eitaa logo
خادم المهدی
48 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1.8هزار ویدیو
186 فایل
آدرس کانال. https://eitaa.com/joinchat/2836463690Ce5e55faa18 ارتباط با ادمین https://eitaa.com/yazara110
مشاهده در ایتا
دانلود
📌اول در روز اول محرم خدمت امام رضا(ع) رسید. حضرت به او فرمود: می دانی امروز چه روزی است؟ وی در پاسخ گفت نه. امام به وی فرمود: امروز روزي است كه به درگاه پروردگارش دعا كرد و خدا دعای او را مستجاب و به يحيى بشارت داد. هر كه اين روز را روزه بدارد و سپس به درگاه خدا كند، خدا مستجاب كند، چنان كه براى مستجاب كرد. سپس فرمود: اى پسر به راستى همان ماهى است كه اهل در زمان گذشته ظلم‏ و جنگ را به خاطر احترامش در آن مى‏ دانستند. اما اين امت اين ماه را نگه نداشتند و نه حرمت پيامبرش را. در اين ماه ذريه او را كشتند و زنانش را كردند و امولش را كردند، خدا هرگز اين گناه آنان را نيامرزد. اى پسر شبيب: اگر خواستی کنی براى (ع) كن كه چون گوسفند سرش را بريدند. اى پسر شبيب: پدرم از پدرش از جدش برايم باز گفت كه چون جدم حسين(ع) كشته شد آسمان خون سرخ بارید. اى پسر شبيب: اگر بر حسين(ع) كنى تا بر گونه ‏هايت روان شود خدا هر گناهى كردى از خرد و درشت و كم و بيش بيامرزد. اى پسر شبيب: اگر خواهى خدا را ملاقات کنی در حالیکه گناهى نداشته باشى حسين(ع) را كن. اى پسر شبيب: اگر خواهى در غرفه ‏هاى ساخته بهشت با خدا(ص) ساكن شوى بر قاتلان حسين كن. 📚صدوق، الأمالي، ص۱۲۹-۱۳۰ https://eitaa.com/joinchat/2836463690Ce5e55faa18
درسینه أم شراره ی غم موج میزند وقـتی دلم به سمت حرم موج میزند بـی اختـیار گــریـه امـانـم نـمی دهـد روی لبم دعا و قسم موج میزند وقـت نـماز جـای دعای قنوت هم فکر حرم فقط به سرم موج میزند هـرلحظه یاد گنبـد تو در خیال مـن یاد ضریح هم همه دم موج میزند زیباست رقص پرچم گنبد طلای تو زیباتر آن زمان که علم موج میزند در دستهای خالی من سائلـی، ولی در دست تو عطا و کرم موج میزند ایمان و آبرو و شفاعت، شفا و عشق در خاک تو قدم به قدم موج میزند فرقی نمی کند به خدا عشق کـربلا در سینه ی عرب و عجم موج میزند هروقت نام میرسد به شعر در دست شاعر تو قلم موج میزند شوق زیارت تو نه تنها به قلب ما بلکه به قلب هم موج میزند : 💔 خواست از هردو جهانم‌ شود آسوده خیال پدرم دست مرا داد به دستان سلام عليكم ورحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام https://eitaa.com/khademalmahdi12
﷽؛ فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ 👈 این آیه و آیات قبل از آن درباره مرکب از و و که با آنها بودند نازل شده است ، آنها خدمت صلى‌الله‌علیه‌وآله رسیده ، عرض کردند : آیا هرگز دیده‌اى فرزندى بدون پدر متولد شود ؟ در این هنگام آیه ... نازل شد و هنگامى که صلى‌الله‌علیه‌وآله آنها را به ¹ دعوت کرد . آنها تا فرداى آن روز از مهلت خواستند و پس از مراجعه ، به شخصیت‌هاى نجران ، (روحانى بزرگشان) به آنها گفت :  « شما فردا به صلى‌الله‌علیه‌وآله نگاه کنید ، اگر با و براى آمد ، از با او بترسید ، و اگر با آمد با او کنید ; زیرا چیزى در بساط ندارد ». فردا که شد صلى‌الله‌علیه‌وآله آمد در حالى که دست علیه‌السلام را گرفته بود و و علیهماالسلام در پیش روى او راه مى‌رفتند ، و علیهاالسلام پشت سرش بود ، نیز بیرون آمدند در حالى که آنها پیشاپیششان بود ، هنگامى که نگاه کرد ، دید صلى‌الله‌علیه‌وآله با آن چند نفر آمدند ، درباره آنها سؤال کرد ، به او گفتند : « این پسر عمو و داماد او و محبوب‌ترین خلق خدا نزد او است و این دو پسر ، فرزندان دختر او از علیه‌السلام هستند و آن بانوى جوان دخترش علیهاالسلام است که عزیزترین مردم نزد او ، و نزدیک‌ترین افراد به قلب او است ...». به گفت : « براى قدم پیش گذار ». گفت : نه ، من مردى را مى‌بینم که نسبت به با کمال جرأت اقدام مى‌کند و من مى‌ترسم راستگو باشد ، و اگر راستگو باشد ، به خدا یک سال بر ما نمى‌گذرد که در تمام دنیا یک که آب بنوشد وجود نخواهد داشت . به صلى‌الله‌علیه‌وآله عرض کرد : ! ما با تو نمى‌کنیم ، بلکه مى‌کنیم ، با ما کن ، صلى‌الله‌علیه‌وآله با آنها کرد که دو هزار حُلَّه (یک قواره پارچه خوب لباس) که حداقل قیمت هر حُلّه اى چهل درهم باشد ، و عاریت دادن سى دست زره ، و سى عدد نیزه ، و سى رأس اسب ، در صورتى که در سرزمین یمن ، توطئه اى براى مسلمانان رخ دهد ، و صلى‌الله‌علیه‌وآله ضامن این عاریت‌ها خواهد بود ، تا آن را بازگرداند ، و در این زمینه نوشته شد . 