eitaa logo
کمیته خادم الشهداء زنجان
516 دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
1.6هزار ویدیو
8 فایل
کانال رسمی کمیته خادم الشهداء استان زنجان #گزارش_فعالیت_ها #اطلاعیه #اخبار #خادم_مثل_قاسم ارتباط با ما: ادمین اول @emadmogneh ادمین دوم @s_mersad
مشاهده در ایتا
دانلود
به یاد شهدای کوهستان از شانه‌های برفی آناهیتا تا بلندی‌های ماووت ... ذهنت یخ می زند گاهی... وقتی بخش‌هایی از خاطرات جنگ را می‌شنوی که سرمای سختی‌اش، سینه‌ات را می فشرد...! انگار خودمان بادگیر به تن کرده‌ایم و شال گردن و کلاه هم بسته ایم تا در پیچ‌وخم‌های عملیات بیت‌المقدس۲ ، با پای لرزان و در سرمای ماووت راه برویم. خودمان را پوشانده‌ایم شاید که سردمان نشود اما سرمای واقعیت‌های جنگ و سختی هایش گاهی جانسوزتر از این حرف هاست! دندان هایمان گاهی از ترس، گاهی از فشار و گاهی از سرمای استخوان سوز بهم میخورد شاید خیال می‌کنیم اندکی از حال آن روزهایِ رزمندگان‌مان را درک کرده ایم اما... سخت در اشتباهیم! تصور بستن جنازه و بدن یخ زده شهدا بر روی الاغ و شکستن استخوان هایشان، چیزی نیست که قابل درک هر ذهنی باشد!... فکر میکنیم ای‌کاش دروغ‌بود این سختی‌هایی که رفت بر آن‌ همه نوجوان و جوان!... بر آن همه مجروح و شهید ... و بر بدن‌های زیر پا مانده...‌! همچون سیدالشهداء...! لا یوم کیومک یا اباعبدالله @khademshohada_znj🕊🕊
برف که می‌بارد یاد تو را هم می‌آورد ... ۲۷ دی‌ماه ۱۳٦٦ منطقه‌ ماووت عراق عملیات بیت المقدس۲ پیکر قهرمان آرمیده روی برف شهید محمد کولیوند @khademshohada_znj🕊🕊
دیر از آب گرفتیم تو را ای ماهـی ؛ امّا عجیـب عذابی که کشیدی تازه است . . . 🌷 @khademshohada_znj 🕊🕊
ابراهیم خلیل(ع) یک اسماعیل به قربانگاه بُرد ندا آمد بازگرد! اما پدران شهداء دسته گلها به مقتل فرستادند گاهی فقط پیکر می‌آمد گاهی اِرباً اِربا می‌آمد و گاهی همان ‌هم دیگر نمی‌آمد... @khademshohada_znj 🕊🕊
خواهرانم از شما تمنا دارم! به پهلوی شکسته فاطمه زهرا (س) قسمتان می دهم که حجاب را ؛ حجاب را ؛ حجاب را رعایت کنید ... @khademshohada_znj 🕊🕊
ما زمانی با شهیدان بوده‌ایم غرقِ خون جسمِ رفیقان دیده‌ایم ... در جبهه تنها کاری که از دست بچه‌ها برای آنانکه در خط شهید شده بودند، بر می‌آمد این بود که رو به قبله بخوابانندشان و پتویی روی آنان بکشند و اگر برادری به سختی مجروح می‌شد و آخرین نفس‌هایش را می‌کشید، دوستان مثل پروانه گِردش حلقه می‌زدند، یکی سرش را شانه می‌زد، یکی گرد و غبار از صورتش می‌زدود و دیگری لباسش را مرتب و عطرآگین می‌کرد و خلاصه همه سعی داشتند او را برای حضور در پیشگاه حق تعالی آماده کنند. اسفند ۱۳۶۳ ، خرمشهر جاده هورالهویزه انتقال پیکر قهرمانان و مجروحین عملیات به پشت جبهه عکاس : سعید صادقی @khademshohada_znj🕊🕊
می‌توان سوخت اگر امر بفرماید عشق..! یک گونی کوچک زرد رنگ و رو رفته که روی آن کاغذی چسبانده‌اند: شهید بسیج‌ سپاه محمدابراهیم ماهی مشهد - ٦۰/۳/۵ همین! تمام چیزی است که از پیکر شهید به‌ جا مانده که به خانواده برگرداندند ... 📎پ‌ن : محمد خدمه تانک بوده که پس از اصابت خمپاره به تانک، او هم همراه با تانک می‌سوزد و به شهادت می‌رسد. @khademshohada_znj🕊🕊
رسم عشق ؛ این است بین ما که از مجنون فقط تکه های استخوان را سهم لیلا می‌کند ... آبان ۱۳۷۴ معراج شهدای تهران عکاس : حمید داودآبادی @khademshohada_znj🕊🕊
