💠احادیث مهدوی💠
🔸 امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف :
دختر رسول خدا براى من سرمشقى نیکو است.
📚 الغیبه شیخ طوسى/ص286
✍🏼 اگر الگوی زندگی زنان و مردان جامعه ما حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها باشد و صبر و متانت و مدارا و ... چاشنی رفتار ما شود، بسیاری از ناهنجاریهای جامعه کم خواهد شد.
#احادیث_مهدویت
#حدیث_هفتاد_و_هشتم
╭•••─────♡─────•••╮
@khademinkhaharalborz18
╰•••─────♡─────••╯
#عاشقانه_شهدایی💚
روز خواستگاری سر صحبت را باز کرد و اول از هر چیز گفت:«دوست دارم طوری زتدگی کنیم که زمینه ساز ظهور حضرت مهدی باشه.» حرف های دیگری هم ز، اما همین یک جمله در کنار خوش خلقی، متانت و خنده رو بودن آقا موسی کافی بود تا بله را از زبان من بشنود و با هم بنشینیم پای خطبه ی عقد. وقتی خواستیم عروسی کنیم، تصمیم گرفتیم به جای برگزاری مراسم برویم مکه. مرداد سال ۱۳۸۸ بود که زیارت خانه ی خدا قسمت مان شد. از زیارت که برگشتیم یک مهمانی ساده گرفتیم و بعد هم رفتیم خانه ی خودمان.
مگر سابق که این سالن ها نبود، این چیز ها نبود، توی دو تا اتاق کوچک جشن می گرفتند،مهمان ها می آمدند شیرینی می خوردند، ازدواج ها بی برکت تر از امروز بود؟ عزت دختر ها مگر کمتر از امروز بود که حالا باید حتما بروند توی این سالن های بزرگ! عیبی ندارد، من مخالفتی نمی کنم با این سالن ها؛ من با تشریفات مخالفم.
#شهید_موسی_جمشیدیان
•---••♡••🇮🇷••♡••---•
@khademinkhaharalborz18
#احکام_شرعی
👤بعضی از مردم فکر میکنن که سقط جنین تا حدود 4 ماهگی که روح در بچه دمیده نشده اشکال نداره ، این حرف درسته؟
📨✍🏻 طبق نظر همه مراجع : سقط جنین در هر سنی که باشه حرامه.
تفاوت سن جنین فقط باعث میشه مقداره دیه و جریمه این گناه فرق کنه.
پن: سقط جنین حرام و از گناهان کبیره است. توی قرآن هم (۳۱ اسراء و ۱۵۱ انعام) از این گناه بزرگ نهی شده. سقط در روایات قتل گفته شده، موجودی که نمیتونه از خودش دفاع کنه، گناه داره مورد چنین جنایت هولناکی قرار بگیره..💔
#احکامروز
#حکمشماره44
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
@khademinkhaharalborz18
(وصیت هفتادم)
📜وصیت نامه شهید حسین صفوی نژاد:
دعایم کنید و طلب آمرزش از خدای بزرگ که خدا گناهان و خطاهایم را ببخشد. به هیچ وجه رضایت ندارم که قطره اشکی بر مزارم ریخته شود، چرا که خدای تبارک و تعالی در قرآن می فرماید:"و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتاً بل احیا عند ربهم یرزقون. بارپروردگارا! دشمنان اسلام و کسانیکه زیر چهره نقاب مذهب می خواهند اسلام را با مکاتب مادی مخلوط کنند و ملت را دوباره به استعمار و سرسپردگی بکشانند، رسوا و نابودشان کن.
#وصیت_شهید
#وصیت_نامه
____ 📜🪴____
@khademinkhaharalborz18
#تلنگرانه
_[•🖤 ]__________
•✨↝.✿● @khademinkhaharalborz18 🥀
#طـنـزشـهـدایی😂❤️🍃
۴۸ ساعت قبل از اعلام رسمی پذیرش قطعنامه ۵۹۸ از رسانه ها، در محل ریاست جمهوری جلسه ای در این بارۀ تشکیل شد از فرماندهان سپاه من و آقای شمخانی حضور داشتیم
نامه اولیه حضرت امام در این باره توسط حاج سید احمد آقا قرائت شد📃
به دلیل نستوهی و صلابتی که از حضرت امام سراغ داشتیم، برایمان بعید به نظر می رسید که حضرت امام به پذیرش قطعنامه رضایت داده باشند🤔
من پیش خودم تصور کردم که شاید خدای ناکرده حضرت امام وفات یافته و مسئولین کشور صلاح کار را در این دیده اند که قطعنامه را به این کیفیت و به نام حضرت امام بپذیرند و موضوع ارتحال را هم چند روزی برملا نکنند🤭
این موضوع را با آقای شمخانی در میان گذاشتم که باعث تحریک ظّن وی هم شد و خلاصه این گمان ما از طریق آقای رفیقدوست به حاج سید احمد آقا منتقل گردید...
