👌آیا #امام_حسین علیه السلام #قیام یا #انقلاب کرد ؟؟؟
( #قسمت_دوم )⭕️
▪به قسمتی ازخطبه حضرت #زین_العابدین علیه السلام در کوفه توجه کنید 👇🏻👇🏻👇🏻
✋🏻ايها الناس سوگند می دهم شما را به خدا كه آيا می دانيد كه نامهها به پدر من نوشتيد و او را فريب داديد (در ظاهر) ، و عهد و پيمانها به او نوشتيد و با او بيعت كرديد .
💥و درآخر كار با او كارزار كرديد و دشمن را بر او مسلط گردانيديد ، پس لعنت بر شما باد بر آنچه برای خود به آخرت فرستاديد .
⁉️دقت کنید آقا امام سجاد علیه السلام در درجه اول علت #حرکت امام را #نامه_های_کوفیان معرفی می کند و در ادامه می فرماید با او جنگ کردید ...
☝🏻پس امام حسین علیه السلام با کسی سر جنگ نداشته و دنبال قیام و انقلاب علیه حکومت یزید نبوده !
✔در ضمن توجه به این نکته الزامی است که شروع کننده جنگ آقا امام حسین علیه السلام نبوده و بارها و بارها با دعوت به قرآن کریم و موعظه های خویش سعی در منصرف کردن دشمن از جنگ داشته است.
#ادامه_دارد ...
@keyfonas
👌آیا #امام_حسین علیه السلام #قیام یا #انقلاب کرد ؟؟
( #قسمت_سوم )⭕️
◾️عده ای بر این اصرار دارند که بگویند حرکت امام حسین سلام الله علیه یک حرکت انقلابی و برای #براندازی حکومت یزید بوده ، با توجه به اینکه در #باطن ماجرا حضرت آگاه هستند که شهید می شوند در بحث #ظاهری به این قسمت از خطبه امام حسین سلام الله علیه دقت کنید !
👌سیدالشهدا وقتی به کربلا رسید و سپاه حُر جلویش را گرفتند فرمود : (من به سوی شما حرکت نکردم مگر پس از رسیدن #نامه_ها و فرستادگان شما که گفتید : ما رهبری نداریم ، به امید آن که خدا به واسطه ی تو همه ما را به راست هدایت کند ، اگر سر حرفتان هستید تجدید عهد و پیمان کنید تا وارد کوفه شوم ، و اگر #دوست_ندارید من #برمیگردم !!!
💥بزرگترین علامت سوال اینجاست که اگر امام حسین دنبال #جنگ یا براندازی بود چرا باید از سپاه حُر اجازه بخواهد که بگذارند برگردد ؟
نستجیر بالله آیا امام حسین سلام الله علیه را ترسو می پندارید که برای جنگ رفته حالا ترسیده می خواهد برگردد ؟
خیر ، بلکه واقعیت مساله این است که سیدالشهدا قصد قیام نداشتند و قصدشان ترک بیعت با یزید بود و بخاطر همین وقتی در مدینه می خواستند حضرت را بکشند به مکه رفت و وقتی در مکه باز هم قصد کشتنش را داشتند به احترام خانه کعبه و با دیدن نامه های کوفیان به سمت کوفه رفت تا با یزید بیعت اجباری نکند.
حتی در روایات دیگری آمده که حُر به سیدالشهدا علیه السلام اجازه برگشت می دهد و حضرت به سمت حجاز سفر می کنند و یک شب در راه بودند و فردایش سپاه حُر به سمت حضرت می روند و حُر به حضرت می گوید ابن زیاد مرا توبیخ کرده و جاسوسی گذاشته که تو را نزد او ببرم و از تو جدا نشوم .
💥حال سوال دیگر!
آیا وقتی کسی قصد #قیام و #انقلاب کرده بین راه بر می گردد و مسیرش را عوض می کند ؟؟؟ خیر ، قصد سیدالشهدا علیه السلام قیام و انقلاب علیه حکومت ظالم یزید نبود بلکه قصد حضرت ترک بیعت با یزید بود .
اما باز هم عده ای بر این باورند که حرکت امام حسین علیه السلام قیام و خروج برای براندازی حکومت یزید بوده!
ده سال از امامت امام حسین علیه السلام در زمان حکومت #معاویه بوده است ، معاویه ای که اگر جرم و ظلمش بیشتر از #یزید نباشد کمتر هم نیست.
حال سوال اینجاست که اگر سیدالشهدا علیه السلام دنبال قیام بودند چرا علیه معاویه قیام نکردند ؟ عده ای می گویند معاویه علنی فسق نمی کرد و ظواهر را حفظ می کرد اما یزید علنی شراب می خورد و میمون بازی می کرد و .... و بخاطر این امام حسین علیه السلام علیه یزید قیام کرد ؛ برای اینکه بفهمیم معاویه بدتر است یا یزید ذکر همین یک مورد کافیست.
💥آیا دستور به لعن علنی امیرالمومنین علیه السلام بر روی منابر گناه بزرگتری هست یا علنی شراب خوردن ؟ معاویه دستور داده بود علنی به امیرالمومنین علیه السلام بر روی منابر لعن کنند .
اگرچه سیدالشهدا به این رفتار معاویه واکنش نشان داده بود و #ساکت نمانده بوده اما #ساکن بود و هرگز علیه معاویه حرکتی یا قیامی نکرد همان طور که علیه یزید قیام نکرد ، همان طور که پدرشان امیرالمومنین ۲۵ سال مقابل سه خلیفه غاصب ساکت نمانده بود اما ساکن بود ، همان طور که تمام اهل بیت علیهم السلام مقابل ظلم حاکمان ظالم زمان خود #ساکت_نبودند اما #ساکن_بودند .
