📜 #حــڪایتآمـــوزنده
✍گنجـشڪ به خــدا گفت:
لانهی ڪوچڪی داشـــتم آرامـــگاه
خستگـــیم، #ســـــرپناه بی ڪسیم!
طوفان تو آن را از من گرفت ڪجای
دنـــــــــیای تـــــو را گـــــرفته بود؟!
🔻خـدا گفت: #ماری در راه لانهات
بود تـو خـواب بـودی باد را گفــــتم
لانه ات را واژگـون ڪند آنگاه تو از
ڪمین مــــار پَر گــشودی!
چهبسیار بلاها ڪه از تو به واسطهی
#حڪمــتم دور ڪردم و تو ندانسته
به دشــمنیم برخـــواستی!!
↷↷↷
http://eitaa.com/joinchat/1273167872C3b5cc0b4b0
📜#حڪایتآمـــوزنده
✍بهلول هارون را در #حمام دید و
گــفت: به من یڪ دیـــنار بدهڪاری
طلب خود را می خـــواهــم.
🔻هارون گـفت: اجازه بده از حمام
خارج شوم من ڪه اینجا #عـریانم
و چــیزی ندارم بدهــم.
👌بهلول گفت: در #روز_قیامت هم
این چـنین عریان و بی چیز خواهی
بود پس طلب #دنــــیا را تا زنده ای
بده ڪه حــمام آخــرت گـرم است و
دسـتت خالـــی!!
⇩⇩⇩
http://eitaa.com/joinchat/1273167872C3b5cc0b4b0
📜 #حـــڪایتآمـــوزنده
✍گـــویند جــبرئیل امـین نزد یوسف
پیامبر بود #جوانی از آنجا میگذشت
جبرئیل گـفت این جوان را میشناسی؟
🔻این همان کسی است که در نوزادی
به پاڪی تو #شـــهادت داد و ماجرای
زلیخا به نفـــع تـــو تمام شد. یوســـف
دسـتور داد تا آن جـــوان را پیـــش او
بیاورند و در حـــــق او احسان فراوان
ڪرد و به او هـدایای بی شماری داد و
دستور داد هر خواستهای دارد برآورده
شود در آن حال یوسف متوجه #گـریه
جـبرئیل شد و دلیل آن را پرسید:
👌جــبرئیل گـفت: ای یوسف تو عـــبد
خـــدا هستی و در قبال ڪسی ڪه در
زمان نوزادی به پاڪی تو شهادت داده
چنین نیڪی می ڪنی حال به من بگو
حال بنده ای ڪه در #شــــبانهروز۵بـار
نــماز می خواند و در آن به پاڪی خدا
شــــهادت می دهد چگونه است و خدا
با چنین بنده ای چگـونه رفتار میڪند.
⇩⇩⇩
http://eitaa.com/joinchat/1273167872C3b5cc0b4b0
📜 #حــڪایتآمـــوزنده
✍گـويند: صــاحب دلى براى ڪاری
وارد جمعی شد حاضــرین همه او را
شـــــناختند پس از او خواستند ڪه
پس از انجام ڪارهایش #پـند گويد
پــذيرفـت.
🔻ڪارهایـش ڪه تمام شد همگـی
نشستند و چـشم ها به سوى او بود
مـرد صاحب دل خطاب به جـماعت
گفـــت:
👌ای مــــردم هر ڪس از شـما ڪه
مى داند ڪه امــروز تا شـب خـواهد
زيـست و نخـــواهد مُـــرد برخــــيزد!
ڪسى برنخاست گفت: حالا هرڪس
از شما ڪه خود را آماده مرگ ڪرده
است برخيزد! باز ڪسى بـــرنخاست!
✅ گـــفت: شگــفتا از شــما ڪـه به
#مـــاندن اطمينان نداريد و بـــــراى
#رفـــــتن نيز آمــــــاده نيـــــستيد!!
⇩⇩⇩
http://eitaa.com/joinchat/1273167872C3b5cc0b4b0
📜 #حـــڪایتآمـــوزنده
✍روزی ارباب لقمان به او دستور داد
در زمیــنش برای او #ڪـــنجد بڪارد
ولی او #جـــو ڪاشت.
