eitaa logo
🌷❤شهید_همـت _ هادی❤🌷
575 دنبال‌کننده
12.9هزار عکس
3هزار ویدیو
57 فایل
🌹بفکر مثل شهدا مُردن نباش!بفکر مثل شهدا زندگی کردن باش🌹 ولادت:۱۲/ ۱/ ۱۳۳۴ شهادت :۱۷/ ۱۲ /۱۳۶۲ عملیات خیبر،طلاییه همت🌷 ولادت: ۱ /۲ / ۱۳۳۶ شهادت:۲۲ /۱۱ /۱۳۶۱ کانال کمیل هادی 🌷کپی مطالب باذکرصلوات مجازمیباشد🌷
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰در اوج جنگ که ما نیاز مبرمی به موشک داشتیم، اولین محموله موشکی اسکاد B، شامل ۸ فروند موشک به دستمان رسید اما حسن ۲ فروند از این ۸ فروند را جدا کرد و برای مهندسی معکوس برد. 🔰خب این مسئله برای ما جا نیفتاد که چرا الان که ما به این موشک ها نیاز داریم و مردم در نمازجمعه شعار "موشک جواب موشک" می دادند، او این کار را کرد اما در جلسه ای که خدمت آقا (که آن زمان رییس جمهور بودند) رفتیم، ایشان هم بر موضوع خودکفایی تاکید کرده و حتی به وزیر سپاه ایراد گرفتند که چرا ساخت این موشک ها را شروع نکردید. آنجا بود که ما به حکمت آن تصمیم پی بردیم. 🔰این تصمیم، تصمیم بسیار مهمی بود و با راه انداختن گروه‌های مختلف در وزارت سپاه، تا روز آخر راهبری آن‌ها را خودش به عهده گرفت که نتیجه آن را امروز در بومی شدن صنعت موشکی در انواع بردها از 300 کیلومتر تا 2هزار کیلومتر می بینیم. 🌷 @khademe_alzahra313
🌷❤شهید_همـت _ هادی❤🌷
#سالروز_ولادت 🔰در اوج جنگ که ما نیاز مبرمی به موشک داشتیم، اولین محموله موشکی اسکاد B، شامل ۸ فروند
🔹بعد از فتح المبین این شهید بزرگوار، توپخانه سپاه را راه اندازی کرد. منظور اينكه یک جوانی نوزده بیست ساله، اول سال ۱۳۶۰ به جبهه آمده و اول سال ۱۳۶۱ توپخانه سپاه را راه اندازي کرده؛ شهید حسن طهرانی مقدم بنیانگذار توپخانه سپاه است. . 🔸یکی از کارهای ظریف ایشان با تجهیزاتی که از عراقی ها گرفته شده بود، این بود که مي دانست اين تجهیزات نیاز به تخصص دارد. خاطرم هست ايشان مقری در اهواز داشتند كه دبستان یا مرکز دیگری بود و به دليل اينکه مردم، شهر را ترک کرده بودند تعطیل شده بود. 🔹شهيد مقدم از آن فضا به عنوان مقر اولیه توپخانه سپاه يا یکی از مقرهای آموزشی توپخانه سپاه استفاده می كردند. حتی یادم است ایشان رفته بودند از بین اسرای عراقی كمك مي گرفتند، چون بعضی از اسرا به زور و تهدید به ميدان جنگ آورده شده بودند. بعضی از اسرا هم عمدتاً مسلمان و از شیعيان علاقه مند به حضرت امام(ره) و انقلاب بودند. 🔸بعدها هم همين گروه، لشکر بدر را تأسیس کردند. یعنی عراقی هایي که به اسارت درآمده بودند، بعدا یک لشکر به نام بدر تشکیل دادند و خودشان با عراق شروع به جنگیدن کردند و در این راه شهیداني هم دادند. یادم هست شهيد مقدم رفته بودند امکانات اینها را شناسایی کرده بودند. 