eitaa logo
علیرضا خاکساری
447 دنبال‌کننده
12 عکس
29 ویدیو
0 فایل
دفتر شعر مجازی
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸السَّلام علیکِ یا بِنتَ صَفوَةِ الأَنبیاء وَ عَلَمِ الأَتقیاء وَ مَشهُورِ الذِّکرِ فِی السَّماء وَ رَحَمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ🔸 نبود غیر خدا در دل خداجویش نگفت جز سخن حق لسان حق گویش به ذوالفقار دو دم هیچ احتیاج نداشت هلاک "اُسکُتوا" یش دشمنان ترسویش اگر چه بود معطر به عطر کوثر لیک حرام شد به حرامی شنفتن بویش دعاش جعفرطیار کرده هرکس که غلام خانه ی عبدالله ست و بانویش کشند خاک درش را به چشم مجتهدان  شوند مرجع تقلید ها سگ کویش به خاکبوسی این در "ندیم" سرور شد زبان نوکری اش شد زبان اُردو یش ارادت کم من در نگاه او کم نیست زیاد بار مرا می کشد ترازویش تمام عمر ز داغش زدم به سینه ی خود سیاه کرده تنم را سپیدی مویش فدای صحن حیاطش که شد حسینیه اش و می زند خود جبرییل آب و جارویش بساط روضه ی زینب شبی نشد تعطیل مرا کشد به تلاطم همان تکاپویش بلای جان "ولی" را به جان خود بخرد کسی که حضرت صدیقه است الگویش شبیه مادر پهلو شکسته اش بشود همین که دست بگیرد به روی پهلویش گرفت تا پر چادر به پای او افتاد نمانده بود عقیله رمق به زانویش شبیه بود به حیدر شبیه تر هم شد همین که سنگ رسید و شکست ابرویش چه گریه دار که یک سال و نیم می گذرد هنوز رد طناب است روی بازویش سراغ زینتی اش را کسی گرفت اگر... بگو که دست زن خولی است النگویش https://eitaa.com/khaksari_alireza1001
سلام و ادب پیشاپیش تسلیت عرض می کنم چند تا کار پیشکش حضرت موسی بن جعفر (ع) کردم‌ . امیدوارم به چشم امام رضاجان مان بیاد. محتاج دعای سحرتانم.
🔸السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْإِمامُ الزَّاهِدُ، السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْإِمامُ الْعابِدُ، السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْإِمامُ السَّيِّدُ الرَّشِيدُ، السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْمَقْتُولُ الشَّهِيدُ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ وَابْنَ وَصِيِّهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا مَوْلايَ مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ وَرَحْمَةُ اللّٰهِ وَبَرَكاتُهُ؛🔸 میان روضه جاری می شود تا بر زبان زندان تداعی می شود در ذهن هر مرثیه خوان زندان شبی در بی کسی باید پر از دلواپسی باشی که تفسیرش نمی گنجد یقینا در بیان زندان پر پرواز اگر از کار اُفتد لاجرم دارد برای یاکریم خسته حکم آشیان زندان دلش نزد رضایش بود و فکرش پیش معصومه به پای جبر اگر می رفت از این زندان به آن زندان بلای جان فقط تیر و کمان و تیغ و خنجر نیست که از جان اسیرش می برد تاب و توان زندان چه گویم دیگر از افطار جانسوزش که با شلاق پذیرایی کند از او به هنگام اذان زندان خجالت می کشد حتی غل و زنجیر حق دارد اگر شرمنده باشد از حضور بد دهان زندان بیا ای سم تو دیگر لااقل قدری مدارا کن چرا که سالها کرده ست او را نصف جان زندان سرش بر روی خاک اما برای روح مجروحش دری وا می کند امشب به سمت آسمان زندان معطر میشود از عطر قرآن ؛ بیم از این دارم که بردارد برای قاری خود خیزران زندان تنش از تابش خورشید رنگش بر نمی گردد خدا را شکر باید کرد دارد سایه بان زندان ندارد تازگی ظلم بنی عباس و می سوزاند وجود حضرتش را از میان واژگان زندان برای عصمت اللهی که در رخت اسارت بود مهیا شد کنار خانه ی شمر و سنان زندان https://eitaa.com/khaksari_alireza1001
