eitaa logo
📌نبرد آخر(حوادث آخرالزّمان )
12.2هزار دنبال‌کننده
16هزار عکس
7.5هزار ویدیو
43 فایل
این کانال به جنگ های آخرالزمانی سربازان جبهه حق با سربازان جبهه شیطانی می پردازد(انتشار مطالب، آزاد) تبلیغات با قیمت مناسب 🤩👇 https://eitaa.com/joinchat/4031513195Cc2c5e9c9df
مشاهده در ایتا
دانلود
📜 ✍گنجـشڪ به خــدا گفت: لانه‌ی ڪوچڪی داشـــتم آرامـــگاه خستگـــیم، بی ڪسیم! طوفان تو آن را از من گرفت ڪجای دنـــــــــیای تـــــو را گـــــرفته بود؟! 🔻خـدا گفت: در راه لانه‌ات بود تـو خـواب بـودی باد را گفــــتم لانه ات را واژگـون ڪند آنگاه تو از ڪمین مــــار پَر گــشودی! چه‌بسیار بلاها ڪه از تو به واسطه‌ی دور ڪردم و تو ندانسته به دشــمنیم برخـــواستی!! ‌‌‌↷↷↷ http://eitaa.com/joinchat/1273167872C3b5cc0b4b0
📜 ✍بهلول هارون را در دید و گــفت: به من یڪ دیـــنار بدهڪاری طلب خود را می خـــواهــم. 🔻هارون گـفت: اجازه بده از حمام خارج شوم من ڪه اینجا و چــیزی ندارم بدهــم. 👌بهلول گفت: در هم این چـنین عریان و بی چیز خواهی بود پس طلب را تا زنده ای بده ڪه حــمام آخــرت گـرم است و دسـتت خالـــی!! ⇩⇩⇩ http://eitaa.com/joinchat/1273167872C3b5cc0b4b0
📜 ✍گـــویند جــبرئیل امـین نزد یوسف پیامبر بود از آنجا می‌گذشت جبرئیل گـفت این جوان را میشناسی؟ 🔻این همان کسی است که در نوزادی به پاڪی تو داد و ماجرای زلیخا به نفـــع تـــو تمام شد. یوســـف دسـتور داد تا آن جـــوان را پیـــش او بیاورند و در حـــــق او احسان فراوان ڪرد و به او هـدایای بی شماری داد و دستور داد هر خواسته‌ای دارد برآورده شود در آن حال یوسف متوجه جـبرئیل شد و دلیل آن را پرسید: 👌جــبرئیل گـفت: ای یوسف تو عـــبد خـــدا هستی و در قبال ڪسی ڪه در زمان نوزادی به پاڪی تو شهادت داده چنین نیڪی می ڪنی حال به من بگو حال بنده ای ڪه در ۵‌بـار نــماز می خواند و در آن به پاڪی خدا شــــهادت می دهد چگونه است و خدا با چنین بنده ای چگـونه رفتار میڪند. ⇩⇩⇩ http://eitaa.com/joinchat/1273167872C3b5cc0b4b0
📜 ✍گـويند: صــاحب دلى براى ڪاری وارد جمعی شد حاضــرین همه او را شـــــناختند پس از او خواستند ڪه پس از انجام ڪارهایش گويد پــذيرفـت. 🔻ڪارهایـش ڪه تمام شد همگـی نشستند و چـشم ها به سوى او بود مـرد صاحب دل خطاب به جـماعت گفـــت: 👌ای مــــردم هر ڪس از شـما ڪه مى داند ڪه امــروز تا شـب خـواهد زيـست و نخـــواهد مُـــرد برخــــيزد! ڪسى برنخاست گفت: حالا هرڪس از شما ڪه خود را آماده مرگ ڪرده است برخيزد! باز ڪسى بـــرنخاست! ✅ گـــفت: شگــفتا از شــما ڪـه به اطمينان نداريد و بـــــراى نيز آمــــــاده نيـــــستيد!! ⇩⇩⇩ http://eitaa.com/joinchat/1273167872C3b5cc0b4b0
