eitaa logo
خادم المهدی (عج)
47 دنبال‌کننده
41هزار عکس
24.2هزار ویدیو
237 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹 🔅شهید ابراهیم هادی🔅 ♦️ زمانی ابراهیم در جمع رفقا در هیئت حاضر می‌شد ، شور عجیبی برپا می‌کرد. در سینه زنی و مداحی برای اهل بیت سنگ تمام می‌گذاشت. ♦️ اما عادت خاصی در هیئت داشت. توی مداحی داد نمی‌زد. صدای بلندگو را هم اجازه نمی‌داد زیاد کنند. وقتی هنوز هیئت شروع نشده بود ، سر بلندگوها را به سمت داخل محل هیئت می‌چرخاند تا همسایه ها اذیت نشوند. اجازه نمی‌داد رفقای جوان ، که شور و حال بیشتری دارند ، تا دیر وقت در هیئت عمومی عزاداری را ادامه دهند! ♦️ مراقب بود مردم به خاطر مجلس عزای اهل بیت اذیت نشوند. به این مسائل توجه خاص داشت همچنین زمانی که نور چراغ روشن نشده بود ، هیئت را ترک می‌کرد! ♦️ علت این کار او را بعدها فهمیدم. وقتی که شاهد بودم دوستان هیئتی بعد از هیئت مشغول شوخی و خنده می‌شدند و به تعبیری بیشتر اندوخته معنوی خود را از دست می‌دادند. 📚 برگرفته شده از کتاب سلام بر ابراهیم ۲ _._._._._._._._ 🆔 @Shohada_57🥀
🌹 🔅شهید حسن تهرانی مقدم🔅 ✅ دائم الوضو بود! ♦️ موقع اذان خیلی ها می رفتند وضو بگیرند ولی حسن اذان و اقامه رو می گفت و نمازش رو شروع می کرد، میگفت ": زمین جای جمع کردن ثوابه ...حیف نیست زمین خدا نیست که ادم بدون وضو روش راه بره!؟.. _._._._._._._._ 🆔 @Shohada_57🥀
🌹 🔅شهید حسین دارابی🔅 ✅ احترام به والدین ♦️ ایشان بسیار به پدرو مادرشان احترام می‌گذاشتند و هرشب با آنها تلفنی صحبت می‌کردند و ایامی هم که درماموریت سوریه بودند با وجود سنگینی کار ومسئولیت فرماندهی پهباد که برعهدهٔ ایشان بود دراولین فرصت ممکن با آنها تماس می‌گرفتند و عرض ادب می‌کردند. همیشه در دیدار پدرو مادر دستشان رامی‌بوسیدند. کار فرهنگی🌱 ایشان در مناسبت‌های مذهبی و در اعیاد بسته‌های فرهنگی به دوستان و آشنایان هدیه می‌دادند مثلا شامل سی‌دی‌های مذهبی و سخنرانی وکتابهای زندگینامهٔ معصومین علیهم السلام و تقویم سال جدید و همینطور برای جوان‌ها چفیهٔ تبرک شدهٔ مقام معظم رهبری هدیه می‌آوردند که خیلی مورد استقبال قرار می‌گرفت. تاریخ شهادت ١٩ مرداد ٩۴🕊 _._._._._._._._ 🆔 @Shohada_57🥀
