eitaa logo
کمیته مرکزی خادمین شهدا سپاه و بسیج
18هزار دنبال‌کننده
14.7هزار عکس
2.9هزار ویدیو
86 فایل
ادمین محتوایی جهت ارسال گزارشات و محتوا: @KhademResane_Markazi ادمین پاسخگو جهت ارتباط و سوال در مورد خادمی، کمیته مرکزی و کمیته های استانی خادمین شهدا: @shahidanekhodaiy110
مشاهده در ایتا
دانلود
گمشده دارم.. چه کس دارد خبر ؟ از شقایق های مفقود الاثر .. !؟ @khademinekoolebar
آنها ... بارِ سفر ، بستند و رفتند ... و ما امّا دل ‌بسته شدیم به مسافرخانه دنیا ! #گاهی_نگاهمان_کنید @khademinekoolebar
ما داغـدارِ قبـور خراب مدینـه ‌ایـم چشـم انتظار منتقـم آل حیـــدریـم روزی رسد زسینه غم آزاد می‌کنیم همـراه منتقـم حـرم آبـاد می‌ڪنیم #تخریب_بقیع #اللهم_عجل_لولیک_الفرج @khademinekoolebar
: ماها اسیر مادّه‌ایم؛ نگاه ما، چشم ما فقط مظاهر و نشانه‌های مادّه را مشاهده میکند؛ برای همین هم هست که به اینها دل میبندیم، زیبایی‌های مادّی ما را به خود جذب میکند، چشم ما بیش از این را نمیبیند وقتی در محیط مادّی گرفتار میشود. اگر معنویّت را افزایش دادیم، را بالا بردیم، تقرّب الی‌الله را جدّی گرفتیم، برای کار کردن را تمرین کردیم و پیش رفتیم، آن روح زلالی که در شما پیش می‌آید، موجب میشود که چشمها باز بشود به مناظر زیباتری، والاتری، عالی‌تری از آنچه از این زیبایی‌ها و مطلوبهای دنیوی در دنیا ما مشاهده میکنیم. اگر زین خاکدان پست روزی بَر پری، بینی که گردونها و گیتی‌ها است مُلک آن‌جهانی را ‌‌‌ منظور از این «مُلکِ آن‌جهانی» فقط بهشت نیست، فقط قیامت نیست؛ در همین دنیا هم هستند و بودند افرادی که با چشم حقیقت‌بین، با چشم معنوی‌نگر حقایقی را در این دنیا دیدند و زندگی خوشی را گذراندند با نگاه به آن مناظر معنوی و الهی و نعمتهای برتر خداوندی؛ به این چیزهایی هم که ماها به آنها پابندیم، غالباً بی‌اعتنا بودند، توجّه نداشتند. ۹۷/۳/۳۰ @khademinekoolebar
مراسم وداع با پیکر مطهر #شهید_مدافع_حرم #شاهرخ_دایی_پور امروز(یکشنبه) همزمان با نماز ظهر در معراج شهدا آدرس: تهران ضلع جنوب پارک شهر، انتهای خیابان بهشت ، کوچه معراج @khademinekoolebar
نگاهتـان وجودمان را از عشـق لبریز می‌کـند ما عاشق نگاهِ یـاران هستیم.... @khademinekoolebar
خیلی اصرار کردم تا بگوید گفت: باشه وقتی رفتیم بیرون. گفتم امکان نداره، باید همین جا توی حموم به من بگی. قسمم داد و گفت: تا من زنده ام نباید واسه ی کسی تعریف کنی ها. (زخم طناب بود روی هر دو شانه اش...از بس پیکر #شهدا راآورده بود عقب) #شهید_مهدی_باکری @khademinekoolebar
همسر #شهیدمدافع_حرم_مجید_صانعی : یک هفته مانده بود به رفتنش گفت: خواب دیدم #شهید می‌شوم در معرکه ای بودم که #شهید_همت و #باکری بالای سرم آمدند یکی داشت با عجله به سمتم می‌آمد که #شهید_همت به او گفت نزدیک نشو او از ماست و من #شهید شدم... @khademinekoolebar
