🔸اللّهُمَّ صَلِّ عَلَى الصِّدّیقَةِ فاطِمَةَ الزَّکِیَّةِ حَبیبَةِ حَبیبِکَ وَنَبِیِّکَ وَاُمِّ اَحِبّآئِکَ وَاَصْفِیآئِکَ الَّتِى انْتَجَبْتَها وَفَضَّلْتَها وَاخْتَرْتَها عَلى نِسآءِ الْعالَمینَ 🔸
روضه خوان بر روی منبر دفتری دارد به دست
بی گمان منظومه ی درد آوری دارد به دست
" بیت الاحزان " را دوباره در عزای فاطمی
شیخ عباس قمی دیگری دارد به دست
زیر لب جانسوز می خواند یارالی فاطمه
نوحه ای از نوحه های آذری دارد به دست
میکروفون در دست او یعنی که یکسال دگر
نوکر زهرا جواز نوکری دارد به دست
تا ببارد در عزای جدّه ی خود فاطمه
دستمال اشک خود را رهبری دارد به دست
فاطمیه جاری است و باز می بینم به چشم
بت پرستی مشعل شعله وری دارد به دست
پیش روی حضرت انسیه الحورا چرا
بین کوچه تازیانه کافری دارد به دست ؟
شیعه ی زهرا نمی بخشد غلاف تیغ را
این غلافی که نگاه دیگری دارد به دست
بازوی کوثر نه ؛ قنفذ دست احمد را شکست
جان طاها خاتم پیغمبری دارد به دست
رد می اندازد همانا زیر چشم حوریه
دشمن بی عاطفه انگشتری دارد به دست
از خجالت راه پیش و پس ندارد بین راه
طفل تنهایی که دست مادری دارد به دست
"از پرستویی که بین کوچه بر دیوار خورد"
مجتبایش سالها مشت پری دارد به دست
دست ضربت خورده اش بالا نیاید بیش از این
دخترش زینب نگاه مضطری دارد به دست
وای بر حال علی دور از نگاه بچه ها
نیمه شب در خلوتش میخ دری دارد به دست
بستر ام ابیها آن قدر گل داده است
فضه گویا گلشن نیلوفری دارد به دست
در دل شب تا بشوید بانویی آزرده را
سدر و کافور و کفن را همسری دارد به دست
بعد از این باید به زهرا و علی تشبیه کرد
باغبانی را که یاس پرپری دارد به دست
انتهای کوچه گویا ابتدای کربلاست
بی حیایی ایستاده خنجری دارد به دست
خواهری بر سینه می کوبد تماشا می کند
شمر از گودال برگشته سری دارد به دست
ارث برد از غربت مادربزرگش فاطمه
جای زخم تاریانه دختری دارد به دست
#علیرضا_خاکساری
#شعر_آئینی_مذهبی_هیئت
#فاطمیه
#شهیده_مدینه
#آجرک_الله_یا_صاحب_الزمان
https://eitaa.com/khaksari_alireza1001
🔸....وَ نَادَاهَا یَا زَهْرَاءُ فَلَمْ تُكَلِّمْهُ فَنَادَاهَا یَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَى فَلَمْ تُكَلِّمْهُ فَنَادَاهَا یَا بِنْتَ مَنْ حَمَلَ الزَّكَاةَ فِی طَرَفِ رِدَائِهِ وَ بَذَلَهَا عَلَى الْفُقَرَاءِ فَلَمْ تُكَلِّمْهُ فَنَادَاهَا یَا ابْنَةَ مَنْ صَلَّى بِالْمَلَائِكَةِ فِی السَّمَاءِ مَثْنَى مَثْنَى فَلَمْ تُكَلِّمْهُ فَنَادَاهَا یَا فَاطِمَةُ كَلِّمِینِی فَأَنَا ابْنُ عَمِّكَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ قَالَ فَفَتَحَتْ عَیْنَیْهَا فِی وَجْهِهِ وَ نَظَرَتْ إِلَیْهِ وَ بَكَتْ وَ بَكَى وَ قَالَ مَا الَّذِی تَجِدِینَهُ فَأَنَا ابْنُ عَمِّكِ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ فَقَالَتْ یَا ابْنَ الْعَمِّ إِنِّی أَجِدُ الْمَوْتَ الَّذِی لَا بُدَّ مِنْهُ وَ لَا مَحِیصَ عَنْه🔸ُ
