eitaa logo
خادم المهدی (عج)
54 دنبال‌کننده
35.7هزار عکس
20هزار ویدیو
205 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
صحیفه سجادیه فرازی از دعای سیدالساجدین (ع )در آغاز دعا بعد از حمد خداي عزوجل: 🔹حمْدا نَسْعَدُ بِهِ فِى السُّعَدَاءِ مِنْ أَوْلِيَائِهِ، وَ نَصِيرُ بِهِ فِى نَظْمِ الشُّهَدَاءِ بِسُيُوفِ أَعْدَائِهِ، إِنَّهُ وَلِيٌّ حَمِيدٌ🔹 🔸خدای را حمد ،حمدى كه بدان نيك بخت شويم و در زمره نيك بختان و دوستان او باشيم و در سلك كشتگان راه حق به شمشير دشمنان محشور گرديم. همانا او ولى حميد است.🔸 ╔══❖•°💙 °•❖══╗ 📒@sahifeh_Et ╚══❖•°💙 °•❖══╝
5ccfdb1f61aeb6066ed8e0d5_24757354.jpg
34K
ذکر رهایی از غصه‌ها امام صادق علیه‌السلام ؛ اگر غم‌ها پیوسته بتو روی آورد پس بگو ↯ 《لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ إلاّ بِالله》 📚 سفینة البحار ۲۰۷/۳ 📒@sahifeh_Et •┈••✾🍃🍂🍃✾••┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دعای امام سجاد علیه السلام در حق پدر و مادر 🎙مرحوم استاد فاطمی نیا🖤 ╔══❖•°💙 °•❖══╗ 📒@sahifeh_Et ╚══❖•°💙 °•❖══╝
✅ حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره: 🔹 انسان [باید] خود را در ببیند و خدا را در همۀ احوال، مطلع از خود و در همه‌جا حاضر و بر همۀ کارها و احوال خود ناظر بداند. 🔹خدا می‌داند این حالت و توجه، چه تأثیراتی در روح انسان و در تحصیل علم و معرفت دارد. 📚 در محضر بهجت، ج١، ص٣٢٩ 📒@sahifeh_Et
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹صحبتهای دلنشین شهیدِ خوش تیپِ دهه هفتادی، مدافع حرم، آقا ♦️این فیلم توسط شهید ضبط شده است.هردو عزیز درنبرد آزادسازی بوکمال به خیل شهدای مدافع حرم شتافتن🕊🕊 🖤@chamran🖤
یادیاران ❤️ 🥀✨ من و آقارضا و شهید صحرایی با هم از مقطع کارشناسی در دانشگاه همکلاسی بودیم، من درسم زیاد خوب نبود و میثم نیز زیاد درس نمیخواند لذا به رسم دیگر دوستان، ریزنوشته‌هایی را با خود به جلسه امتحان می‌بردم، من از آن ریزنوشته‌ها کمکهایی می‌گرفتم و به رضا هم می‌دادم تا شاید به کارش آید اما او اعتنایی به کاغذها نداشت و دوست نداشت در امتحانات تقلب کند، وقتی به آقارضا می‌گفتیم که چرا تقلب نمیکنی می‌گفت: من قراره با این مدرک حقوق بگیرم اگه مدرکم از راه درست نباشه، پولی که می‌گیرم و به خانوادم می‌دهم درست نیست. راوی:دوست شهید 🌷 🖤@chamran🖤