👌#راستی کشتن اهل بیت علیهم السلام توسط خلفای ظالم بنی امیه و بنی عباس گناه بزرگتریست یا علنی شراب خوردن؟ چطور می شود که امامان برای کشته شدن پدرانشان و #خونخواهی قیام نمی کنند ؟
پاسخ مشخص است #امام_صادق علیه السلام فرمودند : کسى از ما اهل بیت براى دفع ظلمى یا گرفتن حقى قبل از #قیام_قائم ما ، قیام نکرده و نمىکند ، مگر به مصیبت و بلیّه دچار مىشود و قیامش سبب ازدیاد کراهت و رنج ما و شیعیان ما مىشود .
#ادامه_دارد ...
ــــــــــــــــــــــــ
نگی دچار ضعف شده و #چشمانش_گود_افتاده او را به سینه چسباند و جبریل آیاتی از سوره هل اتی(انسان) را نازل کرد و گفت : (و غذای خود را با اینکه به آن علاقه و نیاز دارند ، به «مسکین» و «یتیم» و «اسیر» میدهند ! بهشت به حقیقت پاداش اعمال شماست و سعی و اشتیاقتان در راه طاعت خدا مشکور و مقبول است.) در ابتدا این خانواده به خودشان ضرر زدند اما در پی آن سودی اُخروی بود که هم بهشت را برایشان به ارمغان آورده و هم مواسات و هم دردی با فقیر کرده اند !
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#پی_نوشت
💥پس نتیجه می گیریم هر ضرر و آسیبی به بدن #حرام_نیست و گاهی سود #دنیایی و #اخروی با خود به همراه دارد.
عزاداری برای سیدالشهدا علیه السلام و محکم به سینه زدن و لطمه زدن و خون ریختن هم بر همین مبنا جایز است و ثواب هم دارد ، زیرا شخص عزادار با سیدالشهدا علیه السلام هم دردی و مواسات میکند و به خودش آسیب می زند اما سود اُخروی برای خود می خرد .
👌به روایت زیر دقت کنید فکر می کنم مطلب را کامل می فهمید که در عزای امام حسین افراط وجود ندارد و هرچه می کنیم تفریط است ...
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
◾️قال الامام الصادق علیه السلام : كُلُّ الْجَزَعِ وَ الْبُكَاءِ مَكْرُوهٌ سِوَى الْجَزَعِ وَ الْبُكَاءِ عَلَى اَلْحُسَيْنِ (عَلَيْهِ السَّلاَمُ) .
🔸امام صادق علیه السلام می فرمایند : هرگونه جزع و بی تابی و گریه کردن مکروه است مگر برای امام حسین علیه السلام که ثواب هم دارد .
📚امالی ص ۱۶۲
📚بحارالانوار ج ۴۴ ص ۲۸۰
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#ادامه_دارد ...
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
@keyfonas
عزاداری برای امام حسین علیه السلام #افراط یا #تفریط؟🤔
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#قسمت_سوم ... ⭕️
شما هم قطعا شنیده اید وقتی عزاداری هایی مثل #خون_ریختن و #تطبیر و #لطمه_زدن انجام می شود عده ای می گویند این کار ها باعث #وهن_مذهب می شود و دیگران ما را مسخره می کنند !
💥حال سوال اینجاست وهن مذهب چیست و آیا تمسخر دیگران ملاک اعمال ماست ؟
👌برای پاسخ ابتدا به آیه ۳۰ سوره یس اشاره می کنیم : (هیچ پیامبری برای هدایت آنان نیامد مگر اینکه او را مسخره می کردند !)
سوال اینجاست آیا پیامبران به خاطر تمسخر دیگران دست از رسالت خود برداشتند؟ خب مشخص است هرگز! مسخره شدند اما کار خودشان را کردند ، در واقع ما در دین مان موظف هستیم اعمال خودمان را انجام دهیم و نباید تمسخر دیگران برای ما ملاک باشد .
💥مثلا گاهی پیش می آید که نماز خواندن ، روزه گرفتن ، حج رفتن ، و سایر امور واجب ما را مسخره می کنند آیا باید از این ها دست بکشیم؟ #قربانی_کردن_گوسفندان مساله ای که امروز بسیار مورد هجمه دشمنان اسلام قرار گرفته اما آیا این هجمه و تمسخر باعث می شود ما بگوییم بله چون این عمل باعث می شود عده ای ما را مسخره کنند و در اصطلاح وهن مذهب است پس ما بیخیال آن می شویم ! یا مثلا بعضی اعمال حج مثل دویدن بین صفا و مروه و سنگ زدن به شیطان ... یا مثلا عمل مستحبی مثل وارد شدن به دستشویی با پای چپ ، یا مثلا نشسته آب خوردن در شب و یا خیلی از اعمال اسلامی و دینی مورد تمسخر خیلی هاست !
اما آیا باید تمسخر آنان باعث شود ما به کلام معصومین علیهم السلام پشت کنیم و حرف دشمنان اسلام را ملاک اعمال خود قرار دهیم؟ خیر هرگز ! بلکه ما دین خود را از اهل بیت علیهم السلام می گیریم و به حرف دیگران اهمیت نمی دهیم ! و جالب اینجاست که اساساً آن هایی که ما را مسخره می کنند خودشان اعتقاداتی دارند که اگر بنا به تمسخر باشد ما هر روز باید به ریششان بخندیم ! اما متاسفانه عده ای در ایران سوء تبلیغ می کنند که عزاداری باعث وهن مذهب می شود و چهره ما را در دنیا خراب می کند .