🔸السَّلامُ عَلَيْكَ يَا نُورَ اللَّهِ فِي ظُلُمَاتِ الْأَرْضِ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا إِمَامَ الْهُدَى السَّلامُ عَلَيْكَ يَا عَلَمَ الدِّينِ وَ التُّقَى السَّلامُ عَلَيْكَ يَا خَازِنَ عِلْمِ النَّبِيِّينَ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا خَازِنَ عِلْمِ الْمُرْسَلِينَ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا نَائِبَ الْأَوْصِيَاءِ السَّابِقِينَ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا مَعْدِنَ الْوَحْيِ الْمُبِينِ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا صَاحِبَ الْعِلْمِ الْيَقِينِ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا عَيْبَةَ عِلْمِ الْمُرْسَلِينَ🔸 دل شکسته ی خود را مجدد آوردیم چقدر غصه در این رفت و آمد آوردیم طواف کوی تو قسمت نشد ، بد آوردیم بنا به سنت خود رو به مشهد آوردیم به تربت تو قسم کاظمین ما اینجاست شروع یک سفر ناب کربلا اینجاست گهی به شوق شب کاظمین در سفریم گهی به پنجره فولاد عرض دل ببریم میان این دو حرم از نخست در به دریم اسیر و خانه به دوش شما پدر- پسریم رعیت ات شده ایم و جهان رعیت ماست غلامی پسرت افتخار و عزت ماست دو عالم است گدای تو یا اباالسلطان گدای دست رضای تو یااباالسلطان در انتظار عطای تو یا اباالسلطان نشسته ایم به پای تو یا اباالسلطان فقیر تو چه غنی شد به عرض یک هفته کرامت و کرم تو به مادرت رفته صبیه هات دعاگوی نسل سلمان اند نواده هات همه صاحبان ایران اند همان قبیله که دروازه های قرآن اند تمام خلق سر سفره ی تو مهمان اند هر آنچه هست ز الطاف دخترت داریم به خانواده ی تو ما همه بدهکاریم بلندمرتبه ، پیروز ، سرفراز تویی شکوه پرچم در حال اهتزاز تویی اسیر بند ، ولی تشنه ی نماز تویی کریم زاده ی از خلق بی نیاز تویی به خاطر تو زمین جان تازه میگیرد به احترام تو باران اجازه میگیرد چقدر اهل گذشتی چقدر آقایی چه قدر مثل رسول خدا شکیبایی حسینی و حسنی و علی و زهرایی چه خوب حضرت باب الحوائج مایی   به زیر سایه ی تو رو به دیگران نزنیم کنار سفره ی تو حرف آب و نان نزنیم اگر تو صید کنی آرزویمان قفس است اسیر دام تو با جبرئیل هم نفس است بدون مرحمتت زندگی ما عبث است  نگاه لطف تو یا کاظم الائمه بس است محبت به تو مرز میان خوب و بدی ست مطیع امر تو بودن سعادت ابدی ست قسم به حضرت زهرا نگاه کن ما را نگاه کرده و پاک از گناه کن ما را هر آینه بری از اشتباه کن ما را بیا و راه بلد رو به راه ما را ببین که ما و معاصی مان دچار همیم نظر نما همگی "بشر حافی" تو شویم رسیده پیک اجل گوئیا سر آورده خبر ولی خبری گریه آور آورده  ببین فراق چه بر روز دختر آورده غم تو گریه ی معصومه را در آورده چقدر درد و مصیبت به جانش افتاده ببین به عالم و آدم جواب رد داده  قد رشید تو را بار غصه خم کرده شبیه چشم ترت بازویت ورم کرده چقدر مرد نگهبان به تو ستم کرده به زیر سلسه پای تو را قلم کرده شکنجه دادن تو روزی یهود شده تمام دور و بر گردنت کبود شده در آسمان نگاهت شراره حد میزد به سینه ی تو چرا مرگ دست رد میزد؟ چقدر "سندی" ملعون تو را لگد میزد به مادر و پدرت حرف های بد میزد به رنگ لاله شدی و ز غصه پژمردی شبیه مادر خود فاطمه کتک خوردی شبیه مادر خود فاطمه پرت زخم است شبیه مادر خود فاطمه سرت زخم است ز بی حیایی شلاق پیکرت زخم است و پلک خسته ی هر دیده ی ترت زخم است دم غروب نشستی خدا خدا کردی همیشه روزه ی خود را به گریه وا کردی   اگرچه درد و غم و غربتی کهن داری اگرچه غصه ی دوری از وطن داری به روی شانه ی خود کوهی از محن داری و از شکنجه ی دشمن نشان به تن داری سرت به نیزه تماشا نشد ولی آقا سر عبای تو دعوا نشد ولی آقا به روی سینه ی تو چکمه ی شرور نرفت و در دهان تو سر نیزه ای به زور نرفت میان راه سرت داخل تنور نرفت بدون پوشیه طفلت دیار دور نرفت نگاه اهل و عیال تو قحط آب ندید چه خوب فاطمه ات مجلس شراب ندید https://eitaa.com/khaksari_alireza1001
🔸اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَأَهْلِ بَيْتِهِ، وَصَلِّ عَلَىٰ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ وَصِيِّ الْأَبْرارِ، وَ إِمامِ الْأَخْيارِ، وَعَيْبَةِ الْأَنْوارِ، وَوارِثِ السَّكِينَةِ وَالْوَقارِ، وَالْحِكَمِ وَالْآثارِ، الَّذِي كانَ يُحْيِي اللَّيْلَ بِالسَّهَرِ إِلَى السَّحَرِ بِمُواصَلَةِ الاسْتِغْفارِ، حَلِيفِ السَّجْدَةِ الطَّوِيلَةِ، وَالدُمُوعِ الْغَزِيرَةِ، وَالْمُناجاةِ الْكَثِيرَةِ...🔸 پیشکش حضرت باب الحوائج قصد سفر کردم که باشد مقصدم مشهد عمری کبوتروار جلد مشهدم مشهد امیدوارانه همیشه پر زدم مشهد هربار بعد از کاظمینش آمدم مشهد باب الحوائج خیرخواهانه دعایم کرد موسی بن جعفر استان بوس رضایم کرد دل های مشتاقان همیشه ارزومندش در محشر فردا همه محتاج لبخندش او نیست در بند کسی ؛ دنیاست در بندش اولاد من قربان این بابا و فرزندش عمری بدهکارم بدهکار رضاجانش شد بهترین سلطان عالم طفل دامانش سلطان هوای رعیت اش را بیشتر دارد ارباب از حال دل نوکر خبر دارد هرقدر که مهر و محبت این پسر دارد این رافت اش را یادگاری از پدر دارد شمسی که خود می پرورد شمس الشموس این است در چشم خاص و عام " زین المجتهدین "  است موسای اهل بیت بود از هرکسی سر بود گنجینه ی جمع کمالات پیمبر بود او پنجمین ذریه ی زهرای اطهر بود جانم به معصومی که خود معصومه پرور بود مانند او اولاد او با ابرو هستند سادات ایران بیشتر از نسل او هستند از نسل زهرا از تبار " هاشم" اش خواندند گاهی " وفیّ"  گفتند و گاهی " قائم " اش خواندند اهل ادب اهل تدبر عالمش خواندند میدانی اصلا از چه بابت کاظمش خواندند ؟ عمری به روی غیظ کردن بست چشم اش را حتی ندیده دشمن او نیز خشم اش را دارد نسیم مهرورزی عطر خوشبویش تنها تبسم می چکد از روی دلجویش سنی و شیعه گوید از اخلاق نیکویش هدیه فرستاده برای شخص بدگویش در هر قنوت خویش مردم را دعا می کرد با جمع بدگویان خود اینگونه تا می کرد او با زبان حق در این عالم تکلم کرد حتی به روی دشمن خود هم تبسم کرد عمری به هر درمانده ای مولا ترحم کرد در پیشگاهش بشر حافی دست و پا گم کرد این دستگیری ها به یمن التفاتش بود احیای دل ها هم یکی از معجزاتش بود همراه علم و منطق و برهان امامت کرد بی مزد و منت بارها قصد هدایت کرد جای پدر از منظر اسلام صحبت کرد از پاسخ او بوحنیفه نیز حیرت کرد در کودکی تندیس درک و فهم کامل بود از خردسالی نیز حلال مسائل بود من خرج مدحش میکنم ابیات موزون را وقف وجودش میکنم طبع دگرگون را کی چشم پوشی میکنم اینگونه مضمون را؟ باید که یاداور شوم اقرار هارون را جز او کسی آیینه ی موسی بن عمران نیست میراث دار دانش جمع رسولان نیست همچون پدر بر روی منبر درس دین می گفت با لحن زیبای امیرالمومنین می گفت تفسیری از فحوای آیات مبین می گفت شیخ الائمه مدح او را این چنین می گفت : قطعا رحیم است و علیم است و حکیم است او مانند اجدادش کریم بن کریم است او افسوس اسیر دست جمعی بی مروت شد عمری از این زندان به آن زندان...اذیت شد سهمش از این دنیا فقط درد و مشقت شد در هر سیه چالی مکرر هتک حرمت شد شلاق زندان بان او خیلی به او بد کرد لعنت به سندی ؛ سندی بن شاهک نامرد هردفعه که راهی زندان بلا می شد از دخترش معصومه با حسرت جدا می شد در دخمه ای با درد غربت آشنا می شد ‌ از بی کسی هر روز دلتنگ رضا می شد آزرده از تنهایی و رنج مصائب بود شب تا سحر هم صحبتش تنها مسیب بود یک عده با نامهربانی خسته اش کردند با ضربه های ناگهانی خسته اش کردند با چوب های خیزرانی خسته اش کردند با ناسزا و بددهانی خسته اش کردند هرصبح و شب وقتی به سمت قبله رو می کرد بین قنوتش مرگ خود را آرزو می کرد مانند زهرا مادر خود درد پهلو داشت عمری نشان از تازیانه روی بازو داشت در صورت نیلی خود زخمی به ابرو داشت مرثیه در لفافه میگویم؛ دو زانو داشت ساق شکسته در غل و زنجیر تا می‌خورد سیلی شبیه مادر خود بی هوا می خورد با اینکه رد سلسله بر پیکرش دارد شکر خدا یک جای سالم در سرش دارد حالا که جمعی بی حیا دور و برش دارد الحمدلله جای امنی دخترش دارد معصومه اش با چشم تر راهی زندان نیست در هر دو پای دخترش خار مغیلان نیست https://eitaa.com/khaksari_alireza1001
🔸اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا سَيِّدَ الْبَطْحاءِ وَابْنَ رَئِيسها، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا وارِثَ الْكَعْبَةِ بَعْدَ تَأْسِيسِها، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا كافِلَ الرَّسوُلِ وَناصِرَهُ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا عَمَّ الْمُصطَفى وَأَبَا الْمُرْتَضى، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا بَيْضَةَ الْبَلَدِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الذّابُ عَنِ الدِّينِ، وَالْباذِلُ نَفْسَهُ فِي نُصْرَةِ سَيِّدِ الْمُرْسَلِينِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ وَعَلى وَلَدِكَ أَميرِالْمُؤمِنِينَ وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَكاتُهُ🔸 🔸برای حضرت ابوطالب سلام الله علیه به امید نگاه پر از مهر حضرت امیر ارواحنا له الفدا اگر که طاقت حق را نداری ای اخوی برو بگیر ز مادر سراغی از ابوی فقط نه شیخ قریشی که سیدالبطحاست چقدر ادلّه ی محکم و استناد قوی ؟؟؟ مگر روایت ابن ابی الحدید نگفت!؟ رهین منت او هست مکتب نبوی پدر شده ست فدایی غربت پسرش چه کرد با تو مسلمان تفکر اموی؟؟ علی و زخم تن او گواه حرف من است به جا گذاشته از خود برای دین فدوی به حُسن اگر که ببینی شکوه عبد مناف رسیده است به مشهد به کعبه ی رضوی ابوتراب بنازد به تو ابوطالب! سلام جد بزرگ عشیره ی علوی! عموی خوش قد و بالای حضرت زهرا گریز روضه ی کنج خرابه ام بشوی https://eitaa.com/khaksari_alireza1001
💠 دهه فجر یادبود حیات دوباره ملت ایران و کشور عزیز ماست.امام خامنه ای "مضمون به ذهن حضرت شاعر خطور کرد" مربع ترکیبی از علیرضا خاکساری با دکلمه ی زیبای حاج مهدی سلحشور ۲۲ بهمن ۱۳۹۵ https://eitaa.com/khaksari_alireza1001
سلام و مهر اعیاد شعبانیه مبارک این شب و روزها شاد نباشیم کی شاد باشیم !؟ لب تون خندون دلتون منور به نور محبت اهل بیت چندتا ترکیب بند برای مناسبت های پیش رو تقدیم می کنم. امید که به کارتون بیاد. برای فرج خیلی دعا کنید یاحق https://eitaa.com/khaksari_alireza1001
🔸اللّٰهُمَّ فَصَلِّ عَلَىٰ سَيِّدِي وَمَوْلايَ صَلاةً تَرْفَعُ بِهَا ذِكْرَهُ، وَتُظْهِرُ بِهَا أَمْرَهُ، وَتُعَجِّلُ بِهَا نَصْرَهُ، وَاخْصُصْهُ بِأَ فْضَلِ قِسَمِ الْفَضائِلِ يَوْمَ الْقِيامَةِ، وَزِدْهُ شَرَفاً فِي أَعْلَىٰ عِلِّيِّينَ، وَبَلِّغْهُ أَعْلَىٰ شَرَفِ الْمُكَرَّمِينَ، وَارْفَعْهُ مِنْ شَرَفِ رَحْمَتِكَ فِي شَرَفِ الْمُقَرَّبِينَ فِي الرَّفِيعِ الْأَعْلَىٰ، وَبَلِّغْهُ الْوَسِيلَةَ، وَالْمَنْزِلَةَ الْجَلِيلَةَ، وَالْفَضْلَ وَالْفَضِيلَةَ، وَالْكَرامَةَ الْجَزِيلَةَ🔸 خون خدا اگر شد روزی نثار اسلام ماییم و سربلندی در سایه سار اسلام دارد حقیقت امر امروزه می درخشد آفاق پر شد از نور آشکار اسلام اوازه ی شریعت از هر مناره جاری ست چشم تمام دنیا محو وقار اسلام بی شک اجابت حق یعنی اجابت دوست لبیک یا حسین است اول شعار اسلام جز بیرق حسینی دین پرچمی ندارد نام و نشان مولا شد اعتبار اسلام هیهات من الذله از هر که بر نیاید این نقل قول باشد از اقتدار اسلام اسلام از محرم دارد هر آنچه دارد بالا گرفته از لطفش کار و بار اسلام از قید جان گذشت و سر را گرفت بر دست هر کس که شد شبیه او پاسدار اسلام لبهای ما همیشه گرم شهادتین است قرآن ما علی و اسلام ما حسین است در جان شعر شیعی بیت الغزل حسین است در مردی و مروت ضرب المثل حسین است چشم و زبان و جان پرورگار من اوست آیینه ی خدای عز و جل حسین است کوری چشم شور ناقه سوار بیوه سیب دو نیم شیر جنگ جمل حسین است گفتم حسین و کامم شیرین شد از کرامت فریاد می زنم احلی من عسل حسین است رو میکنم به حق تا رو میکنم به تربت حی علی الصلاتم حی علی الحسین است دنیا بزرگواری مانند او ندارد  از قبل خلق سعدی شیخ اجلّ حسین است اسباب دستگاهش هم احترام دارد آوازه ی هر آنچه طبل و کتل حسین است زرتشتی و مسیحی زوار اربعینش بانی اتحاد بین ملل حسین است ترس از ابد ندارم بیم از لحد ندارم امید شیعیان از صبح ازل حسین است در محضرش نگفتم