الاغ و گوجه فرنگی/ روایتی شیرین از تابستان 62 با تعدادی از نیروهای تیپ زرهی سپاه اصفهان درشمال مریوان بودیم. محل استقرارمان بین تنگه ای قرار داشت که فاصله کمی با دریاچه مریوان (زریوار) داشت. روستایی هم در یک کیلوتری ما واقع بود که سکنه آن به دلیل قرار گرفتن زیر گلوله مستقیم توپخانه دشمن، خانه و زندگی خود را رها کرده و رفته بودند. در آن منطقه بدون اینکه نیروهای دشمن خبر داشته باشند ، بین صخره ها کمین گرفته بوذیم و نقل و انتقالات آن ها را زیر نظر داشتیم. شهر عراق هم فاصله چندانی با ما نداشت و در شب، روشنایی چراغ های شهر را می دیدیم. گاه و بیگاه حرکت گروه های کوچک و بزرگ خانواده های رانده شده و فراری را به داخل خاک ایران زیر نظر داشتیم . به ما گفته بودند کاری به تردد این دسته ها که زن و بچه همراه داشتند نداشته باشیم، اما ورود و تعداد آنها را به پست های بعدی اطلاع میدهیم که بازرسی شوند. این زیر نظر داشتن و اطلاع دادن به این علت بود که عوامل نفوذی و جاسوسان دشمن را قبل از هرگونه ضربه و خرابکاری شناسایی و دستگیر کنند. بسیار هم تاکید شده بود که تحت هیچ شرایطی به نزدیک نشویم تا از وجود ما در بین آن صخره ها آگاه نشوند. یک روز صبح در بین صخره ها موضع گرفته بودم و با دوربین در حال دید زدن بودم که تکان های محسوس چیزی در میان علفزار انبوهی نظرم را جلب کرد. فاصله حدود پانصد متر بود. شیشه های دوربین را تمیز کردم و دوباره نگاه کردم. ارتفاع علف ها بلند بود و هرچه تلاش کردم نتوانستم جسمی را که تکان میخورد کامل ببینم. فقط حرکت قسمت بالای آن را می دیدم که قابل تشبیه به چیزی نبود. ابتدا خیال کردم یا از نیروهای است که برای و آمده است، اما حرکت و تکان های هماهنگی که انجام می داد، از این حدس دورم کرد. سر وصدای ورود یک گروه بزرگ رانده شده، باعث شد ازآن منحرف شوم و اقدام به بررسی و گزارش ورود آنها کنم . از گروه رانده شد که فارغ شدم، دوباره حرکت آن جسم به خاطرم آمد و با دوربین چشم به آن دوختم . باز هم همان رفت و آمد یکنواخت و حرکات هماهنگ بود. تا عصر چندین بار نگاه کردم و بالاخره طاقت نیاوردم و موضوع را با که فرمانده قسمتی از واحد بود، درمیان گذاشتم اما او جدی نگرفت و با دادن هشدارهای مجدد، تاکید کرد که به آن نزدیک نشوم. با وجود اینکه هشدارهای لازم را از اسماعیل شنیده بودم، اما کنجکاوی فهمیدن آن شیء و تکان های هماهنگش دست از سرم برنمی داشت وهر لحظه بیشتر تحریک میشدم که خودم را به آن بوته زار برسانم و موضوع را کشف کنم. با همین تحریک و گمان دست به گریبان تا اینکه هوا تاریک شد. شام را با بچه ها در سنگر خوردم و با برداشتن دوتا نارنجک بدون اینکه جلب توجه کنم از سنگر بیرون آمدم. تصمیم خودم را گرفته بودم که آن شب هر طور شده پی به موضوع ببرم. به همان سینه کش رفتم و درحالی که در یک دستم نارنجک و در دست دیگرم کلت بود، آرام شروع به حرکت سینه خیز به سوی علفزار کردم. ترس و تاریکی و دشمن، دست به دست هم داده بود و هرچه جلوتر می رفتم التهابم را بیشتر می کرد. بالاخره به کنار علف ها رسیدم و با خواباندن یک طرف صورتم روی علف های خیس و خنک زمین و با رفع خستگی، دوباره به حرکتم ادامه دادم. با شنیدن صداهایی خفه که با صدای دو سه ضربه اصابت شلاق همراه بود، از حرکت ماندم. حواسم را بیشتر جمع کردم. مقداری دیگر که جلو رفتم، دوباره همان صدا و ضربات را شنیدم. صدا، صدایی شبیه به خرناس یک حیوان بود، اما صدای شلاق را نمیتوانستم حدس بزنم مربوط به چیست. فکر و خیال های متفاوتی به ذهنم می رسید. اگر است و درحال بازجویی هستند، پس چرا ناله نمی کند؟ اگر دهانش را بسته اند، پس چرا صدای بازجویان به گوش نمیرسد؟ بالاخره با همین خیالات به سینه خیز رفتن ادامه دادم تا اینکه خرناس ها و ضربات شلاق را به وضوح از پشت یک لایه علف می شنیدم. لوله کلتم را آهسته بین علف ها قرار دادم و خیلی آرام مقداری از آنها را عقب زده که یکباره هیکل گنده و سیاهی که روی زمین خوابیده بود،باخرناس بلندی از زمین بلند شد و درست بالای سرم ایستاد. اول فکر کردم خرس است و قصد شلیک به آن را داشتم که با دیدن چهارپایش که روی زمین قرار داشت، فکرم به قاطر و اسب و الاغ رفت. با این نیت میخواستم از جا برخیزم که یک مرتبه ترس دیگری به جانم چنگ انداخت. با خودم گفتم نکند کفتار باشد و امانم ندهد. با این حدس، یواش یواش از حالت به رو خوابیده بیرون آمدم وبا یک نیم چرخش، سینه و صورتم را بالا آوردم و شروع به برانداز او کردم. خوب که نگاه کردم، بی اختیار خنده ام گرفت. چون، هم حیوان را شناختم و هم علت ضربه های شلاق را فهمیدم.
حیوان کذایی الاغ بود و صدای ضربه های شلاق هم از اصابت دمش به بدن و پاهایش برای فراری دادن حشرات بود. خودم را از زیر دست و پایش بیرون کشیدم و مشغول دست کشیدن به سر و گوشش شدم. در تاریک روشن شب، محوطه ای دو سه متری را دیدم که علف هایش با رفت و آمد وخوابیدن الاغ کاملا خوابیده بود.ارتفاع علف های پامال نشده تا سینه ام می رسید. همانطور نشسته چند قدم جلو رفتم و از بین علف های پامال نشده نگاه کردم که چشمانم باز ماند. در فاصله نزدیکی از آن محل که شیب زیادی داشت و تا ادامه پیدا می کرد، نفراتی در حال رفت و آمد بودند و تعدادی در بین آنها دیده می شد. مقداری دیگر که جلو رفتم نجواهای گنگی هم به زبان های عربی و کردی شنیدهم. دلم میخواست نزدیک تر شوم و بیشتر اطلاعات کسب کنم، اما ترسیدم که متوجه حضورم شوند و کار بیخ پیدا کند. تا جایی که چشمانم در تاریکی تشخیص می داد، تعداد نفرات و ماشین ها سنگر ها را شناسایی و در دفترچه کوچکی یادداشت کردم و آماده بازگشت شدم. ابتدا قصدم این بود که الاغ را به طریقی از آن جا فراری بدهم ، اما بعد پشیمان شدم و تصمیم گرفتم کاری با او نداشته باشم. دستی به سر و گردن او کشیدم و به صورت خمیده برگشتم. هنوز چند قدمی نرفته بودم که صدای سم ها و اصابت بدنش به علف هارا در پشت سرم شنیدم. سر که به عقب چرخاندم او را دیدم دنبالم در حرکت است . لبخندی زدم و به راهم ادامه دادم . فکر می کردم به جای خودش باز می گردد، اما تا کنار سنگر دنبالم آمد و در میان نگاه ها و خندیدن متعجب بچه ها کنارم ایستاد. موضوع را از سیر تا پیاز برای و بچه ها که نگران غیبتم شده بودند تعریف کردم و بدست آمده را دادم. اطلاعات خیلی کارساز شد. و اما الاغ لخت و بی پالان بود. پتویی روی گرده اش می انداختیم و گاه و بی گاه با آن بار کشی میکردیم. تا اینکه در گشت شبانه ای که یک شب در داخل روستا داشتیم، در حیاط خانه ای پالان و افساری دیدیم و با گذاشتن آن بر پشتش رسما خرش کردیم . آن الاغ به قول بچه ها، همیشه کنار سنگر ما پارک بود و هر وقت احتیاج به بارکشی بود، از آن استفاده می شد. . . @khademinekoolebar