👌اصلا شما بروید در "قلب اروپا" بگویید عزیزی را از دست داده ایم و از صفات سیدالشهدا علیه السلام برایش بگویید و بگویید به خاطر او عزاداری می کنیم ، ببینید به شما چه پاسخی می دهند ! کما اینکه بسیارند کسانی که با عزای سیدالشهدا علیه السلام به اسلام و تشیع گرایش پیدا کرده اند .
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
👌پی نوشت :
پس برای ما اثبات شد که تمسخر دیگران ملاک اعمال ما نیست و عزاداری برای سیدالشهدا علیه السلام وهن مذهب نیست ...
اللهم عجل لولیک الفرج
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
@keyfonas
به شما برسد كه (آن را) نمی شناسيد (معنى آن را درک ننموده و در نمی يابيد آن را رد نكرده و باز نگردانيد ، بلكه ، شما علماء و دانايان بگوئيد :
"الله اعلم" يعنى خدا دانتر است .
📚بحارالانوار ج ۲ ص ۲۱۲
📚منية المريد ۳۷۲
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
👌 حتی اگر احادیث را نمی فهمیم باید برگردانیم به اهل بیت علیهم السلام ...
◾️قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ سلام اللّه علیه حَدِيثُنَا صَعْبٌ مُسْتَصْعَبٌ لَا يُؤْمِنُ بِهِ إِلَّا مَلَكٌ مُقَرَّبٌ أَوْ نَبِيٌّ مُرْسَلٌ أَوْ مُؤْمِنٌ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ لِلْإِيمَانِ فَمَا عَرَفَتْ قُلُوبُكُمْ فَخُذُوهُ وَ مَا أَنْكَرَتْ فَرُدُّوهُ إِلَيْنَا .
🔸حديث ما مشكل و بسى دشوار است ، به آن ايمان نمى آورد جز فرشته مقرّب ، يا پيامبر مرسل ، يا بنده اى كه خدا دلش را به ايمان آزموده است ، پس آن چه را دل هاى شما مى شناسد ، بپذيريد و از آن چه دل هاى شما روگردان است به ما برگردانید .
📚اصول کافی ج ۲ ص ۲۸۰
📚بصائر الدرجات ج ۱ ص ۲۱
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
👌 حدیث را نباید رد کنیم حتی اگر خلاف و برعکسش را بدانیم ...
◾️عَنْ أَبِي الْحَسَنِ سلام اللّه علیه : لَا تَقُلْ لِمَا بَلَغَكَ عَنَّا أَوْ نُسِبَ إِلَيْنَا هَذَا بَاطِلٌ وَ إِنْ كُنْتَ تَعْرِفُ خِلَافَهُ فَإِنَّكَ لَا تَدْرِي لِمَ قُلْنَا وَ عَلَى أَيِّ وَجْهٍ وَ صِفَةٍ .
🔸ابى الحسن (موسى بن جعفر امام هفتم علیه السلام ) فرمودند : هر چیزی که از ما به تو رسید و یا به ما منسوب شد ، نگو که این باطل است ، هرچند که بر اساس شناخت تو ، آن مطلب بر خلاف بوده باشد ؛ زیرا که تو نمی دانی ما چرا آن سخن را گفته و بر اساس چه وجه و نکتهای آن را بیان کردهایم .
📚بصائر الدرجات، ج ۱ ، ص ۵۳۸
📚اصول كافی ج ۸ ص ۱۲۴
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#ادامه_دارد ...
@Keyfonas
⭕️ رد یا قبول احادیث ...!؟؟؟
#انکار_احادیث
#قسمت_سوم ...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
👌 اگر حدیثی از اهل بیت علیهم السلام را نفهمیدیم باید برگردانیم به اهل بیت علیهم السلام و رد نکنیم چرا که موجب کفر است ...
◾️عَن جَابِرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ سلام اللّه علیه قَالَ : إِنَّ حَدِيثَنَا صَعْبٌ مُسْتَصْعَبٌ أَجْرَدُ ذَكْوَانُ وَعْرٌ شَرِيفٌ كَرِيمٌ فَإِذَا سَمِعْتُمْ مِنْهُ شَيْئاً وَ لَانَتْ لَهُ قُلُوبُكُمْ فَاحْتَمِلُوهُ وَ احْمَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ وَ إِنْ لَمْ تَحْتَمِلُوهُ وَ لَمْ تُطِيقُوهُ فَرُدُّوهُ إِلَى الْإِمَامِ الْعَالِمِ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ:فَإِنَّمَا الشَّقِيُّ الْهَالِكُ الَّذِي يَقُولُ وَ اللَّهِ مَا كَانَ هَذَا ثُمَّ قَالَ يَا جَابِرُ إِنَّ الْإِنْكَارَ هُوَ الْكُفْرُ بِاللَّهِ الْعَظِيمِ .
🔸ای جابر ، سخن ما سخت و مشکل است و چيزى است كه در مقابل او و در پشت او هيچ چيزى به او تعلق نگرفته باشد ، فروزنده و ملتهب كننده مومنان ، وعر ، اجرد است ؛ هنگامی که چیزی از احادیث ما شنیدید ، پس [اگر] نرم باشد از براى آن دلهاى شما ، و آن را شناختید پس خدا را شکر کنید به خاطر اینکه سخن ما را قبول کردید و اگر قلب سخن ما را قبول نکرد و طاقت پذیرش نداشت آن را به امام عالم از آل محمد (صلوات الله علیهم اجمعین) ارائه دهید و برگردانید ، همانا شقی و هالک (هلاک شده) کسی است که بگوید چه طور چنین چیزی میشود؟ ای جابر همانا انکار سخن ما مساوی با کفر به خدای عظیم است .
