🔸سَلامُ اللّٰهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ وَسَلامُ مَلائِكَتِهِ الْمُقَرَّبِينَ ، وَأَنْبِيائِهِ الْمُرْسَلِينَ ، وَأَئِمَّتِهِ الْمُنْتَجَبِينَ ، وَعِبادِهِ الصَّالِحِينَ ، وَجَمِيعِ الشُّهَداءِ وَالصِّدِّيقِينَ ، وَالزَّاكِياتُ الطَّيِّباتُ فِيما تَغْتَدِي وَتَرُوحُ عَلَيْكَ يَا مُسْلِمَ بْنَ عَقِيلِ بْنِ أَبِي طالِبٍ وَرَحْمَةُ اللّٰهِ وَبَرَكاتُهُ؛🔸
هر چه گشتم شهر کوفه مالک اشتر نداشت
مسلم درمانده غیر طوعه همسنگر نداشت
شهر بود و قصه ی مسلم فروشی بلال
در وجودش ذره ای از غیرت مادر نداشت
انتظارم از سلیمان بیش از اینها بود حیف
هیچ کس مانند او حرف مرا باور نداشت
نامه بود از جانبش هر روز دستت می رسید
کفتر نامه برش ای کاش اصلا پر نداشت
پرسه می زد در پی تیر سه شعبه حرمله
کاش که بازار کوفه دیگر اهنگر نداشت
لشگر ابن زیاد از معجزات سکه است
ابن مرجانه میان چنته غیر از زر نداشت
تشنه ی خون تمام بستگان حیدر اند
کوفه ی نامرد دست از کشتن من برنداشت
در عجب از حکم قاضی القضات کوفه ام
تیغ می زد بر تو گرچه دست بر خنجر نداشت
پرده را بالا زدند از پیش چشمان ترم
دخترت را دیدم اما بر سرش معجر نداشت
زجر های شهر می آیند چنگم می زنند
حرف دارم می زنم با کینه سنگم می زنند
از دل از دشمنی لبریز می ترسم حسین
از سپاه شهر نفرت خیز می ترسم حسین
پیرمردان حریصی را به چشمم دیده ام
از عصای چوبی ناچیز می ترسم حسین
خنجر کندی نشانم می دهد شمر لعین
از همین تیغ نگشته تیز می ترسم حسین
در ضمیر من لبانت خودنمایی می کند
از وجود خیزران هم نیز می ترسم حسین
طاقت دیدن ندارم کوره ای از آتشم
میروم پیش قدم های تو قربانی شوم
مسلم اما پیرو اسلام اینان نیستم
تا بفهماند به عالم من مسلمان نیستم
بر سر دار بلا با سر نه با پا می برد
پیکرم را دشمنت برعکس بالا می برد
این بدان معنی ست که حرمت ندارد این بدن
بی عبا و بی عمامه بی ردا و پیرهن
محض خوشنودی امثال سنان و حرمله
پیکرم را می برند آخر به سوی مزبله
با غم غربت چه بر روز من آوردی حسین
کاش می شد از میان راه برگردی حسین
#علیرضا_خاکساری
#شعر_آئینی_مذهبی_هیئت
#محرمالحرام
#مسلمبنعقیلبنابیطالب
#اَمینُالحُسین(ع)
#نوحواعَلَیالحُسین(ع)
#حَیَّ_عَلَی_العَزا
#آجرک_الله_یاصاحبالزمان
https://eitaa.com/khaksari_alireza1001
🔸أَشْهَدُ أَنَّكَ أَقَمْتَ الصَّلاةَ، وَآتَيْتَ الزَّكاةَ، وَأَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ، وَنَهَيْتَ عَنِ الْمُنْكَرِ، وَجاهَدْتَ فِي اللّٰهِ حَقَّ جِهادِهِ، وَقُتِلْتَ عَلَىٰ مِنْهاجِ الْمُجاهِدِينَ فِي سَبِيلِهِ حَتَّىٰ لَقِيتَ اللّٰهَ عَزَّوَجَلَّ وَهُوَ عَنْكَ راضٍ🔸
غیر از ستم ندیدم غیر از جفا ندیدم
در مردمان کوفه هرگز وفا ندیدم
مسلم غریب مانده تنها حبیب مانده
در بین این اهالی جز ادعا ندیدم
روح و روان مسلم! دردت به جان مسلم
سوگند میخورم جز درد و بلا ندیدم
چوب از غریبه خوردم عیبی نداشت اما
افسوس هیچ خیری از آشنا ندیدم
هرجا محل ندادند رفتم از آن محله
من اعتنا نکردم چون اعتنا ندیدم
از کوفیان بریدم دست از همه کشیدم
وقتی صداقتی در " آقا بیا" ندیدم
در امتحان مردم روی لبان مردم
نذر سلامتی ات حتی دعا ندیدم
من کوچه گرد بودم دنبال مرد بودم
بسیار گشتم اما جز طوعه را ندیدم
شرمنده ام از اینکه گفتم بیا به کوفه
این حجم دشمنی را قبلا چرا ندیدم؟
آهنگران کوفه سرنیزه می فروشند
دکّان خلوتی در بازارها ندیدم
قول و قرار دارند قصد شکار دارند
من خولی و سنان را از هم جدا ندیدم
در رزم کهنه کار اند تیر سه شعبه دارند
چیزی که دیدم اینجا در هیچ جا ندیدم
ترسم به دخترانت یک ناسزا بگویند
در بین بددهان ها شرم و حیا ندیدم
بهتر همان که رفتم بهتر که من نبودم
هجده سر بریده بر نیزه ها ندیدم
بهتر همان که رفتم بهتر که من نبودم
روی تن شریف ات جای عصا ندیدم
حداقل می آیی با خود کفن بیاور
در خانه های این ها جز بوریا ندیدم
#علیرضا_خاکساری
#شعر_آئینی_مذهبی_هیئت
#سفیرُالحسین(ع)
#مسلمبنعقیلبنابیطالب(ع)
#محرمالحرام
#حَیَّ_عَلَی_العَزا
#آجرک_الله_یاصاحب_الزمان
https://eitaa.com/khaksari_alireza1001