🔹حالا ما چقدر بخواهیم وقت بگذاریم تا سردر بیاوریم كه كار با این تجهیزات چطوری است! شهید طهرانی مقدم از بعضی از اسرا که چنین زمینه هایی داشتند استفاده کرده و آنها را آنجا آورده بودند و به خوديها آموزش می دادند. یعنی ايشان یک مجموعه پراکنده و نامنظم بدون تشکیلات و امکانات و سلاح کم را شروع به سازماندهی کردند. 🔸حاج حسن آقا فرمانده موشکی بود. اصلاً موشک، عشقش بود؛ هر جا موشک بود، ایشان را می توانستی پیدا کنی. همیشه به من می گفت: باید بدني قوی داشته باشیم. چون اشتغال به موشک با همه کارهای دیگر فرق می کند. وقتی می خواهید یک کابل موشک را بالا بکشید، اگر توان نداشته باشید، مهره ها بلافاصله جابجا می شوند. چه بسا که خیلی ها هم مهره ها یشان جا به جا شد و خیلی ها زانودرد گرفتند. 🔹بنابراین چون این کار، سنگین است، افراد باید اینقدر توان داشته باشند و توان رزمی شان بالا باشد که بتوانند به راحتی اینها را حمل کنند و کارهایشان را انجام دهند، راحت بتوانند کار تعمیرات را انجام دهند. می دیدم که فراهم آوردن همة امکانات ورزشی برای آمادگی جسمانی جوانها لازم است و ما باید امکانات رشته مورد علاقه کارکنان را مهیا کنیم و همه اینها از طریق خود سردار مقدم انجام شد. 🔸میگفت :این كارهایی كه من به سرانجام رساندم، به امکانات گسترده نیازی ندارد. من فقط از توانمندی های موجود کشور استفاده کردم. آن چه را که در پایان كار می خواستم از ابتدا هدف گیری كردم، كار را در حوزه های مختلف تقسیم كرده؛ میان اهل دانش و فن توزیع کردم. سپس با کنار هم قرار دادن نتایج و خروجی این بخش‏ها، به هدفی كه تعیین كرده بودم، رسیدم و از این راه توانستم توفیقات زیادی را فراهم کنم. ✍به روایت سردار امیرعلی حاجی زاده 📎فرماندهٔ سازمان جهادخودکفایی سپاه پاسداران 🌷 ولادت : ۱۳۳۸/۸/۶ تهران شهادت : ۱۳۹۰/۸/۲۱ پادگان مدرس ، @khademe_alzahra313
🔰رفتار مهدی در خانه خیلی خوب بود. بعد صرف غذا دست مرا می بوسید و پسرم امیر محمد را هم تشویق میکرد که این کار را انجام دهد. که این عمل بابت قدردانی از من بابت خانه داری و تربیت فرزند بود. 🔰رابطه عاطفی خاصی با فرزندانش داشت. هنگام نماز خواندن، از رکعت اول تا آخر،امیر محمد روی شانه پدرش آویزان می شد. مهدی درجواب این رفتار به من میگفت دوست دارم بچه ام به نماز و تاثیری که در اخلاق میگذارد پی ببرد و نسبت به نمازگذار حسن ظن داشته باشد.. 🌷 @khademe_alzahra313
آفٺاب عمر من باش‌ که بی هیچ هراس، صبح را با تو تمنا کنم از ظلمت شب... 🌷 📎 صبحتـون شـهـدائـی🌺 @khademe_alzahra313