📚بحارالانوار ج ۲ ص ۱۹۲
📚 بصائر الدرجات ج ۱ ص۲۲
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
👌 #تکذیب سخن معصومین علیهم السلام مساوی تکذیب خداست ...
◾️عَنْ جَابِرٍ قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ: مَا أَحَدٌ أَكْذَبَ عَلَى اللَّهِ وَ لاَ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ مِمَّنْ كَذَّبَنَا أَهْلَ الْبَيْتِ، أَوْ كَذَبَ عَلَيْنَا لِأَنَّا نَتَحَدَّثُ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ وَ عَنِ اللَّهِ فَإِذَا كَذَّبَنَا فَقَدْ كَذَّبَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ .
🔸كسی دروغگو تر نيست از كسی كه ما اهل بيت را تكذيب كند يا دروغ بر ما ببندد ؛ زيرا هنگامی كه ما را تكذيب كند يا بر ما دروغ ببندد يقينا خدا و رسول او را تكذيب كرده است ، چون ما تنها از رسول و خداوند تبارک و تعالی نقل می كنيم پس هرکس ما را تکذیب کند همانا خدا و رسولش را تکذیب کرده است.
📚بحارالانوار ج ۲ ص ۱۹۱
📚الأصول الستة عشر ۲۱۵
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
👌 #تکذیب سخن معصومین علیهم السلام مساوی تکذیب خداست ...
◾️عَنْ جَابِرٍ قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ: مَا أَحَدٌ أَكْذَبَ عَلَى اللَّهِ وَ لاَ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ مِمَّنْ كَذَّبَنَا أَهْلَ الْبَيْتِ، أَوْ كَذَبَ عَلَيْنَا لِأَنَّا نَتَحَدَّثُ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ وَ عَنِ اللَّهِ فَإِذَا كَذَّبَنَا فَقَدْ كَذَّبَ الل
و در بدنت لباسی و در تن همسرت نيز لباسى باشد و با یک پارچه هردویِ خود را پاک نكرده و استفاده نكنيد چه آنكه شهوت بر شهوت واقع شده و به دنبال آن بين شما #عداوت حاكم مىگردد و اين منجر به #جدايى و #طلاق خواهد شد .
🔸يا على ، در حال ايستاده نزدیکی مكن زيرا اين فعل درازگوش بوده و اگر فرزندى از شما متولّد گردد در بسترش #ادرار كرده و همچون درازگوش كه در هر مكانى ادرار مىكند .
🔸يا على ، در شب #عيد_فطر نزدیکی مكن زيرا اگر خداوند فرزندى نصيب شما كرده باشد اين فرزند بزرگ كه شد خداوند به او فرزندى نمىدهد مگر در پیری و سالخوردگی .
🔸يا على در شب عيد قربان با همسرت نزدیک مشو زيرا اگر فرزندى متولّد شود #شش_يا_چهار_انگشتى مىباشد .
🔸يا على زير درخت ميوهدار با همسرت نزدیکی مكن زيرا اگر فرزندى به دنيا آيد #جلاد و #قاتل و #كاهن مىگردد .
🔸يا على مقابل قرص خورشيد و شعاع آن نزدیکی مكن مگر بين شما و آفتاب ساتر و پردهاى باشد زيرا اگر چنين نمودى و فرزندى متولّد شد پيوسته در #فقر و #نیازمندی خواهد بود تا از دنيا برود .
🔸يا على بين اذان و اقامه با همسرت نزديكى مكن زيرا اگر فرزندى متولّد شد بر ريختن #خون_مردم حريص مىباشد .
🔸يا على هر گاه همسرت حامله و باردار بود بدون وضوء با او نزدیکی مكن زيرا اگر فرزند متولّد شود #كورباطن (کند فهم) و #بخيل و #خسیس (نظر تنگ) مىگردد .
🔸يا على در نيمه شعبان با همسرت نزدیک نشو زيرا اگر فرزند متولّد شود #زشت و #بد_مو و #بد_صورت خواهد بود .
🔸يا على در آخر درجه و آخرين اوقات ماه شعبان (يعنى هنگامى كه دو روز از آن باقى مانده) با همسرت نزدیکی مكن زيرا اگر فرزندى متولد شود احمق و كم فهم مىگردد .
🔸يا على با همسرت به عشق خواهرش نزدیکی مكن زيرا اگر فرزندى متولّد شود عشّار (گُمرُكچى ، باجگیر و ...) يا #مددكار_ظالم شده و گروهى از مردم به دستش #هلاک مىگردند .
🔸يا على روى سقف ساختمان با همسرت نزدیکی مكن زيرا اگر فرزندى متولّد شود #منافق و #دشمنی_کننده و #مبدع (بدعتگذار) مىگردد .
🔸يا على وقتى به سفر رفتى در آن شب با همسرت نزدیکی مکن زيرا اگر فرزندى متولّد شود مالَش را در راه #باطل و #غير_حق صرف مىكند و رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم اين آيه را قرائت فرمود : « إِنَّ الْمُبَذِّرِينَ كانُوا إِخْوانَ الشَّياطِينِ »( تبذيركنندگان هم بستگان و ياوران شياطين هستند)!!
🔸يا على هر گاه به سفرى كه سه شبانه روز مىباشد رفتى با همسرت نزدیکی مكن زيرا اگر فرزندى متولّد شود مددكار ظالمى كه به تو ستم مىكند مىگردد .
