eitaa logo
🌷❤شهید_همـت _ هادی❤🌷
610 دنبال‌کننده
12.8هزار عکس
3هزار ویدیو
57 فایل
🌹بفکر مثل شهدا مُردن نباش!بفکر مثل شهدا زندگی کردن باش🌹 خادم. @Amraei0 ولادت:۱۲/ ۱/ ۱۳۳۴ شهادت :۱۷/ ۱۲ /۱۳۶۲ عملیات خیبر،طلاییه همت🌷 ولادت: ۱ /۲ / ۱۳۳۶ شهادت:۲۲ /۱۱ /۱۳۶۱ کانال کمیل هادی 🌷کپی مطالب باذکرصلوات مجازمیباشد🌷
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷❤شهید_همـت _ هادی❤🌷
🌷 #شهید_سید_احمد_پلارک (شهیدی که از مزارش بوی #گلاب می آید) 🔰فرمانده آرپی چی زن‌های گردان عمار لشک
🔸او فرمانده آر پی‌چی‌زن‌های گردان عمار در لشکر 27 حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم بود. در یکی از پایگاه های زمان جنگ، به عنوان یک سرباز معمولی کار می‌کرد. 🔹 خدمت به رزمنده ها را دوست داشت. مثل همیشه برای سرکوبی و مبارزه با نفس داوطلبانه مشغول نظافت دستشویی ها بود برایش مهم نبود که بدنش همیشه بوی بد توالتها را بدهد. 🔸او همیشه مشغول نظافت توالت های پایگاه بود و همیشه بوی بدی بدنش را فرا می گرفت. در یک حمله هوایی در حال نظافت بود که موشکی به آنجا برخورد می‌کند و او شهید و در زیر آوار مدفون می‌شود. 🔹بعد از بمب باران، هنگامی که امداد گران در حال جمع آوری زخمی ها و شهیدان بودند، متوجه می‌شوند که بوی شدید "گلابی" از زیر آوار می آید. وقتی آوار را کنار می‌زدند با پیکر پاک این شهید روبرو می‌شوند که غرق در بوی گلاب بود. 🔸هنگامی که پیکر آن شهید را در بهشت زهرا تهران، در قطعه 26 به خاک می‌سپارند، همیشه سنگ قبر این شهید نمناک می‌باشد به‌طوری که اگر سنگ قبر شهید پلارک را خشک کنید، از آن طرف سنگ از گلاب مرطوب می شود. میگویند شهید پلارک مثل یکی از سربازان پیامبر (ص) در صدر اسلام، «غسیل الملائکه» بوده است. «غسیل الملائکه» به کسی می گویند که ملائکه غسلش داده‌ باشند و به همین علت مزار او همیشه خوشبو و عطرآگین است 🌷 ولادت : ۱۳۴۴/۲/۷ تهران شهادت : ۱۳۶۶/۱/۲۲ شلمچه ، عملیات کربلای ۸
مسعود عارفی صاحب‌دل و جوانی شاعر مسلک بود. شوخ طبعی و معرفت او سبب می‌شد، زبانزد همگان باشد. یگانگی نابی میان شهید «مسعود ملا» و شهید «علیرضا افتخاری‌پور» شکل گرفته بود، به نحوی‌که پس از شهادت علیرضا، شوخی‌های مسعود روز به روز کم‌رنگ‌تر شد و بی‌تابی او برای وصال به دوستانش بیش‌تر. هیچ‌گاه هق هق گریه‌های نیمه شب و نمازهای عاشقانه او را از خاطر نمی‌برم. وی ارادت بسیاری به حضرت رقیه (س) داشت و در مداحی و مناجات‌های خود، روضه دُردانه امام حسین (ع) را می‌خواند.
نوجوانی ۱۵ ساله بود که مداحی در مسجد «جعفر طیار» در محله نظام‌آباد را آغاز کرد. به خاطر دارم در یکی از صحن‌های حرم امام رضا (ع) جمعیت زیادی گرد جوانی که مداحی می‌کرد، ایستاده بودند و به سینه می‌زدند. زمانی‌که این صحنه را دیدم، به سختی از میان جمعیت عبور کردم تا ببینم صدای آشنا، متعلق به چه کسی است! مسعود بود! مداحی سوزناک برادر من سبب شده بود، چنین جمعیتی در حرم امام رئوف (ع) گردهم جمع بشوند. وی به همراه تعدادی از دوستان مسجد برای زیارت به مشهد مقدس آمده بود.