سخت است مشکل من گفتم به مشکلات خود راه حل حسین است با حسن خلق آقا از خلق بی نیازم میگیرد آن که سائل را در بغل حسین است او حضرت کریم و من همچنان فقیرم عیدی خود از آقا یک کربلا بگیرم این نو رسیده در نایاب بود از اول وی نام دیگرش عشق ناب بود از اول بر سر در رفیع جنت ؛ جمال مولا پیش از شروع خلقت در قاب بود از اول با اولین نگاهش دل برده از ملائک گل خنده ی ملیحش جذاب بود از اول پیشانی اش چو خورشید از عرش می درخشد مبهوت روی ماهش مهتاب بود از اول بعد از امامتش نه از صبح آفرینش ارباب زاده بود و ارباب بود از اول تا سمت بارگاهش من هم پری بگیرم این دل شبیه فطرس بی تاب بود از اول دیدار حضرتش را اذن دخول باید زایر مودب بر آداب بود از اول ذریه اش شهید گودال شد از اخر مردی که خود شهید محراب بود از اول رودم به سمت دریا با گریه رهسپارم از روضه نه ولیکن از غصه حرف دارم جانم به شاعری که از باب همدلی گفت افتاد در مسیر سیلاب غم ولی گفت تدبیر رهبر ما تنها به دردمان خورد از راهکارهای هرگونه معظلی گفت هم نوع مان زمین گیر است و امید دارد... در راه یاری او باید که یاعلی گفت خوردند اشکارا از حق هرچه مظلوم باید علیه ظالم بی پرده و جلی گفت از دست پشت پرده از رحم کوچ کرده از کودتای رنگین با جنس مخملی گفت باید به حکم قرآن دیگر به گوش شیطان از غیرت و جهاد و شمشیر صیقلی گفت فرقی ندارد اصلا شاه اند یا وزیر اند این قوم ناخدا از طاغوت خط بگیرند چون کوه استواریم وقتی حسین داریم ترس از کسی نداریم وقتی حسین داریم یک اربعین شکوه خود را به رخ کشیدیم ۴۰ سال استواریم وقتی حسین داریم از برکت ولایت در صحت و سلامت تندیس اقتداریم وقتی حسین داریم غرق صلابتیم و دشمن حریف ما نیست پیروز کارزاریم وقتی حسین داریم دشمن رجز بخواند ما پشت مان نلرزد در جبهه پایداریم وقتی حسین داریم هم خشم ما کشنده هم تیغ ما برنده از جنس ذوالفقاریم وقتی حسین داریم حب الحسین یعنی حکم برائت از نار همواره رستگاریم وقتی حسین داریم هرکس که شد حسینی نزد خدا عزیز است محبوب کردگاریم وقتی حسین داریم با حسرت شهادت حیف است که بمیریم عمری امیدواریم وقتی حسین داریم " لطف حسین ما را تنها نمی گذارد گر خلق وا گذارند او وا نمی گذارد " https://eitaa.com/khaksari_alireza1001
🔸السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْعَبْدُ الصَّالِحُ الْمُطِيعُ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَ سَلَّمَ السَّلامُ عَلَیْكَ یا قَمَرَ الْعَشیْرَهْ  یا اَبَالْفَضِلِ الْعَباسْ عَلْیِه اَلْسَّلامُ 🔸 من ردّ ربنا را از راه شب گرفتم اذن توسلم را از دست رب گرفتم جام شراب من شد باران گریه هایم چشم پر اشک دادم بار عنب گرفتم روز الست عشقت تا عرضه شد به خلقت مهرت به دل نشست و عاشق لقب گرفتم نان و نوای خود را کرببلای خود را عمری دوای خود را از این مطب گرفتم چون سائل مدینه دستی به روی سینه تا محضرت رسیدم رزقی عجب گرفتم خرماخور است شیعه از سفره ی کریمت از برکت طعامت طعم رطب گرفتم " اقای من حسین و مولای من حسین است " پیوسته از کلامت درس ادب گرفتم سر را که هدیه دادم نذر تو پس نگیرم این نکته یادگار از اُمّ وَهَب گرفتم دادم قسم علی را بر عصمت تو آقا من کربلای خود را ماه رجب گرفتم الحق وزیر شاه دربار کربلایی اَ اَدخُلُ ابوالفضل؟ ؛ باب الحسین مایی ای بی مثال عباس ای بی بدیل عباس کوه وقار عباس مرد اصیل عباس بی تو تمام دنیا مفتش گران ما بود بر خلقت دو عالم هستی دلیل عباس همواره هست محرز در رتبه برتری از موسی ونوح  و شیث و هود و خلیل عباس جبرییل با ارادت هرشب به قصد قربت پای تو را بشوید در سلسبیل عباس هرگز نمی توان که قد تو را رصد کرد باشد برای درکت راهی طویل عباس اصلا به قول اعراب با گیسوی کمندت پیشانی بلندت جدا" جمیل عباس داروی هر چه دردی تو مرده زنده کردی در چنته کم نداری از این قبیل عباس زانو زده ست شهری در پای سفره ی تو کوری چشم شور هر چه بخیل عباس درهم نکردی ابرو من هم نرفتم از رو هربار لطف کردی شکرا جزیل عباس کاری نشد ندارد نزد تو یا ابوالفضل روز جزا خیالم جمع ست با ابوالفضل مضمون بی نظیر شعر تری علمدار مدح تو را بخوانم از هر دری علمدار ای سرور صحابه تنها به یک خطابه بر بام کعبه کردی روشنگری علمدار شمشیر تو برنده هر ضربه ات کشنده یا حمزه ای به واقع یا حیدری علمدار هم ذوالفقار مستت هم بیرقی به دستت صفین تا به طف را سرلشگری علمدار ای خضر نینوایی سقای کربلایی الحق به تو می اید اب اوری علمدار حتی حسین زهرا بر تو پناه برده بین تمام سرها داری سری علمدار هستت ز هست زهرا دستت به دست زهرا از شافعان فردای محشری علمدار فطرس گرفت از اقا بال و پر خودش را من هم بگیرم از تو بال و پری علمدار بی مایه ام کرم کن اصلا تو شاعرم کن از من بساز دعبل یا حمیری علمدار بازار گریه ی ما با هر دم تو گرم است با هر اشاره ای "ناظم" پروری علمدار از "منزوی" سلامت زیبا نشسته نامت در بیت بیت اشعار آذری علمدار " آز قالدی کی دعواده یتسون خطر عباسه قان گوزلرینی دوتموش وئرمور خبر عباسه قوللار قلم اولموشدی قان گوزلره دولموشدی آغلاردی مدارینده شمس و قمر عباسه " روی پر ملائک خنده کنان ابوالفضل پا بر زمین نهادی از آسمان ابوالفضل جشن تولدت را شمس و قمر گرفتند بس که مرید داری در کهکشان ابوالفضل جانی گرفته حیدر با دیدن جمالت از یمن مقدم تو دل شد جوان ابوالفضل مولود مرد خیبر! شیر خدا مکرر بوسید بازوانت را بی امان ابوالفضل ذکر جلی مایی ؛ دوم علی مایی خالی ست جای نامت بین اذان ابوالفضل فتح الفتوح کردی با دست های خالی سردار بی نیاز از تیر و کمان ابوالفضل  در چنگ تیر و نیزه جز حق رجز نخواندی ای سرور تمام آزادگان ابوالفضل بی انتهایی آقا رزّاق مایی آقا ای ناتمام ابوالفضل ای بی کران ابوالفضل عمری زیاد خواندم با اعتقاد خواندم در محفلت می آید صاحب زمان ابوالفضل حتی شب تولد من حال گریه دارم مانده ست بر دل من داغی گران ابوالفضل شام خوشی سر آمد اشک همه در آمد وقتی ز خیمه رفتی دامن کشان ابوالفضل باید به گریه گوید دل حرف آخرش را یارب کسی نبیند داغ برادرش را https://eitaa.com/khaksari_alireza1001