📜 ✍روزی ارباب لقمان به او دستور داد در زمیــنش برای او بڪارد ولی او ڪاشت. ⌛️وقــتِ دِرو ارباب گفــت: چـرا جــو ڪاشتی؟ لقــمان گفت: از خدا داشـــتم ڪه برای تو ڪنجد برویاند!! اربابش گـفت: مگر این ممڪن است؟! 👌لقـمان گفت: تو را میبینم که خدای متعال را میکنی و در حالی که از او امــید بهـشت داری! لذا گفـتم شاید این هــم بشود! 🔻آنگاه اربابش گـریست و او را آزاد ساخت کپڪنیم که در زندگی چــه میڪاریم. http://eitaa.com/joinchat/1273167872C3b5cc0b4b0
📜 ✍روزی اسـب پـیر مردی کرد مـردم گفتند: چقدر بـدشانسی پیر مــــرد گفت: از کجا معـــلوم؟! فـــــردا اسب پیر مرد با چند اسبِ وحشی برگشت مردم گفتند: چقدر خـــوش شانسی پـــیرمرد گفت: از کجا معـــلوم؟! 🔻پســر پــیر مـــرد از روی یکی از اســـبها افتاد و پایش شکست مردم گفتند: چقدر بدشانسی پیرمرد گفت از کجا معـــلوم! فـــردایش از شـــهر آمدند و تمام مـــــردهای جوان را به جــــنگ بردند به جز پسر پیرمرد که پایـش شکـــسته بود مــــردم گفتند: چقـــدر خوش شانسی پیرمرد گفت: از کــجا معــــلوم! 👌زندگـی پر از شانسی‌ها و شانسی‌های ظاهـــری است شاید بدترین بدشانسی‌های امروزتان مقدمه خوش‌ شانسی‌های باشــد از کجا معـــلوم؟! http://eitaa.com/joinchat/1273167872C3b5cc0b4b0
📜 ✍روزی مردی در بیابان در حال گذر بود که را از عالم غیب شنید: «ای مـرد هرچه همین الآن آرزو ڪنی به تـــو داده میـــشود.» مرد قدری تأمل ڪرد، به آســمان نگاه کرد و گفت: میخواهم کوهی روبرویم قـــرار گرفته به تـبدیل شود. در ڪمتر از لحـــــظه ای ڪوه به طلا تـــبدیل شد ندا آمد: دیگــرت چیـــست؟؟ 🔻مـرد گفت: ڪور شود هرڪه آرزو و دعای کوچک داشته باشد بلافاصله ڪور شـــــد! 👌وقـــــتی منـــبع برآورده ڪردن آرزوهایت خـداست حتی خـواستن ڪوهی از طـــلا نیز ڪوچڪ است خـــدا بزرگ است از خـــدای بــزرگ بزرگ بخـــواهید. ↷↷↷ http://eitaa.com/joinchat/1273167872C3b5cc0b4b0
📜 ✍به بهلول گفتن: ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﺩﺭﺁﻣﺪﺕ ﺯﻧﺪﮔﯿﺖ ﻣﯿﭽﺮﺧﻪ؟؟ ﮔﻔﺖ: ﺧـﺪﺍ ﺭﻭ ﺷﮑﺮ، ﮐﻢ ﻭ ﺑﯿﺶ ﻣﯿﺴﺎﺯﯾﻢ ﺧﻮﺩﺵ میرﺳﻮﻧﻪ. 🔻گفتند : ﺣﺎﻻ ﻣﺎ ﺩﯾﮕﻪ ﻏـــﺮﯾﺒﻪ ﺷﺪﯾﻢ ﻟﻮ ﻧﻤـــﯿﺪﯼ؟ ﮔﻔـﺖ: ﻧﻪ ﯾﻪ ﺧــﻮﺭﺩﻩ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﮔﺎﻫﯽ ﺍﻭﻗﺎﺕ ﻫـﻢ کاﺭ ﺩﯾﮕﻪ ﺍﯼ ﺟﻮﺭ ﺑﺸﻪ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻣﯿﺪﻡ ﺧﺪﺍ ﺑﺰﺭﮔﻪ ﻧﻤﯿﺬﺍﺭﻩ ﺩﺳﺖ ﺧﺎﻟﯽ بمــونم. گفتند: ﻧﻪ ﺭﺍﺳﺘﺸﻮ ﺑﮕﻮ ﮔﻔﺖ: ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﮐﻢ ﺁﻭﺭﺩﻡ ﯾﻪ ﺟـﻮﺭﯼ ﺣﻞ ﺷﺪﻩ ﻣﯿـﺮﺳﻮﻧﻪ گفـــــتند: ﻣﺎ ﻧﺎﻣـــﺤﺮﻡ ﻧﯿﺴﺘﯿﻢ ﺭﺍﺳﺘﺸﻮ ﺑﮕﻮ دﯾﮕﻪ!! 🔹ﮔـﻔﺖ: ﺗﻮ ﻓـﮑﺮ ﮐﻦ ﯾﻪ ﺗـــﻮﯼ ﺑﺎﺯﺍﺭ ﻫﺴﺖ ﻫﺮ ﻣــﺎﻩ ﯾﻪ ﻣﻘﺪﺍﺭ ﭘﻮﻝ ﺑﺮﺍﻡ ﻣـــــﯿﺎﺭﻩ ﮐﻤﮏ ﺧــﺮﺟﻢ ﺑﺎﺷﻪ گفـتند: ﺁﻫﺎﻥ ﺩﯾﺪﯼ ﮔﻔﺘﻢ! ﺣﺎﻻ ﺷﺪ ﯾﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﭼﺮﺍ ﺍﺯ ﺭﺍﺳﺘـﺸﻮ ﻧﻤﯿﮕﯽ؟! 👌ﮔﻔﺖ: ﺑﯽ ﺍﻧﺼﺎﻑ ﺳــﻪ ﺑﺎﺭ ﮔﻔﺘﻢ ﺧﺪﺍ ﻣﯿﺮﺳﻮنه ﺑﺎﻭﺭ نکردی ﺑﺎﺭ ﮔﻔﺘﻢ ﯾﻪ تاجـــر یهـــــودی ﻣﯿـﺮﺳﻮﻧﻪ ﺑﺎﻭﺭ ﮐﺮﺩﯼ!! ﯾﻌﻨﯽ ﺧﺪﺍ ﺑﻪ ﯾﻪ تاجـر یهـودی ﭘﯿـﺶ ﺗﻮ ﺍﻋـــﺘﺒﺎﺭ ﻧــﺪﺍﺭﻩ؟! ⇩⇩ http://eitaa.com/joinchat/1273167872C3b5cc0b4b0
