💚🌱💚🌱💚🌱💚🌱
🌱💚🌱💚🌱💚
💚🌱💚🌱
🌱💚
💚
#𝙿𝙰𝚁𝚃_114
🧡 #رمـٰانعـشقپـٰاڪ🎻
امیرحسین لحظهای مکث کرد و گفت:
-نه.
دستگیره در رو کشیدم و گفتم:
_پس من اومدم.
با باز شدن در وارد اتاق شدم و به امیرحسین که روی تخت دراز کشیده بود نگاه کردم.
_ساعت خواب؟
امیرحسین خمیازهای کشید و گفت:
-صبح زود بیدار شدم، کی اومدی آبجی؟
وسایل امیرحسین رو از روی میزش برداشتم و گفتم:
_تازه اومدم، یه دست به این اتاقت بکشی بد نیست ها!
وسایلاشو داخل کشو کمدش ریختم و گفتم:
_پاشو به دست و صورتت یه آبی بزن بیا پایین.
از اتاق امیرحسین بیرون اومدم و جلوی در اتاق خودم ایستادم.
دستگیره رو کشیدم که در اتاقم باز شد.
دستم رو روی دیوار کشیدم و برق اتاق رو روشن کردم.
چادرم رو در آوردم و روی جا لباسی پشت در آویزون کردم.
سر میز شام نشستم و مشغول خوردن غذام شدم.
به بابا که داشت با غذای بازی میکرد نگاهی کردم و گفتم:
_بابا؟ شامتو نمیخوری؟
بابا قاشقش رو روی بشقابش گذاشت و گفت:
-میل ندارم.
چیزی نگفتم که مامان ادامه حرفم رو گرفت و گفت:
-طوری شده محمدرضا؟
بابا: نه، فقط یکم خستهام.
بابا لحظهای مکث کرد و رو به من گفت:
-کی میری تهران؟
_چند روز دیگه، چطور؟
بابا دستانش رو به هم گره زد و زیر چانهاش گرفت و گفت:
-نمیشد انتقالی بگیری، بیای همینجا؟
لبخندی زدم و گفتم:
_منکه خودم بیشتر از شما دوست دارم همینجا قبول میشدم و همینجا درس میخوندم، اما چیکار کنم دست من نیست.
بابا از روی صندلیش بلند شد و گفت:
-من میرم بخوابم، شب بخیر.
از پله ها بالا رفت و وارد اتاقش شد.
_مامان؟ کلید انباری کجاست؟
مامان با تعجب نگاهی به من کرد و گفت:
-چی میخوای؟
_میخوام یه چند تا خرت و پرت از تو انباری بردارم.
مامان: بالای کابینته، نزنی همه چیزو به هم بریزی!
_چشم.
از روی صندلیم بلند شدم و رو به مامان گفت:
_دستت درد نکنه مامان، شامت خیلی خوشمزه بود.
مامان در جواب تعریفم لبخندی زد که وارد آشپزخونه شدم.
روی پنجههای پام ایستادم و دستم رو بالای کابینت بردم.
کلید انباری رو برداشتم و وارد اتاقم شدم.
روی تختم دراز کشیدم و به سقف اتاقم خیره شدم.
روی تختم غلط خوردم و نگاهم رو روی قاب عکس روی میز دوختم.
عکس بچگیهام هرشب منو به گذشته میبرد.
اون موقعی که فقط هفت سال سن داشتم و مامان و بابا میخواستن بهم دوچرخه سواری رو یاد بدن.
تا نه سالگی با چرخهای کمکی دوچرخه سواری میکردم.
با صدای باز شدن در اتاق چشمانم رو بستم و خودم رو به خواب زدم.
مامان آهسته گفت:
-مائده؟
ادامـهدارد . . .
بھقلـم✍🏻"محمدمحمدۍ🧡"
💚
🌱💚
💚🌱💚🌱
🌱💚🌱💚🌱💚
💚🌱💚🌱💚🌱💚🌱
"پشتخاکریزهایعشق"🇱🇧🇵🇸
هرچی شد. ممنونم چه مهدوی چه غیر مهدوی همشون دوست داشتنین 🍃💖 #ناشناس 🌼🌼🌼🌼🌼🌼 بع جا ادمینا کع فرستادن،
ببخشید من یه کار یهویی برام پیش اومد که نتونستم آنلاین بشم الان دیدم پیامتونو
چشم میزارم؛
"پشتخاکریزهایعشق"🇱🇧🇵🇸
💙 ❄💙 💙❄💙❄ ❄💙❄💙❄💙 💙❄💙❄💙❄💙❄ #جانم_میرود #قسمت_142 میدید شما فقط وظیفه دارید درس بدید و تو کارایی ک
رفقا یع خبر خوش براتون دارم😂
تقریبا ۱۲، ۱۴ پارت دیگه رمان جانم می رود
تموم میشه
"پشتخاکریزهایعشق"🇱🇧🇵🇸
ببخشید من یه کار یهویی برام پیش اومد که نتونستم آنلاین بشم الان دیدم پیامتونو چشم میزارم؛
' فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّــهِ حَــقٌّ
پس صبر کن قطعا وعده خدا حق است.
