eitaa logo
خادمین امیرالمومنین(ع)
409 دنبال‌کننده
14هزار عکس
7.9هزار ویدیو
262 فایل
🔸🔶 ارتباط با ادمین 🔶🔸 جهت ارائه: ❓سؤالات 📬 انتقادات و پیشنهادات روی آی دی زیر کلیک کنید ⬇️ @Khademin_amiralmomenin ✅ مشتاقانه منتظر پیام های سازنده شما هستیم.
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺مناسبت امشب ✨🌟ورود پربرکت خانم حضرت معصومه سلام الله علیها به شهر قم✨🌟 ✨🌟✨🌟 شمه ای از فضائل ، مقامات و زندگینامه حبیبه صاحب الزمان حضرت سلام الله علیها ... ✅پدرش به فدايش يكي از فضايل (عليها السلام) اين است كه پيامبر(صلّى الله عليه وآله وسلَّم) در موارد متعدد، در شأن او فرمودند: "فِداها اَبْوها؛ پدرش به باد."(195) اين تعبير بيانگر اوج مقام ارجمند حضرت (سلام الله عليها) است كه پيامبر اكرم(صلّى الله عليه وآله وسلَّم) در ایشان فرموده اند از آنجایی که معصوم نمیکند و امام هم برای شخصی و شانی پایین تر از خودش نمیشود که این خود 👈معصوم بودن اهل بیت علیهم السلام را داراست.👉 در مورد (سلام الله عليها) نيز نظير اين مطلب از پدرش (عليه السلام) روايت شده، در اين راستا به ماجراي جالب زير توجه كنيد: عصر امام (عليه السلام) بود، روزي جمعي از براي دريافت پاسخ از سؤال هاي خود، به مدينه وارد شدند تا به محضر امام كاظم(عليه السلام) برسند، آن حضرت در مسافرت بودند، نظر به اينكه آنها ناگزير به مراجعت بودند، پرسش هاي خود را نوشتند و به افراد خانواده امام كاظم(عليه السلام) تحويل دادند تا در سفر بعد، به آن نائل شوند، مدتي بعد هنگام خداحافظي، ديدند (سلام الله عليها) پاسخ پرسش هاي آنها را نوشته و آماده كرده است، آنها شادمان شدند و آن پاسخ ها را دريافت كردند و به سوي وطن رهسپار شدند، در مسير راه به امام (عليه السلام) برخورد نمودند، و ماجرا را به عرض آن حضرت رساندند، امام كاظم(عليه السلام) آن نوشته را از آنها طلبيد و كرد، پاسخ هاي حضرت معصومه (سلام الله عليها) را درست يافت، بار فرمودند: "فِداها اَبْوها؛ پدرش به باد." با اينكه حضرت معصومه (سلام الله عليها) در آن هنگام خردسال بود، اين ماجراي جالب نيز، ما را به عظمت ويژه حضرت معصومه (سلام الله عليها) از نظر علم و معرفت آشنا مي كند، ‌و در جاي خود و است.(196) 📚(195) ـ‌اين مطلب از جمله در بحار، ج 43،‌ص 86 و 88 نقل شده است. (196) ـ اقتباس از كتاب كريمة اهل بيت،‌تأليف علي اكبر مهدي پور، ص 63 و 64 🌹🌷🌹🌷🌹
