25.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚠️خُنک بنوشید!
@khademinkhaharalborz18
🇮🇷🌺🇮🇷🌺🇮🇷🌺🇮🇷🌺🇮🇷
✍ #دمشـــق_شہرعشق
#قسمت_صد_و_بیست_و_هفتم
گوشه صحن زیر یکی ازکنگره ها کِز کرده بودم،..
پیکر ابوالفضل و مادر مصطفی کنارمان بود.. و مصطفی نه فقط چشمانش که تمام قامتش از اینهمه مصیبت در هم شکسته بود...
در تاریک و روشن آسمان مغرب صورتش از ستارههای اشک میدرخشید..
و حس میکردم هنوز روی پیراهن خونی ام دنبال زخمی میگردد..
که گلویم از گریه گرفت و ناله زدم
_من سالمم، اینا همه خون ابوالفضله!😭
نگاهش تا پیکر ابوالفضل رفت...
و مثل اینکه آن لحظات دوباره پیش چشمانش جان گرفته باشد، شرمنده زمزمه کرد
_پشت در که رسیدیم، بچه ها آماده حمله بودن.من و ابوالفضل نگران تو بودیم، قرار شد ما تو رو بکشیم بیرون و بقیه برن سراغ اونا.😭
و همینجا در برابر عشق ابوالفضل به من کم آورده بود که مقابل چشمانم از خجالت به گریه افتاد😭
_وقتی با اولین شلیک افتادی رو زمین، من و ابوالفضل با هم اومدیم سمتت، ولی اون زودتر تونست خودش رو بندازه روت.😭
من تکان های قفسه سینه و فرو رفتن هر گلوله به تنش😭 را حس کرده بودم..
که از داغ دلتنگی اش جگرم آتش گرفت و او همچنان نجوا میکرد
_قبل از اینکه بیایم تو خونه، وسط کوچه مامانم رو دیدم.😭
چشمانش از گریه رنگ خون شده بود..
و این همه غم در دلش جا نمیشد..
که از کنارم بلند شد، قدمی به سمت پیکر ابوالفضل و مادرش رفت..
و تاب دیدن آنها را هم نداشت که آشفته دور خودش میچرخید...
سرم را از پشت به دیوار تکیه داده بودم، به ابوالفضل نگاه میکردم..
و مصطفی جان کندنم را حس میکرد که به سمتم برگشت و مقابلم زانو زد...😢
جای لگدشان روی دهانم مانده.. و از کنار لب تا زیر چانه ام خونی بود. این صورت شکسته را
ادامه دارد....
نویسنده: فاطمه ولی نژاد 🌹
@khademinkhaharalborz18
🇮🇷🌺🇮🇷🌺🇮🇷🌺🇮🇷🌺🇮🇷
🇮🇷🌺🇮🇷🌺🇮🇷🌺🇮🇷🌺🇮🇷
✍ #دمشـــق_شہرعشق
#قسمت_صد_و_بیست_و_هشتم
این صورت شکسته را در این یک ساعت بارها دیده و این زخم ها برایش کهنه نمیشد..
که دوباره چشمانش آتش گرفت...😠
هنوز سرم را در آغوشش نکشیده بود، این چند ساعت محرم شدنمان پرده شرمش را پاره نکرده..
و این زخمها کار خودش را کرده بود که بیشتر نزدیکم شد، سرم را کمی جلوتر کشید..
و صورتم را روی شانه اش نشاند...
خودم نمیدانستم..
اما انگار دلم همین را میخواست که پیراهن صبوری ام را گشودم..
و با گریه جراحت جانم را نشانش دادم
_مصطفی دلم برا داداشم تنگ شده!😭 دلم میخواد یه بار دیگه ببینمش! فقط یه بار دیگه صداشو بشنوم!😭
صورتم را در شانه اش فرو میکردم..تا صدایم کمتر به کسی برسد،..
