✍خاطراتی از شهید سید جمشید صفویان🔻
روای: ابوذر ادیبی
🗯وقتی برای گزینش در کمیته انقلاب اسلامی دزفول مراجعه کردم، اولین کسی که با رفتارش مرا جذب خود کرد، سید جمشید بود.
♨️او وقتی متوجه شد تحصیلاتم را قبل از اخذ دیپلم رها کردم، با گشاده رویی شروع به نصیحت کردن نمود.
🔰 و نه تنها به من که به بقیه دوستان توصیه نمود که مدارج علمی را باید کسب نمود و همواره می گفت:🔻
🔸جای ما دانشگاه و مجامع علمی است.
🔹 اما حالا تکلیفمان جنگ و حضور در میادین نبرد است.
📚منبع: کتاب گردان شهر افتاب، ص 116
#خاطرات_شهدا
#شهید_سید_جمشید_صفویان
💐کانال خادمین الشهدا دزفول💐
https://eitaa.com/khademin_dez
✍خاطراتی از شهید عبد الکریم
پور محمد حسین:🔻
راوی: هم رزم شهید
🗯هر وقت از مرخصی بر می گشت، حتما برای دوستانش هدیه می اورد و عملا نشان می داد که همیشه به یاد شما هستم.
♨️در هنگام شناسایی ها که هنوز از محل استقرار دقیق خط دشمن، محل کمین های دشمن، میادین و موانع دشمن اطلاع کافی در دست نبود و هر لحظه احتمال انفجار مین و گیر افتادن در کمین دشمن و زدن منور و لو رفتن نفرات بود، انچنان استوار گام بر میداشت که گویی دارد داخل شهر و منزل خود قدم می زند.
🔰دلش همیشه با خدا بود و نهادش ارام و متوکل به ایزد منان.
📚منبع: کتاب گردان شهر افتاب، ص 97
#خاطرات_شهدا
#شهید_عبدالکریم_پور_محمد_حسین
💐کانال خادمین الشهدا دزفول💐
https://eitaa.com/khademin_dez
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 رهبر انقلاب درباره کتاب «حوض خون» چه گفتند؟
🔻من اخیراً یک کتابی خواندم به نام «حوض خون» البتّه من در اهواز دیده بودم؛ خودم مشاهده کردم آنجایی را که لباسهای خونی رزمندگان را و ملحفههای خونی بیمارستانها و رزمندگان را میشستند؛ [اینها را] دیدم که این کتاب تفصیل این چیزها را نوشته؛ انسان واقعاً حیرت میکند؛ انسان شرمنده میشود در مقابل این همه خدمتی که این بانوان انجام دادند در طول چند سال و چه زحماتی را متحمّل شدند؛ اینها چیزهایی است که قابل ذکر کردن است...
▫️سخنرانی رهبر انقلاب در دیدار دستاندرکاران کنگرهی شهدای استان زنجان
🔹کتاب «حوض خون» به نویسندگی سرکار خانم میرعالی، خاطرات و روایتهای 64 نفر از بانوان اندیمشکی درباره رختشویی پتوها و البسه رزمندگان دفاع مقدس است.
✍خاطره ای از شهید
ناصر صندوق ساز:🔻
راوی: غلامرضا صندوق ساز برادر شهید
🗯در ابتدای جنگ هنوز ناصر جذب نیروی ذخیره سپاه نشده بود و با
بچه های مسجد محمدی کار فرهنگی انجام می داد.
♨️روزی شهید ناصر صندوق ساز احساس کرد که باید فعالیت ها بیشتر شود.
🔰 و وضعیت مالی بسیج و جلسات خیلی مناسب نیست.
💠 به همین منظور با بچه های مسجد و بسیج هماهنگ شدند و بنا شد که با توجه به اینکه تابستان هست بیاییم هندوانه بیاریم و بفروشیم.
▪️ و همچنین میزی برای فروش بعضی تنقلات( به نام تخته خوانه) اماده کردند.
▫️شروع به فروش نمودند و از درامد
ان ها برای مسجد و امور فرهنگی مسجد هزینه می کردند.
📚منبع: کتاب گردان شهر افتاب، ص 86
#خاطرات_شهدا
#شهید_ناصر_صندوق_زاده
💐کانال خادمین الشهدا دزفول💐
https://eitaa.com/khademin_dez
✍خاطراتی از شهید عبد الکریم
پور محمد حسین:🔻
روای: شهید سید هبت اله
فرج اللهی
🗯یاد حاج کریم بخیر، در کار کردن خیلی کوشا بود، هم زمین او را
می شناخت و هم اهل اسمان.
♨️ و به سبب اخلاصش زبانزد ملاٸک عرش بود.
🔰مشهوریت او در اسمان بیشتر بود،چرا که به انجا رجعت کرد.
💠 رابطه خاصی با محبوب خود داشت و همیشه دوستان شهیدش را در خواب
می دید.
📚 منبع: کتاب گردان شهر افتاب، ص 97
#خاطرات_شهدا
#شهید_عبدالکریم_پور_محمد_حسین
💐کانال خادمین الشهدا دزفول💐
https://eitaa.com/khademin_dez
✍خاطراتی از شهید سید جمشید صفویان:🔻
راوی: حاجی محمد سعادت
🗯حدیث " الخیر فی ما وقع" خیر در ان چیزی است که اتفاق می افتد، تیکه کلامش بود.
♨️ و همیشه در پایان جلسات عملیاتی، کلاس های عقیدتی و اموزش های نظامی ان را تکرار می کرد.
🔰 و انچه به ان اعتقاد قلبی داشت این بود که باید کارها را به خدا واگذاشت.
💠زیرا نتیجه کار را انچه بود خیر و خوب تلقی می کرد.
▪️و این از توکل و اعتقاد قلبی بود که به خدا داشت اما تدابیر لازم در امور نیز از نظرش دور نمی ماند.
▫️علاوه بر این که خود به این حدیث اعتقاد داشت بلکه با تکرار ان برای
بچه های گردان نیز جا افتاده بود که شهادت، اسارت، مجروحیت، پیروزی، و یا عدم موفقیت در عملیات ها و در تمام امور و انچه پیش می اید خیر است و صلاح ما در ان است و از هیچ نتیجه ای نباید سو تعبیر کرد.
📚منبع: کتاب گردان شهر افتاب، ص 118
#خاطرات_شهدا
#شهید_سید_جمشید_صفویان
💐کانال خادمین الشهدا دزفول💐
https://eitaa.com/khademin_dez