بگذارند که به فلان شکل انجام شود و به خاطر اينکه وحي است ، نمي توان آن راکم و زياد کرد. از حضرت امام صادق روايت شده است که فرمود: وحي بر پيامبرتان نازل مي شود و شما گمان مي کنيد که آن حضرت اذان را از ديگران گرفته است.
صاحب جواهر مي گويد: ذکر جمله اشهد ان عليا امير المؤمنين در اذان ، اگر به قصد جزئيت نباشد، اشکالي ندارد و به موالات اذان ضرر نمي زند همان طوري که ذکر جمله صلي الله عليه و آله بعد از اشهد ان محمد رسول الله به موالات اذان آسيب نمي رساند.
آيت الله حکيم در مستمسک العروه مي گويد: درباره شهادت به ولايت حضرت علي (ع )، شيخ طوسي در نهايه و مبسوط گفته است : روايات غيرقابل اعتمادي شهادت به ولايت را جزو اذان به حساب آورده است ولي نمي توان به آنها عمل کرد و اگر کسي اين جمله را بگويد، گناه نکرده است. ولي بايد دانست که اين جمله نه فضيلت اذان و اقامه است و نه از کمال اذان و اقامه است و علامه در منتهي مي گويد:
اخبار شاذي که جمله «اشهد ان عليا اميرالمؤمنين» را جزء اذان و اقامه به حساب آورده ، قابل اعتماد نيستند. پس از اين آيه الله حکيم مي گويد: اگر کسي اين جمله را به قصد استحباب مطلق بگويد اشکالي ندارد چون در حديثي آمده است :
هر وقت کسي لا اله الا الله و محمد رسول الله گفت ، بايد علي اميرالمؤمنين هم بگويد. بعد مي گويد: در عصر حاضر، جمله اشهد ان عليا ولي الله از شعارهاي تشيع گرديده است و اگر کسي به اين خاطر آن را بگويد اشکالي ندارد و حتي ممکن است گاهي ذکر اين جمله واجب باشد.
در مستند العروه آمده است : ما براي گفتن جمله اشهد ان عليا ولي الله نيازي به ورود نص نداريم. چون ولايت ، از متممات رسالت ، از مقومات ايمان و کمال دين است و بخصوص در اين عصر هيچ گونه نيازي به امر ديگري نيست چون اين جمله روشن ترين شعار شيعه و آشکارترين رمز تشيع است . بر اين اساس ذکر اين جمله ، چه در اذان و چه در غير اذان هيچ گونه اشکالي ندارد. البته اين جمله جزو اذان نيست و اگر کسي به قصد اين که جزء اذان است ، آن را بگويد، کار حرامي کرده است
ما چند روايت داريم که نشان مي دهد برخي از صحابه بعد از واقعه غدير در اذان خود جمله «اشهد ان عليا ولي الله» را مي گفته اند
سلمان فارسي در عصر پيامبر در اذان و اقامه بعد از گواهي به يکتايي خدا و رسالت پيامبر(ص) به ولايت اميرمؤمنان علي (ع) نيز شهادت مي داد. يکي از اصحاب به محضر رسول خدا(ص ) رسيد و عرض کرد: اي رسول خدا، امروز موضوعي را شنيدم که قبلا نشنيده بودم .
پيامبر فرمود: آن موضوع چيست ؟ او عرض کرد: سلمان اذان مي گفت . شنيدم او بعد از گواهي به يکتايي خدا و رسالت پيامبر به ولايت علي گواهي داد (اين ماجرا بعد از حجه الوداع پس از ماجراي غدير رخ داد). پيامبر فرمود: سمعتم خيرا؛ چيز خوبي شنيده ايد.
نيز در مورد ابوذر غفاري روايت شده ، يکي از اصحاب نزد پيامبر(ص) آمد و عرض کرد: اي رسول خدا ابوذر در اذان بعد از شهادت به رسالت پيامبر(ص) به ولايت علي شهادت مي دهد و مي گويد:
اشهد ان عليا" ولي الله پيامبر فرمود: کذلک اونسيتم قولي في غدير خم من کنت مولاه فعلي مولاه فمن ينکث فانما ينکث علي نفسه ؛ همين گونه است . مگر سخن مرا در غدير خم فراموش کرده ايد که گفتم هر کس من رهبر او هستم پس علي (ع) رهبر او است . هر کس پيمان را بشکند، قطعا به خودش آسيب رسانده است . در هر حال علي (ع) به حکم آيه انما وليکم الله والرسول، از اولياء الهي بر مسلمين است ، شهادت دادن بر ولاء علي به حکم آيه ، بدون آن که آن را جزء اذان بدانيم کاري پسنديده است.
