🌿🍂🌿🍂🌿
💎پارسائي علي
#پرهيزازستمكاري
از سخنان آن حضرت عليه السّلام است
(دروصف خودكه ازظلم وستم وتعدّى بركنار است):
👌سوگند بخدا !!!
اگر شب را بيدار بروى خار سعدان (گياهى است داراى خار سر تيز) بگذرانم،
و (دست و پا و گردن) مرا در غلّهای بسته بكشند،
محبوبتر است نزد من از اينكه خدا و رسول را روز قيامت ملاقات كنم
در حالي كه بر بعضى از بندگان #ستم كرده و چيزى از #مال دنيا غصب كرده باشم،
و چگونه بكسى ستم نمايم براى نفسى كه با شتاب به كهنگى و پوسيدگى باز مىگردد (زود از جوانى و توانائى به پيرى و ناتوانى مبدّل مىگردد) و بودن در زير خاك بطول مىانجامد.
🌱🍁🌱🍁🌱
👌سوگند بخدا!!
(برادرم) عقيل را در بسيارى فقر و پريشانى ديدم كه يكمن گندم (از بيت المال) شما را از من درخواست نمود،
و كودكانش را در پريشانى ديدم با موهاى غبار آلوده و رنگهاى تيره؛
مانند آنكه رخسارشان با نيل سياه شده بود،
و عقيل براى درخواست خود تأكيد كرده سخن را تكرار مىنمود،
و من گفتارش را گوش مىدادم،
و گمان ميكرد دين خود را باو فروخته
از روش خويش دست برداشته
و دنبال او مىروم (هر چه بگويد انجام مىدهم)
👌پس آهن پارهاى براى او سرخ كرده نزديك تنش بردم تا عبرت گيرد،
و از درد آن ناله و شيون كرد
مانند ناله بيمار،
و نزديك بود از اثر آن بسوزد،
👌باو گفتم:
اى عقيل مادران در سوگ تو بگريند،
آيا از آهن پارهاى كه آدمى آنرا براى بازى خود سرخ كرده ناله ميكنى،
🔥و مرا بسوى آتشى كه خداوند قهّار آنرا براى خشم افروخته مىكشانى
آيا تو از اين #رنج (اندك) #مىنالى
و من از #آتش دوزخ #ننالم
🌾🍂🌾🍂🌾
👌و شگفتر از سرگذشت عقيل آنست كه؛
شخصى (اشعث ابن قيس كه مردى منافق و دو رو و دشمن امام عليه السّلام بود و آن حضرت هم او را دشمن مىداشت) در شب نزد ما آمد
با ارمغانى در ظرف سر بسته
و حلوايى كه آنرا دشمن داشته
و بآن بد بين بودم
بطوري كه گويا؛
با آب دهن يا قى مار خمير شده بود،
👌باو گفتم:
آيا اين #هديّه است يا #زكاة يا #صدقه
كه زكاة و صدقه بر ما اهل بيت حرام است،
گفت: صدقه و زكاة نيست،
بلكه #هديّه است،
پس (چون از آوردن اين هديّه منظور باطلى داشت و در واقع رشوه بود)
گفتم: مادرت در سوگ تو بگريد،
آيا از راه دين خدا آمدهاى مرا بفريبى،
آيا درك نكرده نمىفهمى (كه از اين راه مىخواهى مرا بفريبى) يا ديوانهاى يا بيهوده سخن ميگوئى.
🌱🔥🌱🔥🌱
👌سوگند بخدا
اگر هفت اقليم را با هر چه در زير آسمانهاى آنها است بمن دهند
براى اينكه خدا را; در باره مورچهاى كه پوست جوى را از [ دهان] آن بربايم؛ #نافرمانى نمىكنم،
و بتحقيق دنياى شما نزد من؛
#پستتر و #خوارتر است از برگى كه در دهن #ملخى باشد كه آنرا #مىجود،
🌾🌹🌾🌹🌾
👌چه كار است على را با نعمتى كه از دست مىرود،
و خوشىای كه بر جا نمىماند،
👌بخدا پناه مىبريم از خواب عقل (و بىخبر ماندن او از درك مفاسد و تباهكاریهاى دنيا)
و از زشتى لغزش (و گمراهى)
و(در جميع حالات) تنها ازاو [ خداوند ] يارى مىجوييم.
📚نهجالبلاغه - خطبه ۲۲۴
ترجمه فیضالاسلام - ص۷۱۴ و۷١٥
@keyfonas