eitaa logo
علیرضا خاکساری
449 دنبال‌کننده
12 عکس
30 ویدیو
0 فایل
دفتر شعر مجازی
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸أَلسَّلامُ عَلَى الْمَنْحُورِ فِى الْوَرى، أَلسَّلامُ عَلى مَنْ دَفَنَهُ أَهْـلُ الْقُرى،أَلسَّلامُ عَلَى الْمَقْطُوعِ الْوَتینِ،أَلسَّلامُ عَلَى الْمُحامی بِلا مُعین،أَلسَّلامُ  عَلَى الشَّیْبِ الْخَضیبِ،أَلسَّلامُ عَلَى الْخَدِّ التَّریبِ،أَلسَّلامُ عَلَى الْبَدَنِ السَّلیبِ،أَلسَّلامُ عَلَى الثَّغْرِ الْمَقْرُوعِ بِالْقَضیبِ،أَلسَّلامُ عَلَى الرَّأْسِ الْمَرْفُوعِ،أَلسَّلامُ عَلَى الاَْجْسامِ الْعارِیَةِ فِى الْفَلَواتِ،تَنْـهَِشُهَا الذِّئابُ الْعادِیاتُ وَ تَخْتَلِفُ إِلَیْهَا السِّباعُ الضّـارِیاتُ،🔸 🔸با حال عاشورایی خوانده شود... 🔸از محضر امام زمان عذرخواهی میکنم. خنجر رسید از راه حنجر را ببُرِّد در پیش چشم فاطمه سر را ببُرَّد خنجر ولی کار بریدن را رها کرد از بوسه گاه مادرش زهرا حیا کرد تا منصرف آن خنجر از زیر گلو شد با یک لگد سالار زینب پشت و رو شد  قاتل گرفت از گیسویش در روز روشن وقتی فرو شد دشنه ای بر پشت گردن... ...با ضربه ی اول شبیه محتضر شد در زیر چکمه تشنگی اش بیشتر شد با ضربه ی دوم دوباره دست و پا زد خیلی به زحمت مادر خود را صدازد با ضربه ی سوم که قصد حنجرش کرد بالای سر زهرای هجده ساله غش کرد با ضربه ی چهارم محاسن غرق خون شد فرزند زهرا حا و سین و یا و نون شد با ضربه ی پنجم به جانش رعشه افتاد روی زمین پا می کشید_ ای داد بی داد _ مثل تو مشتاق بریدن هیچ کس نیست شش ضربه ی محکم زدی ای شمر بس نیست؟ با ضربه ی هفتم شبیه شیرخواره آمد صدای خس خس از حلقوم پاره با ضربه ی هشتم که دل از خواهرش کند زینب میان خیمه ها مو از سرش کند مثل تو مشتاق بریدن هیچ کس نیست نُه ضربه ی محکم زدی ای شمر بس نیست ؟ مثل تو مشتاق بریدن هیچ کس نیست ده ضربه ی محکم زدی ای شمر بس نیست ؟ وقتی نمی بُرد بیا و دست بردار آقای ما را ذبح کردی یازده بار با ضربه ی آخر سرش از تن جدا شد از پنجه های شمر گیسویش رها شد با ضربه ی آخر سری افتاد بر خاک پهلوشکسته مادری افتاد بر خاک با ضربه ی آخر همه کل می کشیدند در پیش چشم فاطمه کل می کشیدند با ضربه ی آخر غم خواهر همین بود کلی رگ پاشیده از هم بر زمین بود با ضربه ی آخر که جان از پیکرش رفت با کیسه ای خولی به دنبال سرش رفت با بغض حیدر ؛ بغض زهرا سر بریدند با حوصله آقای ما را سر بریدند https://eitaa.com/khaksari_alireza1001
🔸اَلسَّلامُ عَلَى ابْنِ سِدْرَةِ الْمُنْتَهى، اَلسَّلامُ عَلَى ابْنِ جَنَّةِ الْمَأْوى، اَلسَّلامُ عَلَى ابْنِ زَمْزَمَ وَالصَّفا اَلسَّلامُ عَلَى الْمُرَمَّلِ بِالدِّماءِ، اَلسَّلامُ عَلَى الْمَهْتُوكِ الْخِباءِ اَلسَّلامُ عَلى غَريبِ الْغُرَباءِ،🔸 🔸با حال عاشورایی خوانده شود... 🔸از محضر امام زمان عذرخواهی می کنم. سرش آمد بلایی از همه نوع دید چشمش جفایی از همه نوع  از لبش نذر دستگیری ما رفت بالا دعایی از همه نوع ته گودال قتلگاهش خواند زیر لب ربنایی از همه نوع درد زخمش نه بلکه او را کشت درد بی اعتنایی از همه نوع قاتل حجت خدا شده بود لشگر بی حیایی ازهمه نوع داشت خولی بی حیا مثل حرمله اشتهایی از همه نوع جهت قتل صبرش اوردند دشمنان حربه هایی از همه نوع میشمارم یکی یکی همه را میکِشم بین روضه فاطمه را همه جا بود صحبت شمشیر صحبت از اوج کثرت شمشیر همه بالاتفاق می گفتند بعد نیزه است نوبت شمشیر دوستان را همه خبر کردند دشنه امد به دعوت شمشیر جه بگوییم از چکاچک ان ؟ گریه دارد حکایت شمشیر کار دست تن ضعیفش داد کینه ی بی نهایت شمشیر در تنی تکه تکه پیدا بود شدت هر اصابت شمشیر زخم هایش همه دهن وا کرد بعد کلی لجاجت شمشیر نیت استلام رویش داشت آه از قصد قربت شمشیر می کشیدند روی صورت او شبث و شمر با خط شمشیر به همین ضربه ها بسنده نشد کم به اشک حسین خنده نشد هرکسی داشت بین دامان سنگ این چنین جمع شد هزاران سنگ همه را کرده بود در خیمه سخت دلواپس و پریشان سنگ  بغض حیدر بهانه ای شده بود تا بگیرد دوباره تاوان سنگ چقدر مثل نیزه جولان داد دم مغرب میان میدان سنگ به بزرگ قبیله رحم نکرد ذره ای هم نداشت وجدان سنگ وسط کشمکش چه می بارید بر سر او شبیه باران سنگ دردش از تیغ تیز کمتر نیست مثل تیری سه شعبه سوزان سنگ دهنش را هدف گرفتند آه تا اصابت کند به دندان سنگ لحظات گرسنگی میخورد عوض چند لقمه ی نان سنگ تا همان لحظه های اخر زد بوسه ها بر لبان عطشان سنگ ذره ای هم خطا اگر برود می کند شهر شام جبران سنگ سنگباران او تمام نشد سوره ی فجر احترام نشد وقت گشت و گذار تیر و کمان سخت باشد مهار تیر و کمان چه بگویم که بی خبر باشید ؟ ازقرار و مدار تیر و کمان عصر روز دهم به چشم امد جرات بی شمار تیر و کمان هرکه طوری خودی نشان می داد حرمله پای کار تیر و کمان باز آمد به قصد آزارِ پدر شیرخواره تیر و کمان رفت بالا همین که دشداشه  شد "سپیدی" شکار تیر و کمان مثل مسمار داغ اینجاهم سینه را کرد پاره تیر و کمان هیچ کس مثل او نخواهد شد تا قیامت دچار تیر و کمان کم می امد اگر که تیر آن وقت کعب نی بود یار تیر و کمان حرمله قصد داشت آخر کار سازد از گاهواره تیر و کمان چشم بر راه نوبت خویش اند تیغ های کنار تیر و کمان در بگو و بخند زخم زدند باز هم آمدند زخم زدند وای از لحظه ی فرود عمود از قیام و سپس قعود عمود بی گمان بندگی شیطان است حاصل چندتا سجود عمود بچه های امام دل نگران ترس دارند از وجود عمود نفسی تازه کرد سر نیزه از همان لحظه ی ورود عمود غرق خون کرد کاکل او را صاحب بزدل و حسود عمود تار و پود حسین ریخت بهم از زمختی تار و پود عمود سر آقای ما چه اورده رفت و برگشت دیر و زود عمود زخم فرق حسین پس از چیست ؟ بین میدان اگر نبوده عمود باهرآنچه که شد زدند او را لگد ازرده کرد پهلو را باعث هرچه دردسر چکمه دارد از هر نظر خطر چکمه دشمنانش امان نمی دادند نیزه میخورد پشت سر چکمه گاه میخورد روی لبهایش گاه میخورد بر کمر چکمه آمد از راه ناسزا هم گفت تا زند زخم بر جگر چکمه به کسی چکمه های خود را داد که از او خورد بیشتر چکمه اینکه میراث مادرش زهراست پهلویش میخورد اگر چکمه پای سنگین گریز روضه ماست گریه دارد از این نظر چکمه نذر کردند تا که پرت کنند سوی جسمش چهل نفر چکمه وقت گودال رفتنش زینب چقدر دید دور و بر چکمه در غیاب سنان می آمد چوب پیرمردی به صورتش زد چوب شرم دارم ز گفتن خنجر ... این روضه ادامه دارد... https://eitaa.com/khaksari_alireza1001