ای زُهْرَةُ الزَّهرای عالم ! كَلِّمِينِي
بنت رسول الله خاتم ! كَلِّمِينِي
یک بار دیگر باز کن چشمان خود را
من حیدرم -مظلوم عالم - كَلِّمِينِي
"هذا فِراقٌ بِينیُ و بِینکْ " نخوانی
دق میکنم ازفرط ماتم ، كَلِّمِينِي
چشمان پر اشک تو اشکم را در اورد
همراه این باران نم نم كَلِّمِينِي
خانه خرابم میکنی با رفتن خود
من هستم و دنیایی از غم كَلِّمِينِي
غیر از شفایت حاجتی دیگر ندارم
ای مظهر فیض دمادم ! كَلِّمِينِي
غیر از تو زهرا جان کسی فکرعلی نیست
درد مرا همواره مرهم ! كَلِّمِينِي
من چه دهم آخر جواب دخترت را؟
محض رضای زینبت هم... كَلِّمِينِي
خورشید رویت بانوی من در کسوف است
از این کبودی مجسم كَلِّمِينِي
ای سرو من دارد غم قد کمانت
قد مرا هم میکند خم ، كَلِّمِينِي
امروز در مسجد جوابم را ندادند
جز تو کسی را که ندارم كَلِّمِينِي
حرفی بزن شاید دلم آرام گیرد
ای زُهْرَةُ الزَّهرای عالم ! كَلِّمِينِي
#علیرضا_خاکساری
#شعر_آیینی_مذهبی_هيئت
#فاطمیه
#شهیده_مدینه
#إناللّه_و_إنااليه_راجعون
#آجرک_الله_یا_صاحب_الزمان
https://eitaa.com/khaksari_alireza1001
🔸اَللّهُمَّ صَلِّ عَلَى الصِّدّيقَةِ فاطِمَةَ الزَّكِيَّةِ حَبيبَةِ حَبيبِكَ وَنَبِيِّكَ وَا ُمِّ اَحِبّآئِكَ وَاَصْفِيآئِكَ الَّتِى انْتَجَبْتَها وَفَضَّلْتَها وَاخْتَرْتَها عَلى نِسآءِالْعالَمينَ اَللّهُمَّ كُنِ الطّالِبَ لَها مِمَّنْ ظَلَمَها وَاسْتَخَفَّ بِحَقِّها وَكُنِ الثّائِرَ اَللّهُمَّ بِدَمِ اَوْلادِها اَللّهُمَّ وَكَما جَعَلْتَها اُمَّ اَئِمَّةِ الْهُدى وَحَليلَةَ صاحِبِ اللِّوآءِ وَالْكَريمَةَ عِنْدَ الْمَلاَءِ الاَْعْلى فَصَلِّ عَلَيْها وَعَلى اُمِّها صَلوةً تُكْرِمُ بِها وَجْهَ اَبيها مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَتُقِرُّ بِها اَعْيُنَ ذُرِّيَّتِها وَاَبْلِغْهُمْ عَنّى فى هذِهِ السّاعَةِ اَفْضَلَ التَّحِيَّةِ وَالسَّلام🔸
زهرا که تنها علت ایجاد عالم بود
نورش نبود ارکان هستی نامنظم بود
حتی پیمبر هم به زهرایش توسل کرد
یعنی که تنها اسم زهرا اسم اعظم بود
نه سال در حق علی هم مادری کرده
اُمِّ اَبیهایی که اُمِّ بَعلُها هم بود
شد کاشف الکرب امیرالمومنین خود
بر زخم های حیدر کرار مرهم بود