بنا بر اين ما اين جمله را جزء اذان نمي دانيم که مرتکب بدعت شده باشيم بدعت ورود و ادخال ما ليس بدين في الدين است . ما آن را جزء اذان نمي دانيم بلکه جمله مستحبي مي دانيم که بعد از نام پيامبر مي آوريم و از آن گذشته برخي از روايات هم مويد اين معناست.
و از اين هم گذشته قرآن ولي هاي مومنين را اين گونه معرفي مي کند "انما وليکم الله و روسوله و الذين آمنوا الذين يقيمون الصلاه و هم راکعون" يعني ولي ها سه نفر اند: خدا ، رسول ، مومناني که در رکوع صدقه مي دهند. که مصداق تام و تمام آن امير المومنين است پس اگر شهادت به ولايت امام علي بعد از رسالت رسول مکرم داده شد کار اشتباهي نيست گر چه ما معتقديم جزء اذان هم نيست.
@keyfonas
کیف الناس 🇮🇷 🇮🇷 🇮🇷
#قسمت_اول #زمان_مشروط 🕰 آفتاب در حال غروب⛅️ بود ، دستانم را داخل حوض بردم چند مشت آب به صورتم زد
#قسمت دوم
#زمان مشروط 🕰
نماز عشا را تمام کردم دستانم را بالا بردم و برای اوضاع نابسامان کشور دعا کردم
صدای پدر از داخل مطبخ میآمد ،که مشغول صحبت با مادرم بود .
سلام پدر جان
سلام عزیزکم ، حال فخرالسادات چطور است؟
لبخندی زدم به مرحمت شما خوب هستم بعد سینی که درون آن ظرفهای شام بود را از مادرم گرفتم و به سمت اتاق رفتم سفره را از درون سینی برداشتم ، پهن کردم بعد هم بشقابها را چیدم.
مادرم هم غذا را آورد چند برگ ریحان که از باغچه چیده بودم در سفره قرار دادم
از زمانی که دو خواهرم ازدواج کرده بودند خانه ما خیلی خلوت شده بود مادرم به تنهایی مشغول کارهایش میشد غذای ساده را در ظرفها کشیدم نخود پخته شده را با آبی که به آن مرق داده بود ، با نانی که مادر درست کرده بود خوردیم
پدر شروع به صحبت کرد چه بیشتر میگذرد اوضاع و شرایط کشور بدتر میشود قجری امان مردم را بریده ،ناامنی همه جا را فرا گرفته است کشور نیروی نظامی زیادی نداریم خرابی های جنگ جهانی اول هنوز ساخته نشده است، ناصرالدین شاه به قانون اساسی که با نظر مردم تصویب شد عمل نمیکند
مادرم آهی کشید خدا به دادمان برسد
پدر زیر لب زمزمه کرد احتمال دارد اعتراضات گستردهای صورت بگیرد ، چون هیچ کس حاضر نیست زیر بار ظلم و استبداد زندگی کند
قلمهای را که در دهانم قرار داده بودم توان قورت دادنش را نداشتم اشک روی صورتم جاری شد نگران حال برادرم بودم که برای خدمت سربازی به اجبار باید با متفقین میجنگید.
نویسنده :تمنا ☔️💔🥲
کیف الناس 🇮🇷 🇮🇷 🇮🇷
#قسمت دوم #زمان مشروط 🕰 نماز عشا را تمام کردم دستانم را بالا بردم و برای اوضاع نابسامان کشور دعا کر
#قسمت_سوم
#زمان مشروط 🕰
دو هفته بعد...
شرایط تغییر بدتر شده بود وضعیت قحطی به اوج خودش رسیده بود ،مردم مانند دیگ در حال انفجار بودند .
روحانیون اوضاع را به دست گرفته بودند یکی از روحانیون ،پدر من بود آقا سید مرتضی که مردم محلی به او آسد مرتضی میگفتند شروع به بسط نشینی نزدیک دربار کردند
هوای سرد آذر ماه لرزهای بر بدنم انداخته بود حیات خانه ما پر از برگهای نارنجی🍂 زرد پاییزی شده بود ،کم کم داشتیم به زمستان ❄️نزدیک میشدیم زمستانی که خبر از اتفاقهای بدی میداد ،مردم بیخانمان در این هوای سرد چه بلایی بر سرشان میآمد ،در این فکر و خیال ها که صدای مادرم رو از اتاق شنیدم به سمت آنجا رفتم
بله مادر جان
فخرالسادات برو مسجد و به حاج آقا طباطبایی بگو از پدرت خبر دارد یا نه؟!