🔸السَّلامُ عَلَیْکَ یا زَیْنَ الْعابِدِینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا زَیْنَ الْمُتَهَجّـِدِینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اِمامَ الْمُتَّقِینَ،اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا وَلِیَّ الْمُسْلِمِینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا قُرَّهَ عَیْنِ النّاظِرِینَ الْعارِفِینَ،اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا وَصِیَّ الْوَصِیّـِینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا خازِنَ وَصایَا الْمُرْسَلِینَ،اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا ضَوْءَ الْمُسْتَوْحِشِینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا نُورَ الْمُجْتَهِدِینَ،اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا سِراجَ الْمُرْتاضِینَ🔸 اذن از پدر گرفتم تا از پسر بخوانم با اشک شوق جاری با چشم تر بخوانم با نیت تعبد در این شب تولد از مظهر تهجد شب تا سحر بخوانم  در دوری از مدینه سجادیه ست سینه با جان و دل به یادش خمس عشر بخوانم دین در مقاله ی او بر لب رساله ی او در جان خطبه اش قرآنی دگر بخوانم روشن شود زمین از نور جبین حضرت این نورسیده را من قرص قمر بخوانم اسم علی گذارد بر بچه هایش ارباب تا از نخست امام خود بیشتر بخوانم الگوی من کمیت است شعرم از اهل بیت است حیف دو روز عمر از کوه و کمر بخوانم من بی فروغ ماندم پس ماه هر شبم باش  نوری بده به شعرم قدری مخاطبم باش دلبر اگر تو هستی دلداده شهربانو از شوق روی پایت افتاده شهربانو ناز قدوم پاکت سجاد خانواده با شوق پهن کرده سجاده شهربانو تا قسمت تو باشند در خدمت تو باشند اماده است ارباب اماده شهربانو با گیسوی کمندت پیشانی بلندت همواره نقش بستی در یاد شهربانو زیباتر از جمالت والاتر از جلالت هرگز به خود ندیدند اجداد شهربانو جام طهور یعنی هر چال گونه ی تو مست است در کنارت از باده شهربانو بعد از غزل نوشتن نذر علیِ لیلا مدح تو را بگویم سجادِ شهربانو شاعر ز مدح پاک تو دست بر ندارد شعرم به خوبی تو مضمون دگر ندارد انگیزه ی تغزل ادعیه ی صحیفه ست شعری که مدح او نیست از ریشه اش ضعیف است کی با دو دست بسته شد از جهاد خسته دشمن تفکراتش سرتا به پا سخیف است بیمار خیمه ها نیست این حرف مشمئز چیست تخریب اساس کار ذریه ی سقیفه ست فتح الفتوح او را از کوفیان بپرسید نسل علی که ابن مرجانه را حریف است شعری که بی هدف نیست یعنی که بی شرف نیست شعری که حق بگوید نزد خدا شریف است شعرم به وجد امد وقتی از او سرودم من با سرودن از او حال دلم ردیف است هم شیعه مسلکم از فیض دعای سجاد هم عاقبت بخیر ام از سجده های سجاد شاعر به غیر از اینها حرفی دگر ندارد امروزه شعر خنثی قطعا ثمر ندارد راه نجات تنها راه ولایت و بس راهی جز این نداریم اما ؛ اگر ندارد این خاک پربها شد تا بیمه ی رضا شد غیر از نگاه حضرت ایران سپر ندارد ما جای ان یکاد از سلطان طوس خواندیم وقتی که دشمن ما جز دردسر ندارد من نه خبرنگار سی ان ان اینچنین گفت رویای فتح ایران دارد جگر ندارد در سینه درد و رنج است صد کربلای پنج است پس توپ و تانک و ترکش دیگر اثر ندارد سیدعلیِ ایران شیخ نعیمِ لبنان خاورمیانه قطعا کم شیر نر ندارد یک عمر در نبردیم از جبهه برنگردیم شیعه از اعتقاد خود دست بر ندارد در سایه ی پیمبر لشگر اُسامه دارد تا انقلاب مهدی نهضت ادامه دارد https://eitaa.com/khaksari_alireza1001