به یاد شهدای کوهستان از شانه‌های برفی آناهیتا تا بلندی‌های ماووت ... ذهنت یخ می زند گاهی... وقتی بخش‌هایی از خاطرات جنگ را می‌شنوی که سرمای سختی‌اش، سینه‌ات را می فشرد...! انگار خودمان بادگیر به تن کرده‌ایم و شال گردن و کلاه هم بسته ایم تا در پیچ‌وخم‌های عملیات بیت‌المقدس۲ ، با پای لرزان و در سرمای ماووت راه برویم. خودمان را پوشانده‌ایم شاید که سردمان نشود اما سرمای واقعیت‌های جنگ و سختی هایش گاهی جانسوزتر از این حرف هاست! دندان هایمان گاهی از ترس، گاهی از فشار و گاهی از سرمای استخوان سوز بهم میخورد شاید خیال می‌کنیم اندکی از حال آن روزهایِ رزمندگان‌مان را درک کرده ایم اما... سخت در اشتباهیم! تصور بستن جنازه و بدن یخ زده شهدا بر روی الاغ و شکستن استخوان هایشان، چیزی نیست که قابل درک هر ذهنی باشد!... فکر میکنیم ای‌کاش دروغ‌بود این سختی‌هایی که رفت بر آن‌ همه نوجوان و جوان!... بر آن همه مجروح و شهید ... و بر بدن‌های زیر پا مانده...‌! همچون سیدالشهداء...! لا یوم کیومک یا اباعبدالله @khademshohada_znj🕊🕊
برف که می‌بارد یاد تو را هم می‌آورد ... ۲۷ دی‌ماه ۱۳٦٦ منطقه‌ ماووت عراق عملیات بیت المقدس۲ پیکر قهرمان آرمیده روی برف شهید محمد کولیوند @khademshohada_znj🕊🕊
کسی که اهل دنیا نیست! فقط با «شهادت» آرام می‌گیرد عکاس: ذاکر اهلبیت حاج محمدرضا طاهری @khademshohada_znj🕊🕊
دیدار به قیامت یعنی همین لحظه ... شهید حسین مسافر در حال بوسه زدن بر پیشانی شهید مهدی ابراهیمی سه راهی شهادت؛ سال ۱۳۶۵ عملیات کربلای پنج @khademshohada_znj🕊🕊
سلام ای اهالی خون ای بیدهای مجنون! فصل بی‌تلاطم، اکنون مدیون شماست... این شهدا در عید سال ۶۴ دیگر به خانه‌هایشان برنگشتند حتی پیکر بعضی از آن‌ها، تا به امروز هم پیدا نشده است! آنها رفتند تا ما بمانیم و بهار را ببینیم... @khademshohada_znj🕊🕊
رَبّنا ... ماه مهمانی خداست ما بر سر سفره و شما مهمان لقاءالله اَللّهُمَّ ارْزُقْنا الشَّهادَةِ فِی سَبِیلِکَ @khademshohada_znj🕊🕊
یکی از تلخ‌ترین لحظات جبهه‌ها همین لحظه بود لحظه‌‌ ی تلخ وداع ؛ خدا کند که مادَرش ندیده باشد.. ۲۸ فروردین ۱۳۶۶ شمالغرب بانه ، بوالحسن از راست نشسته: شهید احمد قندی بالایِ سر خواهرزاده‌اش "شهید خیام‌نیا" @khademshohada_znj🕊🕊
هر سربازی ؛ در جیب‌ هایش در موهایش و لای دکمه‌های یونیفورمش زنی را به میدان جنگ می‌برد  آمار کشته های جنگ  همیشه غلط بوده است! هر گلوله دو نفر را از پا در می‌آورد! سرباز و دختری که در سینه‌اش می‌تپد
ابراهیم خلیل(ع) یک اسماعیل به قربانگاه بُرد ندا آمد بازگرد! اما پدران شهداء دسته گلها به مقتل فرستادند گاهی فقط پیکر می‌آمد گاهی اِرباً اِربا می‌آمد و گاهی همان ‌هم دیگر نمی‌آمد...
کربلا کربلا کربلا کربلای چهار کربلای پنج با یک کربلا می‌توان "شهید" شد با این همه نمی‌توان..؟!
‍ در مقاطعی‌از جنگ که آمار شهدا، مفقودین، اسرا و مجروحان بالا می رفت و ترکـش آن بالطبع دامنِ بستگان را در شهر می گرفت و احیاناً بعضی از آن ها در نامه های خودشان بی تابی و ابراز عواطف می‌کردند، بچه‌ها با ذکر واقعهٔ کربلا و آنچه بر سر سالارشهیدان و اهلبیت مکرم حضرت رفته بود و بازگویی جزئیاتی‌ از مصائب که «مٰا اَعظَمَ مُصیبَت‌ُها فی الاسلام » بود ، آنها را به صبر و اجر فرا می‌ خواندند و آن چه در انتظارشـان بود را کم و کوچک جلوه می دادند.
با دستِ بسته است ؛ ولی دست بسته نیست ... برادر حسین‌ احمدی ، نظاره می‌ ڪند پیڪر شهیـدی را ڪه پـس از ۱۲ سال چـهره نمایانده است . دست‌ ها و پاها با سیم تلفن بسته شده و در غـربت وَ مظلومیـت بی‌ مانندی به احتمال‌ قوی زنده‌به‌گور گردیده است. این معامله‌ای است که بعثی‌ها با بسیاری‌از بسیجیان و پاسداران‌مظلومِ گرفتارشده در حلقهٔ محاصره‌ی فڪه ڪردند ... اردیبهشت ۱۳۷۳ ارتفاع ۱۱۲، شمال فکه عکاس : احسان رجبی