📜 ▫️از پرسیدند: ڪدامیک از فـرزندان خود را بیش از دیگران دوســت مــیداری؟؟ 🔻مـــ♡ــادر گــــفت ↶ ↶ ↶ آنها را تا وقتی که بازگردد آنها را تا وقـتی ڪه خوب شــود آنـها را تا وقتیڪه بزرگ شود آنها را تا وقتی ڪه زنده هستم دوست دارم.!! 👌قـدر این نایاب و غیرِ قــــابل تڪرار را تا هست بدانید و حرمتش را عاشـــقانه پاس بدارید. 💯 http://eitaa.com/joinchat/1273167872C3b5cc0b4b0
📜 روزی شیطان همه جا اعلام کرد قصد دارد از کارش دست بکشد و وسایلش را با تخفیف ویژه به بگذارد! 🔻همــه مـردم جــمع شدن و شـیطان از قبیل: غـــــرور، خودبینی مال اندوزی، خــــشم، حسادت، شهرت طلبی و دیگر شرارت ها را عرضه کرد. در میان هـمه وسایل یکی از آنها بسیار کهــنه و مستعـــــمل بود و بـهای گرانی داشت کسی پرسید این‌عتیقه چیست؟ شـــیطان گـفت این است..! شخص گـفت: چرا اینقدر است؟ شیطان با لحنی مـرموز گفت این مـــوثـرترین وســیله مــن است! شخص گفت: چـــرا اینگونه است !؟ شیطان گفت: هـرگاه سایر ابزارم اثر نکند فقط با میتوانم در قــلب انسان رخنه ڪنم و وقتی اثر کند با او هر ڪاری بخواهــــم میڪنم این وســیله را برای تــمام انـسانها بڪار برده‌ام برای همین اینقدر کهنه است. مراقب باشيم. http://eitaa.com/joinchat/1273167872C3b5cc0b4b0
📜 آورده ‌اند ڪه در مجـلس شـــــيخ ابوالحسن خرقانی سخن از كرامت می رفت و هـر يڪ از حاضـــــران چـــيزی می گفت. شــيخ گــفت: ڪــرامت چيزی جـز نيست چـنان ڪه دو برادر بودند و مادر پيری داشتند يكی از آن دو پيوسته خدمت مـادر می كرد و آن ديگر به عبادت خـــدا مشـــغول می بود. 🔻يک شب برادر عابد را در سـجده خـواب ربود آوازی شنيد كه برادر تو را بيامـرزيدند و را هـم به او بخشـــيدند گـــــفت: من سالها خدا ڪرده ام و بـــــرادرم هميشه به خـدمت مادر مشـــغول بوده است روا نيست ڪه او را بر من رجــحان نهند و مـــرا به او بخـــــشند!! 👌ندا آمد: آنچه تو ڪرده‌ای خدا از آن بی نياز است و آنچه برادرت می ڪند بدان محـتاج... http://eitaa.com/joinchat/1273167872C3b5cc0b4b0
📜 دو بـــرادر بودند كه يكی از آنـها معــتاد و ديگری مردی متشخص و موفق بود. برای همه معـما بود كه اين دو برادر كه هر دو در يك خانــواده و با يك شرایط بزرگ شده‌اند سرنوشتی‌متفاوت داشـــته اند؟! از برادرِ علت را پرسيدند پاســــخ داد: علت اصلی شكست من پــــدرم بوده است او هم يك معـــتاد بود. خانواده اش را كتك می زد و زندگی بدی داشت. چـه توقعی از من داريد من هم مانند او شـــــده ام. از برادر دليل موفقيتش را پـــرسيدند در كمال ناباوری او گفت: علت موفقـــــيت من پدرم است من رفــتار زشـت و ناپسـند پدرم با خـانواده و زندگی ‌اش را می ديدم و ســعی كردم كه از آن رفتارها بگــيرم و كارهای شايسته ای جايگــزين آن ها كنم. طــرز هر کس به زندگی دنــــــــــــیای او را می ســــــازد. http://eitaa.com/joinchat/1273167872C3b5cc0b4b0