سرشانه پیراهنش از اشک هایم به تنش چسبیده.. و او عاشقانه به سرم دست میکشید تا آرامم کند..
که دوباره رگبار گلوله در آسمان زینبیه پیچید...
رزمندگانِ اندکی در حرم مانده..
و درهای حرم را از داخل بسته بودند که اگر از سدّ این درها عبور میکردند،حرمت حرم و خون ما با هم شکسته میشد...
میتوانستم تصور کنم..
تکفیری هایی که حرم را با مدافعانش محاصره کرده اند چه ولعی برای بریدن سرهایمان دارند..
و فقط از خدا میخواستم..
شهادت من پیش از مصطفی باشد تا سر بریده اش را نبینم...😣
تا سحر گوشم به لالایی گلوله ها بود،.. چشمم به پای پیکر ابوالفضل و مادر مصطفی بی دریغ میبارید..😣😢
و مصطفی با مدافعان...
و اندک اسلحهای که برایشان مانده بود، دور حرم میچرخیدند..
و به گمانم دیگر تیری برایشان نمانده
بود😥😥 که پس از نماز صبح...
ادامه دارد....
🌹 نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد
@khademinkhaharalborz18
🇮🇷🌺🇮🇷🌺🇮🇷🌺🇮🇷🌺🇮🇷
8.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽با خدا ببندید ....
هرکسی با شهدا بست
ضرر نکرد .....🙃👌
حاج حسین یکتا🎙
@khademinkhaharalborz18
(وصیت هفتاد و ششم)
📜وصیت نامه شهید محمد نوری:
مردم اگر نمی دانند بدانند که برای من و امثال من فقط مسئله جهاد مطرح می باشد. بیایید مقداری به عقل خود رجوع کنیم و این دنیای مادی را با یک دنیای معنوی مقایسه کنیم و وقتی مسئله برایمان روشن شد عملمان، حرکتمان، قلممان و قدممان را همه به سوی دنیای معنوی سوق دهیم بیایید قدر این انقلاب کبیر را بدانیم و همچنین قدر این رهبر را بیشتر و بهتر بدانیم و تعقل کنیم و تفکر کنیم ببینیم او چگونه مردی است بیایید این انقلاب را که خداوند توسط رهبر عزیزمان به ما ارزانی داشته قدر بدانیم.
#وصیت_شهید
#وصیت_نامه
____ 📜🪴____
@khademinkhaharalborz18
#خاطرات_شهدا
قبل یا بعد از فتحالمبین، آمدم بیایم دو کوهه، دیدم حسین دم پلیس راه ایستاده. گفتم: کجا؟ 🤔گفت: دارم میرم اصفهان. گفتم: خب بیایید سوار بشید با ماشین بریم. گفت: نه من با اتوبوس میرم. 🙂
این حرف را زمانی میزد که پانزده، شانزده هزار نیرو زیر دستش بودند، اما او به خودش اجازه نمیداد از بیتالمال کوچکترین استفادهای بکند.😊
#شهید_حسین_خرازی
#شبتون_شهدایی
┄┄┅┅┅❅🥀🍂❅┅┅┅┄
@khademinkhaharalborz18
🔻تا سرتون به انتخابات گرم هست، خواستم بگم:
دیروز دادگاه کانادا شرکت هوایی بینالمللی اوکراین رو عامل سقوط پرواز 752 در ایران معرفی کرد و خطوط هوایی اوکراین ملزم به پرداخت غرامت بازماندگان سانحه پرواز «پی اس ۷۵۲ » در ایران شدن
«پرونده هواپیمای اوکراینی بسته شد.»
همون هواپیمایی که همه میگفتند کار سپاه بوده سپاه اشتباهی زده . 😔
سردار حاجی زاده آبروش رو وسط گذاشت و گفت گردن ما از مو باریک تر 😔.
و حالا مشخص شد که عامل سقوط، سهلانگاری شرکت هوایی اوکراین بوده .😐
@khademinkhaharalborz18