مسعود فرزند ششم خانواده ملا فروردین ماه ۱۳۴۴ در یک خانواده پرجمعیت متولد شد. او پسری خوش اخلاق، صبور و دوست داشتنی بود که قلب تک‌تک همرزمان و دوستان خود را فتح کرد. این مداح شهید به شدت بی‌قرار پیوستن به رفقای شهیدش بود. ارادت خود به اهل بیت (ع) و به خصوص حضرت زهرا (س) و حضرت رقیه (س) را با مداحی‌های ماندگار خود نشان می‌داد و مجروح شدن او از ناحیه پهلو مهر تاییدی بر این علاقه و ارادت بود. او مزد سال‌ها حضور خود در جنگ را سرانجام ۲۵ تیر ۱۳۶۷ با شهادت در یکی از آخرین و شجاعانه‌ترین عملیات‌ها، در تنگه ابوقریب کسب کرد، جایی که اگر مسعود و همرزمانش قهرمانانه با لب‌های تشنه و دست‌های خالی مقاومت نمی‌کردند، سرنوشت جنگ به نفع دشمن بعثی تغییر پیدا می‌کرد.
مسعود پیش از شهادت خواب عجیبی دیده بود که، تعدادی از دوستان شهید او در آسمان نشسته‌اند و یک صندلی خالی کنارشان باقی مانده. مسعود به سمت‌شان می‌رود؛ اما آن‌ها فاصله می‌گیرند. با التماس می‌گوید، «من را هم ببرید!» شهید افتخاری‌پور صندلی خالی را نشان می‌دهد و می‌گوید، «این جایگاه توست، اما نه حالا! به زودی به ما ملحق می‌شوی!» این چنین در روزهایی پایانی جنگ، علیرضا نوید شهادت را به مسعود داده بود.
مسعود همواره می‌گفت، «آرزو دارم هنگام شهادت، بدون سر به پیشگاه امام حسین (ع) برسم.» و به خواسته‌اش رسید. برخی می‌گویند، «مسعود ابتدا اسیر می‌شود.» یک سال از روزی که مسعود مفقود شده بود، می‌گذشت. از معراج الشهدا تماس گرفتند و گفتند: «پیکر برادرتان پیدا شده است!» با اخوی بزرگ‌مان راهی معراج الشهدا شدیم. پیکری را نشان دادند که سر نداشت و رگ‌های گردنش بریده بریده بود. نیمی از لباس سپاهی که بر تن داشت، سوخته و نیم دیگرش سالم بود. باور نمی‌کردم او برادر من باشد. محتویات جیبش، همان کیف کوچکی بود که به او داده بودم تا نوشته‌های ضروری خود را داخل آن بنویسد. مسعود نیز آدرس و شماره تلفن خانواده و تعدادی از دوستانش را نوشته بود. میان یادداشت‌ها چند بیت شعر نیز به چشم می‌خورد. یقین داشتم هنگام مداحی این شعر‌ها را خوانده است. زمانی‌که پرسیدم: «پیکر برادرم را در کدام منطقه تفحص کردید؟» گفتند: «پیکر ۵۰ تن از فرماندهان ایرانی در منطقه قصر شیرین با جنازه تعدادی از فرماندهان حزب بعث مبادله می‌شود و پیکر مسعود یکی از آن شهدا است.» مسعود مسوول دسته کربلا در گردان عمار لشکر ۲۷ محمد رسول‌الله (ص) بود.
همرزم شهید 👇 👇 مسعود همواره در تمام موقعیت‌ها حتی هنگام خواندن دعای سفره به اطاعت از ولایت فقیه سفارش می‌کرد و می‌گفت، «مبادا امام را تنها بگذارید.» به فرموده حضرت آقا «بعضی از شهدای ما کمتر از امام‌زادگان نیستند» همان‌هایی که شهید دستغیب گفت، «ره ۶۰ ساله عبادت من را یک شبه رفتند.» بسیاری از دوستان می‌گویند، «گره زندگی‌مان را با مسعود درمیان گذاشتیم و مشکل‌مان حل شد.» هرگاه به به بهشت زهرا (س) می‌رویم، همسرم می‌گوید، «حتما برای زیارت به مزار شهید ملا برویم. این شهید درخواست‌هایم را اجابت می‌کند. من یقین دارم که هرکس خالصانه دعا کند، به مقصود خود می‌رسد. مسعود بی شائبه از حضرت حق شهادت را طلبید و خداوند نیز او را برگزید. یک سال پس از پایان جنگ تحمیلی، پیکر بی سر او به آغوش خانواده بازگشت و در قطعه ۴۰ بهشت زهرا (س) آرام گرفت.