🔹جبهه الحاضر که بودیم وقت ناهار هرکس که می‌توانست خودش را به سفره ناهار یا شام می رساند. بچه‌های با صفایی بودند که وقتی دور هم می‌نشستند حال و هوای بی‌نظیری بین دوستان ایجاد می شد. 🔸محمود هم خودش را به سفره می‌رساند. وقتی می‌آمد با شوخ‌طبعی بی‌نظیری که داشت، جمع ما را گرم می کرد. گاهی از شوخی‌هایش آنقدر می‌خندیدیم که ریسه می‌رفتیم. 🔹آن ایام موقع ناهار و شام به ما نوشابه‌های پپسی هم می‌دادند برخی دوستان معتقد بودند که این نوشابه‌ها تحت مالکیت صهیونیست‌ها است و استفاده از آن به نوعی حمایت مالی از اسرائیل محسوب می‌شود. 🔹آنها تاکید می‌کردند پول این نوشابه‌ها تبدیل به گلوله می‌شود و به قلب مسلمانان فرو‌خواهد رفت. برای همین خودشان نمی‌خوردند و به دیگران هم توصیه می‌کردند از آنها استفاده نکنند. 🔸محمود با اینکه با نظر آنها موافق بود، گاهی سر به سرشان می‌گذاشت و وقتی سر سفره می‌آمد، به یکی از همسفره‌ای‌ها می‌گفت: «داداش! یکی از اون پپسی‌های اصل اسرائیلی رو بده!». 🔹آن را می‌گرفت و دربش را باز می‌کرد و سر می‌کشید و بعدش یک «سلام بر حسین!» بلند می‌گفت. بعدش هم خنده‌کنان می‌گفت: «چه حالی می‌دهد نوشابه اسرائیلی بخوری و آخرش بگویی سلام بر حسین علیه السلام!». با این حرف‌ها آنقدر ما را می خنداند که نمی‌فهمیدیم کی غذایمان را خوردیم.... 📚برشی از کتاب شهید عزیز 🌷
🌹 🔅شهید مسلم خیزاب🔅 ♦️همیشه ذکر یازهـرا سلام الله علیها بر لب داشت و می گفت دوست دارم هنگام شهادتم نشانه ای از حضرت زهرا(سلام الله علیها) در بدن داشته باشم.
🥀 من کفن نمی‌خواهم... . بهار 89 رفت کربلا، یک روز بعد از زیارت بیشتر بچه‌ها رفتند برای خریدن کفن؛ خانمش به حاج‌رحیم گفت: «خوب است که ما هم اینجا کفن بخریم».حاج رحیم گفت: «من کفن نمی‌خرم، شما اگر می‌خواهید بخرید». همان موقع یکی از بچه‌های هیأت هم به حاجی پیشنهاد داد که بریم و کفن را بخریم، حاجی باز هم گفت: «من کفن نمی‌خواهم» پرسید: «چرا؟» حاج‌رحیم گفت: «من شهید می‌شوم و با لباس سپاه دفنم می‌کنند». گفت: «جنگ که تمام شده حاجی!» حاجی در جوابش گفت: «من هیچ وقت از رسیدن به شهادت ناامید نیستم و نخواهم شد» ♥️ ( شهادت: اردیبهشت ۱۳۹۵_سوریه_خان طومان_ رفقا از ۱۳ شهید اون روز فقط پیکر حاج رحیم برنگشته!!! دعا کنید ... @khademe_alzahra313
🕊🍃🌷🍃 🕊 علاقه عجیبی به شهید ابراهیم هادی داشت. همیشه سعی می کرد مانند ابراهیم باشد، تصویری از شهید هادی را جلوی موتورش و در اتاق خودش زده بود که بسیار بزرگ بود. با اینکه بعد از جنگ به دنیا آمده بود و چیزی از آن دوران را ندیده بود، ولی شهدا را خوب می شناخت. کتاب سلام بر ابراهیم را بارها خوانده بود و مانند بسیاری از جوانان این سرزمین، می خواست ابراهیم را الگوی خود قرار دهد. نوع لباس پوشیدن و برخورد و گفتار و رفتار او همه ی دوستان را به یاد شهید ابراهیم می انداخت. او ابراهیم هادی از نسل سوم انقلاب بود. اجازه بدهید کمتر حاشیه برویم. برخی دوستان به ما می گفتند ابراهیم هادی برای دوران جنگ بود. در آن زمان، همه مردم انقلابی و … بودند. اما حالا دیگر دوران این حرفها تمام شده، اصلاً نمی شود آنگونه زندگی کرد. اما جواب ما برای آنان که این تفکر را دارند، زندگی آقا هادی ذوالفقاری است. جوانی که زندگی اش، رفتار و اخلاقش برای ما درس شد. و نشان داد که خلق و خوی ابراهیم هادی را خوب فرا گرفته. 🌹 @khademe_alzahra313
