⚘هادیان نور خواهران شهرستان میامی ⚘
کتاب قدیس کتابی که با توجه به زندگی یک کشیش مسیحی که با ورود کتاب اسمانی قران به زندگیش متحول میشود
🌼🌼🌼🌼
🌺🌺🌺
🌼🌼
🌺
#رمان_قدیس
#قسمت_بیست_نهم
پول کتاب کار را به خوبی و خوشی به پایان برساند .اما نه آن روز و نه روزهای دیگر از مرد تاجیک خبری نشد و غیبت ناگهانی او، معمای دیگری شد که کشیش نمی توانست آن را حل کند. با وجود این دو هزار دلار پول کتاب را همان روز در کشوی میز کارش در کلیسا گذاشت تا هر وقت او را دیدید به او بدهد .
حس کنجکاوی کشیش برای مطالعه کتاب، نه برای پی بردن به ارزش مادی آن، بلکه به خاطر رویایی بود که در آن حضرت مسیح از آن به عنوان فرزندش و امانتی که به دست او میسپرد یاد کرده بود .مگر در این کتاب چه نوشته شده بود که رسالت نگهداری از آن از سوی مسیح به او سپرده شده بود ؟
عصر همان روز که مرد تاجیک نیامد و بر معمای پیچیده کتاب معمای دیگری افزوده شد، کشیش به منزل رفت و از سوپ (بورشی) که ایرینا همیشه آن را لذت طبخ می کرد، چند قاشق بیشتر نخورد و با گفتن( امشب اشتها ندارم)، به اتاق کارش رفت. پشت میز نشست، بقچه را گشود و عینکش را به چشم زد و سعی کرد با غلبه بر هیجانی که داشت مطالعه کتاب را آغاز کند.
نخست چند برگِ رویی را برداشت و کاغذ پاپیروسی را که ۱۴ قرق پیش مردی در جایی از کره زمین روی آن نوشته بود، چند بار لمس کرد و بویید. سعی کرده حدس بزند در قرن ششم میلادی دنیای پیچیده امروز چقدر ساده بوده و مردم دور از هیاهوی زندگی ماشینی ازدحام سرسامآور انسانها، چگونه در کنار هم می زیستند. کشیش عادت داشت هرگاه که یک نسخه خطی را میخواند، شرایط زندگی آن دوران را تجسم کند و موقعیت آدم ها، به خصوص نویسنده کتاب را بفهمد . او با چنین حسی مطالعه صفحه نخست کتاب را آغاز کرد.
🌸🌸🌸🌸
#ادامه_دارد.....
🌹@khadem_mayamey🌹