38.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کلیپ بسیارمهمی که منتظرش بودید... ⁉️ اثرگذارترین شخصیت صد سال آینده چه کسی است؟ ♨️ یک نفر مثل او پیدا نمی‌کنید... ⁉️ از مهم‌ترین شئون عاقبت‌بخیری از دیدگاه ... ⁉️ کبیر زمان کیست؟ ♨️ توصیف از زندگی رهبری ‼️ماجرای انگشتر رهبری 💢 نظر دبیرکل وقت سازمان ملل درخصوص آیت‌الله 🔴 حتی یک نقطه خاکستری در زندگی او نیست ‼️ کسی که عبادت او یک را مجذوب می‌کند ‼️ کسی که سطح اش حیرت آور است 💢 کسی که سخنرانی او در کنگره حافظ حتی پس از ۳۰ سال، نطق ادبی برگزیده است... ♨️ تسلط حیرت‌آور در بحث زبان و ترجمه 🔴 رفتار پدرانه حتی برای معترض‌‌... 💢 گوش تان به فرمان باشد... ‼️ نظر آیت‌الله بهجت درخصوص رهبری 🔰 برشی از سخنرانی
از خیابان آرام آرام در حال گذر بودم!🤔 . 🌷اولین کوچه به نام شهید همت؛ محمد ابراهیم با صدایی آرام و لحنی دلنشین... نامم را صدا زد! گفت: توصیه ام بود! چه کردی؟... جوابی نداشتم؛ سر به زیر انداخته و گذشتم...😞 . 🌷دومین کوچه شهید عبدالحسین برونسی؛ پرچم سبز سلام الله علیها بر سر این کوچه حال و هوای عجیبی رقم زده بود! انگار همین جا بود... عبدالحسین آمد! صدایم زد! گفت: سفارشم توسل بود به حضرت زهرا و رعایت خدا... چه کردی؟ جوابی نداشتم و از 😓 از کوچه گذشتم... . به سومین کوچه رسیدم! 🌷شهید محمد حسین علم الهدی... به صدایی ملایم،اما محکم مرا خواند! گفت: و در کجای زندگی ات قرار دارد؟ چیزی نتوانستم جواب دهم! با چشمانی که گوشه اش نمناک شد! سر به گریبان؛ گذشتم... . به چهارمین کوچه! 🌷شهید عبدالحمید دیالمه... آقا وحید بر خلاف ظاهر جدی اش در تصاویر و عکس ها! بسیار مهربان و آرام دستم را گرفت؛ گفت: چقدر برای روشن کردن مردم! کردی؟! برای خودت چه کردی؟! برای دفاع از !؟! همچنان که دستانم در دستان شهید بود! از او جدا شدم و حرفی برای گفتن نداشتم... . 🌷به پنجمین کوچه و شهید مصطفی چمران... صدای نجوا و شهید می آمد! صدای و ناله در درگاه پروردگار... حضورم را متوجه اش نکردم! شدم، از رابطه ام با پروردگار... از حال معنوی ام... گذشتم... . 🌷ششمین کوچه و شهید عباس بابایی... هیبت خاصی داشت... مشغول تدریس بود! مبارزه با ، نگهبانی ... کم آوردم... گذشتم... . هفتمین کوچه انگار بود! بله؛ شهید ابراهیم هادی... انگار مرکز کنترل دل ها بود!! هم ! هم ! هم ! مراقب دل های دختران و پسرانی بود که در خطر لغزش و تهدیدشان می‌کرد! را دیدم... از کم کاری ام شرمنده شدم و گذشتم... . 🌷هشتمین کوچه؛ رسیدم به شهید محمودوند... انگار پازوکی هم کنارش بود! پرونده های دوست داران شهدا را می‌کردند! آنها که اهل به وصیت شهدا بودند... شهید محمودوند پرونده شان را به شهید پازوکی می سپرد! برای ارسال نزد ... . پرونده های باقیمانده روی زمین! دیدم وساطت میکردند،برایشان... . اسم من هم بود! وساطت فایده نداشت... از تا ! فاصله زیاد بود...😭😭😭 . دیگر پاهایم رمق نداشت! افتادم... خودم دیدم که با چه کردم! تمام شد... . از کوچه پس کوچه های دنیا! بی شهدا، نمی توان گذشت... 📣 از انتشار این متن کوتاهی نکنید •┈••✾🍃🦋🍃✾••┈• خادمین امیرالمومنین علیه السلام https://eitaa.com/khademineAmiralmomenin