🔹يا على بر تو باد كه #شب_دوشنبه مبادرت به جماع نمايى زيرا فرزندى كه متولّد مىشود #حافظ_قرآن بوده و به آنچه حق عزّ و جل تقسيم كرده #خشنود و #راضى مىباشد .
🔹يا على اگر با اهل خود در #شب_سه_شنبه هم بستر شوى و فرزندى متولّد شود به وحدانيت حق تعالى و رسالت محمّد مصطفى شهادت داده و به فيض شهادت نائل خواهد گشت و حق عزّوجل او را در آخرت با مشركين عذاب نمىكند و دهانش خوشبو و قلبش مهربان و #سخی_اليد (سخاوتمند) و زبانش از غيبت و دروغ و بهتان منزّه مىباشد .
📚علل الشرایع شیخ صدوق
جلد ۲ صفحه ۶۴۴ الی ۶۵۱
⭕️ #ادامه_دارد
@keyfonas
#قسمت_سوم ...
🔹يا على اگر در #شب_پنجشنبه با همسرت نزديكى نمودى و خدا فرزندى به شما عنايت فرمود فرمانروايى از فرمانروايان يا عالمى از #علما خواهد شد .
🔹و اگر در روز پنجشنبه هنگام زوال آفتاب مواقعه نمودى و فرزندى متولّد شد تا زمانى كه اين فرزند پير شود شيطان نزديكش نرفته و شخصى #بافهم بوده و #سلامت_در_دين و دنيا را خداوند نصيبش مىفرمايد .
🔹و اگر شب جمعه مجامعت نمودى و فرزندى متولّد شد #خطيب و #سخنور مىگردد و اگر #روز_جمعه_بعد_از_عصر نزدیکی نمودى و فرزندى متولّد گرديد #معروف و #مشهور مىشود .
🔹و اگر در شب جمعه بعد از عشاء مجامعت نمودى اميد مىرود كه فرزند بدلى از ابدال ( نیکان ، صالحان) گردد .
🔹يا على در اوّل ساعت از شب با اهل خود نزدیکی مكن زيرا اگر فرزندى به دنيا بيايد #ساحر (جادوگر) گشته و دنيا را بر آخرت بر مىگزيند .
🔴 يا على اين وصايا و سفارشات را از من حفظ نما همان طورى كه من از جبرئيل عليه السّلام حفظ نمودم ...
📚علل الشرایع شیخ صدوق
جلد ۲ صفحه ۶۴۴ الی ۶۵۱
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
@keyfonas
▪️✨﷽✨▪️
#سقیفه
#قسمت_سوم
❤️🔥و غصه ی ما از این قصه شروع شد👇
قصه ی پر درد سقیفه...😭😭😭
📌اقدام ابوبکر برای خواندن نماز به جای پیامبر (ص)👇
📓در برخی کتب اهل سنت همچون صحيح بخارى و مسند أبي عوانة، از عايشه روايت شده است که:
زمانى كه پيامبر خدا (ص) بيمار شد (همان بيمارىاى كه منجر به وفاتش شد) ، هنگامى كه وقت نماز شد، فرمود: «به ابوبكر، امر كنيد تا با مردم، نماز بگزارد» . . . . پس ابوبكر، خارج شد و به نماز ايستاد. در آن هنگام، براى ايشان، اندكى سبُكى حاصل شد. لذا از جا برخاست و در حالى كه به خاطر ضعف، به دو مرد، تكيه كرده بود، به مسجد رفت. گويا هم اكنون پاهاى ايشان را كه به علّت ناتوانى بر اثر بيمارى به زمين كشيده مىشد، مىبينم. . . . پس ايشان، پيش رفته، كنار ابوبكر نشست.
🚫اما این روایت را نمی توان قبول نمود چرا که ابوبکر یکی از کسانی بوده است که به همراه دیگران از فرمان پیامبر مبنی بر حرکت سپاه اسامه تخطی نموده بوده است. و قابل پذیرش نیست که پیامبر چنین کسی را جانشین خود برای اقامه نماز نماید.❌
👇👇👇👇👇👇👇
✅سیّد رضیّ در مورد حقیقت این ماجرا در کتاب خصائص الائمه روایتی از ابوموسی ضریر بجلّی از امام رضا (ع) بدین صورت نقل می نماید:
😳به حضرت عرض کردم: فدایت شوم! مردم زیاد میگویند که پیامبر اکرم (ص) ابوبکر را امر به نماز نمود؛ سپس به عمر دستور (به نماز) داد!
🥀حضرت سکوتی طولانی کرد؛ سپس فرمود: آنگونه که مردم میگویند، نیست؛ ولکن تو ای عیسی! خیلی راجع به امور بحث میکنی و تا کشف نکنی، راضی نمیشوی.
☘گفتم: پدر و مادرم فدای تو باد، غیر از شما از چه کسی مسائل دینم را سؤال کنم و بپرسم چیزی را که به نفع آخرتم باشد و نفسم با آن هدایت شود و ترسم که غیر تو مرا در جواب سوالهایم گمراه کند.
😔 پس فرمود: هنگامی که بیماری رسول خدا (ص) سخت شد، علی (ع) را خواست و سر خود را در دامن او گذاشت و از هوش رفت؛ وقت نماز فرا رسید و اذان آن گفته شد؛ عایشه بیرون رفت و گفت: ای عمر! بیرون شو و برای مردم نماز بخوان. عمر به او گفت: پدرت از من سزاوارتر است!