مادر به محض اطلاع، اصرار کرد که به معراج الشهدا برود. تلاش‌مان برای منصرف کردن وی از تصمیم خود، بی نتیجه ماند و بعد از ظهر به همراه مادر به معراج الشهدا رفتیم. پیکر مسعود بالای کانتین بود. آن را نشان دادم و گفتم: «او مسعود است.» مادر قبول نکرد. گفت: «باید پسرم را ببینم. می‌خواهم مسعودم را ببویم.» گفتم: «مادر معلوم نیست مسعود یک‌سال کجا بوده، شاید آلوده باشد و شیمیایی شوید. قبول کن که آن پیکر مسعود است.» با ناراحتی پاسخ داد: «پسر من آلوده باشد؟ شیمیایی چیست؟! من مسعودم را می‌خواهم.» و شروع به قربان صدقه رفتن فرزند شهیدش کرد. تسلیم شدم. پیکر مسعود را نزد مادر آوردیم و او را از داخل نایلونی که حولش پییچیده بودند، خارج کرد. مادر از خود بی خود شد. کمی از خاک‌های پیکر فرزندش را برداشت و در گوشه‌ای از روسری خود گذاشت و آن را گره زد. دست مسعود را گرفت تا ببوسد؛ اما ناگهان دست از آرنج قطع شد. پنجه و ساعد مسعود در دستان مادر ماند و مابقی دست به زمین افتاد. مادر پیاپی دست بریده فرزند را می‌بوسید و روضه می‌خواند. مسعود مداحی را از مادر آموخته بود و حالا نوبت مادر بود که بر بالین فرزند دلیرش مداحی کند. مادر گرد مسعود می‌چرخید و روضه می‌خواند. نمی‌توانستم او را آرام کنم. خود نیز بی‌تاب شده بودم. اشک امانم نمی‌داد. دقایقی سپری شد که به خود آمدم. معراج اشهدا مملو از جمعیت شده بود. همه گریه می‌کردند؛ گویا ناله‌های مادر همه را بی‌تاب کرده بود.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
◀️آنسوی مرگ در تلویزیون شبکه ۴ هم اکنون ◀️از دست ندهید
💕🕊💕 💌 ✋ نگاهم کن دلم یک خلوت جانانه می‌خواهد کبوتر وار آمد روی گنبد،دانه می‌خواهد عطش دارم،تو درجریانی و دیریست می‌دانی دلم یک جرعه از دریای سقاخانه می‌خواهد 💐السلام علیک یا علی بن موسی الرضا علیه السلام💐 ☀️💫☀️💫☀️💫☀️💫☀️ 🌸اللّـهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضاالْمُرْتَضَى الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ وَحُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ وَمَنْ تَحْتَ الثَّرى، الصِّدّیقِ الشَّهیدِ، صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةًمُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً، کَاَفْضَلِ ماصَلَّیْتَ عَلى اَحَد مِنْ اَوْلِیائِکَ🌸 ❤️زندگیتون امام رضایی❤️ 👈 🌹 📥ورُودبِه معبر ‌شُّہَدٰاء👇 🍃🌺 @khademe_alzahra313 🌺🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💐 آیت الله جاودان: 🌙در ماه مبارک رمضان سحرها برخیزید؛ را با توجه و حواس جمع بخوانید و در قنوت رکعت یازدهم کنید. 🌙صبح ها هم صد بار و در طول روز هم هرچه می توانید کنید. 🌙استغفار است که می تواند بسیاری از دردها و مشکلات را حل کند, مشکلات دنیوی و اخروی.