⌛️وقــتِ دِرو ارباب گفــت: چـرا جــو
ڪاشتی؟ لقــمان گفت: از خدا #امـید
داشـــتم ڪه برای تو ڪنجد برویاند!!
اربابش گـفت: مگر این ممڪن است؟!
👌لقـمان گفت: تو را میبینم که خدای
متعال را #نافرمانی میکنی و در حالی
که از او امــید بهـشت داری! لذا گفـتم
شاید این هــم بشود!
🔻آنگاه اربابش گـریست و او را آزاد
ساخت #دقت کپڪنیم که در زندگی
چــه میڪاریم.
#هـرچه_بڪاریــم
#هـمان_را_برداشت_میڪنیم
http://eitaa.com/joinchat/1273167872C3b5cc0b4b0
📜 #حـــڪایتآمـــوزنده
✍روزی اسـب پـیر مردی #فـــرار
کرد مـردم گفتند: چقدر بـدشانسی
پیر مــــرد گفت: از کجا معـــلوم؟!
فـــــردا اسب پیر مرد با چند اسبِ
وحشی برگشت مردم گفتند: چقدر
خـــوش شانسی پـــیرمرد گفت: از
کجا معـــلوم؟!
🔻پســر پــیر مـــرد از روی یکی از
اســـبها افتاد و پایش شکست مردم
گفتند: چقدر بدشانسی پیرمرد گفت
از کجا معـــلوم! فـــردایش از شـــهر
آمدند و تمام مـــــردهای جوان را به
جــــنگ بردند به جز پسر پیرمرد که
پایـش شکـــسته بود مــــردم گفتند:
چقـــدر خوش شانسی پیرمرد گفت:
از کــجا معــــلوم!
👌زندگـی پر از #خــوش شانسیها
و #بــــد شانسیهای ظاهـــری است
شاید بدترین بدشانسیهای امروزتان
مقدمه خوش شانسیهای #فردایتان
باشــد از کجا معـــلوم؟!
http://eitaa.com/joinchat/1273167872C3b5cc0b4b0
📜 #حــڪایتآمـــوزنده
✍روزی مردی در بیابان در حال گذر
بود که #ندائی را از عالم غیب شنید:
«ای مـرد هرچه همین الآن آرزو ڪنی
به تـــو داده میـــشود.»
مرد قدری تأمل ڪرد، به آســمان نگاه
کرد و گفت: میخواهم کوهی روبرویم
قـــرار گرفته به #طـــــلا تـبدیل شود.
در ڪمتر از لحـــــظه ای ڪوه به طلا
تـــبدیل شد ندا آمد: #آرزوی دیگــرت
چیـــست؟؟
🔻مـرد گفت: ڪور شود هرڪه آرزو
و دعای کوچک داشته باشد بلافاصله
#مـــــرد ڪور شـــــد!
👌وقـــــتی منـــبع برآورده ڪردن
آرزوهایت خـداست حتی خـواستن
ڪوهی از طـــلا نیز ڪوچڪ است
خـــدا بزرگ است از خـــدای بــزرگ
#چیـــزهای بزرگ بخـــواهید.
↷↷↷
http://eitaa.com/joinchat/1273167872C3b5cc0b4b0
📜 #حــڪایتآمـــوزنده
✍به بهلول گفتن: ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﺩﺭﺁﻣﺪﺕ ﺯﻧﺪﮔﯿﺖ
ﻣﯿﭽﺮﺧﻪ؟؟ ﮔﻔﺖ: ﺧـﺪﺍ ﺭﻭ ﺷﮑﺮ، ﮐﻢ ﻭ ﺑﯿﺶ ﻣﯿﺴﺎﺯﯾﻢ #ﺧـــﺪﺍ ﺧﻮﺩﺵ میرﺳﻮﻧﻪ.