بدجور دلم شور میزند چادرم را سرم کردم زیر لب زمزمه میکردم خدایا رحم کن به کسی که جز تو رحم کنند ای ندارد ، نکند بلایی سر آقا جان آمده باشد
در خانه را که باز کردم پدر با عبای خاکی رنگش روبروی خود دیدم
اتفاقی افتاده دخترم؟!
راستش مادر نگران شما بود ، گفت بروم سراغ شما را از حاج آقا طباطبایی بگیرم
بیا تو عزیزم ، بیا اوضاع مناسب نیست
هر دو وارد خانه شدیم مادرم تا چشمش به پدر افتاد با صدای بلند گفت خدا را شک آمدی🥰
پدر عبای خودش را روی طاقچه حیاط کنار گلدان شمعدانی قرار داد، بعد کنار حوض رفت و وضو گرفت .
مادر چی شده مبارزه به کجا رسید؟!
پدر زیر لب زمزمه کرد خدا میداند شرایط چطور شد!
نویسنده :تمنا☘💔
کیف الناس 🇮🇷 🇮🇷 🇮🇷
#قسمت_سوم #زمان مشروط 🕰 دو هفته بعد... شرایط تغییر بدتر شده بود وضعیت قحطی به اوج خودش رسیده بود
#قسمت چهارم
#زمان مشروط
وارد حیاط شدم ، از داخل حیاط به مطبخ رفتم اتاقکی کوچک در مطبخ درست کردیم به سمت انباری رفتم، تا کمی آرد برای مادرم بیاورم
هر چند بار را گشتم آرد نداشتیم تمام ذخیره ما تمام شده بود، با صدایی که از نگرانی میلرزید به مادرم گفتم :مادر جان مادر جان
چی شده دختر ؟!
آرد تمام شده😱
مادر رنگ از صورتش پرید خدا مرگم دهد در این زمان آرد از کجا بخریم!
کمی خودش را عقب کشید و بعد روی تنه🪵 چوبی که از چوب درخت گردو پدرم آماده کرده بود نشست
بعد چند دقیقه گفت ...
برو خانه صدیقه خانوم و از او درخواست کن آرد به ما بدهد اگر او نداشت به بازار برو و کمی گندم تهیه کن احتمال فروش کشاورز دستفروش داشته باشد
چادرم را سر کردم ، روبنده زدم کمی پول از داخل صندوقچه آبی رنگ فلزی🪞 برداشتم و از خانه خارج شدم به سمت خانه صدیقه خانم رفتم چند تق به در زدم🚪 در که باز شد چهره ی غمگین صدیقه خانم جلوی چشمم نمایان شد
سلام 🙃
سلام فخر السادات چی شده ؟!
آرد ما تمام شده مقداری گندم داریم به ما قرض بدهیم صدیقه خانم آهی کشید نه دختر جان ما الان دو هفته هست که آرد نداریم میرزا علی هم پول ندارد
که گندم تهیه کند از آنجا به سمت بازار رفتم ،فضای بازار شلوغ بود مردم در تکاپوی پیدا کردن اقلام مورد نیازشان بودند همه با کمبود مواجه بودیم، بیشتر کاسبها فریاد میزدند اقلام تمام شده اینجا نایستید.
به سمت کشاورز دستفروش رفتم که همیشه مقداری گندم🌾 را با الاغش به بازار میآورد
سلام آقا
سلام چه میخواهی ؟!