.....
وَحُزْنِيإِلَىاللَّهِ
غصههات رو فقط به خدا بگو!
......
وَ أنَا أفقَرُ الفُقراءِ إِلَيك..
من از همه به تو محتاجترم..!
#امام_حسین
......
'القَلبحَرمَاللّهفَلاتَسکِنحَرمَاللّهغِیراللّه'
یعنی : دل حرم خداست !🍀
پس در حرم خدا غیر خدا را ساکن نکن:)
.......
،[ منذاالذييقفضدّك إذاکاناللهمعك؟🧡☁️]
•🌛وقتی خداوند با توست چه کسی میتواند مقابلت بایستد!🌜•
......
بِســمِرَبِاَباعَبدِاللهِالحُسَین|🍃✨
.....
« وَاللَّهُ يَعْلَمُ مَا فِي قُلُوبِكُمْ »
خدا میگه من میدونم چی توی دلت میگذره، پس انقدر نگران نباش!🕊❤️
......
🌿•یا رَبّ لا تُعَلّق قَلْبِی بِما لَیْسَ لِی•
پروردگارا! قلب مرا به آنچه برای من نیست وابسته مگردان. ️
.....
حَسْبُنَااللهوَنِعْمَالْوَکیٖلْ...
خدا برای من کافیست...
#بیوگرافی
ٻسمـِࢪَبِ النّۅرِوالذی خَلقاڶمَہـد؎....
#اعمال.قبل.از.خواب 😴 ‼
✅حضرترسولاڪرمفرمودندهرشبپیشاز
خواب↯
¹قرآنراختمـ ڪنید
«³بارسورھتوحید»
²پبامبرانراشفیعخودگࢪدانید
«¹بار=اللھمصلعلۍمحمدوآلمحمد
وعجلفرجھم،اللھمصلعلۍجمیع
الـانبیاءوالمرسلین»
³مومنینراازخودراضۍڪنید
«¹بار=اللھماغفرللمومنینوالمومنات»
⁴یڪحجویڪعمرھبہجاآورید
«¹بار=سبحاناللہوالحمدللہولـاالہالـاالله
واللهاڪبر»
⁵اقامہهزاررڪعتنماز
«³بار=یَفْعَلُاللهُمایَشاءُبِقُدْرَتِہِ،وَیَحْڪُمُ
مایُریدُبِعِزَّتِہِ»
آیاحیفنیستهرشببہاینسادگۍازچنین خیر پربرکتی محروم شویم؟(:"
اللهمعجللولیکالفرج
#اعمال_شب_رفاقت
#اَللّهُــمَّعَجـِــللِوَلیِّــکَالفَــرَج
#ذِکـرروزچھـٰارشَنـبِہ..👀✋🏻••
«یـٰاحَۍُیـٰاقَیـُوم'🖤🗞'»
‹اۍزِندِهوَپـٰایَـنده..'📓🔗'›
ـ ـ ـ ـ ــــــــــ✾ــــــــــ ـ ـ ـ ـ
"پشتخاکریزهایعشق"🇱🇧🇵🇸
-💛✨:)
خود امامرضا فرمودند :
که ممکن نیست ،
ممکن نیست ،
ممکن نیست ..
کسی به من پناه بیاورد
و دستِ خالی بیرون برود .!(:🫀
📍| آیتاللهبهجت
ـ ـ ـ ـــــ❁ـــــ ـ ـ ـ ִֶָ
⢀⣤⣴⣾⣤⣤⣤⣤⣤⣤⣤⣤⣀
⠻⣿⣿⣿⣿⣿⣿⣿⣿⣿⣿⣿⣿⣧
⠀⠈⠛⠛⠉⠁⠀⠀⠀⢸⣿⣿⣿⣿
⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⢀⣀⣼⣿⣿⣿⡟⠀⢀⣴⣄
⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠈⠛⢿⣿⣿⣿⣦⠀⠈⢻⠟⠁
⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⢸⣿⣿⣿⣿⠀⠀⢀⡀
⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⢀⣤⣼⣿⣿⣿⠏⠀⠐⢿⡿
⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠈⠛⢻⣿⣿⣿⣷⠀⠠⣾⣷
⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⢸⣿⣿⣿⣿⠀⠀⠈⠁
⠸⣿⣿⣿⡄⠀⠀⠀⠀⣼⣿⣿⣿⠏
⠀⢹⣿⣿⣧⠀⢀⣰⣾⣿⣿⣿⣇