🔻گفتند : ﺣﺎﻻ ﻣﺎ ﺩﯾﮕﻪ ﻏـــﺮﯾﺒﻪ ﺷﺪﯾﻢ ﻟﻮ
ﻧﻤـــﯿﺪﯼ؟ ﮔﻔـﺖ: ﻧﻪ ﯾﻪ ﺧــﻮﺭﺩﻩ #ﻗـــﻨﺎﻋﺖ
ﻣﯿﮑﻨﻢ ﮔﺎﻫﯽ ﺍﻭﻗﺎﺕ ﻫـﻢ کاﺭ ﺩﯾﮕﻪ ﺍﯼ ﺟﻮﺭ
ﺑﺸﻪ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻣﯿﺪﻡ ﺧﺪﺍ ﺑﺰﺭﮔﻪ ﻧﻤﯿﺬﺍﺭﻩ ﺩﺳﺖ
ﺧﺎﻟﯽ بمــونم.
گفتند: ﻧﻪ ﺭﺍﺳﺘﺸﻮ ﺑﮕﻮ ﮔﻔﺖ: ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﮐﻢ
ﺁﻭﺭﺩﻡ ﯾﻪ ﺟـﻮﺭﯼ ﺣﻞ ﺷﺪﻩ #ﺧﺪﺍ_ﺭﺯاﻗـــﻪ
ﻣﯿـﺮﺳﻮﻧﻪ گفـــــتند: ﻣﺎ ﻧﺎﻣـــﺤﺮﻡ ﻧﯿﺴﺘﯿﻢ
ﺭﺍﺳﺘﺸﻮ ﺑﮕﻮ دﯾﮕﻪ!!
🔹ﮔـﻔﺖ: ﺗﻮ ﻓـﮑﺮ ﮐﻦ ﯾﻪ #ﺗﺎﺟــﺮ_یـهودی
ﺗـــﻮﯼ ﺑﺎﺯﺍﺭ ﻫﺴﺖ ﻫﺮ ﻣــﺎﻩ ﯾﻪ ﻣﻘﺪﺍﺭ ﭘﻮﻝ
ﺑﺮﺍﻡ ﻣـــــﯿﺎﺭﻩ ﮐﻤﮏ ﺧــﺮﺟﻢ ﺑﺎﺷﻪ گفـتند:
ﺁﻫﺎﻥ ﺩﯾﺪﯼ ﮔﻔﺘﻢ! ﺣﺎﻻ ﺷﺪ ﯾﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﭼﺮﺍ
ﺍﺯ #ﺍﻭﻝ ﺭﺍﺳﺘـﺸﻮ ﻧﻤﯿﮕﯽ؟!
👌ﮔﻔﺖ: ﺑﯽ ﺍﻧﺼﺎﻑ ﺳــﻪ ﺑﺎﺭ ﮔﻔﺘﻢ ﺧﺪﺍ
ﻣﯿﺮﺳﻮنه ﺑﺎﻭﺭ نکردی #یڪ ﺑﺎﺭ ﮔﻔﺘﻢ ﯾﻪ
تاجـــر یهـــــودی ﻣﯿـﺮﺳﻮﻧﻪ ﺑﺎﻭﺭ ﮐﺮﺩﯼ!!
ﯾﻌﻨﯽ ﺧﺪﺍ ﺑﻪ #ﺍﻧــﺪﺍﺯﻩ ﯾﻪ تاجـر یهـودی
ﭘﯿـﺶ ﺗﻮ ﺍﻋـــﺘﺒﺎﺭ ﻧــﺪﺍﺭﻩ؟!
⇩⇩
http://eitaa.com/joinchat/1273167872C3b5cc0b4b0
📜 #حـــڪایتآمـــوزنده
▫️از #مـادری پرسیدند: ڪدامیک
از فـرزندان خود را بیش از دیگران
دوســت مــیداری؟؟
🔻مـــ♡ــادر گــــفت ↶ ↶ ↶
#غـایب آنها را تا وقتی که بازگردد
#بیــمار آنها را تا وقـتی ڪه خوب
شــود #ڪوچڪتـــــرین آنـها را تا
وقتیڪه بزرگ شود #هــمهی آنها
را تا وقتی ڪه زنده هستم دوست
دارم.!!