زهرا دمش از مرتضی سردار خیبر ساخت
تیغ دو دم در معرکه مدیون این دم بود
جز چادر زهرا ندارد پرچمی اسلام
از اولین اهداف زهرا حفظ پرچم بود
تکلیف ما را فاطمه دیروز روشن کرد
زهرا نبود امروز ما تاریک و مبهم بود
در جبهه های حق علیه باطل دوران
با پهلوی آزرده در خط مقدم بود
با عزم جزمش طعنه برآتش پرستان زد
در زیر تازیانه مثل کوه محکم بود
آن حجم آتش در حیاط خانه ی زهرا
از کینه ی دیرینه ی اهل جهنم بود
بیش از در و مسمار در ، گویا غلاف تیغ
بر کشتن زهرای مرضیه مصمم بود
فرصت نشد در کوچه دستش را سپر سازد
با سر زمین افتاد بسکه ضربه محکم بود
محو کبودی های چشم خسته ی مادر
مهمان چشمان حسن باران نم نم بود
رو میزد اما در به رویش وا نمیکردند
انگار در شهر نبی قحطی آدم بود
در جان آزرده مرتب عشق جریان داشت
جانم به این مهر و فداکاری که توام بود
عصر همان روز دوشنبه روضه برپا شد
مرثیه خوان محسنش عیسی بن مریم بود
عصر دوشنبه ای که آتش در حرم افتاد
تصویری از عصر ده ماه محرم بود
مسمار را تیری سه شعبه در کمان میدید
گودال هم پشت در خانه مجسم بود
#علیرضا_خاکساری
#شعر_آئینی_مذهبی_هیئت
#فاطمیه
#شهیده_مدینه
#آجرک_الله_یا_صاحب_الزمان
https://eitaa.com/khaksari_alireza1001
🔸يا فاطِمَةَ الزَّهْراَّءُ يا بِنْتَ مُحَمَّدٍ يا قُرَّةَ عَيْنِ الرَّسُولِ يا سَيِّدَتَنا وَمَوْلاتَنا اِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكِ اِلَى اللّهِ وَقَدَّمْناكِ بَيْنَ يَدَىْ حاجاتِنا يا وَجيهَةً عِنْدَ اللَهِ اِشْفَعى لَنا عِنْدَ اللَه🔸ِ
ای جمع خوبیها و مصداق رشادتها
پیداست در آیینهی چشمت نجابتها
با هر قیام تو شکوهی تازه برخیزد
پایت ورم کردهست از فرط عبادتها
سرچشمه ی فیض الهی هستی ای بانو
با اذن تو وا میشود دارالعنایتها
تفسیر ناب سورهی انسان تو هستی که
میریزد از دامان پرمهرت کرامتها
هم پیرهن هم نان شب میبخشی از لطفت
دل می بری از سائلت با این سخاوت ها
میل اناری کن که من حاجت روا گردم
چشم امید هر شب و روز رعیت ها !
از تو سرودن رونقی دارد به دنبالش
جانی دوباره می دهد نامت به هیئتها
کوچه به کوچه روضهات در شهر ما برپاست
با همت و ایثار چمرانها و همتها
هر شب به انصار و مهاجر سر زدی بانو
اما دریغ از یک اجابت بعد دعوت ها
انگار نه انگار حرمت دارد این خانه
دیوار و در بود و تو بودی و اذیّت ها
تنها نه چادر که پرت را هم لگد کردند
در رفت و آمدهای کوچه بی مروّت ها
درهم شکستی تا در خانه شکست آن روز
با اتحاد بی نظیر !! بی بصیرت ها
"أشکوا الیک یا رسول الله …"میخوانی
با اشک هایت ، از اهانت ها جسارت ها
یکبار صحن خانه و یکبار در کوچه...