میثم 27 سالش بود و خودش می توانست خوب و بد را تشخیص دهد، ما هم در مورد رفتن او به سوریه حرفی نداشتیم.🌹 ، (علیه السلام) توجه به او را فردی خودساخته کرده بود و مزدش را هم گرفت.🌺 خورده بود و در مغازه تعمیرات موبایل در جمهوری کار می کرد. 🌱 تازه بعد از شهادتش بود که فهمیدیم در چند موسسه خیریه برای و کار می کند و شب ها برای رسیدگی به آن ها به موسسه می رفت برایشان لباس می شست و آنان را به حمام می برد•••🙂 امیدوارم همه جوان ها عاقبت بخیر شوند، مسوولین کمی همت داشته باشند به جوان ها فرصت دهند. بچه های ما از ایران تا کیلومترها آن طرف تر رفتند، سینه سپر کردند با دشمن جنگیدند، اینجا هم کار می کنند، همین های_جهادی در روستاها بدون دستمزد و توقع کار می کنند، جوان ها همه پای کار هستند چه در دفاع از کشور و اسلام چه در کار برای کشور❤️ ✍به نقل از پدر بزرگوار شهید @khademe_alzahra313
🌷 🔰حاج همت مثل بود که در عین خضوع و خشوعی که در مقابل و برابر برادران دلاور داشت در مقابله با دشمن کافر👹 همچون شیر غرّنده و همچون شمشیر برّنده🗡 بود. 🔰جان کلام آن که آنچه همه داشتند او یک جا داشت👌 و هنگامی که اطمینان نداشت غذای مناسب🍲 به نیروهای خط مقدّم جبهه رسیده باشد لب به غذا نمی زد🚫 و در خانه🏡 هم که بود اجازه نمی داد غذا سر سفره بگذارم 🔰و هنگامی که صدای را می شنید آرام و بی صدا می رفت و مشغول نماز می شد. نمازی از حاجی می دیدیم که در آن نماز اشک نریزد😢 🌷 🌹🍃🌹🍃
شوخی میکرد ولی با کسی پسرخاله☝️ نمیشد.با همه کسانی که برای سخنرانی دعوت میکرد خانه اش،رفیق بود.ولی احترامشان را نگه میداشت به بچه ها هم نشان میداد که چطور باید احترام بزرگتر و مبلّغ اهل بیت را رعایت کرد. با الفاظ محترمانه، بلند شدن جلوی پایشان، راه نرفتن جلوتر از آنها. اهل هندوانه🍉 زیر بغل کسی گذاشتن و هم نبود، با هر کس به اندازه ظرفیت خودش گرم می‌گرفت. اینجور نبود که کسی را در خودش متوقف کند، و خوشش بیاید که دورش شلوغ شده و تحویلش میگیرند، کاری میکرد رفاقتشان برسد به امام حسین👌 شهیدمحمدحسین‌محمدخانی
🌷 🔰حاج همت مثل بود که در عین خضوع و خشوعی که در مقابل و برابر برادران دلاور داشت در مقابله با دشمن کافر👹 همچون شیر غرّنده و همچون شمشیر برّنده🗡 بود. 🔰جان کلام آن که آنچه همه داشتند او یک جا داشت👌 و هنگامی که اطمینان نداشت غذای مناسب🍲 به نیروهای خط مقدّم جبهه رسیده باشد لب به غذا نمی زد🚫 و در خانه🏡 هم که بود اجازه نمی داد غذا سر سفره بگذارم 🔰و هنگامی که صدای را می شنید آرام و بی صدا می رفت و مشغول نماز می شد. نمازی از حاجی می دیدیم که در آن نماز اشک نریزد😢 🌷 🌹🍃🌹🍃