@Aminikhaahسه دقیقه در قیامت 95.MP3
زمان:
حجم:
38.05M
آخرین قسمت از👇👇👇
🔈 شرح و بررسی کتاب #سه_دقیقه_در_قیامت
🔈 تجربه نزدیک به مرگ جانباز مدافع حرم
🔊 جلسه نود و پنجم | پایانی
* قسمت پایانی کتاب
* حس آرامش در مزار شهدا
* چه عملی در آخرت راهگشاست؟
* اثر اعمال افراد در زندگیشان
* توصیهی شهید مدافع حرم به راوی کتاب
* شیرینی لذت حضور در جمع اهلبیت
* شهادت اتفاق نیست، انتخاب است
* شهیدانه زیستن چه شاخصهای دارد؟
* ملاک اصلی؛ ترجیح خدا بر همه
* راه نزدیکی به مردم و خدا چیست؟
* جاماندگان وامانده
* برخورد خانم دکتر با راوی کتاب
* حقالناس بدحجابی
* مراقب حضور در فضای مجازی باشیم
* نگاه مشمئزکننده به زن
* افزایش سرعت آلودگی معنوی
📅 99/12/15
⏰ مدت زمان: ۱:۳۲:۱۳
#شهادت
#حجاب
#فضای_مجازی
❗️برای دریافت مجموع جلسات سه دقیقه در قیامت، از طریق لینک زیر اقدام نمایید.
https://aminikhaah.ir/?p=508
🔔 @Aminikhaah_Media
@Aminikhaah01-1 Porsesh Va Pasokh Goriz Az Rajim(1401-11-15)Shahre Moghaddas Ghom.mp3
زمان:
حجم:
26.32M
🔻وبینار آنلاین با حضور حجت الاسلام مصطفی امینی خواه به منظور پاسخ به پرسش ها و شبهات تعالی پژوهان حاضر در #مدرسه_تعالی در مبحث #گریز_از_رجیم🔻
#پرسش_و_پاسخ_گریز_از_رجیم
📣 قسمت اول
* معرفی شخصیت و آثار جناب فیض کاشانی
* نکاتی در باب تولید مثل شیاطین
* اجتماع محسوسات در قوه مصوره
* قوه وهم ، مدرک خیالات
* کار شیطان، متوقف کردن انسان در کثرات
* عالم ماده، عالم جزئی نگری است
* برتری قوه عقل یا وهم (عقل حیوانی)
* تشبیه قلب به سیبل یا آیینه
* فعالیت شیطان: تحریک قوای وهم، خیال، احساسات و خلقیات
* تغیر مدام باطن بخاطر تکثر اسباب
* نفس انسان، صاحب بالاترین دریافتها
* اقسام خطورات
* خطورات، محرک اراده هستند.
* تفاوت علم وهمی با علم مثالی و علم حضوری
* هدف شیطان رسوخ در دل است.
* بالاترین درجه انسان کدام است؟
* از جهنم اعمال تا جهنم ذات
* تاثیر علی الدوام نفس از شیطان
* فرد حرامزاده، بستر مناسبی برای شیطان
* جهان مجازی، بمباران خطورات شیاطین
⏰ مدت زمان : ۶۳:۲۹
#جهنم
#شیطان
#شیاطین
#حرامزادگی
#عالم_مثال
#قوه_عقل
#قوه_وهم
#فضای_مجازی
#فیض_کاشانی
#استاد بزرگوار امینی خواه
برای سلامتیشان دعا کنیم.
تلنگر
⭕️ چرا مجید رضا رهنورد که بچه مذهبی بود #قاتل شد😭
🔻مراقب خود، اطرافیان و #فرزندان مان باشیم.
👇👇👇
♨️ آنروز صبح که خبر اعدام #مجیدرهنورد را همراه عکسش دیدم یک حس عجیبی بهم دست داد
#خوشحال نشدم به چهره اش که نگاه کردم افسوس خوردم که چرا عاقبت این جوان باید این جوری بشه
تا این که بعدازظهر به جلسه ای دعوت شدم، سخنرانش فردی بودکه از زندگی او #مستندی تهیه کرده بود و در جریان باز جویی وی بود این مطلب از زبان ایشان است.
مادرش به #عشق امام رضا علیه السلام
نامش را مجیدرضا گذاشت
از کودکی #مسجدی و هیئتی بود همیشه تلاش میکرد صف اول #نمازجماعت خودش را جاکند حتی برای ثواب بیشتر نماز، عبا بر شانه می انداخت
#ولی از 15 سالگی که وارد #فضای_مجازی شد
کم کم تحت تاثیر قرار گرفت
آنچنان شست و شوی #مغزی شد که نماز را #ترک می کند و اعتقادات مذهبی و عشق به امام حسین ع و حضرت فاطمه س را کنار گذاشته و حتی #مسخره می کند😳
خودش میگوید ۸ سال رسانه #مغز من را تبدیل کرد به یک اتاق گاز که هر لحظه ممکن بود با یک جرقه منفجر شود،
روز حادثه با دیدن آن گروه #صدنفره اغتشاش در خیابان آن جرقه زده شد
اول در خانه #وصیت نامه اش را می نویسد که
برای من #گریه نکنید
سر قبرم #قرآن نخوانید،
هر #چاقویی که زده به خاطر کینه ای بوده که از حزب اللهی ها داشته،
او میگوید با خودش فکر می کرده بعد از قتل اگر او را بگیرند حتما #زجرکش و تکه تکه اش میکنند
برای همین موقع دستگیری میگوید مرا #زود اعدام کنید
اما بعد از چند روز که رفتار ماموران اطلاعاتی را می بیند که با #رفتار دینی با او تعامل می کنند
تمام #معادلات ذهنی اش به هم می ریزد
بچه های اطلاعاتی به جای این که او را بزنند و شکنجه اش بدهند،
با او #صحبت می کنند
از زندگیش می پرسند
برای اینکه متوجه شود اعتقاداتش اشتباه است به او #کتاب می دهند بخواند
و خلاصه مجرم و بازجو باهم #گریه میکنند.