مقداری گندم
گندم مقدارش کم است، فقط میتوانم نیم من به تو بدهم
آهی کشیدم باشه
نویسنده :تمنا🍀🌱
کیف الناس 🇮🇷 🇮🇷 🇮🇷
#قسمت چهارم #زمان مشروط وارد حیاط شدم ، از داخل حیاط به مطبخ رفتم اتاقکی کوچک در مطبخ درست کردیم
#قسمت_پنجم
#زمان مشروط🕰
روز دوشنبه با طلوع خورشید از خواب بیدار شدم همیشه عادت داشتم ، بعد از نماز صبح چرت کوتاهی بزنم
لحاف آبی رنگ را جمع کردم و آن را گوشه دیوار روی بقیه رخت خواب ها گذاشتم ، بعد بالشت ها را روی آن ها چیدم
به سمت حیاط رفتم تا از آب انبار آب بیاورم و دست روی خودم را بشویم
مادرم مشغول جارو زدن حیاط بود
سلام مادر جان
سلام دخترم
به سمت آب اتبار رفتم سطل پر از آب را از حوض بزرگ بیرون کشیدم و از پله ها بالا آمدم ، بعد از شستن دست روی به سمت مطبخ رفتم تا صبحانه ی مختصری آماده کنم
با مقدار کم گندم مادرم نان درست کرده بود کمی شیر از همسایه که گوسفند داشت خریده بودیم
دوران قحطی مادرم تفاله ی چای را می خشکاند و دوباره با آن چای درست می کردیم
بعد از صبحانه مشغول جارو زدن اتاق بودم که در خانه به صدا در آمد ، به سمت حیاط رفتم لباس هایم را مرتب کردم ، در را باز کردم چهره ی خواهرم را پشت در دیدم
لبخندی به زیبایی ماه زدم کودک در دستان او را بغل کردم و با هیجان
سلام خواهر جان خیلی خوش آمدی
خواهرم نگاهی به کرد، سلام چطوری فخر السادات ؟
الحمدالله
مادر کجاست ؟
مطبخ
وارد خانه شدیم آفاق کوچک را در بغل فشردم و چند بوسه بارانش کردم
خواهرم وارد مطبخ شد بعد از سلام و احوال پرسی گفت
مادرجان شنیدین چند روزنامه برای تظاهرات مردم چاپ شده روزنامه قانون یک از پر طرفدارترین روزنامه ها هست
مادر گفت از کجا این قدر مطمئن هستی ؟!
خواهرم گفت سید رضا در تظاهرات شرکت می کند و این اخبار را به ما می دهد
سید رضا از روحانیون مبارز هست چند سالی می شود با خواهرم ازدواج کرده است
نویسنده :تمنا ❤️👌🏻
کیف الناس 🇮🇷 🇮🇷 🇮🇷
#قسمت_پنجم #زمان مشروط🕰 روز دوشنبه با طلوع خورشید از خواب بیدار شدم همیشه عادت داشتم ، بعد از نما
#قسمت ششم
#زمان مشروط🕰
هر گوشه و کنار شهر سخن از تظاهرات مردم به خصوص روحانیون بود، مردم نام چند روحانی که بیشترین تلاش را در این ماجرا داشتند به زبان میآوردند
از کوچه گذشتم ،چند مرد میانسال در حالی که لباس هایی قبا به تن کرده بودند ، با کلاه های نمدی مشکی مشغول صحبت درباره شرایط کشور بودند.
یکی از مردها با صدای بلند گفت خدا خیرش بدهد حاج آقا بهبهانی عجب مرد مبارز و خوبی هست.🌱🧡
مرد دیگر وسط حرف او پرید ، گفت: نه فقط او سید جمال اسدآبادی، آقا سید واعظ و حاج عباس آقای تبریزی همه اینها مردان خوب روزگار هستند، مرد لبخندی زد خدا خیرشان بده .
از کنار آنها گذر کردم ،داخل کوچه پیچیدم کوچهای باریک با محوطهای خاکی در این کوچه فقط دو خانه وجود داشت، یک خانه خاله زهرا و دیگری خانهای که چند ماهی میشد خالی بود و برای خانه روبرو خطرساز بود .
چون اگر ارازل و اوباش در آن خانه تمکین کنند دردسر جدیدی ایجاد میشد، به سمت خانه خاله رفتم دستگیره فلزی را گرفتم و چند تق بر در زدم .
بعد از چند دقیقه صدایی آمد کیستی ؟
با هیجان گفتم :خاله فخرالساداتم 😍
با باز شدن در همدیگر را به آغوش کشیدیم🫂 بعد خاله با لبخندی که تا بناگوشش کشیده شده بود گفت چه عجب سری به ما زدی دختر😎
هر دو خندیدیم و وارد خانه شدیم هنوز چند دقیقه بیشتر نگذشته بود، که حرف به اوضاع مملکت کشیده شد خاله از نگرانیهایش میگفت ،گندم🌾 در خانه نداشت تا آسیاب کند میگفت همسرش رفته است قم تا بتواند از روستاهای اطراف آنجا گندم تهیه کند .
آهی کشیدم و زیر لب گفتم شرایط همه سخت شده است🥺
نویسنده :تمنا 🥰💐