#محل استقرار بهداری و درمانگاه لشکر در سمت راست ورودی پادگان، نزدیک چادر فرماندهی بود.
در چادر بودم که از بیرون چادر کسی مرا به اسم صدا کرد. بیرون که آمدم #آقا_مهدی را جلو چادر تدارکات بهداری دیدم. سر گونی را با یک دست گرفته بود و با دست دیگرش لای نان خورده ها را می گشت. تا آخر قضیه را خواندم.
سلام کردم، جواب سلامم را داد و تکه نانی را از گونی بیرون آورد و به من نشان داد و #گفت:
ـ برادر رحمان! این نان را می شود خورد؟!
ـ بله، #آقامهدی می شود.
دوباره دست در گونی کرد و تکه نان دیگری را از داخل گونی بیرون آورد.
ـ این را چطور؟ آیا این را هم می شود استفاده کرد؟
من سرم را پایین انداختم. چه جوابی می توانستم بدهم؟ آقا مهدی ادامه داد.
#الله_بنده_سی*... پس چرا #کفران_نعمت می کنید؟... آیا هیچ می دانید که این نانها با چه مصیبتی از #پشت_جبهه به اینجا می رسد؟... هیچ می دانید که هزینه رسیدن هر نان از پشت جبهه به اینجا حداقل ده تومان است؟ چه #جوابی دارید که #به_خدا بدهید؟
بدون آنکه چیز دیگری بگوید سرش را به زیر انداخت و از چادر تدارکات دور شد و مرا با وجدان بیدار شده ام تنها گذاشت.**
🌺 🌺
💙 سلام بر ابراهیم...
(وجود مغتنمی که قدر ندانستیم)
🔹 چه کنیم با عالمی که اینقدر مملو از #معنا است. وقتی بالاسر عالم #حکیم ایستاده و او اداره میکند هم بیم دارد و هم امید، هم خوف دارد و هم رجا، چرا که حکیم با #حکمت و قواعد کار میکند و ما بیخبر از قواعد اداره عالم، بهفکر دودوتاچارتای مادی خودمانیم...
🔹 وقتی با خدای #حکیم سروکار داری، گاهی حکمتش اقتضا میکند با سیلی از غفلت بیدارت کند و گاه نوازشی نرم و آرام. گاه با جلال و گاه با جمال. و ما حیران در این میدان. و البته حکیم، کریم است و با کریمان کارها دشوار نیست اما بشرطها و شروطها... وقتی اولین فراز ابوحمزه این است که "الهی لا تودبنی بعقوبتک" یعنی خدای مهربانم گاهی برای ادب کردن این بنده بیادب گاهی دست به عقاب میشود. دراین قهر هم، مهر را میبینم. ولی امام میخواهد تا میشود با قهر ادب نشویم که درد دارد...
🔹 شاید ما مدتهاست در #مقام_شکر نیستیم. مدتهاست از درک #نعمت غافلیم. مدل تعامل انسان شاکر با عالم، با حوادث، با حتی کاستیها و نقصان ها متفاوت است. حتی وقتی نقد میکند نقدش از مقام شکر برمیخیزد گویی بوی شکر میدهد...
🔹 ما سالهاست در مقام #کفران_نعمت ایستادهایم. چشم نعمت بینمان کمسو شده. آنقدر که چشمان برای دیدن بدی ها تیزبین است، برای دیدن خوبیها نابیناست. پس شدهایم یکسره غر، یکسره نق، یکسره #ناامیدی و #امیدسوزی
🔹 همین است که آقا دائم میگوید جامعه نیاز به #امید دارد. آقا حکيم است، نبض جامعه را دردست دارد، قواعد عالم را بهتر از ما میداند. میبیند ناشکری ما و #امیدزدایی ما و دشمن که حالا با او به #مخرج_مشترک رسیدهایم چه بلای بزرگی بر سر جامعه و حتی خودمان آورده است. پس راهبردی ترین نقطه برای ایستادن را #امید میداند و امید تکیه بر دیوار شکر دارد چرا که چشم شاکر است که امیدوار است نه چشم کافر...
🔹 آقا دیشب گفت آقای رئیس جمهور #وجود_مغتنم است. اغتنام را پیشتر از امیرالمؤمنین شنیده بودیم وقتی دائما میگفت: فاغتنم الفرصه و یا الفرصه تمر مر السحاب... علی میداند که ما قدر نعمتها و موقعیتها را نمیدانیم پس دائم ما را به اغتنام توجه میدهد.
🔹 آیا با همه نقدها و کاستیها حس کرديم #رئیسی یک #وجود_مغتنم است؟ یا همه چیز را با رئیسی ازدست رفته میدیدیم و در فکر عبور از رئیسی بودیم؟ نه اینکه کاستیها را نبینیم و نقدها را نگوییم، که اولین تذکردهنده خود آقا است همیشه اما سوق و سیاق و میل ما به کجاست؟ نقد میکنیم از دریچه شکر و اغتنام یا نقد میکنیم از پایگاه کفران نعمتها؟ حال جبهه انقلاب را ببینیم چه بود و چه هست.
🔹 من نمیدانم در پس پرده چه حکمتی است، ولی به خدای حکیم و کریم اعتماد دارم و دل به لطف او خوش دارم. رئیسی برای ما هم #رجایی بود در خلوص و شدت خدمت و هم #بهشتی در مظلومیت و غربت. قطعاً خدای متعال خیر این امت را میخواهد و قطعاً همهاش خیر است...
🔹 و نمیدانم چه سری است در #امام_رضا و امام رضایی ها، چه سری است که خیلی از بهترینهایمان یا در راه امام رضا بود که رفتند یا در ایام امام رضا... یا امام رئوف به ما تهیدستان در این روز ولادتت رئوفانه رحمت و کرامت و عنایت کن...
📝 سحر ولادت شمسالشموس، در حیرت از گردش ایام و در آرزوی بازگشت ابراهیم...
#رئیسی
#وجود_مغتنم