✨🌒✨ بهترین اوقات در طی سال ،ایام و ساعات ماه مبارک رمضان است. وبهترین ساعات ماه مبارک رمضان اوقات سحر است. مراقب سحرهای ماه رمضان باشید و تمام آنرا به سحری خوردن نگذرانید. نماز شب در سحرهای ماه رمضان را حتما بخوانید که بهترین عمل در سحرهای ماه رمضان است. @khademe_alzahra313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤️ 💚 💝 نادِ علی بگـو وُ به دادِ دلم برس یا فارِسَ الحِجاز…. علمـدارِ دادگر هر کس خدا برایِ خودش انتخاب کرد بی سر به شوقِ دیدنِ تو می دَوَد به سَر آقا اگـر اِشاره کنی می دَهَـم سَرَم مُردَن به عشقِ توست همان نذرِ مادرم 🌹تعجیل درفرج صلوات @khademe_alzahra313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕊🌷🕊 نگاهت انــگار همــان راه مستقیم است... برادر... نمیدانم معجــزه نگاهت چیــست... که تا چشمانم به چشمانــتان میخورد راه حرام برایم بســته میشود... @khademe_alzahra313
🌸🍃 ترتیل کل قرآن كريم به صورت جزء به جزء 🍃🌸 👇👇👇👇👇 سوم https://cdn.yjc.ir/files/fa/news/1395/3/18/4649821_793.mp3 @khademe_alzahra313
🍃🌺معارفی از جزء سوم قرآن کریم:🍃🌺 لَا إِکْرَاهَ فیِ الدِّینِ قَد تَّبَینَ‌َ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیّ‌ِ (256- بقره) ✳️در دین، هیچ اجباری نیست. همانا راه هدایت از گمراهی، کاملاً مشخص و آشکار شده است. ✅بسیاری با استناد به همین آیه، خود را مجاز به پذیرش و یا عدم پذیرش اصل دین و فروعات آن می‌دانند به این معنا که گمان می‌کنند اجازه دارند اصل دین را بپذیرند یا نپذیرند و یا هر کدام از فروعات دین که مایل به انجامش نبودند را به راحتی کنار گذاشته و از آن بگذرند و جالب‌تر اینکه خیال می‌کنند دیگران هم حق اعتراض به آن‌ها را ندارند؛ نه حق دارند آن‌ها را امر کنند و نه مجازند ایشان را نهی کنند. به راستی اگر چنین تفسیر و برداشتی از آیه صحیح بود دیگر چه دلیلی داشت خداوند کسانی که دین را نپذیرفتند و یا به آن عمل نکردند را با آیات عذاب، تهدید کند؟ نکته‌ای که این عده از آن غفلت کرده‌اند این است که پیام آیه نفی جبر و اشاره به اصل اراده در خلقت انسان است. خداوند متعال انسان‌ها را به گونه‌ای خلق کرده است که در مقام عمل، توان انتخاب گزینه‌های مختلف و گاه مخالف را داراست. او هم می‌تواند عدالت بورزد و هم ظلم کند؛ هم عبادت کند و هم عصیان نماید؛ اما اینکه کدام گزینه برای او مجاز است و کدام برای او ممنوع، بحث دیگری است. یقیناً انسان اجازه ندارد گزینه‌ای را برگزیند که به ضرر دنیا و آخرت اوست. اگر انسان مختار آفریده شده؛ نه برای آن است که هر کاری که دلش خواست بکند؛ بلکه او آزاد آفریده شد تا آزادانه بین درست و نادرست یکی را انتخاب کند درست و نادرستی را که خدا از طریق دین (عقل سالم و نقل معتبر) بیان کرده است. اگر درست را انتخاب کرد کمال است و بهشت و اگر نادرست را برگزید سقوط است و عذاب. ✳️اسلام، تنها دینی که خدا می‌پذیرد منظور از اسلام در این آیه، دینی است الهی که احکام و معارف آن بر سه پایه توحید، معاد و نبوت استوار است. بر این اساس تمام ادیان آسمانی در زمان پیامبر همان عصر، مصداق اسلام است و تبعیت کنندگان آن نیز مسلمان و رستگار خواهند بود. این آیه خط بطلانی است بر ادیانی که یا الهی نیستند یا اگر در دسته ادیان الهی هستند با آمدن آخرین فرستاده الهی، دیگر منسوخ شده‌اند. 🌺کانال معبر شهدا با رویکردی متفاوت در فضای مجازی 🌺 💐سپاس ازحضور و همراهی گرمتان 💐 🍀🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺🍀
بہ بہ ✨ دوشنبہ باشہ روز ڪرم باشہ اسمت حسن باشہ از امام حسن هم بخونے چہ مراعات نظیرے نورعلےنوره 😍
خبرنگار ژاپنی پرسید: شما تا چه هنگام حاضرید بجنگید؟؟؟ شیرودی خندید. سرش را بالا گرفت و گفت: ما برای خاک نمی‌جنگیم ما برای اسلام می‌جنگیم. تا هر زمان که اسلام در خطـــر باشد. 🌷 @khademe_alzahra313
🌷❤شهید_همـت _ هادی❤🌷
خبرنگار ژاپنی پرسید: شما تا چه هنگام حاضرید بجنگید؟؟؟ شیرودی خندید. سرش را بالا گرفت و گفت: ما برا
در بهار ۱۳۵۸ خبری می‌رسد که عده‌ای ضد انقلاب در ارتفاعات « گهواره » در غرب تجمع کرده‌اند و قصد حمله به اسلام‌آباد را دارند.  تیم آتشی مرکب از سه فروند هیلکوپتر کبری و یک فروند هیلکوپتر نجات به سمت منطقه موردنظر حرکتی می‌کنند. رهبری تیم آتش را شهید کشوری به عهده داشت. در حین عملیات ناگهان صدای شیرودی می‌آید که «آخ سوختم، آخ» همه هراسان از اینکه شیرودی را زدند، می خواستند منطقه را ترک کنند که صدای خنده شیرودی همه را میخکوب می‌کند. او در جواب سوالات خلبانان می گوید: «هیچی نشده، ناراحت نباشید، یه گلوله خورد بالای سرم و افتاد توی لباسم. خیلی داغه نمی‌تونم راحت بشینم.» عملیات با انهدام انبار مهمات و کشتن اشرار به پایان رسید. در بازگشت شهید کشوری به شیرودی می گوید: «راستی حالت چطوره، اون گلوله چی شد.»  شیرودی می گوید: «فکر کنم دیگه غیب شده باشه.» کشوری می گوید: «پیدایش کند، یادگاری خوبیه» که شیرودی با خنده می گوید: «اگه می خواستم گلوله‌هایی را که به طرفم شلیک شده برای یادگاری جمع کنم، تا الان حداقل یه وانت گلوله باید داشته باشم.» 🌷 ولادت : ۱۳۳۴/۱۰/۲۵ تنکابن ، مازندران شهادت : ۱۳۶۰/۲/۸ دشت‌ذهاب @khademe_alzahra313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
http://ziarat.baadesaba.ir/front/ از این طریق میتونید اسم بنویسید به نیابت ازتون یکی از خادم های امام رضا علیه السلام زیارت آقا رو انجام بده و ۲رکعت نماز بخونه،ان شاءالله اسم بنویسید ان شاءالله تعجیل در فرج آقا باشه. این هم هدیه به شما عزیزان 👆👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢سخنان « » وزیر خارجه پهلوی در بی‌بی‌سی فارسی/حجم کم ♦️من به سردار افتخار کرده و خواهم کرد؛ او خون خود را برای مملکتش داد. ♦️تروریست آن کسانی‌اند که در برابر مردم یک ژنرال را بر خلاف قوانین ترور می‌کنند. ♦️کسانی که از تغییر حکومت در ایران سخن می‌گویند بسیار غلط می‌کنند! ♦️آمریکا و شبکه‌اش مانند سعودی‌ها و اسرائیلی‌ها در برابر ایران به زانو درآمده‌اند. ♦️هر ایرانی که خودش را برای پول و مقام به خارجی‌ها بفروشد شرافتمند نبوده و ایران هم بیدی نیست که با این بادها بلرزد. ♦️[در دوران پهلوی] چندین میلیارد پول برای خرید هواپیماهای نظامی داده‌ شد اما امروزه ایران خود زیردریایی و پهپاد و هواپیما می‌سازد و من به این افراد افتخار می‌کنم.
علی شفیعی با آن سن کم و بروز خصلت های بارزی چون مدیریت، تدبیر، اخلاص، نفوذ کلام و ... توانست خیلی زود جزو فرماندهان فعال جبهه و جنگ شود و در عملیات های بدر، والفجر هشت و کربلای چهار شرکتی فعال و نقش آفرین داشت. وی سرانجام در عملیات کربلای چهار دی ماه سال 65 در حالی که 20 سال بیشتر نداشت و چهار ماه از ازدواجش می گذشت، در محور عملیاتی ام الرصاص بر اثر برخورد ترکش خمپاره، به شهادت رسید.