زمانی که بعد از عملیات مرصاد به اتفاق برادران شمخانی، باقری و نجات برای عرض گزارش به دیدار حضرت امام رفتیم📄
بعد از ظهر بود و بیرون منزل مدتی را خدمت حاج سید احمد آقا نشستیم و پذیرائی مختصری با چای و هندوانه از ما به عمل آمد☕🍉
بعد از مدتی حاج سید احمد آقا اطلاع دادند که می توانید به دیدار حضرت امام بروید
موقعی که به همراهی هم خدمتشان رسیدیم، حاج احمد آقا که از آن جلسه کذایی و تصور ما سابقه ذهنی داشتند، به شوخی گفتند: «دست بزنید، ببینید خودشان هستند» 😂😂
#خوشحالیحلال
#طنزجبهه
☘🌺 @khademinkhaharalborz18 ☘🌺
╚╩══•✠•❀ - ❀•✠•══╩╝
🇮🇷🌺🇮🇷🌺🇮🇷🌺🇮🇷🌺🇮🇷
✍ #دمشـــق_شہرعشق
#قسمت_صد_و_هفدهم
لحن نگرانش در گوشم نشست..
و پیش از آنکه او حرفی بزند، با دلواپسی پاپیچش شدم
_چه خبر شده مصطفی؟ حالتون خوبه؟
ابوالفضل خوبه؟😭
و نمیدانستم این انفجار تنها رمزشروع عملیات بوده و تکفیریها به کوچه های زینبیه حمله کرده اند که پشت تلفن به نفس نفس افتاد
_الان ما از حرم اومدیم بیرون، ٢٠٠ متری حرم یه ماشین منفجر شده، تکفیری ها به درمانگاه و بیمارستان زینبیه حمله کردن!
ترس تنهایی ما نفسش را گرفته بود...
و انگار میترسید دیگر دستش به من نرسد..
که مظلومانه التماسم میکرد
_زینب جان! هر کسی در زد، در رو باز نکنید! یا من یا ابوالفضل الان میایم خونه!😥
ضربان صدایش جام وحشت را در جانم پیمانه کرد..
و دلم میخواست هر چه زودتر به خانه برگردد که من دیگر تحمل ترس و تنهایی را نداشتم...😥😰
کنار مادرش روی مبل کز کرده بودم، نمیخواستم به او حرفی بزنم..
و میشنیدم رگبار گلوله هر لحظه به خانه نزدیکتر میشود..
که شالم را به سرم پیچیدم و برای او بهانه آوردم
_شاید الان مصطفی بیاد بخوایم بریم حرم!✨
و به همین بهانه روسری بلندش را برایش آوردم..
تا اگر تکفیری ها وارد خانه شدند حجابمان کامل باشد که دلم نمیخواست حتی سر بریده ام بی حجاب به دستشان بیفتد!..
دیگر نه فقط قلبم که تمام بدنم از ترس میتپید.
و از همین راه دور تپش قلب مصطفی و ابوالفضل را حس میکردم...
که کسی با لگد به در خانه زد..
و دنیا را برایم به آخر رساند.😱فریادشان را از پشت در میشنیدم که تهدید میکردند در را باز کنیم،...
بدنم رعشه گرفته و راهی برای فرار نبود که زیر لب اشهدم را خواندم...
و دست پیرزن را...
ادامه دارد.....
نویسنده: فاطمه ولی نژاد 🌹
@khademinkhaharalborz18
🇮🇷🌺🇮🇷🌺🇮🇷🌺🇮🇷🌺🇮🇷
🇮🇷🌺🇮🇷🌺🇮🇷🌺🇮🇷🌺🇮🇷
✍ #دمشـــق_شہرعشق
#قسمت_صد_و_هجدهم
دست پیرزن را گرفتم و میکشیدم..
بلکه در اتاقی پنهان
شویم و نانجیب امان نمیداد که دیگر نه با لگد بلکه در فلزی خانه را به گلوله بست و قفل را از جا کَند...
ما میان اتاق خشکمان زده و آنها وحشیانه به داخل خانه حمله کردند که فقط فرصت کردیم کنج اتاق به تن سرد دیوار پناه ببریم..
و تنها از ترس جیغ میزدیم...