▪️عایشه گفت: راست است، امّا او مرد نرم خویی است و دوست ندارم به مخالفت با او برخیزند! پس تو برای آنان نماز بخوان. عمر به او گفت: ابوبکر نماز بخواند؛ اگر کسی حرکتی کند یا به او حمله نماید، من از او حمایت میکنم در حالی که رسول خدا بیهوش است و گمان نمیکنم به هوش آید و آن مرد (علی) به او مشغول است و نمیتواند از او جدا شود؛ پس قبل از این که به هوش آید، نماز را بخوانید، زیرا بیم آن دارم که اگر به هوش آید، علی را به اقامهی نماز امر کند و من، شب گذشته صحبتهای آهسته او را شنیدم که به علی میگفت: الصلاه الصلاه (نماز را، نماز را).
💐امام فرمود: ابوبکر بیرون آمد که برای مردم نماز بخواند و مردم گمان کردند به فرمان رسول خدا (ص) است؛ هنوز تکبیر نگفته بود که رسول خدا (ص) به هوش آمد و فرمود: عمویم عبّاس را فرا بخوانید. او را صدا کردند، پس عبّاس و علی (ع) حضرت را حمل کردند تا به مسجد در آمد و برای مردم نماز خواند در حالی که نشسته بود.
🔁ادامه دارد......
✿💚#نـــــذر_ظـــــهـــــور 💚✿
#فاطمیه
#سقیفه
❣❁❀ الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی فَاطِمَةَ وَ اَبِيهَا وَ بَعْلَهَا وَبَنِيهَا وَالسِّرِالمُسْتَوْدِعِ فِيهَا بِعَدَدِ مَا اَحَاطِ بِهِ عِلْمُكَ ❀❁❣
─✾࿐༅💐•⊰ ⃟ ⃟❈💐༅࿐✾─
کیف الناس 🇮🇷 🇮🇷 🇮🇷
#قسمت_دوم روشنا ببخشید استاد یک سوال داشتم از خدمتون ... خانم درخشنده الان وقت ندارم هفته ی آینده د
#قسمت_سوم
روشنا
صدای گوشی جهت فکرم را تغییر داد دستم را سمت کیف بردم نگاهی به صفحه ی آن کردم مامان پشت خط بود
سلام مامان جان
روشنک خودت برسون
چی شده 😱
بابات ،بابات حالش بد شده بردیم بیمارستان
باشه مامان جان آرام باش
کدام بیمارستان
باشه الان میان
تماس را قطع کردم به سمت صندوق رفتم که لیلی دنبالم آمد و کیفم را کشید چی شده
چرا یهو رنگت پرید ؟!
بابام حالش بد شده بردنش بیمارستان سعدی
لیلی نگاهی به من کرد بیا بریم من میرسونمت
با عجله از سلف خارج شدیم و به سمت در دانشگاه رفتیم
دانشجویانی که در اطراف ما بودند از رفتار ما تعجب کردند
بعد از چند دقیقه سوار ماشین شدیم
عجله کن لیلی
باشه چشم حالا کدام خیابان هست
برو تا بهت بگویم
در حالی دلشوره ی فراوان داشتم سعی می کردم تمرکز کنم تا به او نشانی درست بدهم بعد از حدود بیست دقیقه ماشین جلوی در بیمارستان جلوی پذیرش خانم پرستار مشغول صحبت با تلفن بود
ببخشید یک لحظه
پرستار با اشاره گفت صبر کنید
که مامان را ته راهرو دیدم ،به سمتش دویدم
چی شده
وای روشنک از دست بابات یک ماه بیماری قلبی داشته بهش می گویم برو دکتر گوش نمی کند تا این که آخرش
آرام باش مامان حالا اتفاقی نیفتاده ،که به طرف صندلی ها رفتم شما بنشید اینجا ببینم دکتر کجاست
دوباره به سمت پذیرش رفتم
پرستار هنوز مشغول صحبت با تلفن بود
دکتر از اتاق مجاور بیرون آمد
آقای دکتر حالش چطوره ؟!
کی
آقای حسام درخشنده
سکته خفیفی کردند اما باید تحت نظر باشند سابقه بیماری قلبی در خانواده داشتید
مصرف دخانیات یا استعمال سیگار چی ؟
سرم را پائین انداختم و زیر لب گفتم
بله ...
نویسنده :تمنا🍀🌷
کیف الناس 🇮🇷 🇮🇷 🇮🇷
#قسمت_دوم #سادات_بانو🧕🏻 نور خورشید☀️ بر فراز آسمان درخشید ،صدای اذان از گلدسته های مسجد به گوش می
#قسمت_سوم
#سادات_بانو🧕🏻
چادر قجری مرتب کردم ، نگاهی به مادرم کردم .
مامان مریم را خیلی وقت هست ندیدم من میرم خانه ی آن ها
مراقب آژان ها باش با احتیاط از کوچه ها گذر کن
از خانه خارج شدم نگاهی به اطراف کردم خبری از آژان نبود تا خانه ی مریم فاصله زیادی نبود «مثل تیری که از چله ی کمان رها شود » خودم را به آنجا رساندم.
با تمام قدرت شروع کوبیدن در کردم .
مریم مقابل دیدگانم نمایان شد.