از پا تو را انداخت آخر هتک حرمت ها
گل از گل گلها شکفت ای مادرم وقتی
برخاستی از بستر خود بعد مدّت ها
با طعنه میسوزی و با همسایه میسازی
کم نیست از درد لگد درد شکایت ها
حتي به چشم آشنایان هم نمی آیی
مانند شمعی آب گشتی از جراحت ها
حرف از یتیمی می زند همسایه با زینب
دلشوره میگیرد حسینت با عیادت ها
#علیرضا_خاکساری
#شعر_آئینی_مذهبی_هیئت
#فاطمیه
#شهیده_مدینه
#آجرک_الله_یا_صاحب_الزمان
https://eitaa.com/khaksari_alireza1001
🔸يَا مُمْتَحَنَةُ امْتَحَنَكِ اللّٰهُ الَّذِي خَلَقَكِ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَكِ فَوَجَدَكِ لِمَا امْتَحَنَكِ صابِرَةً، وَزَعَمْنا أَنَّا لَكِ أَوْلِياءٌ وَ مُصَدِّقُونَ وَصابِرُونَ لِكُلِّ مَا أَتَانَا بِهِ أَبُوكِ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ، وَأَتىٰ بِهِ وَصِيُّهُ، فَإِنّا نَسْأَلُكِ إِنْ كُنَّا صَدَّقْناكِ إِلّا أَلْحَقْتِنَا بِتَصْدِيقِنَا لَهُما لِنُبَشِّرَ أَنْفُسَنا بِأَنَّا قَدْ طَهُرْنا بِوِلايَتِكِ.🔸
✔️ نامه ی منظوم متخلف ثانی به معاویه علیه العنه
این نامه را به جوهر کینه نوشته ام
از روزهای خوب مدینه نوشته ام
روزی که اختیار به دست سقیفه بود
روزی که چشم مان به رَدای خلیفه بود
هم فکر غصب حق علی بود در سرم
هم بود " ابوعبیده ی جراح " یاورم
بر روی سنت حسنه پا گذاشتم
تصمیم را به عهده ی شورا گذاشتم
می زد به کُوُس تفرقه " بِنْ مَنذر " البته
خیلی از آن جماعت روشنگر البته
" بِنْ سعد خزرجی " شده کوتاه ، امدند
با پیروان لات و هبل راه آمدند
غیر از علی و فاطمه همراهمان شدند
اهل مدینه لشگر خودخواهمان شدند
گفتم بدون مایه فطیر است کارمان
بی مرتضی و فاطمه گیر است کارمان
گفتم ز یار غار حمایت کند علی
باید به زور هم شده بیعت کند علی
از این جهت روانه شدم سمت خانه اش
گِرد آمدیم پشت درِ آشیانه اش
پشت سرم مهاجر و انصار آمدند
حتی به یاری ام در و دیوار آمدند
هر لحظه لحظه بیشتر و بیشتر شدیم
در پیش چشم فاطمه سیصد نفر شدیم
گفتم علیّ خانه نشین را خبر کنید
مثل بقیه بیعت بی دردسر کنید
گفتم که ختم غائله در دست حیدر است
بیعت علی اگر نکند کار ابتر است
آمد صدای فاطمه از پشت در به گوش
می گفت از امامت و حق پسر عموش
حکم ولایت ازلی را به ما نداد
یک تار موی شخص علی را به ما نداد
گفتم به حال خویش نباید رها شود
وقتش رسیده شعله ی آتش به پا شود
در بین دود ، فکر علی بود فاطمه
همواره گرم ذکر علی بود فاطمه
گرم حمایت از علی ش عاشقانه بود
تنها علاجِ کار ، فقط تازیانه بود
کاشانه اش همینکه پر از بوی دود شد
با تازیانه بازوی زهرا کبود شد
این سو مغیره گرم بگو و بخند شد
آن سو صدای ناله ی زهرا بلند شد
چیزی نمانده بود فضا ملتهب شود
با گریه های فاطمه دل منقلب شود
اما علی و شوکتش آمد به خاطرم
شور و شکوه ضربتش آمد به خاطرم
تیغ دو دم به خاطرم آمد چکار کرد
اهل قریش را به مصیبت دچار کرد
پس با تمام کینه و بغضی که داشتم
انجا همه توان خودم را گذاشتم
بر سینه ی زمین و زمان دست رد زدم
بر درب نیمه سوخته محکم لگد زدم
طوری لگد زدم که همان پشت در نشست
طوری لگد زدم پس از آن پهلویش شکست
طوری زدم معاویه ! در ، خورد بر سرش
تأثیر ضربه های لگد ، کرد ، پرپرش
طوری زدم که داغ دلش بیشتر شود
طوری لگد زدم که علی بی پسر شود
حتی کنار ضربه ی سنگین کاری ام
مسمار درب سوخته آمد به یاری ام
ریحانه ی رسول که رنگش پریده بود
داغیِ میخِ در ، نفسش را بُریده بود
یک ضربه روزگار علی را سیاه کرد
سیلی زدم به فاطمه حیدر نگاه کرد ...
