eitaa logo
🇮🇷خادمان شهدا سربازان ولایت🇮🇷
171 دنبال‌کننده
74.4هزار عکس
66.3هزار ویدیو
448 فایل
(این کانال هدف و فرمان امامان حضرت امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری امام خامنه‌ای مدظله‌العالی که همان هدف پیامبراسلام خاتم الانبیا محمد مصطفی( ص) و۱۲امام و۱۴معصوم و شهداو ایثارگران و نظام مقدس جمهوری اسلامی وانقلاب اسلامی ایران تشکیل شده است )
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴ازنتانیاهو درمورد بزرگترین کابوسش پرسیدن گفت : , ایران , ایران ؟! چون ایران داره به یه امپراطوری بزرگ تبدیل میشه....✨✌️
استقرار بهداری و درمانگاه لشکر در سمت راست ورودی پادگان، نزدیک چادر فرماندهی بود. در چادر بودم که از بیرون چادر کسی مرا به اسم صدا کرد. بیرون که آمدم را جلو چادر تدارکات بهداری دیدم. سر گونی را با یک دست گرفته بود و با دست دیگرش لای نان خورده ها را می گشت. تا آخر قضیه را خواندم. سلام کردم، جواب سلامم را داد و تکه نانی را از گونی بیرون آورد و به من نشان داد و : ـ برادر رحمان! این نان را می شود خورد؟! ـ بله، می شود. دوباره دست در گونی کرد و تکه نان دیگری را از داخل گونی بیرون آورد. ـ این را چطور؟ آیا این را هم می شود استفاده کرد؟ من سرم را پایین انداختم. چه جوابی می توانستم بدهم؟ آقا مهدی ادامه داد. *... پس چرا می کنید؟... آیا هیچ می دانید که این نانها با چه مصیبتی از به اینجا می رسد؟... هیچ می دانید که هزینه رسیدن هر نان از پشت جبهه به اینجا حداقل ده تومان است؟ چه دارید که بدهید؟ بدون آنکه چیز دیگری بگوید سرش را به زیر انداخت و از چادر تدارکات دور شد و مرا با وجدان بیدار شده ام تنها گذاشت.** 🌺 🌺
،🍃🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹🍃، -السلام محرم علیه السلام و اصحابش از سخت خاطر شده بودند؛ امام علیه السلام برداشت و در پشت به فاصله گام به طرف ، زمین را كَند. آمد و همه نوشیدند و ، آن آب و . خبر ، سعد فرستاد كه: به من است كه چاه ميكَند و . این نامه به تو رسید، بیش از پیش مراقبت كن كه دست آنها به آب نرسد و كار را بر و . 'عمربن_سعددستوروی را عمل . این روز "یزید بن حصین همدانی" از امام علیه السلام اجازه گرفت تا با عمر بن سعد گفتگو كند. 🍃🌸 داد و او بدون آنكه بر عمر بن سعد وارد شد؛ عمر بن سعد گفت: ای مرد همدانی! چه چیز تو را از سلام كردن به من بازداشته است؟مگر من مسلمان نیستم؟ : اگرتوخودرامسلمان ميپنداری و تصمیم به كشتن آنها گرفته ای و آب فرات را كه حتی حیوانات این وادی از آن مينوشند از آنان مضایقه ميكنی؟ و گفت: ای همدانی! من ميدانم كه آزار دادن به این خاندان حرام است، من در لحظات حسّاسی قرار گرفته ام و نميدانم باید چه كنم؛ آیا حكومت ری را رها كنم، حكومتی كه در اشتیاقش ميسوزم؟ به گردد، در حالی كه ميدانم كیفر این كار، آتش است؟ ! حكومت ری به منزله نور چشمان من است و من در خود نميبینم كه بتوانم از آن گذشت كنم. همدانی بازگشت و ماجرا را به رساند و : عمر بن سعد حاضر شده است شما را در برابر حكومت ری به قتل برساند. 🍃🌺 مردی از یاران خود را نزد ابن سعد فرستاد و از او خواست تا دو با داشته باشند. علیه السلام با ۲۰نفر و عمر بن سعد با۲۰ نفر در . 🍃🌹 ^حسین_علیهالسلام به همراهان خود دستور داد تا برگردند و فقط برادر خود "عباس" و فرزندش "علي اكبر" را نزد خود نگاه داشت. عمر بن سعد نیز فرزندش "حفص" و غلامش را نگه داشت و بقیه را مرخص كرد. ملاقات عمر بن سعد هر بار در برابر سؤال امام علیه السلام كه فرمود: آیا ميخواهی با من مقاتله كنی؟ عذری آورد. : ميترسم خانه ام را خراب كنند! امام علیه السلام فرمود: من خانه ات را ميسازم. : ميترسم اموال و املاكم را بگیرند! فرمود: من بهتر از آن را به تو خواهم داد، از اموالی كه در حجاز دارم. : من در كوفه بر جان افراد خانواده ام از خشم ابن زیاد بیمناكم و ميترسم آنها را از دم شمشیر بگذراند. 🍃🌷 كه مشاهده كرد عمر بن سعد از تصمیم خود باز نميگردد، از جای برخاست در حالی كه ميفرمود: تو را چه ميشود؟ خداوند جانت را در بسترت بگیرد و تو را در قیامت نیامرزد. ! من ميدانم كه از گندم عراق نخواهی خورد! گفت: جو ما را بس است. ماجرا، عمر بن سعد نامه ای به عبیداللّه نوشت و ضمن آن پیشنهاد كرد كه حسین علیه السلام را رها كنند؛ گفته است كه یا به یا به مملكت دیگری ميروم. یاران خود نامه ابن سعد را خواند، "شمر بن ذی الجوشن" سخت برآشفت و نگذاشت با عمربن_سعدموافقت كند... 👇؛ 📒 ،ج2،ص47 📘 ،ج44،ص388 📕 ،شیخ_مفید،ج2،ص82