#سردارشھید_علیرضابلباسے : مـردم ... مـا خلـق شدیم تا روح را به پـرواز درآوریم، این پـرواز و عـروج بدون ویرانی جسم امکان ندارد، سنگین شدن و تن پروری بال پـرواز انسان را می شکند. @khademinekoolebar
برخی رویداد‌های مهم دهم تیرماه در • اجرای عملیات ایذایی ظفر ۴ در منطقه عملیاتی فکه توسط ارتش جمهوری اسلامی (۱۳۶۴ ه.ش) • آزادسازی مهران (۱۳۶۵ ه.ش) • بازپس‌گیری ماووت توسط نیرو‌های عراقی (۱۳۶۷ ه.ش) • شهادت شهیده نسرین افضل (استان فارس، شهرستان شیراز) (۱۳۶۱ ه.ش) • شهادت شهید محمد جمشیدی آرانی (استان اصفهان، شهرستان آران) (۱۳۶۳ ه.ش) • شهادت شهید مهدی عاصی تهرانی فرمانده مهندسی رزمی جهاد سازندگی استان تهران (استان تهران، شهرستان ری) (۱۳۶۵ ه.ش) • شهادت شهید حسین قنبری نیاکی (استان مازندران، شهرستان آمل) (۱۳۶۵ ه.ش) • شهادت شهید علی اصغر صفرخانی فرمانده لشکر ۲۷ محمد رسول‌الله (ص) گردان ویژه شهادت (استان البرز، شهرستان کرج) (۱۳۶۵ ه.ش) • شهادت شهید حسین سحرخیز (استان مازندران، شهرستان آمل) (۱۳۶۵ ه.ش) • شهادت شهید علی عرب نصرت‌آبادی (استان کرمان، شهرستان زرند، روستای شاه جهان‌آباد) (۱۳۶۵ ه.ش) • شهادت شهید هدایت آزاد شهابى (استان مازندران، شهرستان ساری) (۱۳۶۵ ه.ش) • شهادت شهید سید احمد کریمیان (استان مازندران، شهرستان بابلسر) (۱۳۶۵ ه.ش) • شهادت شهید علی حاجبی قائم‌مقام ستاد لشکر ۴۱ ثارالله (استان هرمزگان، شهرستان رودان) (۱۳۶۵ ه.ش) • شهادت شهید علی یادگاری (استان مازندران، شهرستان چالوس) (۱۳۶۵ ه.ش) • شهادت شهید حسین ارشدی (استان گیلان، شهرستان فومن، دهستان گشت) (۱۳۶۵ ه.ش) • شهادت شهید جلیل محدثی‌فر فرمانده گردان یاسین تیپ ۲۱ امام رضا (ع) (استان خراسان رضوی، شهرستان مشهد) (۱۳۶۶ ه.ش) • شهادت شهید قاسم محمدی (استان مازندران، شهرستان آمل) (۱۳۶۶ ه.ش) @khademinekoolebar
مادر #شهید_مدافع_حرم_عباس_آسمیه : یک روز قبل از رفتن به سوریه به من گفت: مادر، من از هر کدام از #شهیدان چیزی را یاد گرفته ام اگر روزی نبودم به دوستان و آشنایان بگویید این کتاب ها را مطالعه کنند و با درس گرفتن از منش و رفتار #شهدا زندگی خود را به جلو ببرند. #سالروز_ولادت @khademinekoolebar
همسر : همیشه می‌گفت سعادت این دنیا و آن دنیا در حرکت در مسیر است و تأکید می کرد از پیروی کنید. هر چه و مقتدای ما گفتند همان است و یا حتی یک اشاره کوچکی هم به یک مطلب داشتند باید همان صحبت اجرا شود... @khademinekoolebar
انتخاب دوره های خادمی شهدا در راهیان نور غرب؛ تابستان 97 بسم رب الشهدا و الصدیقین با توجه به آغاز زمان اجرای دوره های خادمی شهدا و تعریف بازه ها در سایت از تمامی خادمین برادر پذیرفته شده دعوت به عمل می آید تا با مراجعه به صفحه شخصی خود در سایت خادمین به آدرس khademin.koolebar.ir درقسمت برنامه های جاری کمیته خادمین؛ برنامه های جدید؛ اعزام دوره راهیان نور غرب کشور 97 ؛ گزینه « » دوره ی مورد نظر خود را نمایند. لازم به ذکر است این انتخاب به معنی قطعی شدن اعزام نخواهد بود و انتخاب نهائی توسط مسئول کمیته خادمین استان صورت می پذیرد. همچنین خادمین پس از تایید " " به صورت مستمر از کمیته استان خود جهت تایید و