خدا میبینه ...
صبور باش وقتی مدادی رو میتراشی درسته که چیزهایی از اون کم میشه، اما همین کم شدن، باعث میشه که بهتر و روانتر بنویسه
مصیبتها هم مثل مداد تراش هستن، درسته که از ما چیزهایی رو کم میکنن، اما با همین کم شدنها، سبک میشیم و حرکتِ ما به سمت #خدا و جای بهتر، راحتتر و آسونتر میشه
به همین علته که قرآن کریم میفرماید:
از این عسرتها و سختیها رنجیده خاطر مباش چون آنها با خود راحتی به ارمغان میآورند.
إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا
و با هر سختی البته آسانی هست
الشرح/۶
54.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
عجب حلوای قندی تو...
#شهیدمجیدقربانخانی🕊🌹
حر شهدای مدافع حرم
چه قشنگ عاقبت بخیر شدی وهمه رو جا گذاشتی...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹پدر سرباز شهید پارسا سوزنی: به پسرم گفتم بدجایی افتادی بیخیال شو اصلا نرو، گفت به عکسم نگاه کن ببین چقدر شبیه شهدا هستم.
#میرجاوه
🔹 مثل ابراهیم خالصانه و بی ریا فعالیت می کرد. سر وصدا نداشت. هرجا می دید کاری زمین مانده عجله می کرد و کار را انجام می داد. اگر می دید جایی یادواره شهداست، خودش را می رساند و مشغول فعالیت می شد.
🌷 برای معرفی #شهید_ابراهیمهادی خیلی زحمت کشید. برای رزمندگان عراقی از ابراهیم و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها می گفت. برای آنها پیشانی بند و چفیه تهیه می کرد.
🔹او جوانان عراقی را با راه و رسم شهدا آشنا نمود و همراه با آنها در عملیات ها حضور داشت تا اینکه در اطراف سامرا به قافله شهدا پیوست.
📙کتاب: پسرک فلافل فروش
🌹 شهید#محمدهادی_ذوالفقاری
اگر شکستگی ها باعث شده که قلب منو نوازش کنی و مرهم بذاری
اشکالی نداره که انقدر سخت میگذره، قلبم بوی دستات رو گرفته...
#حسینمن❤️
بسه هر چقدر به چراها فکر کردی !
چرا اون حرف رو زدم...
چرا اون کار رو انجام دادم...
چرا اون انتخاب رو کردم...
چرا نخواستم...
چرا نتونستم...
چرا نشد...
چرا چرا چرا...!!
تا آخر دنیا هم بخوای به این چراها فکر کنی چیزی تغییر نمیکنه!
حالا که شده چه کاری از دستت برمیاد انجام بدی؟!
به این که چرا اینطوری شد فکر نکن...
فکر کن ببین حالا با این شرایط چیکار میتونی بکنی
بعد جرات کن و انجام بده!
باری که روی دوشت سنگینی میکنه با فکر کردن به اینکه چرا به دوش میکشی سَبُک نمیشه!
باید بذاریش زمین!
باید یه کاری بکنی یه کاری که از دستت برمیاد!
همینکه تصمیم بگیری راه بیفتی برای جبران احساس رضایت از دست رفته، خدا مسیر رو برات هموار میکنه!
چه خوب گفت شهید آوینی؛ اگر مقصد پرواز است قفس ویران بهتر
پرستویی که مقصد را در کوچ میابد از ویرانی لانه اش نمیهراسد...
🌷شهیدان سخت دلتنگ و غریبم...
خمار جرعهای «امن یجیبم»
شهیدان خدایی بیقرارم...
خدایا طاقت ماندن ندارم...
فراموش نڪنیم که
از #شهدا شرمندہایم
🔰شهیدی که برات شهادتش را از آیتالله بهجت گرفت
🔹آیت الله بهجت دست روی زانوی او گذاشت و پرسیدند: جوان شغل شما چيست؟ گفت: طلبه هستم.
🔹آیت الله بهجت فرمود: بايد به سپاه ملحق بشوی و لباس سبز مقدس سپاه را بپوشی. ️
دوباره پرسیدند: اسم شما چیست؟
گفت: فرهاد
♦️آقای بهجت فرمود: حتماً اسمت را عوض كن. اسمتان را يا عبدالصالح يا عبدالمهدی بگذاريد. شما در شب امامت امام زمان(عج) به شهادت خواهيد رسيد.
🌷شهید #عبدالمهدی_کاظمی؛ شهیدی که طبق گفته آیت الله بهجت، در شب امامت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در ۲۹ آذر ماه ۱۳۹۴ درسوریه به شهادت رسید.