🌹 🔅شهید جواد کلاته عربی🔅 ♦️ مهدی توی خودش رفته، تا دو سه ماه پیش حتی فکرش را هم نمی‌کرد گذرش به سمت عراق بیفتد.بخواهد با داعش بجنگد، پیروز شود و توی دهة اول محرم، زیارت کربلا قسمتش شود. اما حالا در کنار همرزم‏‌هاش، با تن‏های خسته و خاکی از مبارزه با بی‏‌رحم‏‌ترین دشمن شیعه، دارند می‌روند زیارت کربلا. ♦️ رضا به تلافی آن شب جمعه و دعای کمیلِ بی‏‌روضه، آرام‏‌آرام دمِ نوحه‏ می‌گیرد. بر مشامم می‏‌رسد هر لحظه بوی کربلا... بر دلم ترسم بماند آروزی کربلا... حرف دیگری لازم نیست. برای خیلی‏‌ها مثل مهدی که تا حالا کربلا نیامده‌اند، این تک‏‌مصرع، خودش یک روضة کامل است؛ حال همه دگرگون می‌شود؛صدای گریه‌ها و نجواها بلند می‌شود. مینی‏‌بوس نزدیک تل زینبیه نگه می‌دارد و بچه‏‌ها پیاده می‌شوند. یک نفرشان می‌گوید: «بچه‏‌ها دقت می‌کنید با چه سر و وضعی داریم می‏ریم زیارت؟ بدون غسل و حمام و لباس تمیز...» یکی دیگر جواب می‌دهد: «اصلاً اینجوری‏‌شو بیشتر دوست داره...» 📚 ماجرای عجیب یک جشن تولد، جواد کلاته عربی🌿 _._._._._._._._ 🆔 @Shohada_57🥀
🌹 🔅شهید حمید رضا اسداللهی🔅 ◽️حالا هم این‌قدر دم از شهادت نزنید که مالِ این حرفا نیستید، بگید اگه شهید شدید چی به من‌می‌رسه..؟! ◽️حمید گفت: مصطفی‌ جان! هرچی دارم مالِ تو، گفتم: نه اون چیزی که برات باارزشه رو بگو، ◽️گفت: من یه چفیه دارم که برام خیلی باارزشه، گفتم: چی؟! یه‌چفیه؟! قرآن و پول و این همه چیز باارزش داری... ◽️اون وقت یه چفیه؟! گفت: این چفیه از همه چیز برام مهم‌تره از دستِ آقا گرفتمش. ._._._._._._._._._. 🆔 @Shohada_57🥀
🌹 🔅شهید علی ماهانی🔅 ♦️ اونقدر با اسم بی بی انس گرفته بود که اگه توی بهترین لحظه های زندگیش از حضرت فاطمه (س)می گفتی شروع می کرد به اشک ریختن. ♦️ یه روز رفتم تو اتاقش دیدم واسه خودش مجلس روضه گرفته از حضرت زهرا (س) می خوند و گریه می کرد ، پرسیدم: ” علی چرا گریه می کنی؟ گفت: ” برای مظلومیت حضرت زهرا (س) شما هم وقتی من شهید شدم ، بیایید سر خاکم و روضه حضرت زهرا رو بخونید. _._._._._._._._ 🆔 @Shohada_57🥀
🌹 🔅شهید مسلم نصر🔅 ♦️ همیشه نمازهای شبش را با گریه می‌خواند. در مأموریت و پادگان هم که مسئول شب بود نماز شبش را می‌خواند. هیچ موقع ندیدم نماز شبش ترک شود. همیشه با وضو بود. به من هم می‌گفت داری دستت را می‌شوری وضو بگیر و همیشه با وضو باش. آب وضویش را خشک نمی‌کرد. در کمک کردن به دیگران هم نمونه بود. حتی اگر دستش خیلی خالی بود و به او رو می‌زدند نه نمی‌گفت. ♦️ گاهی اوقات نمی‌گذاشت من متوجه کمک‌هایش شوم ولی به فکر همه بود. احترام زیادی به خانواده و پدر و مادرش می‌گذاشت. پدر و مادر خودش با پدر و مادر من از لحاظ احترام گذاشتن برایش یکی بودند. شدت احترام گذاشتن به من و دخترمان به حدی بود که در جمع‌های خانوادگی می‌گفتند مسلم خیلی به زن و بچه‌اش می‌رسد. اگر مبینا گریه می‌کرد تا نیمه شب بغلش می‌کرد و راه می‌رفت تا خوابش ببرد. هیچ موقع نمی‌گفت من خسته هستم. خیلی صبور بود. 📚 به نقل از همسر شهید _._._._._._._._ 🆔 @Shohada_57🥀