آخر تازه فهمیده که این ۸سال چه قدر فضای مجازی مغزش را شستشو داده تا دست به این #جنایت برند،
به مادرش می گوید،
با مادران #شهدا صحبت کن،
طلب #عفو نکن
فقط طلب #حلالیت کن
من مثل یک #حیوان برادرم را کشتم،
مجید رضا میگوید چند #حسرت به دلم مانده،
یک بار دیگر دست #مادرم را ببوسم به مادرم کادو بدهم😭
بعداز ۸ سال دوباره پایم به حرم امام رضا علیه السلام برسد(این حرف را با گریه و زجه میزند و باز جو هم همراهش گریه و زجه میزند)😭
او بسیار پشیمان و شکسته شده بود.
در حقیقت می شود گفت
#دشمن دوتا جوان ما را شهید نکرد
بلکه دوتا جوان را شهید کرد
ویک جوان را #کشت،
دشمن یک جوان را که می توانست سرباز امام زمان عج باشد را تبدیل به یک #قاتل کرد.
مراقب خود، اطرافیان و #فرزندان مان در فضای مجازی باشیم.
دکتر اصغری نکاح
روانشناس و دانشیار
دانشگاه فردوسی
از خیابان #شهدا آرام آرام در حال گذر بودم!🤔
.
🌷اولین کوچه به نام شهید همت؛
محمد ابراهیم با صدایی آرام و لحنی دلنشین...
نامم را صدا زد!
گفت: توصیه ام #اخلاص بود!
چه کردی؟...
جوابی نداشتم؛ سر به زیر انداخته و گذشتم...😞
.
🌷دومین کوچه شهید عبدالحسین برونسی؛
پرچم سبز #یا_زهرا سلام الله علیها بر سر این کوچه حال و هوای عجیبی رقم زده بود!
انگار #مادر همین جا بود...
عبدالحسین آمد!
صدایم زد!
گفت: سفارشم توسل بود به حضرت زهرا و رعایت #حدود خدا...
چه کردی؟
جوابی نداشتم و از #شرم😓 از کوچه گذشتم...
.
به سومین کوچه رسیدم!
🌷شهید محمد حسین علم الهدی...
به صدایی ملایم،اما محکم مرا خواند!
گفت: #قرآن و #نهج_البلاغه در کجای زندگی ات قرار دارد؟
چیزی نتوانستم جواب دهم!
با چشمانی که گوشه اش نمناک شد!
سر به گریبان؛ گذشتم...
.
به چهارمین کوچه!
🌷شهید عبدالحمید دیالمه...
آقا وحید بر خلاف ظاهر جدی اش در تصاویر و عکس ها!
بسیار مهربان و آرام دستم را گرفت؛
گفت: چقدر برای روشن کردن مردم!
#مطالعه کردی؟!
برای #بصیرت خودت چه کردی؟!
برای دفاع از #ولایت!؟!
همچنان که دستانم در دستان شهید بود!
از او جدا شدم و حرفی برای گفتن نداشتم...
.
🌷به پنجمین کوچه و شهید مصطفی چمران...
صدای نجوا و #مناجات شهید می آمد!
صدای #اشک و ناله در درگاه پروردگار...
حضورم را متوجه اش نکردم!
#شرمنده شدم، از رابطه ام با پروردگار...
از حال معنوی ام...
گذشتم...
.
🌷ششمین کوچه و شهید عباس بابایی...
هیبت خاصی داشت...
مشغول تدریس بود!
مبارزه با #هوای_نفس، نگهبانی #دل...
کم آوردم...
گذشتم...
.
هفتمین کوچه انگار #کانال بود!
بله؛
شهید ابراهیم هادی...
انگار مرکز کنترل دل ها بود!!
هم #مدارس !
هم #دانشگاه !
هم #فضای_مجازی!
مراقب دل های دختران و پسرانی بود که در #دنیا خطر لغزش و #غفلت تهدیدشان میکرد!
#ایثارش را دیدم...
از کم کاری ام شرمنده شدم و گذشتم...
.
🌷هشتمین کوچه؛
رسیدم به شهید محمودوند...
انگار #شهید پازوکی هم کنارش بود!
پرونده های دوست داران شهدا را #تفحص میکردند!
آنها که اهل #عمل به وصیت شهدا بودند...
شهید محمودوند پرونده شان را به شهید پازوکی می سپرد!
برای ارسال نزد #ارباب...
.
پرونده های باقیمانده روی زمین!
دیدم #شهدای_گمنام وساطت میکردند،برایشان...
.
اسم من هم بود!
وساطت فایده نداشت...
از #حرف تا #عمل!
فاصله زیاد بود...😭😭😭
.
دیگر پاهایم رمق نداشت!
افتادم...
خودم دیدم که با #حالم چه کردم!
تمام شد...
#تمام
.
از کوچه پس کوچه های دنیا!
بی شهدا، نمی توان گذشت...
📣 از انتشار این متن کوتاهی نکنید
•┈••✾🍃🦋🍃✾••┈•
خادمین امیرالمومنین علیه السلام
https://eitaa.com/khademineAmiralmomenin