سلام مریم خانم
مریم در حالی که بلوز دامن پوشیده بود، قصد خارج شدن از خانه را داشت، مرا که دید خودش را جمع و جور کرد و کلاهش را با دست محکم گرفت و با لکنت
س سلااام
می توانم بیام تو دلم برات تنگ شده ، مریم جان جایی می رفتی ؟
بله آن وقت با این لباس ها مگر تو چادر سر نمی کردی !؟
این حرف ها برای عهد قدیم هست، الان اگر می خواهی روشنفکر باشی ، باید با این پوشش تغییر کند
اما احکام اسلام و ضروریات دین تغییر نکرده است ، کجای قرآن گفته است روشنفکری به نداشتن پوشش مناسب است نمی شود ،فردی از اصطبل به کاخ شاهی بنشیند و مثل مرغ مقلد اعمال آتاترک ترکیه تکرار کند و چشم به دهان روس و انگلیس دوخت باشد، که آقایان اجنبی برای شوکت و شکوه زن ایرانی چه تصمیمی می گیرند.
اما در این جامعه به زنان خیلی ظلم می شود ، مورد آزار اذیت قرار می گیرند ، تحقیر می شوند.
بله مردانی هستند که به اسم اسلام نگاه شرقی به زن دارند ، زن را در خانه زندانی می کنند اما ببین پدر من چطور نگاه اسلامی به زن دارد و با خانواده اش با عطوفت رفتار می کند .
در حالی که صدایم از عصبانیت می لرزید نگاهی به مریم کردم که سکوت کرده بود ، دلم برایش می سوخت.
نویسنده :تمنا🥰🌷
کیف الناس 🇮🇷 🇮🇷 🇮🇷
#قسمت_دوم #ویشکا_۱ با صداے بلند فریاد زد براے چے مزاحم دختر خانم شدین ؟! دو پسر در حالے ڪه به مرد ن
#قسمت_سوم
#ویشکا_۱
صبح روز بعد دانشگاه کلاس نداشتم چشمانم را باز ڪردم
خیلی خوابیده بودن بلند شدم و تختم را مرتب ڪردم از پله پائین رفتم
نگاهے به خانه ڪردم هیچ ڪس نبود مامان، وردشاد ڪه مثل همیشه
بیرون رفته بودند بابا هم ڪه چند روزے مے شد در سفر بود
داخل آشپزخانه رفتم و با زیر رو ڪردن یخچال توانستم صبحانه ای براے خودم آماده ڪنم من خیلی ڪار خانه انجام نداده بودم
و مواقعے که تنها هستم خیلے برایم سخت هست صبحانه آماده ڪنم
مشغول صبحانه ڪه شدن یادم افتاد ڪه به نرگس پیام بدم و احوال پرسے ڪنم بابت دیشب هم از او هم تشڪر ڪنم
صفحه ے پیام را باز ڪردم ڪ نوشتم سلام خوبید من ویشڪا هستم همون ڪه دیشب جمله را ادامه ندادم و فقط نوشتم مے خواستم تشڪر ڪنم
پیام را ارسال ڪردم طولے نڪشید دینگ گوشے به صدا درآمد
نرگس : سلام عزیزم الحمدالله شما خوبید شب خوبے را گذرانید ؟🥰
من هم نوشتم بله خوب بود این قدر خوابیدم ڪه تازه الان صبحانه مے خورم ببخشید میشه امروز همو ببینم خیلے دلم می خواهد باهاتون آشنا بشوم ؟
نرگس بله عزیزم نظرت چیه ساعت ۵عصر توے همون پارڪ همو ببینم
نوشتم عالیه
بعد از خوردن صبحانه تصمیم گرفتم حمام ڪنم یڪ دوش آب سرد می توانست ڪمے حالم را بهتر ڪند تا عصر فرصت چندانے نداشتم باید خودم را زودتر آماده مے ڪردم
بعد از حمام دوباره به اتاق رفتم سعے ڪردم لباس مناسبی براے عصر انتخاب ڪنم یڪ مانتوے بلند و یڪ شال مناسب ڪه خیلے ڪوتاه یا نازڪ نباشد
بعد از آن مشغول ڪتاب خواندن شدم این بهترین ڪارے بود ڪه می توانستم در تنهایے انجام بدهم و باعث مے شد حالم را خوب ڪند
نویسنده :تمنا❤️🤍🌹
کیف الناس 🇮🇷 🇮🇷 🇮🇷
#قسمت_دوم #ویشکا_2 قطرات سرم به آرامی وارد لوله می شود و جانی تازه در وجود نرگس ایجاد می کرد نرگس
#قسمت_سوم
#ویشکا_2
سلام دختر بابا 🥰
سلام بابا
به به ویشکا خانم چه آشفته ای !
نگاهی به شایان کردم در دلم زمزمه کردم مار از پونه بدش می آید در لونه اش سبز میشه اینجا چیکار می کند
ویشکا چقدر دیر آمدی ؟
مامان بس کن اصلا حالم خوب نیست
مامان در حالی که ناراحتی در چشمانش موج می زد سکوت کرد
عمه جان چرا این طوری می کنی ما امشب آمدیم به تو سر بزنیم
به سمت مبل ها آمدم در حالی کیفم را به آن سمت پرتاب کردم صدای شکستن گلدان خانه را پر کرد
بفرمائید
شایان داره بر می گرده فرانسه می خواد با هم برید بیرون آخرین حرف ها را بهم بزنید
صورتم را از چرخاندم در حالی که با نخ شالم بازی می کردم ،عمه ادامه داد
ویشکا چرا لجبازی می کنی توی این دو ماه که شایان ایران بود فقط یکبار با بیرون رفتی
من الان در شرایطی نیستم ...
دختر بابا ، حرف عمه را گوش بده
سرم را پایین انداختم باشه اما این چند روز خیلی گرفتارم عمه عینک را روی صورتش جابجا کرد .