⠀⠈⢿⣿⣿⣷⣾⣿⣿⠿⣿⣿⣿⣧
⠀⠀⠸⣿⣿⣿⣿⠟⠁⠀⣿⣿⣿⣿⡆
⠀⠀⠀⠀⠈⠉⠁⠀⠀⠀⣿⣿⣿⣿⡇
⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⣿⣿⣿⣿⡇
⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⢠⣿⣿⣿⣿⠁
⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠰⣶⣶⣿⣿⣿⡿⠃
⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠉⠉
⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⢀⡀
⠀⠀⠀⠀⢀⣤⣶⣾⣿⣿⣿⣶⣦⡄⠀⠐⢿⡷
⠀⠀⠀⠀⠈⠙⠿⣿⠟⢹⣿⣿⣿⣷⠀⠠⣾⣷
⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⢸⣿⣿⣿⣿⠀⠀⠈⠁
⠹⣿⣿⣿⣿⣿⣿⣿⣿⣿⣿⣿⣿⡿
⠀⠘⠿⠿⠿⠿⠿⠿⠿⠿⠿⠟⠋⠁
⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⢠⣤⣀⡀
⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⣼⣿⣿⣧
⠀⢀⠀⠀⠀⠀⣼⣿⣿⣿⣿⣆
⠸⣿⡷⠀⠀⣼⣿⣿⡿⢻⣿⣿⣧⡀
⠀⠈⠀⠀⠘⣿⣿⣿⠇⢸⣿⣿⣿⣧
⠀⠀⠀⠀⠀⠈⠻⢿⣧⢸⣿⣿⣿⣿
⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⢸⣿⣿⣿⣿
⠹⣿⣿⣿⣿⣿⣿⣿⣿⣿⣿⣿⣿⡟
⠀⠘⠿⠿⠿⠿⠿⠿⠿⠿⠿⠟⠋
⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⢀⣠⣤⣴⣦⣤⡀
⠀⠀⠀⠀⠀⠀⢰⣿⡟⠋⢉⣿⣿⣿
⠀⠀⠀⠀⠀⠀⢸⣿⣿⣿⣿⣿⣿⡿
⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠙⠻⢿⣿⣿⣿⣦
⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⢸⣿⣿⣿⣿
⠀⠀⢠⣾⣷⠄⠀⢠⣶⣿⣿⣿⣿⡋
⠀⠀⠀⠙⠁⠀⠀⠀⠈⢹⣿⣿⣿⣿
⠀⠀⠀⠀⠀⠀⢀⣀⣀⣸⣿⣿⣿⣿
⠀⠀⠀⠐⢾⣿⣿⣿⣿⣿⣿⣿⠿⠋
⠀⠀⠀⠀⠈⠛⠻⣿⣏⣱⣿⣿⡇
⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠈⠻⣿⣿⡿⠃
⣀⣀⣀⣀⣀⣀⣀⣀⣀⣀⣀⣀⡀
⠙⢿⣿⣿⣿⣿⣿⣿⣿⣿⣿⣿⣿⠷
⠀⠀⠙⠿⠿⠛⠛⠉⠉⠉⠉
⠀⠀⠀⠀⠀⠀⣠⣴⣶⡆⢀⣴⣶⣶⣶⣤⡀
⠀⠀⠀⠀⠀⢰⣿⣿⡿⠀⢸⣿⣿⡏⢻⣿⣿⣧
⠀⠀⠀⠀⠀⠈⢿⣿⣿⣄⣼⣿⣿⡇⢸⣿⣿⣿⡇
⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠙⠛⢿⣿⣿⡿⠀⢸⣿⣿⣿⣇
⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⢸⣿⣿⣿⡏
⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⢀⣀⣀⣀⣠⣿⣿⣿⣿⠇
⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠘⠻⢿⣿⣿⣿⣿⡿⠋
"پشتخاکریزهایعشق"🇱🇧🇵🇸
🔸️واکنش احمدرضا عابدزاده به شایعه مهاجرتش 🔹️عابدزاده در واکنش به شایعات مهاجرت او نوشت: «قلب من این
_سلبریتی باشرف هم کم نداره این خاک! 🇮🇷
زنده باد✌️🏼
به یکی تنه میزنی ، میگی ببخشید .
قبول میکنه !
به یکی تنه میزنی ، میگی ببخشید .
میگه چیو ؟
مگه اتفاقی افتاده ؟!
میگفت خــﷻــدا اینجوری میبخشه .
بـٰاخـٰامنہاۍ؏ـھدِشھادتبستیـم
جـانبركفوسربندِولـٰایتبستیـم:)♥️😎✌️🏼
#پروفنظامی
#دخترونه
واهای شادم پاکیدم دیگم دان نمیشه اگ میشه اشتراک بزنید چنلتون دان کنم مرسیی:)
#ناشناس
🌼🌼🌼🌼🌼🌼
چی؟😐😂
آرزۅ؎محـٰالےسټامـٰا ،
ڪاشعـٰاقبٺِمآنیزتـٰابۅتےشۅَدڪهݒَرچمِ
سہࢪنگقـٰابآݩمےبـٰاشد..!:)
#شهیدانہ 🥺❤️