اعزام پیگیری نمایید. ✨نکات مهم: ۱- اعزام به یادمان های ملی غرب همان طور که قبلا اعلام شده، ویژه برادران می باشد. ۲- در صورت عدم رویت برنامه جاری ویا درج نمرات مصاحبه و همچنین عدم درج نتیجه گزینش، با دفاتر کمیته های استانی تماس بگیرید( شماره کمیته های استانی در سایت خادمین درج شده است) ۳- خادمین منتخب جهت اعزام به برنامه ها، حتما قبل از اعزام از شهرهای خود، آئین نامه اعزام (مندرج در اطلاعیه بعدی) را مطالعه و نسبت به روند اعزام، تسویه حساب، و .. توجیه شوند. باتشکر کمیته مرکزی خادمین شهدا @Khademinekoolebar
بسمه تعالی با توجه به آغاز اعزام های خادمین شهدا به راهیان نورغرب کشور، آیین نامه اعزام خادمین شهدا به شرح ذیل اعلام می گردد. از تمامی خادمین اعزامی عزیز خواهشمندیم قبل از اعزام حتما این اطلاعیه را مطالعه فرمایند. 1- نحوه اعلام حضور در برنامه ها توسط خادمین برادر بازه های خادمی در مناطق و یادمانهای غرب کشور تعریف شده و در سایت خادمین قابل دسترس برای خادمین گرامی می باشد.خادمین عزیز با مراجعه به صفحه شخصی خود در سایت و اطلاع از برنامه ها درقسمت ، در صورت تمایل در مقابل همان برنامه، گزینه «می آیم» را فعال می نمایند. (لازم به ذکر است این انتخاب به معنی قطعی شدن اعزام نخواهد بود و انتخاب نهائی توسط مسئول کمیته خادمین استان صورت می پذیرد.) تبصره الف) اولویت اعزام با خادمین سال اولی می باشد. تبصره ب) خادمین به طور همزمان می توانند چند طرح را به صورت اختیاری و به دلخواه انتخاب نمایند و حضور در طرح ها در صورت عدم تداخل زمانی و مکانی و به شرط تائید نهائی توسط کمیته استانی، امکان پذیر می باشد. تبصره ج ) تعیین دوره در سایت خادمین مخصوص برادران است. 2- نحوه انتخاب نهائی خادمین توسط کمیته های استانی انتخاب نهایی خادمین و اعزام ایشان در طرحهای ملی توسط کمیته های استانی انجام می پذیرد و براساس ملاک ها و امتیازهای خادمین خواهد بود (البته اولویت با خادمین سال اولی می باشد.) در صورتی که خادمی در یک طرح انتخاب شود، پس از هماهنگی با کمیته های استانی در تاریخ معین شده، خود را به مسئول قرارگاه مرکزی خادمین در طرحهای ملی معرفی نماید. تبصره الف:جهت دریافت تائید نهایی برای اعزام با کمیته استان تماس بگیرید تبصره ب: در طرحهای ملی در صورت عدم تائید نهایی خادم در سایت توسط مسئولین کمیته های استانی، به هیچ عنوان خادم اعزامی پذیرفته نخواهد شد و مسئولیت اعزام خادم به عهده کمیته های استانی و شخص خادم خواهد بود. تبصره ج: خادمین تائید شده پس از کسب اطلاع از دوره تایید شده، بایستی در زمان تعیین شده با داشتن مدرک شناسایی (کارت ملی یا گواهی نامه یا شناسنامه جدید ) خود را به مسئول قرارگاه خادمین در منطقه معرفی نمایند. تبصره د: به منظور جلوگیری از اتلاف بیت المال خادمین انصرافی حتما عدم حضور خود را به اطلاع کمیته استان برسانند تا خادم جدید جایگزین گردد( در صورت عدم حضور بدون اطلاع قبلی؛ صفحه شخصی خادم غیر فعال خواهد شد. 3- نحوه اعزام خادمین در طرحهای ملی پس از تائید نهایی توسط کمیته های استانی و کسب اطلاع از تایید استان ، خادمین منتخب نسبت به تهیه بلیط رفت به منطقه اقدام می نمایند. تمامی خادمین موظف هستند هنگام اعزام شماره کارت بانکی خود را همراه داشته باشند.