آقا مهدی بعد از شناسایی از منطقه برگشت. در عملیاتی که شب قبل صورت گرفت، وارد قرارگاه عراقیها شد و آن فرمانده را اسیر کرد. بعد به نیروهایش گفت: فردا که هوا روشن شد، او را پیش من بیاورید.
ماشین، جلوی سنگر فرماندهی ایستاد. آقا مهدی در ماشین را باز کرد. عقب آیفا آن افسر عراقی نشسته بود. پیادهاش کردند. ترسیده بود. از ترس سرش را با دستانش میگرفت. آقا مهدی دست او را گرفت و رها نکرد. پنج متر آن طرفتر او را بُرد و گفت: برای این افسر عراقی کمپوت بیاورید. مدتی را چهارزانو روی زمین نشسته بودند و عربی صحبت میکردند. آن فرمانده عراقی باورش نمیشد که آقا مهدی، فرمانده لشکر باشد. او تا ماشین از مقر بیرون برود، یکسره به مهدی نگاه میکرد....
سردار #شهیدمهدی_زین_الدین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تازه زنش را آورده بود اهواز. طبقهی بالای خانهی ما مینشستند. آفتابنزده از خانه میرفت بیرون. یک روز صدای پایین آمدنش را از پلهها که شنیدم، رفتم جلویش را گرفتم. گفتم: مهدی جان! تو دیگه عیالواری. یک کم بیشتر مواظب خودت باش.
گفت: چی کار کنم؟ مسئولیت بچههای مردم گردنمه. گفتم: لااقل توی سنگر فرماندهیات بمون.
گفت: اگه فرمانده نیمخیز راه بره، نیروها سینهخیز میرن. اگه بمونه توی سنگرش که بقیه میرن خونههاشون.
#شهیدمهدیزینالدین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وداع مادر
🌷شهيد #شاهپور_محمدخواه 🌷
با استخوان پسر رشیدش پس از تفحص و شناسایی در معراج شهدا...
📎دفاع مقدس
#ای_شهـید
ازمیلہ هاے این قفس
نگاهم میرسدبہ تو
تویے ڪہ رهاشده اے
ازهمہ #تیروترڪشهاے گناه
جداشده اے ازاین تن خاڪے
پرواز را یادم بده
اے پرستوے عاشق
#شهید_حمید_مختاربند
اسم خانه مان را گذاشته بودی قایق شیشه ای و از من میخواستی بارش را سبک کنم
این همه ظرف بلور و کریستال میخواهیم چه کنیم؟!
بیا آنها را هدیه بدهیم!!
اوایل مقاومت میکردم میگفتی ما که نباید غرق مادیات بشویم برای همین حرف قبول کردم آنها را ببخشیم
تا جایی که قایق خالی از همه ی اشیای زینتی شد
گفتی: حالا میتوانیم روی عرشه ی کشتی بایستیم و خدا را سجده کنیم بی آنکه ترس از غرق شدن داشته باشیم...
#شهیدعباسبابایی🕊🌹
خیلی به او اصرار کردم تا داماد شود.
گفت: باشه بی بی، هر چی شما بگویی، فقط می خواهم خانواده ی خوبی باشند و با جبهه رفتن من مشکلی نداشته باشند.
گفتم مردم که به چنین فردی زن نمی دهند.
گفت: چرا دختر زیاد است که همسر امثال من بشوند، فقط باید بگردی.
به همه آن ها بگو من چه شرطی دارم.
شرط من این است که آنقدر در جبهه می مانم تا جنگ تمام شود.
با این حرف سید حمید، دیگر مادر حرفی از دامادی به او نزد...
#شهید_سید_حمید_میرافضلی🕊🌹
تو از خدا درخواست آرامش کردی
پس وقتی شروع به حذف کردن یه سری چیزها و آدما از زندگیت کرد، تعجب نکن...
💢به روایت تصویر💢
برگزاری اردوی تفریحی اعضای خادمین شهدا سلطانیه و تولد ۴ نفر از خادمین در این اردو
#خادم_الشهدای_خواهران_سلطانیه
أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِيعًا
خدا میگه همه ی قدرتها تو دستای منه !
پس از غیر اون نخواه، از خودش بخواه که
برات بچینه، که بهت ببخشه، که برات فراهم کنه، که نجاتت بده، که خوشحالت کنه...❤️
#استوری
جهان هرگز باور نداشت که اینچنین روزهایی را ببیند...
"شهید سید مرتضی آوینی"
📔 کتاب گنجینهٔ آسمانی
•شعارسال راهیان نور•
#در_راه_فتح_قله_ایم
#ستادمرکزیراهیاننورکشور