eitaa logo
"خادمین سرزمین ملائک"🇮🇷🇵🇸
4.4هزار دنبال‌کننده
5.8هزار عکس
2.4هزار ویدیو
59 فایل
پـدرم گـفـت اگـر خادم ایـن خانہ شـوی🍂 همہ ے،زنـدگـےوآخـرتت تضـمـین است(💚) اینجــا از خـــادمــۍ تاشهــادت،فاصله اے نــیست! ادمین @ya_mahdi65 اینستاگرام ما https://www.instagram.com/khadem_koolehbar
مشاهده در ایتا
دانلود
• • 🌿♥️• • خدا را پیـــــــــــــدا کرد ! ـ کُنــــج ِ همین ... ـ و من هر روز ، ـ تمرین میکنم :  را ...🌱 @khadem_koolehbar
"خادمین سرزمین ملائک"🇮🇷🇵🇸
🌼 | ابوالفضل ارادت خاصی به حضرت عباس(ع) داشت. تا نام حضرت میومد اشکش جاری میشد. آرزوش این بود کنار نهر علقمه شهید بشه. به رزمنده‌ها هم می‌گفت: دعا کنین کنار نهر علقمه خادمی‌تون رو کنم... گذشت و توی عملیات خیبر می‌گفت: من توی این عملیات شهید میشم... همینجور هم شد. عملیات پشتِ پل العزیز جریان داشت و آب دجله‌ و فرآت از پل العزیز عبور می‌کرد. ابوالفضل رفت پایین پل، و با آب دجله و فرات وضو گرفت. با همون وضو هم به شهادت رسید... 📚منبع: ایثارنامه؛ جلد ۲۸ [کتاب شهید رفیعی] 🔸۱۱فروردین؛ سالروز ولادت ابوالفضل رفیعی گرامی‌باد | @khadem_koolehbar |
🔸تو هم اینجوری هوایِ رفیقات رو داری؟ |توی حوزه‌ای که درس می‌خوندیم، طلبه‌ی جوانی بود که از نظر مالی اوضاعِ‌خوبی نداشت، و ‌به‌ سختی زندگی‌اش رو می‌گذروند. وقتی این طلبـه می‌خواست ازدواج کنه، ابوالفضل به نام خودش و چند طلبه‌ی دیگه از صندوق قرض‌الحسنه‌ وام گرفت و داد به اون طلبه‌ی نیازمند، تا برای ازدواجش به مشکل برنخوره. حتی بدون اینکه کسی متوجه بشه، تمـام اقساط وام رو هم خودش به تنهایی پرداخت کرد. 👤خاطره‌ای از زندگی سردار شهید ابوالفضل رفیعی 📚منبع: مجموعه ایثارنامه۲۸ “شهیدرفیعی” صفحه ۱۵ | @khadem_koolehbar |
🌼 |یه روز از فخرالدین پرسیدم: برادرت کجا شهید شده؟ از سؤالم ناراحت شد؛ چون [اونقدر مخلص بود که] حتی دلش نمی‌خواست کسی متوجه بشه که جزو خانواده‌ی شهداست... قبل از عملیات‌‌ هم به یکی از دوستاش گفت: اگه همه‌ی کارهای ما، حتی غذاخوردن‌مون هم برای خدا باشه، اونوقت به راه راست هدایت شده‌ایم... | @khadem_koolehbar |
|اهل نمازشب بود و نماز جماعت. همیشه هم توی سنگر قرآن می‌خوند. وقت نماز موهاش رو شونه کرده، و عطر میزد... قبل از عملیات کربلای ۸ از دور دیدمش، و خیره شدم به موهاش که صاف بود و مرتب. همونجا ازم قول گرفت که اگه شهید شد، موهاشو شونه کنم. توی عملیات بیت‌المقدس ۲ شهید شد و دو روز بعد جنازه‌اش رو آوردند، شونه برداشتم و طبق قرارمون، موهاشو شانه کردم... | @khadem_koolehbar |
"خادمین سرزمین ملائک"🇮🇷🇵🇸
🔸امام‌حسین(ع) اومد و بهرام رو با خودش بُرد |خواب دیدم با شهید شیخی دمِ درِ ساختمونی ایستادیم که سر درش نوشته: دانشگاه امام حسین(ع) ... ناگهان دستی اومد و بهرام شیخی رو با خودش بُرد. هر کاری کردم من رو راه ندادند و گفتنـد: آقا خـودش میاد و هر کسی رو که بخواد می بره... از خواب بیدار شدم و خیلی گریه کردم. دیدم من کجا و شیخی کجا؟ هیچکدوم از اعمال و رفتارهای بهرام رو نداشتم. شهادت حقش بود و توی دانشگاه امام حسین(ع) قبول شد؛ و به حقش رسید... 👤خاطره‌ای از زندگی سردار شهید بهرام شیخی 📚منبع: کتاب “چهارده سردار شهید” ؛ صفحه ۱۷۳ | @khadem_koolehbar |
🔸امام‌خامنه‌ای تماس گرفته و فرمودند: دلم گرفته؛ می‌خوام بیام تشییع شهید آوینی... |قرار نبود امام‌خامنه‌ای در مراسمِ تشییعِ شهید سید مرتضی آوینی شرکت کنند، اما ایشون دقیقاً در اولین ساعاتِ روزِ تشییع تماس گرفتند و فرمودند: " من دلم گرفته، دلم غم دارد، می‌خواهم بیایم تشییع پیکر پاک شهید آوینی؛ من افتخار می‌کنم به وجود بچه های نویسنده و هنرمندی که در این مجموعۀ هنری تلاش می‌کنند؛ آدم وقتی سیما و چهره‌ی نورانیِ آقای آوینی رو می‌بینه، همینطور دوست داره بهش علاقمند بشه... 👤خاطره‌ای از عروج هنرمند شهید سید مرتضی آوینی 📚منبع: کتاب راز خون ، صفحه ۳۰ 🇮🇷۲۰ فروردین سالروز عروج شهید آوینی گرامی‌باد | @khadem_koolehbar |
اینجا بوی خاکی می‌آید که با خون وضو گرفته... اینجا صدای خنده‌هایی در گوش باد پیچیده که حالا مهمان ابدی آسمان‌اند... راهیان نور فقط یک سفر نیست، دعوت‌نامه‌ای است برای دیدن آنچه دیگران ندیدند؛ برای شنیدن قصه‌هایی که از دل خاک روایت می‌شود... 🌹 اینجا، هر خاکریز یک خاطره است و هر قطره خون، سندی برای ایستادن. 📍 اگر آمده‌ای، چشم‌هایت را ببند و با دل ببین... 📌 اگر نرسیده‌ای، نیت کن... شاید سال بعد، میهمان خاک باشی. @khadem_koolehbar