✔️ این روضه ادامه دارد
#علیرضا_خاکساری
#شعر_آئینی_مذهبی_هیئت
#نامه_منظوم
#فاطمیه
#شهیده_مدینه
#آجرک_الله_یا_صاحب_الزمان
https://eitaa.com/khaksari_alireza1001
🔸اللّهُمَّ کُنِ الطّالِبَ لَها مِمَّنْ ظَلَمَها وَاسْتَخَفَّ بِحَقِّها وَکُنِ الثّائِرَ اَللّهُمَّ بِدَمِ اَوْلادِها اللّهُمَّ وَکَما جَعَلْتَها اُمَّ اَئِمَّةِ الْهُدى وَحَلیلَةَ صاحِبِ اللِّوآءِ وَالْکَریمَةَ عِنْدَ الْمَلاَءِ الاَْعْلى فَصَلِّ عَلَیْها وَعَلى اُمِّها صَلوةً تُکْرِمُ بِها وَجْهَ اَبیها مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ وَتُقِرُّ بِها اَعْیُنَ ذُرِّیَّتِها وَاَبْلِغْهُمْ عَنّى فى هذِهِ السّاعَةِ اَفْضَلَ التَّحِیَّةِ وَالسَّلامِ.🔸
زخمی شود وقتی بگیرد پر به دیوار
افتاده نقش لاله ای پرپر به دیوار
زبری آجرهایش اشکم را در آورد
زُل می زنم با چشم های تر به دیوار
در کوچه وقتی دست بابا بسته باشد
از غصه تکیه می کند مادر به دیوار
اندازه ی یک بار شیشه فاصله بود
اما رسید از ضربه ی پا در به دیوار
همسایه ها دیدند که خونابه می ریخت
از پهلوی صدیقه ی اطهر به دیوار
من قبل مسجد رفتن مان خواب دیدم
در کوچه مادر می خورد با سر به دیوار
گل بود با سیلی گلابش را گرفتند
مانده ست از عطر خوش کوثر به دیوار
وقتی رسد دستش به بازوی شکسته
سر می گذارد لاجرم حیدر به دیوار
فردای بعد از مادرم دیدم که بابا
دارد سیاهی میزند دیگر به دیوار
#علیرضا_خاکساری
#شعر_آئینی_مذهبی_هیئت
#فاطمیه
#شهیده_مدینه
#آجرک_الله_یاصاحبالزمان
https://eitaa.com/khaksari_alireza1001
🔸السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ خَيْرِ الْبَرِيَّةِ، السَّلامُ عَلَيْكِ يَا سَيِّدَةَ نِساءِ الْعالَمِينَ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَالْآخِرِينَ، السَّلامُ عَلَيْكِ يَا زَوْجَةَ وَلِيِّ اللّٰهِ وَ خَيْرِ الْخَلْقِ بَعْدَ رَسُولِ اللّٰهِ؛🔸
نداشت فرصت هیچ استخاره در کوچه
نداشت مادر من راه چاره در کوچه
شبیه بارش باران بی امان می ریخت
از آسمان نگاهش ستاره در کوچه
به رخت آدمی ابلیس بود ظاهر شد
چه ها کشیدم از آن بدقواره در کوچه
نه تازیانه نه در نه غلاف موی مرا...
سپید کرده فقط یک اشاره در کوچه
کسی نبود ببیند چگونه می پیچید
صدای ضربه ی سیلی دوباره در کوچه
چه ضربه ای که از آن ضربه گوشه ی ابرو
گرفت بر لبه ی سنگ خاره در کوچه
چه ضربه ای که از آن ضربه بند بند دلم
شبیه نامه شده پاره پاره در کوچه
همین که مادرم افتاد بر زمین ؛ افتاد
نفس ن ف س نفسم به شماره در کوچه
هنوز هم که هنوز است سخت می گردم
برای یافتن گوشواره در کوچه
****
به زیر سقف نگیرید روضه ی مادر
به پا کنید فقط یادواره در کوچه
#علیرضا_خاکساری
#شعر_آئینی_مذهبی_هیئت
#فاطمیه
#شهیده_مدینه
#آجرکالله_یاصاحبالزمان
https://eitaa.com/khaksari_alireza1001
🔸السَّلامُ عَلَيْكِ يَا أُمَّ الْحَسَنِ وَالْحُسَيْنِ سَيِّدَيْ شَبابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ، السَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الصِّدِّيقَةُ الشَّهِيدَةُ🔸
شب روضه شب لطمه زنیه
روضه ی فاطمه ناگفتنیه
بچه ها بلند بلند گریه کنید
بخدا مادرمون رفتنیه