چشمانم طوری سیاهی میرفت که نمیدیدم چند نفر هستند..
و فقط میدیدم مثل #حیوان به سمتمان حمله میکنند که دیگر به مرگم راضی شدم...
مادر مصطفی بی اختیار ضجه میزد..😩😭تا کسی نجاتمان دهد و این گریه ها به گوش کسی نمیرسید..
که صدای تیراندازی از خانه های اطراف همه شنیده میشد..
و آتش به دامن همه مردم زینبیه افتاده بود....
دیگر روح از بدنم رفته بود،..😣😭
تنم یخ کرده و انگار قلبم در سینه مصطفی میتپید..
که ترسم را حس کرد و دوباره زنگ زد...
نام و تصویر زیبایش را که روی گوشی دیدم دلم برای گرمای آغوشش پرید..
و مقابل نگاه نجس آنها به گریه افتادم.😭😭😭
چند نفرشان دور خانه حلقه زده..
و یکی با قدم هایی که در زمین فرو میرفت تا بالای سرم آمد،..
برای گرفتن موبایل طوری به انگشتانم چنگ زد که دستم خراش افتاد... 😭
یک لحظه به صفحه گوشی خیره ماند، تلفن را وصل کرد..
و دل مصطفی برایم بال بال میزد که بی خبر از این همه گوش نامحرم به فدایم رفت
_قربونت بشم زینب جان! ما اطراف حرم درگیر شدیم! ابوالفضل داره خودش رو میرسونه خونه!
لحن گرم مصطفی دلم را طوری سوزاند
که از داغ نبودنش تا مغز استخوانم آتش گرفت..
و با اشک هایم به ابوالفضل التماس میکردم..
ادامه دارد.......
@khademinkhaharalborz18
🇮🇷🌺🇮🇷🌺🇮🇷🌺🇮🇷🌺🇮🇷
6.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
_❤️🕊_
#شهیدآوینی:
بسیجی عاشق کربلاست...
و کربلا را تو مپندار که شهریست در میان شهرها
و نامیست در میان نامها
نه...
کربلا حرم حق است
و هیچکس را جز یاران امام حسین(ع)
راهی به سوی حقیقت نیست
کربلا؛ما را نیز در خیل کربلائیان بپذیر...
#کربلا
#کلیپ
#استوری
_❤️🕊_
@khademinkhaharalborz18
(وصیت هفتاد و یکم)
📜وصیت نامه شهید غلامرضا صالحی:
فرزندانم! در این لحظات آخر، صورتتان را می بوسم، به شما سفارش می کنم که با مادرتان مهربان باشید. ان شا الله که باعث افتخار اسلام و قرآن و آبروی پدر و مادرتان در دنیا و آخرت باشید، برای شما آرزوی سعادت و خوشبختی می کنم و همیشه دوستدار شما عزیزان هستم. همسر عزیزم! از اینکه برای مدتی کوتاه در کنار هم بودیم و با خوب و بد ساختیم خوشحالم، ولی شادی و خرسندی ابدی وقتی است که در بهشت برین و جهان ابدی در قرب الهی منزل کنیم. در غیاب من به مسئولیت خود، تربیت و هدایت فرزندانمان بکوش و آنان را به نحوی تربیت کن و تحویل جامعه بده که احکام و دستورات اسلام و قرآن بیان کنند.
#وصیت_شهید
#وصیت_نامه
____ 📜🪴____
@khademinkhaharalborz18
#خاطرات_شهدا
هیچوقت «التماس دعا» نمیگفت، هیچوقت «قبول باشه» نمیگفت، میدانستم شهادتش حتمی است🙂 برای همین یکی دو باری از او طلب شفاعت کردم اما سکوت کرد و هیچوقت از سر شکسته نفسی نگفت «ما لایق نیستیم» یا «ما را چه به این حرفها»، هیچوقت در مورد معنویات حرف نزد، اهل ادا نبود.🧐
تا جائیکه میتوانست آدم را میپیچاند که حرفی از زبانش راجع به معنویات نکشی، سلوک معنویش بسیار مکتوم بود و از هر حرف یا هر حرکتی که کوچکترین حکایتی از تقوای او داشته باشد همیشه پرهیز کرد. ❌معاملهای که با خدا کرده بود را تا آخر برای همه کتمان کرد و زهدی به کسی نفروخت. و بالاخره اینکه همه را رنگ کرد و رفت!🥺
#شهید_محمود_رضا_بیضائی
#شبتون_شهدایی
┄┄┅┅┅❅🕊🌹❅┅┅┅┄┄
@khademinkhaharalborz18