مامان با آشفتگی پرسید چی شده ویشکا
هیچی چیز مهمی نیست
به سمت پله ها رفتم که با صدای وردشاد به خندم آمدم ویشکا رنگت پریده اتفاقی افتاده
نه فقط امروز بیمارستان بودم
بیمارستان برای چی؟
چیز خاصی نیست
نویسنده تمنا 🌹😍
کپی درصورتی با نویسنده صحبت شود
کیف الناس 🇮🇷 🇮🇷 🇮🇷
#قسمت دوم #زمان مشروط 🕰 نماز عشا را تمام کردم دستانم را بالا بردم و برای اوضاع نابسامان کشور دعا کر
#قسمت_سوم
#زمان مشروط 🕰
دو هفته بعد...
شرایط تغییر بدتر شده بود وضعیت قحطی به اوج خودش رسیده بود ،مردم مانند دیگ در حال انفجار بودند .
روحانیون اوضاع را به دست گرفته بودند یکی از روحانیون ،پدر من بود آقا سید مرتضی که مردم محلی به او آسد مرتضی میگفتند شروع به بسط نشینی نزدیک دربار کردند
هوای سرد آذر ماه لرزهای بر بدنم انداخته بود حیات خانه ما پر از برگهای نارنجی🍂 زرد پاییزی شده بود ،کم کم داشتیم به زمستان ❄️نزدیک میشدیم زمستانی که خبر از اتفاقهای بدی میداد ،مردم بیخانمان در این هوای سرد چه بلایی بر سرشان میآمد ،در این فکر و خیال ها که صدای مادرم رو از اتاق شنیدم به سمت آنجا رفتم
بله مادر جان
فخرالسادات برو مسجد و به حاج آقا طباطبایی بگو از پدرت خبر دارد یا نه؟!
بدجور دلم شور میزند چادرم را سرم کردم زیر لب زمزمه میکردم خدایا رحم کن به کسی که جز تو رحم کنند ای ندارد ، نکند بلایی سر آقا جان آمده باشد
در خانه را که باز کردم پدر با عبای خاکی رنگش روبروی خود دیدم
اتفاقی افتاده دخترم؟!
راستش مادر نگران شما بود ، گفت بروم سراغ شما را از حاج آقا طباطبایی بگیرم
بیا تو عزیزم ، بیا اوضاع مناسب نیست
هر دو وارد خانه شدیم مادرم تا چشمش به پدر افتاد با صدای بلند گفت خدا را شک آمدی🥰
پدر عبای خودش را روی طاقچه حیاط کنار گلدان شمعدانی قرار داد، بعد کنار حوض رفت و وضو گرفت .
مادر چی شده مبارزه به کجا رسید؟!
پدر زیر لب زمزمه کرد خدا میداند شرایط چطور شد!
نویسنده :تمنا☘💔
کیف الناس 🇮🇷 🇮🇷 🇮🇷
#قسمت_دوم #افق صدای ضعیفی از حیاط می آمد به نظر می رسید زن ها مشغول بحث هستند یکی از آن ها با حالت
#قسمت_سوم
#افق
مرد صاحبخانه از روی چهار پایه بلند شد
حتما خیلی گرسنه هستید استراحت کن وقتی شام آمده شد برایت می آورم امشب در این مکان باش تا فکری کنیم.
مرد صاحبخانه در حالی از پله های بزرگ سنگی🪨 بالا می رفت
نگاهم را به نور خورشید دوختم که پرتوش اش از پنچره کوچک زیر زمین نمایان شده بود
نور نارنجی رنگ خورشید آشفتگی دلم را بیشتر می کرد لحظه ای از فکر دوستانم بیرون نمی آمدم اگر ماموران آن ها را دستگیر کرده باشند چه می شود
همان طور که در فکر فرو رفته بودم قطرات اشک روی صورتم جاری شد🥺
صدای اذان از گلدسته های مسجد به گوش می رسید به سمت پله ها رفتم بالا و پایین رفتن از این پله ها خیلی مشکل بود
نگاهی به اطراف کردم از آن همه هیاهو خبری نبود کنار حوض آب نشستم از شیر آب کنار حوض وضو گرفتم مشتی آب سرد به صورتم زدم سردی آب احساس لرزشی در وجودم ایجاد کرد ، نسیم شهریور ماه صورتم را نوازش کرد .
بعد از وضو به زیر زمین برگشتم نگاهی به طاقچه انداختم در جستوجوی مهر برای نماز بودم
مهر کوچکی روی طاقچه بود برداشتم تبرک کربلا را بوسیدم ،بعد از نماز دوباره در فکر فرو رفتم مدتی بعد مرد صاحبخانه با سینی بزرگی به طرف من آمد ،ببخشید باعث زحمت شما شدم.
مهمان حبیب خداست رحمت هستید بفرمایید
تکه نانی برداشتم کمی بادمجان🍆 درونش قرار دادم لقمه نان را در دهانم گذاشتم آرام مشغول خوردن شدم
خیلی خسته به نظر می رسی بهتر است زود تر استراحت کنی اما با وجود این بچه موش ها🐭 نمی شود .
مرد صاحبخانه بلند شد و کمد چوبی که روی آن چند وسیله بود را هل داد به کناری کشید همه توجه من به او بود
ناگهان چشمانم گرد شد با کنار رفتن کمد چوبی اتاقی نسبتا برزگ نمایان شد که درونش پر از برگه اعلامیه و دستگاه چاپ بود
با لکنت زبانش شما ه ه هم ا از این کار ررر ها می می کنید ؟
مرد صاحبخانه سری تکان داد ما برای حرف امام، جان هم می دهیم.
نویسنده :تمنا😍🙃