🌹 کسی که برای خدا کار کنه نیازی به دیده‌شدن نداره! 🔻 یک بار، یک تقدیرنامه براش فرستاده بودند. خیلی ناراحت شد و به‌هم ریخت. گفتم: داداش چه اشکالی داره این چیزها؟ چرا تو از تعریف دیگران، برآشفته می‌شی؟ بالاخره تعریف از خوبی‌ها، یعنی ترویج اون خوبی‌ها. گفت: خواهر خوبم! من تو زندگی دنبال یه هدف بزرگم و اون هم خداست. کسی که طرف حسابش خدا باشه و برای خدا کار کنه، نیازی به سروصدا راه‌انداختن و دیده‌شدن نداره. ساکت شد. داشتم نگاهش می‌کردم. انگار تا حرفش بیشتر جا بیفتد، ادامه داد: این تعریف و تقدیرها، انسان رو در رسیدن به هدف بزرگ، کوچیک و سست می‌کنه؛ انسان رو می‌کشونه به سمت وادی کثیف و تاریک خودخواهی و خودپرستی؛ ما برای خداپرستی خلق شدیم، نه این چیزهای حقیر! 📝 خاطره‌ای از به روایت خواهر شهید ❤️ 💬 حرف حساب: یاد این جمله‌‌ از افتادم که فرمودند: باید به این بلوغ برسیم که نباید دیده شویم! آن کس که باید ببیند، می‌بیند... 🖤@chamran🖤
در بیمارستان کرمان درمان شهرستان کرمان در آخرین لحظات عمر شهید بزرگوار بودم که شهید نگاهش به اطراف بود و من به ایشان گفتم چیزی می خواهید فرمودند: خیر چون خیلی اصرار کردم گفتند من چیزهای را می بینم که شما نمی بینید من شروع به گریه و زاری کردم شهید با لبخند گفت: مقدار زیادی فرشته ها دور من حلقه زده اند که در همین گفت و گو بودیم که شهید به آسمان پرواز کرد و شهید شد یاد و خاطره اش گرامی باد. 🌷 🌷 ✍ : همرزم شهید 🖤@chamram🖤
🗒 ‌‌‌‌ آسمانی ‌‌شهیدحاج‌قاسم‌ سلیمانی 🌴💫🌴💫🌴 🤲یا ارحم الراحمین! مرا بپذیر؛ پاکیزه بپذیر؛ آنچنان بپذیر که شایسته دیدارت شوم. جز دیدار تو را نمی‌خواهم، بهشت من جوار توست، یا الله! 💖🌷🍃 خدایا! از کاروان دوستانم جامانده‌ام...🍂 ✨خداوند،‌ای عزیز! من سال‌ها است از کاروانی به جا مانده ام و پیوسته کسانی را به سوی آن روانه می‌کنم، اما خود جا مانده ام...!! 💔 اما تو خود میدانی هرگز نتوانستم آن‌ها را از یاد ببرم. پیوسته یاد آنها، نام آنها، نه در ذهنم بلکه در قلبم و در چشمم، با اشک و آه یاد شدند...😭 عزیــــ🌹ــــز من! جسم من در حال علیل شدن است....چگونه ممکن [است] کسی که چهل سال بر درت ایستاده است را نپذیری؟!! 💠خالق من، محبوب من، عشق من که پیوسته از تو خواستم سراسر وجودم را مملو از عشق به خودت کنی؛ مرا در فراق خود بسوزان و بمیران.... ❤️🌸❤️🌸❤️ 🖤@chamran🖤
💢 😍 خاطره «مگه من شاهم...» ✍ماشین که ایستاد فوری پیاده شدم و در را برای حاجی باز کردم. به خیال خودم می خواستم پیش مهمان های حاج قاسم کلاس کار را حفظ کنم.وقتی پیاده شد،با اخم نگاهم کرد. نگذاشت برای بعد،همان جا ناراحتی اش را بروز داد و عصبانی گفت:کی به تو گفت این کار رو بکنی؟!آرام گفتم:خب حاجی!دیدم مهمون دارید،بَده. همان قدر عصبانی ادامه داد:مگه من شاهم که در رو برام باز می کنی؟!هیچ وقت این طور عصبانی ندیده بودمش. 💢 💢 📚 منبع: کتاب سلیمانی عزیز۲ ص ۱۱۰ 🖤@chamran🖤