مَردیم از غصه ولی گریه کنیم
همه بی معطلی گریه کنیم
بیشتر از فاطمه این روزا باید
به حال و روز علی گریه کنیم
مردم مدینه اکثرا بدن
دست رد به سینه ی علی زدن
بسکه بردن علی دیدنی بود
خیلیا برا تماشا اومدن
فدای بغض میون صداتون
الهی غم نبینن مادراتون
بچه سیدا منو حلال کنین
روضه ناموسی میخونم براتون
اومدن به هر دلیلی بزنن
گل یاسُ رنگ نیلی بزنن
فکرشو بکن چهل تا بی حیا
تو کوچه زنت رو سیلی بزنن
تو برو بیا میزد فاطمه رو
خیلی بی هوا میزد فاطمه رو
علی حق داره بمیره بخدا
یه غلام سیا میزد فاطمه رو
خیلی بی عاطفه هستن بخدا
راهشو تو کوچه بستن بخدا
توی لفافه میگم غیرتیا
بار شیشه شو شکستن بخدا
#علیرضا_خاکساری
#شعر_آئینی_مذهبی_هیئت
#فاطمیه
#شهیده_مدینه
#آجرکالله_یاصاحبالزمان
https://eitaa.com/khaksari_alireza1001
🔸السَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الرَّضِيَّةُ الْمَرْضِيَّةُ، السَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْفاضِلَةُ الزَّكِيَّةُ، السَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْحَوْراءُ الْإِنْسِيَّةُ، السَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا التَّقِيَّةُ النَّقِيَّةُ، السَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْمُحَدَّثَةُ الْعَلِيمَةُ🔸
گریه دارد مصیبتی سنگین
ماتمی سخت و غربتی سنگین
شب روضه رسید و می گویم
از مرور حکایتی سنگین
به سر کوچه های شهر افتاد
سایه های جهالتی سنگین
می رسم بعد "شعله ی آتش"
به "لگد" ، به عبارتی سنگین
گریه کن به تواتر روضه
که بنا به روایتی سنگین...
بین کوچه چهل نفر زده اند
مادری را به ضربتی سنگین
بهترین سهم مال قنفذ بود
ضربه ای زد به اُجرتی سنگین
به نظر کافی است ، بگذرم از
کوچه و دست نکبتی سنگین
ولی افتاد از کمر مولا
زیر بار امانتی سنگین
داغ دل تازه می شود هر روز
با مرور جسارتی سنگین
درد بی مادری چه جانسوز است
گریه کن بر مصیبتی سنگین
#علیرضا_خاکساری
#شعر_آئینی_مذهبی_هیئت
#فاطمیه
#شهیده_مدینه
#آجرکالله_یاصاحبالزمان
https://eitaa.com/khaksari_alireza1001
21.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸خانمی را که تازیانه زدند ...
مرثیه ای با نفس گرم حاج منصور ارضی
فاطمیه ۱۴۰۰
#علیرضا_خاکساری
#حاج_منصور_ارضی
#شعر_آئینی_مذهبی_هیئت
#فاطمیه
#شهیده_مدینه
#آجرک_الله_یا_صاحب_الزمان
https://eitaa.com/khaksari_alireza1001
37.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸وقتی مرا در روضه دعوت می کند زهرا...
برشی از مسمط فاطمی با نوای گرم
حاج حسن خلج
فاطمیه ۱۴۰۱
#علیرضا_خاکساری
#حاج_حسن_خلج
#شعر_آئینی_مذهبی_هیئت
#فاطمیه
#شهیده_مدینه
#آجرک_الله_یا_صاحب_الزمان
https://eitaa.com/khaksari_alireza1001
54.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸این نامه را به جوهر کینه نوشته ام...
🔸نامه ی منظوم متخلف ثانی
به معاویه علیهماالعنه
مثنوی ای از علیرضاخاکساری
با نفس گرم حسین طاهری عزیز
فاطمیه ۱۴۰۲
#علیرضا_خاکساری
#کربلایی_حسین_طاهری
#شعر_آئینی_مذهبی_هیئت
#فاطمیه
#شهیده_مدینه
#آجرک_الله_یا_صاحب_الزمان
https://eitaa.com/khaksari_alireza1001