👌قـدر این #گـــوهر نایاب و غیرِ
قــــابل تڪرار را تا هست بدانید و
حرمتش را عاشـــقانه پاس بدارید.
💯 #قـــدر_بدانیـــــم
http://eitaa.com/joinchat/1273167872C3b5cc0b4b0
📜 #حــڪایتآمـــوزنده
روزی شیطان همه جا اعلام کرد قصد
دارد از کارش دست بکشد و وسایلش
را با تخفیف ویژه به #حـراج بگذارد!
🔻همــه مـردم جــمع شدن و شـیطان
#وسایلی از قبیل: غـــــرور، خودبینی
مال اندوزی، خــــشم، حسادت، شهرت
طلبی و دیگر شرارت ها را عرضه کرد.
در میان هـمه وسایل یکی از آنها بسیار
کهــنه و مستعـــــمل بود و بـهای گرانی
داشت کسی پرسید اینعتیقه چیست؟
شـــیطان گـفت این #ناامــیدی است..!
شخص گـفت: چرا اینقدر #گــــــران
است؟ شیطان با لحنی مـرموز گفت
این مـــوثـرترین وســیله مــن است!
شخص گفت: چـــرا اینگونه است !؟
شیطان گفت: هـرگاه سایر ابزارم اثر
نکند فقط با #این میتوانم در قــلب
انسان رخنه ڪنم و وقتی اثر کند با
او هر ڪاری بخواهــــم میڪنم این
وســیله را برای تــمام انـسانها بڪار
بردهام برای همین اینقدر کهنه است.
مراقب #امــيدمان باشيم.
http://eitaa.com/joinchat/1273167872C3b5cc0b4b0
📜 #حـــڪایتآمـــوزنده
آورده اند ڪه در مجـلس شـــــيخ
ابوالحسن خرقانی سخن از كرامت
می رفت و هـر يڪ از حاضـــــران
چـــيزی می گفت.
شــيخ گــفت: ڪــرامت چيزی جـز
#خــــدمتخـــلق نيست چـنان ڪه
دو برادر بودند و مادر پيری داشتند
يكی از آن دو پيوسته خدمت مـادر
می كرد و آن ديگر به عبادت خـــدا
مشـــغول می بود.
🔻يک شب برادر عابد را در سـجده
خـواب ربود آوازی شنيد كه برادر تو
را بيامـرزيدند و #تـــــو را هـم به او
بخشـــيدند گـــــفت:
من سالها #پرستــش خدا ڪرده ام
و بـــــرادرم هميشه به خـدمت مادر
مشـــغول بوده است روا نيست ڪه
او را بر من رجــحان نهند و مـــرا به
او بخـــــشند!!
👌ندا آمد: آنچه تو ڪردهای خدا
از آن بی نياز است و آنچه برادرت
می ڪند #مـــــادر بدان محـتاج...
http://eitaa.com/joinchat/1273167872C3b5cc0b4b0
📜 #حــڪایتآمـــوزنده
دو بـــرادر بودند كه يكی از آنـها
معــتاد و ديگری مردی متشخص
و موفق بود. برای همه معـما بود
كه #چـرا اين دو برادر كه هر دو
در يك خانــواده و با يك شرایط
بزرگ شدهاند سرنوشتیمتفاوت
داشـــته اند؟!
از برادرِ #معتاد علت را پرسيدند
پاســــخ داد: علت اصلی شكست
من پــــدرم بوده است او هم يك
معـــتاد بود. خانواده اش را كتك
می زد و زندگی بدی داشت. چـه
توقعی از من داريد من هم مانند
او شـــــده ام.
از برادر #مـوفق دليل موفقيتش
را پـــرسيدند در كمال ناباوری او
گفت: علت موفقـــــيت من پدرم
است من رفــتار زشـت و ناپسـند
پدرم با خـانواده و زندگی اش را
می ديدم و ســعی كردم كه از آن
رفتارها #درس بگــيرم و كارهای
شايسته ای جايگــزين آن ها كنم.
طــرز #نـــگاه هر کس به زندگی
دنــــــــــــیای او را می ســــــازد.
http://eitaa.com/joinchat/1273167872C3b5cc0b4b0