( هزینه رفت تا قرارگاه اعزام به عهده خادمین و هزینه بین یادمانی و بازگشت بر عهده کمیته مرکزی خادمین شهدا می باشد. تبصره الف(مهم): آدرس از طریق اطلایه های بعدی در کانال و سایت خادمین اطلاع رسانی خواهد شد. تبصره ب: خادمینی که بدون داشتن تائید استان ، به قرارگاه مرکزی خادمین در منطقه مراجعه نمایند به هیچ عنوان پذیرش نخواهند شد. 4- نحوه تسویه حساب خادمین در طرحهای ملی با توجه به منابع مالی مصوب شده، فقط تهیه بلیط بازگشت بر اساس نرخ اتوبوس معمولی و قطار معمولی به عهده قرارگاه مرکزی می باشد. هزینه رفت تا منطقه به عهده خود خادم و هزینه اعزام ازقرارگاه تا یادمان و بازگشت ازمنطقه تا استان به عهده قرارگاه است. تبصره الف) هزینه های خادمی از قبیل هزینه های برگشت،تجهیز و ... فقط به خادمینی تعلق خواهد گرفت که تمامی ایام دوره خود را در مکان مأموریت خود که در حکم ایشان درج شده است، حضور داشته باشند. خادمینی که کمتر از 8 روز در یادمان خود باشند و به هر دلیلی (موجه و یا غیر موجه) مکان مأموریت خود را ترک نمایند، به هیچ عنوان هزینه های خادمی به ایشان تعلق نخواهد گرفت و شرعا و قانونا مکلف به عودت وسایل و اقلام تحویلی هستند. تبصره ب) در صورتی که خادمی در برنامه های قبلی از کمیته های استانی تجهیرات تحویل گرفته، موطف می باشد که آنها را به همراه داشته باشد و حق دریافت مجدد تجهیزات ندارد. تبصره ج: خادمین گرامی در زمان پذیرش در قرارگاه باید مقصد برگشت خود را معین و به قرارگاه مرکزی اعلام نمایند تا جهت تهیه بلیط برگشت توسط قرارگاه مرکزی خادمین اقدام لازم صورت پذیرد. به حول و قوه الهی و به مدد شهدا و با دعای خیر همه خادمین گرامی سالی پر از خیر و برکت در عرصه راهیان نور شاهد باشیم ان شاالله تعالی... و من الله التوفیق قرارگاه مرکزی خادمین راهیان نور 1397.04.11 Khademin.koolebar.ir @Khademinekoolebar
کمیته مرکزی خادمین شهدا سپاه و بسیج
ڪُلّٰناٰ بِفِداٰڪِ یاٰ زَیْنَبُـــــ سَلامٌ الله علیها 🌹تشییع پیکر مطھر یک شهید ازشهدای مـــــــــدافــــــــــــــــــع حـــــــــــرم از لشڪـــــــــــــر زینــــــــــبـــــــیــــــون🌷 زمان: چهارشنبه۹۷/۰۴/۱۳ ساعــــــت۱۸:۰٠ از مسجد امام حسن عسڪری (ع) به سمت حــــرم مطھــــــر و سپس تدفیــــــن در قطــــــــــــــــــــــعه٣١ شھــــــــــــــدای مدافــــع حـــــــرم بھــشت معصومــــه سَلامٌ‌الله‌علیها @khademinekoolebar
کمیته مرکزی خادمین شهدا سپاه و بسیج
ڪُلّٰناٰ بِفِداٰڪِ یاٰ زَیْنَبُـــــ سَلامٌ الله‌علیها تشییع پیکر مطھر شھیــد مدافع حرم محـــــــــــــمد ابـــــــــــــࢪاهیم ࢪشیـد زمان: پنجشنبه۹۷/۰۴/۱۴ ساعت۰۹:۰۰صبح از مسجد امام حسن عسڪـــــری (ع) به سمت حــــرم مطھــــــــــر و سپس تدفـن گلزار شھــدای علی‌بن‌جعفر(ع) هُمْ @khademinekoolebar