🌹 🔅شهید محمد رضا دهقان🔅 ♦️ محمدرضا اکثر مواقع رو با رفقا می‌گذروند ولی خلوت‌های خاص خودش رو داشت؛ مثلا قدم زدن‌های تنهاییش، حتی بعضی وقت‌ها از جمعمون جدا می‌شد و مسیری که ما با ماشین می‌رفتیم رو اصرار داشت تنها و پیاده بره... ♦️ یکی از جاهایی که برای خلوت کردن پیدا کرده بود هیئت بود.درسته که هیئت معمولا جای شلوغیه ولی بهترین خلوت برای محمدرضا روضه‌های اباعبدلله (ع) بود... ♦️ گاهی هم انقدر دلش پر می‌زد برای شهدا که تنهایی با موتور می‌رفت گلزار شهدای بهشت زهرا (س) تا با رفیقش رسول خلوت کنه... •| 🕊 •| 🕊 _._._._._._._._ 🆔 @Shohada_57🥀
🌹 🔅شهید وحید نومی گلزار🔅 ♦️ ازشروط مهمش برای من این بودکه هرماه رقم مشخصی رابرای کمک به نیازمندان بایدکنار بگذارد ...و شما باید راضی باشید خرجی خانه مان را کنار میگذاشت و بقیه اش را خیرات میکرد 📚 به نقل از همسر شهید _._._._._._._._ 🆔 @Shohada_57🥀
🌹 🔅شهید نوید صفری🔅 ♦️ همش میگفت: توکلم اول به خدا و بعد به بی بی جونم رقیه (س) ست. شب سوم محرم باهم حرم بی بی جان بودیم. روضه و عزاداری که تمام شد. گفت: عجب شبی بود امشب،انگار خود حضرت رقیه (س) بین عزادارا بود. و تک بیت گر دخترکی پیش پدر ناز کند….... را زمزمه میکرد و با خانم درد دل می کرد. الحمدلله نازدانه ارباب با همان دستان کوچک زخم خورده گره از کارش باز کرد... _._._._._._._._ 🆔 @Shohada_57🥀
🌹 🔅شهید وحید زمانی نیا🔅 ♦️ «وحید خیلی مردمدار بود. اهل کار خیر بود اما پنهانی. همیشه می‌گفت برای کار خیر همین که خدا بداند کافی است و نیازی نیست بنده اش چیزی بداند. شخصیتش طوری بود که اگر می‌فهمید کسی گرفتار است از هیچ کمکی دریغ نمی‌کرد». می گفت اگر حاج قاسم اجازه بدهد می خواهم به کربلا بروم. اما قسمت این بود که وحید روی دستان مردم کربلایی شود. وحید از محافظان حاج قاسم بود. «بیخود نبود که حاجی، وحید را انتخاب کرد. وحید از همه نظر نمونه و بسیار به حاج قاسم نزدیک بود. هر جا که حاج قاسم حضور داشت وحید هم همانجا بود». _._._._._._._._ 🆔 @Shohada_57🥀
🌹 🔅شهید سید محمد بهشتی🔅 ✨ روز جمعه بود که خدمت اقای بهشتی رسیدیم. 🌸 یکی از دوستان گفت: یکی از مقامات خارجی به تهران اومده و از شما تقاضای ملاقات کرده. 🌱 آقای بهشتی گفتند: من برای روزهای جمعه برنامه دارم . ↫ باید به امورات خانواده بپردازم. ↫ به بچه ها دیکته بگم و تو درساشون کمک کنم . ↫ در کارهای منزل هم ،کنار خانمم باشم. ✫ البته اگه امام دستور بدن قضیه فرق میکنه. 📚سیره شهید بهشتی ص ۷۰ _._._._._._._._ 🆔 @Shohada_57🥀