👈 و در روایتى آمده است : به آنها گفت : « من صورت‌هائى را مى‌بینم که اگر از تقاضا کنند : کوه‌ها را از جا برکند ، چنین خواهد کرد هرگز با آنها نکنید که خواهید شد ، و یک تا روز قیامت بر صفحه زمین نخواهد ماند ». ²   ¹«مُباهَله» در اصل از ماده «بَهْل» (بر وزن اهل) به معنى رها کردن و قید و بند را از چیزى برداشتن است ، و به همین جهت هنگامى که حیوانى را به حال خود واگذارند، و پستان آن را در کیسه قرار ندهند ، تا نوزادش بتواند به آزادى شیر بنوشد ، به آن «باهِل» مى گویند ، و «اِبْتِهال» در دعا به معنى تضرع و واگذارى کار به خدا است . و اگر آن را گاهى به معنى هلاکت و لعن و دورى از خدا گرفته اند نیز به خاطر این است که رها کردن و واگذار کردن بنده به حال خود این نتائج را به دنبال مى آورد ، این بود معنى «مباهله» از نظر ریشه لغت . و از نظر مفهوم متداول که از آیه فوق گرفته شده ، به معنى نفرین کردن دو نفر به یکدیگر است ، بدین ترتیب ، افرادى که با هم گفتگو درباره یک مسأله مهم مذهبى دارند در یک جا جمع شوند و به درگاه خدا تضرع کنند و از او بخواهند که دروغگو را رسوا سازد و مجازات کند . ² «مجمع البیان» ، ذیل آیه مورد بحث ، با کمى تلخیص. این شأن نزول با تفاوت هاى مختصرى در تفاسیر دیگر مانند «ابوالفتوح رازى» و تفسیر «کبیر» و غیر آن نیز آمده است، و «فخر رازى» ادعا مى کند : این روایت در میان علماى تفسیر و حدیث، مورد اتفاق است . «بحار الانوار»، جلد 21، صفحه 321، 322، 342، 344، 345 و... ـ «ارشاد شیخ مفید»، جلد 1، صفحه 166، 167 و 168، کنگره شیخ مفید، 1413 هـ ق. مباهله با مسیحیان نجران    صَلِّ عَلی وَ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ ┈┉┅━❀💌❀━┅┉┈ @Javanmardi_langarudi 🌐 کارشناس احکام و مسائل شرعے حجّت الاسلام والمسلمین سیّد شمس الدّین جوانمردی لنگرودی 🌐
پدرم با غمِ بی گنبدی ات خو کرده چشم خود را ز غریبی تو کم سو کرده در خیالات خودش خادم صحن تو شده حرمت را چقَدَر با مژه جارو کرده هر کجا روضه ای از غربت تو خوانده شده مجلست را پرِ فریاد و هیاهو کرده به امیدی که به درد حرم تو بخورد نذرِ ضریح تو النگو کرده با گسل های غمت پیکر او لرزیده درد خود را همه شب لرزش زانو کرده آنقَدَر غصه ی خاک حرمت را خورده بوی "نا" را فقط از چشم ترش بو کرده شکر، که بچه ی یک و یک ادبِ این دو مرا نیز، "حَسَن جو" کرده عاقبت نوکر تو صحن تو را می سازد چون در حرم کرده : 💔 همیشه داغ دلم، قبر خلوت است به سر هوای و زیارت حسن است تمام هفته برای می سوزم ولی دوشنبه ی من وقف غربت حسن است سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، https://eitaa.com/khademalmahdi12
صبحت بخیر، همسر من، هم قطار من یک روز دیگر است که هستی کنار من شکرخدا، گمان کنم امروز بهتری پیراهن جدید مبارک، بهار من نان که تو میپزی چقدر مزه میدهد نان پخته ای که سر برسد انتظار من از آتش تنور کمی فاصله بگیر آتش بد است با من و با روزگار من مثل قدیم باز صِدام کن دستی بکش به روی دل بیقرار من برات لقمه گرفتم، قبول کن روزه بس است آب شدی روزه دار من افتاده ام‌ به پات، بمان، جان من بمان رحمی بکن به گریه ی اطفال زار من اسما، برای خانه دوتابوت لازم است مرگ من است لحظه ی مرگ نگار من من‌ بودم و کسی به تو با تازیانه زد؟ تا عرش رفت آه دل ذولفقار من روز دهم قرار من و تو دم غروب وقتی که خورده است به مقتل گذار من وقتی که شمر رفته روی سینه ی سر میبرد مقابل چشمان تار من خولی و زجر و شمر و سنان دور زینبند وای از غرور دختر ناقه سوار من : 💔 باز با یک خنده ات این خانه را آباد کن حیدرت را از غم و رنج و محن آزاد کن سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير https://eitaa.com/khademalmahdi12