🌼🌺🍃🍂✨ 🌺🍃🍂✨ 🍃🍂✨ 🍂✨ ✨ (ره): این وصیت نامه هایی که این عزیزان می نویسند مطالعه کنید، پنجاه سال عبادت کردید و خدا قبول کند ،یک روز هم یکی از این وصیت نامه ها رو بگیرید و مطالعه کنید و فکر کنید.... 🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹 🇮🇷 🌹🇮🇷🌹🇮🇷 شهید « » در تاريخ 1/10/1348 در قناتغستان ماهان ، در خانواده اي مذهبي و متدين بدنيا آمد. مشغول تحصيل در حوزه‌ علميه بود که به‌عنوان در حضور يافت. بيست‌وسوم خرداد 1367، در بر اثر اصابت تركش ‌به رسيد. بخشی از این والامقام که به یادگار مانده است، در ادامه می‌خوانیم: «الحمدالله الذي هدانا لهذا و ما كنا لنهتدي لو لا ان هدانا الله و لا تحسبن الذين قتلوا في سبيل الله امواتا بل احياء عند ربهم يرزقون» خدايا ، از تو مي خواهم كه را نصيبم كني، شهادتي كه تنها در راه تو باشد. خدايا چنين توفيقي را به ديگر بندگانت نيز عنايت فرما. و شما اي بندگان خدا و اي مردم مسلمان و اي مردم ايران، به نداي «هل من ناصرينصرني» زمان پاسخ گوييدو بدانيد كه خداوند به ما و جنگ ما احتياج ندارد و اين ما هستيم كه به جنگ احتياج داريم ، چرا كه خداوند دين خود را ياري مي كند. اما پيام من به منافقين! اي منافقين از خدا بي خبر دست از خيانت به ميهن و برداريد ، چرا كه خدا شما را به عذابي دردناك گرفتار ميكند. که می فرماید :«و يعذب المنافقين و المنافقات و ...». اي مردم شهيد پرور ايران ، دست از حمايت برنداريد و با كفار و منافقين مبارزه كنيد، به خانواده هاي شهدا،‌معلولين و مفقودين سر بزنيد و آنان را دلداري دهيد. را فراموش نكنيد و ديگر وصيت مي كنم شما را به وصيت علی (ع) كه فرمود : «اوصيكم بتقوي الله و نظم امركم». اما پدر و مادر عزيزم ، در مرگ من صبر كنيد كه : «ان الله مع الصابرين» و اگر گريه كنيد بر (ع) و در مراسم عزاداري و براي رضاي خدا و بر مظلوميت امام حسين (ع) گريه كنيد، نه بر من. شما ای خواهران عزيزم ، خود را همچون گذشته حفظ كنيد و با بي حجابان و دشمنان اسلام مبارزه كنيد. شما برادران عزيز به تحصيل خود ادامه دهيد و سعي كنيد خود را در و به جماعت بخوانيد. اما ای اقوام و آشنايان؛ شما هم در هر حال را فراموش نكنيد و با هم مهربان باشيد. @khademinekoolebar
قالَ الإمامُ جَعْفَرُ بنُ محمّد الصّادقُ (علیه السلام) : قَضاءُ حاجَهِ الْمُؤْمِنِ أفْضَلُ مِنْ ألْفِ حَجَّه مُتَقَبَّله بِمَناسِكِها، وَعِتْقِ ألْفِ رَقَبَه لِوَجْهِ اللهِ، وَحِمْلانِ ألْفِ فَرَس فى سَبیلِ اللهِ بِسَرْجِها وَلَحْمِها حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) فرمودند: برآوردن حوائج و نیازمندى هاى مؤمن از هزار حجّ مقبول و آزادى هزار بنده و فرستادن هزار اسب مجهّز در راه خدا، بالاتر و والاتر است أمالى الصدوق: ص 197 @khademinekoolebar
قالَ الإمامُ جَعْفَرُ بنُ محمّد الصّادقُ (علیه السلام) : مَنْ قَرَءَ الْقُرْآنَ فِى الْمُصْحَفِ مُتِّعَ بِبَصَرِهِ، وَخُنِّفَ عَلى والِدَیْهِ وَإِنْ كانا كافِرَیْنِ. حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) فرمودند: هر كه قرآن شریف را از روى آن قرائت نماید بر روشنائى چشمش افزوده گردد; و نیز گناهان پدر و مادرش سبک شود گرچه كافر باشند وسائل الشیعه: ج 6 ص 204 ح 1 @khademinekoolebar
ale-yasin-mahdi-mirdamad.mp3
2.37M
سَلامٌ عَلى آلِ یسَّ اَلسَّلا مُ عَلَیْكَ یا داعِىَ اللَّهِ وَ رَبّانِىَّ آیاتِهِ.... زیارت با نوای حاج سید مهدی میرداماد @khademinekoolebar