#خاطره ای از شهید «محسن ثابت»
پیش از عملیات كربلای 1، به رزمندگان لشكر5 نصر خراسان، و از جمله گردان روحالله چند روز مرخصی دادند.
من نیز همراه با شهید «محسن ثابت» به مشهد مقدس آمدم و سپس برای صله ارحام و دیدار اقوام به شهرستان بجنورد سفر كردیم.
اواخر خرداد ماه بود و هوا هم بسیار گرم، به همین دلیل، یکروز همراه تعدادی از دوستان #بسیجی برای آب تنی و شنا به محل استخر طبیعی«بِشقارداش» رفتیم.
برخی وارد آب شدیم، شهید محسن نیز آماده ورود به آب بود كه ناگهان حوله را به خود پیچید و سپس #لباس هایش را پوشید! علت این كار را جویا شدیم اشاره كرد به خانمهای نادانی كه آن سوی استخر ایستاده بودند و مردانِ شناگر را تماشا میكردند.
گفتم: به آنها تذكر داده شده ولی در عین حال باز هم به فضای ویژه مردان وارد میشوند! پس مقصر اصلی خودشان هستند.
لیكن شهید محسن این استدلال را ـ و بهعبارت بهتر این توجیه را ـ نپذیرفت و گفت: من شرم دارم از اینكه آنها به من #نگاه كنند و به واسطه من به گناه بیافتند.
به او گفتم: شما داخل آب شوید و تنها سر و گردنتان را بیرون آورید تا بدن شما را نبینند؛ ولی باز هم نپذیرفت.
چند روز بعد به جبهه بازگشتیم، #عشق به #شهادت و دیدار جمال الهی سراسر وجودش را فرا گرفته بود بهگونهای كه بعد از هر نماز برمیخاست و مشتاقانه دوستانش را در آغوش میكشید و از آنان التماس و خواهش میكرد كه برای شهید شدنش #دعا كنند.
سرانجام در عملیات کربلای یک ـ 11/4/65 ـ در تپههای قلاویزان (منطقه مهران) شهد شیرین شهادت را نوشید و فرشتهگون از عالم خاكی پركشید.
(کتاب امین، ج1، ص347 )
مزار #شهید #محسن #ثابت > مشهد مقدس، بهشت رضا، بلوك30، ردیف43، شماره 1
@keyfonas
✅ #خاطره
به نقل از حاج #اقاماندگاری
یکی ازهمرزمان شهید تعریف میکرد؛در سوریه به ما گفته بودند،کنار جاده اگر ماشینی دیدید که با زن وبچه ایستادند وکمکی میخواهند،شما نایستید،اینا تله ای از طرف داعش است.
بعد از این ماجرا،یه روز من ومحسن باماشین که درجاده میرفتیم،کنار جاده اتفاقا خانواده ای دیدیم که تقاضای کمک میکردند که ماشینشان خراب شده،
هرچقدر به محسن گفتیم :اینا تله اس،ولشون کن،بیا بریم.
شهیدگفت:نه بلاخره کمک میخوان،زن وبچه همراهشون هست،گناه دارند.
رفتیم وکمکشون کردیم وان لحظه اتفاقی نیفتاد(درصورتیکه داعشی بودند).
بعد از ان ماجرا،وقتی فیلم وعکسهای اسارت#محسن را دیدم،حالم خیلی بد شد،
چون کسی که پایش را روی گلوی محسن گذاشته بود،همونی بود که کنار جاده کمک میخواست و محسن کمکش کرد...
#شهیدمحسن_حججی
@keyfonas
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🍃🌸🍃🌸🍃
🍃🌸🍃
❤️
عروسی که لباسش را بخشید
✅هنگامی که حضرت زهرا (س) با لباس عروس، رهسپار #خانه امام علی(ع) بودند، زن سائلی پیش آمد، و در برابر عروس، اظهار #احتیاج نمود.
حضرت فاطمه که در آن وقت، دو پیراهن -یکی کهنه و دیگری نو-داشتند، پیراهن نو را به فقیر بخشیدند.
از حضرت فاطمه پرسیدند:
«چرا در شب #عروسی خود، پیراهن نو را بخشیدید؟»
حضرت فاطمه(س)، آیه ۹۲ سوره آل عمران را قرائت نمودند:
«هرگز به نیکی دست نمییابید و از نیکوکاران نمیشوید، مگر اینکه از آنچه دوست میدارید، #انفاق کنید.»
📚الوقایع والحوادث ج۴، ص ۱۸۶
@keyfonas
در روضه ها میگویند #فرزند سقط شده حضرت زهرا(س) پسر بوده و نامش نیز محسن گذاشته شده است. در آن زمان پیش از بدنیا آمدن بچه #چگونه میدانستند پسر بوده یا دختر که نامگذاری کرده اند؟
#پاسخ
آن کودک را پیامبر گرامی که با وحی الهی در ارتباط بود به نام #محسن نام نهاده بودند.
در #روایتی حضرت علی(ع) فرمود:
"فرزندان خودرا قبل از آنکه متولد شوند نام نهید واگر نمی دانید پسر است یا دختر انان را به اسامی نام نهید که مشترک بین دختر وپسر است... چرا که رسول الله محسن را قبل از آنکه متولد شود نام نهاد"
📚الکافی، ج6 ص18
✅ پیامبر گرامی نیز به تصریح قرآن و روایات فراوانی در کتب عالم به علم غیب بود.
خداوند می فرماید:
"عالم الغیب او است وکسی را بر غیبش آگاه نمی سازد مگر رسولانی که آنها را برگزیده است"( جن 26 و27)
مُسلم و دیگران روایت کرده اند که حذیفه می گوید:
"پیامبر به من علم گذشته واینده را اموخت"
📚صحیح مسلم،ج5 ص410 ح22
@keyfonas
#حضرت_زهرا_س
به نام نامی الله
مریم کنیز و فضه اسیر نجابتش
استاد درس هاجر و حوا به خون نشست
فرصت نشد که #محسن خود را بغل کند
اولاد پاک شافع عقبی به خون نشست
#فداےحرمـ
•┈••✾◆✦✧✦◆✾••┈•